به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ائمه شیعه(ع) نه فقط در میان شیعیان، بلکه در میان تمام مسلمانان جایگاهی ویژه در دانش و معرفت دارند. در فصل مشترک اعتقادات مذاهب اسلامی، احترام و توجه به جایگاه اهلبیت(ع) و تکریم و تعظیم امامان شیعه(ع)، نقطه اتکا و ستونی محکم برای قوت بنای اتحاد جهان اسلام محسوب میشود؛ نقطه اتکایی که برخی از گروهها و فرقههای تکفیری میکوشند تا با هیاهو، آن را از منظر مسلمانان پنهان کنند، غافل از اینکه «یَأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون»(توبه-32)؛ گنجینه روایات و احادیثی که از آن بزرگواران نقل و در کتابهای همه مذاهب اسلامی ثبت شده، غنیتر، پرجلوهتر و کارسازتر از آن است که فرد یا افرادی بتوانند بر نور حقیقت بیمثال آن، پرده جهالت بیندازند.
شاهد ما بر این مدعا، هزاران حدیثی است که از امامان شیعه، نه فقط در کتابهای روایی سدههای سوم تا نهم، بلکه در آثار قرنهای متأخر و مقالات عصر حاضر، مربوط به اندیشمندان اهلسنت، به چشم میخورد. تا جایی که با وجود نگاه مغرضانه برخی از نویسندگان غیرشیعه، اکثریت قریب به اتفاق آن ها، درباره علم و معرفت امامان(ع)، از دایره انصاف خارج نشدهاند. در میان اندیشمندان و محدثان اهلسنت، شخصیت و جایگاه علمی و معرفتی پیشوای ششم شیعیان، حضرت امام جعفر صادق(ع)، بیش از دیگر امامان(ع)، محل توجه قرار دارد. علت این مسئله را، افزون بر شخصیت نورانی و تأثیرگذار آن امام همام، باید در شرایط زمانی ویژهای که امام صادق(ع) در آن به امامت رسیدند، جستوجو کرد.
بیشتر بخوانید : بدترینهای زندگی از منظر امام صادق(ع) چیست؟
دوران آن حضرت، همزمان با فروپاشی قدرت امویان و تلاش عباسیان برای مسلط شدن بر اوضاع بود؛ فرصتی مغتنم که امام(ع) از آن برای ترویج آموزههای اسلامی، بهره فراوان برد و همچون دوران پدر بزرگوارش، امام محمدباقر(ع)، جلسات درس امام صادق(ع) نیز، مملو از شیفتگان دانشی بود که از اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی، در محضر صادق آل محمد(ص) زانوی تلمذ و ادب زده بودند. در همین دوران است که تعدادی از پیشوایان مذاهب اهل سنت، در مجلس درس امام صادق(ع) حاضر شدند؛ حضوری که بعدها مایه افتخار و مباهات آن ها بود.
«عبدالحلیم جندی»، نویسنده و پژوهشگر توانای مصری، در این باره مینویسد:«ابوحنیفه و مالک، هر دو در خدمت جعفر بن محمد(ع) تلمذ کرده و چه در فقه و چه در سیر و سلوک، آن دو تحت تأثیر وی بودهاند. مالک بن انس، استاد شافعی بوده و احمد بن حنبل هم، مدت 10 سال در محضر او کسب علم و دانش کرده است. اینان پیشوایان چهارگانه اهلسنت هستند که مستقیم یا غیرمستقیم از شاگردان جعفر بن محمد(ع) بودهاند.»(مجموعه مقالات ...؛ ص 74)
شیفتگان امام صادق(ع) از میان بزرگان اهلسنت
برخی گمان میکنند، جذابیت شخصیت امام صادق(ع)، نزد علمای مذاهب اسلامی، صِرفاً به دلیل گنجینه علم و دانشی است که آن حضرت، همه مسلمانان را از آن بهرهمند میکرد؛ در حالی که جاذبه شخصیت معنوی آن امام همام، همتراز شخصیت علمی او، مورد توجه علمای بنام اهلسنت بود. «مالک بن اَنَسْ»، پیشوای مذهب مالکی، از مذاهب چهارگانه اهلسنت، درباره امام صادق(ع) میگوید:«فَمَا کُنْتُ أَرَاهُ إِلا عَلَی ثَلاثِ خِصَالٍ، إِمَّا مُصَلِّیًا، وَإِمَّا صَائِمًا، وَإِمَّا یَقْرَأُ الْقُرْآنَ. وَمَا رَأَیْتُهُ قَطُّ یُحَدِّثُ عَنْ رَسُولِ ا... صَلَّی ا... عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلا عَلَی طَهَارَةٍ ... وَکَانَ مِنَ الْعُلَمَاءِ الزُّهَّاد وَالْعُبَّاد الَّذینَ یَخْشُونَ ا... عَزَّ وَجَلَّ؛ [جعفر بن محمد(ع)] را جز در سه حالت ندیدم؛ یا نماز میخواند، یا روزه بود یا قرآن تلاوت میفرمود و هرگز ندیدم از پیامبر خدا(ص) بدون وضو روایتی نقل کند ... او در زمره دانشمندان، پارسایان و بندگان خداترس پروردگار بود.»(مسند الموطا للجوهری؛ ص286) «مؤمن بن حسن مؤمن شبلنجی شافعی» در کتاب معروف «نورالابصار فی مناقب آلبیت النبی المختار(ص)»، به شکلی مبسوط درباره شخصیت معنوی امام صادق(ع)، مطالبی را ارائه کردهاست. «شبلنجی» حتی به ذکر جایگاه معنوی و معرفتی امام صادق(ع) اکتفا نمیکند و در کتاب خود به ذکر دو کرامت از آن حضرت نیز میپردازد.(نورالابصار؛ ص 295) «مالک بن انس»، چنان مجذوب شخصیت الهی امام صادق(ع) بود که تلاش میکرد اخلاق و تهذبش، شبیه آن حضرت باشد.
به نوشته «عبدالحلیم جندی»، «مالک» که شاهد تغییر رنگ صورت امام صادق(ع) هنگام بردن نام رسولخدا(ص) بود، با شنیدن نام آن حضرت، رنگ صورتش تغییر میکرد و هنگامی که دلیل آن را میپرسیدند، پاسخ میداد: «اگر آنچه را که من دیدم، شما نیز میدیدید، این حال مرا تصدیق می کردید.» آنگاه درباره آنچه که در محضر امام صادق(ع) شاهد آن بوده است، برای شاگردانش، مطالبی را ایراد میکرد.(مجموعه مقالات ...؛ ص 76) روایتی که از «مالک بن انس» و دیگر پیشوایان مذاهب اسلامی درباره حج امام صادق(ع) نقل شده است، چنان شهرت دارد که در کمتر کتاب روایی، جای آن خالی است.
بی نیاز از همگان و همه نیازمند به او
شخصیت علمی و دینی امام صادق(ع) نیز، در میان بزرگان اهلسنت، جایگاهی رفیع و دستنیافتنی دارد. وقتی از «ابوحنیفه»، پیشوای مذهبی حنفی، درباره فقیهترین شخصی که دیده بود، پرسیدند، گفت:« مَا رَأَیْتُ أَحَداً أَفْقَهَ مِنْ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ؛ فقیهتر از جعفر بن محمد(ع) ندیدهام.»(سیر اعلام النبلاء؛ ص257) «آلوسی»، فقیه و نویسنده مشهور شافعی مذهب، ضمن اشاره به شاگردی «ابوحنیفه» در محضر امام صادق(ع) مینویسد:«وهذا أبو حنیفة(رضی ا... تعالی عنه) وهو بین أهل السنة کان یفتخر ویقول بأفصح لسان: لولا السنتان لهلک النعمان، یرید السنتین اللتین صحب فیهما لأخذ العلم الإمام جعفر الصادق(رضی ا... تعالی عنه)؛ و این ابوحنیفه است که در میان اهل سنت [به شاگردی امام صادق(ع)] افتخار میکند و با زبانی فصیح میگوید: اگر آن دو سال نبود، نعمان(ابوحنیفه) هلاک شده بود، میخواهد به آن دو سالی که هم صحبت امام صادق(ع) بود و از او دانش فرا میگرفت، [اشاره کند.]»(مختصر التحفه ... ؛ ص8) «ابن ابیحاتم رازی»، محدث و فقیه نامدار اهلسنت(متوفی 327هـ.ق)، در کتاب خود، امام صادق(ع) را در روایت حدیث، چنان ثقه و امانتدار میداند که بینیاز از هر تحقیق و پرسشی است.(الجرح و التعدیل؛ ص 487) «یوسف بن عبدالرحمن المزی»، درگذشته به سال 742 هـ.ق که ظاهراً استاد «شمسالدین ذهبی» نیز هست، در کتاب مشهور خود، «تهذیب الکمال» روایات فراوانی را درباره مقام و جایگاه علمی و معنوی امام صادق(ع) نقل کرده است.
«المزی» به نقل از «عمرو بن مقدام» آورده است:«کنت إذا نظرت إلی جعفر بْن مُحَمَّد علمت أنه من سلالة النبیین؛ هنگامی که به سیمای جعفر بن محمد(ع) می نگریستی، در مییافتی که او از سلاله پاک انبیای الهی است.»(تهذیبالکمال؛ ص 78) آنگاه به نقل روایتی از «ابوحنیفه» میپردازد گفته است:«ما أقدمه المنصور الحیرة، بعث إلی ... فدخلت علیه وجعفر جالس عن یمینه، فلما بصرت بهما دخلنی لجعفر من الهیبة ما لم یدخل لأبی جعفر، فسلمت، وأذن لی، فجلست، ثم التفت إلی جعفر، فَقَالَ: یا أبا عَبد اللَّهِ تعرف هذا؟ قال: نعم، هذا أَبُو حنیفة، ثم أتبعها: قد أتانا، ثم قال: یا أبا حنیفة! هات من مسائلک، نسأل أبا عَبد ا... . ابتدأت أسأله، وکَانَ یقول فی المسألة: أنتم تقولون فیها کذا وکذا، وأهل المدینة یقولون کذا وکذا، ونحن نقول کذا وکذا، فربما تابعنا وربما تابع أهل المدینة، وربما خالفنا جمیعا حتی أتیت علی أربعین مسألة ما أخرم منها مسألة، ثم قال أَبُو حنیفة: ألیس قد روینا أن أعلم الناس، أعلمهم باختلاف الناس؟ ؛ هنگامی که منصور [دوانیقی، دومین خلیفه عباسی و دشمن امام صادق(ع)،] به حیره آمده بود، در پی من فرستاد [و از من خواست تا برای امتحان کردن جعفر بن محمد(ع) پرسشهای دشواری را فراهم کنم]... [چند روز بعد] وقتی بر او وارد شدم، جعفر [بن محمد(ع)] را دیدم که در طرف راست او نشسته است. وقتی نگاهم به وی افتاد، چنان هراسی از هیبتش بر دلم نشست که با دیدن منصور چنین نمی شدم.
بر او سلام کردم. [منصور] اجازه نشستن داد و سپس، رو به جعفر [بن محمد(ع)] کرد و گفت: ای اباعبدا...! آیا این مرد را میشناسی؟ آن حضرت فرمود: بله، ابوحنیفه است؛ آنگاه افزود: زمانی نزد ما می آمد. منصور گفت: ای ابوحنیفه! مسائل خودت را عرضه کن تا از اباعبدا... بپرسیم. پرسیدن را آغاز کردم و او درباره هر مسئلهای میگفت: شما چنین میگویید، اهل مدینه اینگونه میگویند و ما نیز، چنین میگوییم. او گاه از نظر ما و گاه از نظر اهل مدینه، حمایت میکرد و گاهی با هر دو مخالفت میفرمود تا اینکه به تمام پرسشهای [دشوار] من پاسخ داد و پرسشی بیجواب باقی نماند. سپس ابوحنیفه گفت: آیا بر ما روایت نشده است که عالمترین انسانها، آگاهترین آن ها نسبت به اختلاف دیدگاههای مردم است؟»(تهذیب الکمال؛ ص79) «عمرو بن بحر جاحظ»، ادیب معتزلی مذهب، درباره امام صادق(ع) میگوید:«جعفر بن محمد(ع) کسی است که دانش و فقاهت او دنیا را پر کرده است. ابوحنیفه و نیز، سفیان ثوری شاگردان او هستند.»
منبع:روزنامه خراسان
انتهای پیام/
علمای اهل سنت درباره فضایل امام صادق(ع) چه می گویند؟