به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، بار دیگر وین و کوبورگ، در صدر اخبار قرار گرفتند، اما این بار نه برای پیشرفت در مذاکره و گفتوگو برای رسیدن به یک نقطه نظر مشترک، بلکه هدف ترمیم جای خالی یک عضو بود! پس از آنکه دولت آمریکا از توافق هستهای خارج شد طرفهای دیگر برجامی متعهد شدند تا از دستاورد چند ساله دیپلماسی خود حفاظت کنند و به راحتی آن را از دست ندهند، لذا اتحادیه اروپا به همراه چین و روسیه ملزم شدند تا صندلی خالی آمریکا در میز مذاکره را پر کنند. به همین دلیل تصمیم گرفتند بستهای را به ایران تحویل بدهند که علاوه بر جبران نبود کاخ سفید در پشت میز مذاکره، در برابر تحریم هایی که قرار است از اواسط مرداد و آبان ماه آغاز شود نیز راهبردهای خود را ارئه دهند.
زمان چرخید و بسته آماده و تحویل دیپلمات های ایرانی شد، اما اولین واکنش نسبت به سخاوت طرف های مقابل را رئیس جمهور در دو تماس تلفنی پنج شنبه شب نشان داد. حسن روحانی بسته پیشنهادی از سوی طرف های غربی را مایوس کننده دانست و گفت تنها کلی گویی شده است؛ این موضوع باعث شد در وین گفتوگو ها با وسواس بیشتری پیگیری و در نهایت به یک بیانیه ختم شود، در این میان مهم ترین مواردی که در متن پایانی پس از نشست کمیسیون مشترک برجام خوانده شد، شامل: حفظ و استمرار کانالهای موثر مالی برای تعامل با ایران، تداوم صادرات نفت و میعانات گازی، محصولات نفتی و پتروشیمی، تداوم روابط حملونقل دریایی (از جمله کشتیرانی و بیمه)، زمینی، هوایی و ریلی، تقویت پوششهای اعتبار صادراتی، حمایت روشن و موثر از کنشگران اقتصادی که با ایران تجارت میکنند، بهویژه شرکتهای کوچک و متوسط که شاکله اصلی بسیاری از اقتصادها محسوب میشوند، حمایت از شرکتها در برابر آثار فراسرزمینی تحریمهای ایالاتمتحده و ...بود. اما برخی از تحلیلگران با مشاهده بندهای بیانیه پایانی به این نتیجه رسیدند که بسته پیشنهاد شده چندان مورد طبع ایران نخواهد بود.
به طوری که، فواد ایزدی کارشناس مسائل بین الملل در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، با تحلیل بندهای بیانیه پایانی کمیسیون مشترک برجام مدعی شد، بند یک این بیانیه به این شکل قطعا به نفع منافع ملی ما نیست و آن را تامین نمی کند زیرا آنها در این بند نسبت به خروج آمریکا از برجام و نقض تعهدات این کشور فقط به اعتراض بسنده کرده اند و حرف آنها اینگونه ترجمه می شود که ایران باید محدودیت های هستهای خود را ادامه دهد، اما زمانی که بحث از خروج آمریکا و اقدامات آنها در قبال این مسئله می شود، سکوت کافی است. وی همچنین تبیین کرد؛ با توجه به خروج دو ماهه آمریکا و عدم اقدامات عملی کافی از سوی اتحادیه اروپا به نظر می رسد هدف آنها اتلاف وقت، معطل کردن ایران و ادامه محدودیت ها بر تهران است.
در بین نیم بندها و جمله های مصدری بیانیه پایانی کمیسیون مشترک، برخی از مقامات اروپایی اظهار نظرهای عجیبی را مطرح کردند؛ مانند صحبت وزیر خارجه فرانسه که گفته بود ایران تهدید به توقف تعهدات برجامی را پایان بدهد و در عین حال تاکید کرده بود بعید است بسته پیشنهادی اروپا تا پیش از ماه نوامبر، یعنی زمانیکه قرار است صادرات نفت ایران به صفر برسد، آماده تحویل شود!
علاوه بر این ادوین ساموئل، سخنگوی دولت انگلیس در امور خاورمیانه، در گفتوگو با المیادین گفته بود، ما عاشق توافقنامه هستهای نیستیم، اما خواستار موفقیت آن هستیم. به نظر ما این توافقنامه یک توافقنامه کامل و فراگیر نیست و دارای نقطه ضعفهایی در زمینه برنامه موشکهای بالستیک و دخالتهای منطقهای ایران است که باید اصلاح شود، اما خواهان تداوم اجرای آن هستیم و مطمئنیم این توافقنامه نقطه آغاز تحول در روابط جامعه جهانی با ایران است! همچنین آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز پیش از رسیدن قطار مذاکرات به هتل کوبورگ وین در موضعی صریح اعلام کرد؛ ما نمیتوانیم ضرر کل اقتصاد را جبران کنیم، نباید در این مورد توهم ایجاد کرد و در عین حال در صوفیه بلغارستان نیز تاکید کرده بود توافق هستهای با ایران ناقص است.
در اولین روزهایی که ترامپ از برجام خارج شده بود نیز "ریچارد نفیو" معمار تحریمهای ایران در پاسخ به این سوال که جایگزینهای اروپا در صورت خروج آمریکا از برجام چه خواهد بود و اروپا چه تضمینهایی میتواند به ایران بدهد،گفته بود : « در صورت خروج آمریکا از برجام تعداد زیادی از شرکتهای اروپایی و آسیایی از ایران خارج میشوند. اگر ایران بتواند این وضعیت را قبول کند آنگاه ممکن است برجام به یک شکل ناهموار پابرجا بماند،اما اگر بر این امر پافشاری کند که هیچ تغییری در برجام اعمال نشود، فکر نمیکنم تضمین مناسبی وجود داشته باشد که اروپا بتواند درخصوص پابرجا بودن همه مبادلات خود با ایران، به تهران بدهد.»!
اینکه اروپایی ها بر حفظ برجام تاکید کنند، چیز دور از انتظاری نیست و این موضع گیری یک واکنش منطقی از سوی کشورهای اروپایی محسوب می شود، چراکه برجام به هزار یک دلیلی که بارها در رسانه ها مطرح شده برای اروپا دارای اهمیت است، لذا صرف تاکید اروپاییها بر حفظ برجام نباید برای ایران تعبیر خارق العادهای را به همراه داشته باشد، اما جاده تعامل با اروپاییها در جایی وارد بیراهه و ناهمواری می شود که آنها سیاست یک بام و دو هوا در پیش گرفتهاند. انتظار می رفت پس از دو ماه خروج آمریکا از برجام، اروپا یک برنامه زمان بندی شده و دقیق را تحویل ایران بدهد، زیرا قرار است تحریم های ایران در دو دوره 90 و 180 روزه بازگردد و بخش عمده آنها مربوط به تبادلات مالی و صادرات نفت ایران است، بنابراین اروپا باید با یک نقشه راه مدون،دقیق و صریح اعلام می کرد که دقیقا در روزی که تحریم باز می گردند چه می خواهد بکند؟ صرف اینکه از هر اقدام مثبتی حمایت کند دوای درد نخواهد بود.
از صحبت ها و تفاسیر چنین بر می آید که تعلل و تردید،کلی صحبت کردن، منطقی جلوه دادن عدم ایستادگی در برابر سیاستهای یکجانبه آمریکا و تاکید بر روند ادامه دار مذاکرات، راهبرد و دستورالعملی است که اتحادیه اروپا در پیش گرفته و می توان عنوان "مذاکره برای مذاکره" را برای آن انتخاب کرد! اروپاییها به خوبی می دانند که وقت کشی در شرایط کنونی می تواند فرصت هایی را برای آنها فراهم کند تا به صورت گام به گام و با اجرایی کردن دست و پا شکسته تعهدات زمینه جدید مذاکره را فراهم کنند و این همان تحلیل و استدلالی است که پس 18 اردیبهشت یعنی زمانیکه آمریکا از برجام خارج شد،بسیاری از تحلیلگران به آن اشاره کردند، چراکه می دانند آمریکا و اروپا در دو موضوع مهم یعنی برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای هم نظر هستند و در عین حال تعاملات اقتصادی دو سوی اقیانوس اطلس به قدری بهم وابسته است که اروپا به راحتی نمی تواند از کنار تحریم های آمریکا عبور کند وخود را مصون از تاثیرپذیری بداند.
با توجه به این دستورالعمل در پیش گرفته شده از سوی اتحادیه اروپا این سوال در ذهن شکل می گیرد که هدف از ارائه یک بسته کلی و پر از خالی از سوی اتحادیه اروپا چیست؟
کشورهای اروپایی همان طور که بارها گفته شده است در دوراهی یک انتخاب قرار گرفته اند آنها باید بین مولفه های سیاس و اقتصادی یکی را انتخاب کنند. از آنجاییکه هر دو مولفه تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و هر دو نقش به سزایی را در سیاست گذاری بروکسل نشینان دارند آنها به دنبال یافتن یک نقطه تعادل جدید هستند تا هر دو طرف ماجرا را تا حدودی از خود راضی نگه دارند. به همین دلیل با کلی گویی و عدم ورود صریح به جزییات مسئله تضمین های عملی، اروپا سعی می کند در عین اینکه طرف ایرانی در پای میز مذاکره میخکوب کند از تاثیر سیاست های یک جانبه گرایانه آمریکا نیز تا حدودی بکاهد و مانع از تضرر اقتصادی شرکتهایی شود که یک درب آنها در نیویورک باز می شود.
همچنین علاوه بر اینکه اروپا با این سیاست به دنبال تداوم بخشیدن به نقش میانجگری خود است به نظر می رسد با طولانی شدن زمان به دنبال انداختن توپ برجام به زمین ایران هستند تا با هزینه ایران میز مذاکره را ترک کند، بالاخره آنها می دانند کاسه صبر ایران روزی لبریز خواهدشد! لذا با فرسایشی کردن زمان مذاکرات و وارد نشدن بیش از حد به جزئیات تضمین هایی که باید به ایران بدهند، در صد هستند یک نمونه و رفتار از سوی ایران را به عنوان بهانه و دست آویز قرار دهند تا دلیل توجیهی برای عدم اجرای تعهدات خود را دست و پا کنند. این تحلیل را می توان از واکنش نه چندان مثبت برخی طرفها به بستن تنگه هرمز توسط ایران مشاهده کرد؛ به طوریکه حتی برخی منابع خبری اعلام کردند شاید اروپا نسبت به تضمین هایی که می خواهد به ایران بدهد تا حدودی تعلل بیشتری به خرج دهد.
انتهای پیام/