به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛«ای غریبه به من بگو که در دنیا چه اتفاقی افتاده و چرا همیشه ما شکست میخوریم؟ نمیدانم این قدرتی که شما (اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟
بیشتربخوانید:احیای روابط اقتصادی ایران و فرانسه از سال 2015
جملات بالا سخنانی است که عباس میرزا فرمانده جنگهای ایران و روسیه خطاب به ژوبر نماینده ناپلئون بناپارت بیان کرد و به این ترتیب اولین رابطه واقعی ایران و فرانسه در دوران نوین رقم خورد. ژنرال گاردن افسر عالی رتبه فرانسوی عازم ایران شد، تا ارتشیان قاجاری را برای مقابله با ارتش تزاری آموزش دهد. با این حال اتحاد دوباره روسیه و فرانسه کار را بر ایران تنگ کرد. ایران مسیری بود که ناپلئون برای حمله به هند در نظر داشت، اما منتفی شدن این نقشه، تمام اعتبار ایران برای بناپارت را از بین برد.
فرانسه پشت ایران را خالی کرد و روسیه و انگلستان تبدیل به دو قدرت مسلط در ایران شدند. از آن زمان تاکنون فرانسه همیشه نقش حاشیهای در سیاست خارجی ایران داشته است. گاه این نقش حاشیهای بنا به فراز و نشیب روزگار به بازیگری در میانه میدان تبدیل شده، اما گویا فرانسویها همواره همان مسیر ناپلئون را در پیش گرفته اند.
*فرصتسوزی فرانسویها در ابتدای انقلاب
صرفنظر از تاریخ دوران پادشاهی در ایران، فرانسه به واسطه حضور رهبران اصلی انقلاب اسلامی ایران در ابتدای نهضت اسلامی شدن ایران، میتوانست به یکی از مهمترین متحدان ایران تبدیل شود. البته فرانسویها به واسطه بخشی از شبکه اطلاعاتی خود از وخامت وضعیت حکومت پهلوی آگاه بودند و از همین رو مانع حضور امام خمینی (ره) در فرانسه نشدند.
امام خمینی (ره) پس از خروج از عراق و ممانعت کویت از ورود ایشان فرانسه را به عنوان محل جدید استقرار خود تعیین و دهکده نوفل لوشاتو را به عنوان محلی برای هدایت انقلاب تعیین کردند. حضور امام (ره) در این کشور و در کنار آن انتشار اولین مصاحبه تفضیلی یک نشریه غربی با حضرت امام (ره) در روزنامه لوموند سبب ایجاد جوی از خوش بینی نسبت به این کشور در بین انقلابیون و مردم ایران شد.
با این حال نگاهی کوتاه به خاطرات منتشر شده از رجال فرانسوی به خوبی نشان میدهد که دودستگی شدیدی بین مقامات فرانسوی بر سر پذیرش امام (ره) و یا جلوگیری از فعالیت ایشان وجود داشت. کنت دومارنش رییس سازمان اطلاعات فرانسه در خاطرات خود به صراحت به مخالفت خود با اقامت امام در فرانسه اشاره میکند، اما در نهایت وزارت امورخارجه فرانسه حرف خود را به کرسی مینشاند.
با این حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرانسویها به سرعت مسیر متفاوتی را در خصوص ایران در پیش گرفتند که متغیرهای مختلفی در آن نقش داشتند. ا. لبته باید این نکته را نیز ذکر کرد که این اختلاف نظر تنها دلایل سیاسی نداشت و میتوان در آن رد برخی مسائل اقتصادی را نیز دید.
پس از پیروزى انقلاب، وزیر امور خارجه وقت اعلام کرد که ایران سهام خود را از شرکت «اورودیف» خارج مىکند و متعاقب آن لغو قراردادهاى صنایع سنگین، ساخت اتومبیلهاى سوارى و مبادلات کشاورزى را اعلام نمود. این مسئله سبب شد که شرکتهاى فرانسوى زیان دیده براى جبران خسارت خود به دادگاههاى این کشور شکایت کنند.
دولت فرانسه نیز به دلیل حمایت از انقلاب ایران انتظار داشت که دولت ایران با شرکتهاى فرانسوى رفتار بهترى داشته باشد، اما به دلیل جّو انقلابى آن زمان با تمام شرکتها رفتارى یکسان صورت پذیرفت. هم چنین وضع مجازاتهاى سنگین اقتصادى از سوى آمریکا و جامعه اقتصادى اروپا علیه ایران و همراهى فرانسه با آنها و تصمیم فرانسه مبنى بر جلوگیرى از ارسال سه ناوچه تندرو که در زمان شاه سفارش داده شده بود نیز در تیرگی روابط بین ایران و فرانسه موثر بود.
پاریس به سرعت تبدیل به قرارگاه اصلی فراریان ایرانی در اروپا شد و مهمترین توطئه برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران موسوم به کودتای نقاب از این شهر توسط بختیار آخرین نخست وزیر فراری رژیم پهلوی سامان داده شد.
از سوی دیگر آغاز جنگ میان ایران و عراق نیز به شدت به تیرگی روابط ایران و فرانسه افزود. فرانسویها به دلیل ترس از گسترش انقلاب اسلامی و روابط گسترده اقتصادی در صف حامیان عراق قرار گرفتند.
*فرانسه اصلیترین حامی عراق در جنگ تحمیلی
فرانسه اصلیترین تامین کننده تسلیحات برای عراق در بلوک غرب بود. هواپیماهای میراژ اف ۱ فرانسوی در میانه جنگ توازن در نبرد هوایی را به نفع عراق تغییر داد و موشکهای اگزوست فرانسوی نقش مهمی در انهدام کشتیهای نفکتش ایرانی داشت. شاید مهمترین سیاست مشخص فرانسه در مقابل ایران را بتوان در سخنان فرانسوا میتران در سفر سال ۱۹۸۲ به عراق دید که گفت: ما مایل نیستیم عراق در جنگ مغلوب شود؛ موازنه نظامى باید میان جهان عرب و ایران حفظ شود.
این تیرگی روابط تا بدان جا ادامه پیدا کرد که در نهایت فرانسه در سال ۱۹۸۷ روابط خود را با ایران در پی حادثه بمب گذاری در پاریس و اتهام دولت فرانسه به تهران و حزب الله لبنان و همچنین محاصره سفارت ایران در پاریس به طور کامل قطع کرد.
*سرد و گرم یک رابطه پر تناقض
از سال ۱۹۸۷ که روابط تهران و پاریس قطع شد تا به امروز هیچ گاه این اتفاق تکرار نشده است. حتی در اوج بحران هستهای و تحریمهای یک جانبه غرب علیه ایران نیز چنین اتفاقی روی نداد. اما دستگاه سیاست خارجی ایران در مقابل فرانسه گرفتار یک دوگانگی شیفتگی و سرخوردگی شده است.
در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی گسترش روابط ایران و فرانسه به مرحلهای رسید که فرانسوا میتران آماده سفر به تهران بود، اما کشته شدن بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی در پاریس و سیل اتهامات به ایران گسترش روابط تهران و پاریس را عملا متوقف کرد.
در میانه دهه ۹۰ میلادی نیز واقعه میکونوس و فراخوانی یکپارچه سفرای ایران از کشورهای اروپایی بار دیگر بهانهای برای سردی روابط ایران و فرانسه فراهم کرد. باز هم گرمی دوباره در پی به قدرت رسیدن دولت اصلاحات و سردی دوباره به دلیل بحران هستهای ایران و غرب و هر بار نیز پس از سردی رابطه، دو طرف با کمال میل با هم صمیمی شده اند.
*حمایت فرانسه از منافقین
شاید مهمترین چالش در روابط دو کشور حضور منافقین در کشور فرانسه بوده است. رفتار فرانسویها در این حوزه به جای این که بر اساس اصول ثابتی استوار باشد بنا به شرایط و بر اساس ملزومات ارتباط با ایران تغییر میکند. در سال ۱۹۸۱ بنی صدر به همراه رجوی سرکرده اصلی منافقین با یک هواپیمای بویینگ ۷۴۷ از ایران به پاریس فرار کرد. پاریس به عنوان قرارگاه اصلی منافقین نقش پشتیبان را از نیروهای این گروهک تروریستی در عراق ایفا میکرد.
در اواخر جنگ و آغاز عملیات گسترده منافقین علیه ایران بسیاری از پیاده نظام منافقین از پاریس جذب شده بودند. فرانسویها در اواخر دهه ۸۰ میلادی با بهبود روابط خود با ایران فعالیت منافقین را در کشور خود محدود کردند و حتی تعدادی از آنان را نیز به کشور گابن تبعید کردند. مسعود رجوی، سرکرده منافقین نیز از فرانسه خارج شد و برای اداره اشرف راهی عراق شد. در دهه ۹۰ نیز همراه با به قدرت رسیدن اصلاح طلبان با ایران و امضای چندین قرارداد نفتی نام گروهک منافقین به صورت رسمی وارد فهرست گروهکهای تروریستی شد.
در سال ۲۰۰۳ و در جریان عملیاتی موسوم به" تئو" صدها نفر از اعضای گروهک منافقین در پایگاهی در حومه پاریس دستگیر شدند. این عملیات منجر به بازگشایی پرونده مهمی در دستگاه قضایی فرانسه شد که عناوین اتهامی مختلفی همچون پولشویی و همچنین حمایت از تروریسم را در برگرفت.
با این حال با سرد شدن روابط دو طرف در پی تشدید بحران در پی برنامه هستهای ایران و همچنین فتنه سال ۸۸ رفتار فرانسویها با گروهک منافقین نرمتر شد. در پی حکم دادگاه عالی اتحادیه اروپا نام منافقین از لیست سیاه گروههای تروریستی خارج شد و این گروه فعالیت گستردهتر خود را در فرانسه در پیش گرفت.
اتفاقات سال ۸۸ فرصتی طلایی بود تا این گروه تبلیغات گسترده خود را بر اساس این که یک گروه تروریستی نیست، آغاز کند. حمایت گسترده عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی از این گروهک و سکوت فرانسویها نسبت به این اقدام سبب شد تا مقامات سابق آمریکایی و اروپایی با مبالغ کلان برای حضور در همایشهای این گروه جذب شوند.
نکته جالب اینجاست که وزارت خزانه داری آمریکا نیز در سال ۲۰۱۳ تحقیقات همه جانبهای برای مبالغ پرداختی به مقامات سابق آمریکایی از سوی منافقین آغاز کرد. بر اساس این تحقیقات میزان پرداختی گروهک منافقین نسبت به سایر پرداختیها ۵ برابر میزان معمول است. این در حالی است که روشن نیست منابع درآمدی این گروه از کجا ناشی شده است؟
با تمام این شبهات و تحقیقات رسمی گروهک منافقین همچنان در فرانسه با آزادی کامل در حال تبلیغات است و صد البته توانسته نظر برخی از نومحافظه کاران سرسخت را به خود جلب کند.
*زمان تجدید نظر در رابطه با فرانسه نرسیده است؟
در خصوص برجام نیز شاید نیاز به سخنان اضافه نباشد. نقش مخرب فرانسه برای امتیاز گیری از ایران چه در مذاکرات ژنو چه در مذاکرات مرتبط با امضای نهایی برجام کاملا شناخته شده بود.
موضع فرانسه گاهی وقتها حتی از آمریکاییها تندتر بوده است. شاید قاطعترین شاهد نمونه اظهارات یووال اشتناییتز بود که اخیرا در مرکز مطالعات امور مردمی و سیاسی اورشلیم بیان شد.
وی درباره کمکهای برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسویها گفت: برخی از خواستههای ما با مذاکرهکنندگان آمریکایی پیش نمیرفت و من به لورن فابیوس، وزیر خارجه وقت فرانسه، تلفن کردم و خواستهها را مطرح کردم و او نیز در برهه حساسی از مذاکرات آن را عنوان کرد و بعد از مدتی تهران ناچار به قبول آنها شد.
به نظر میرسد که همین اظهارات به خوبی نشان میدهد که نقش مخرب فرانسویها در مذاکرات اتمی تا به کجا بوده است. اکنون هم پس از خروج آمریکا از برجام، این وزیر امور خارجه فرانسه است که به ایران هشدار میدهد تا دست از تهدید به خروج از برجام برکشد!
تمامی این موارد نشان میدهد که فرانسه هیچ گاه رویکری صادقانه در برابر ایران نداشته است. ایران تنها برگی برای فرانسویها بوده است تا در موقع معامله با سایر کشورها بتوانند آن را روی میز مذاکره بگذارند.نکته اصلی اینجاست که با وجود تمام این موارد آیا زمان این نرسیده که تجدید نظر قاطعی در این باره صورت بگیرد.
منبع:فارس
انتهای پیام/