به گزارش خبرنگار حوزه دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان, سالن سخنگوی دولت در حالی در خاموشی به سر میبرد که این خاموشی به دلیل قطع برق نیست؛ بلکه دولت سخنگو ندارد. در 5 سال گذشته؛ طبقه هشتم ساختمان کوثر هر هفته میزبان خبرنگارانی بود که دور صندلی مرد رسانهای دولت تدبیر و امید جمع میشدند تا به سوالات آنان در خصوص تحولات مختلف کشور در حوزه داخلی و خارجی پاسخ دهد. مرد رسانهای دولت اگر چه در نشستهای خبری خود سعی میکرد هیچ سوالی را بیپاسخ نگذارد و به بیان جزئیات مسائل بپردازد؛ اما پاسخهای دو پهلو هم از جمله ویژگیهای سخنوری وی در این مدت بود!
به هرحال خبرنگاران میدانستند دولت, یک روز مشخص در هفته را برای سوالات آنها و اوضاع کشور اختصاص داده و میتوانند پاسخ خود را از یک مقام رسمی دولتی دریافت کنند، خلاصه آنکه چراغ پرسش و پاسخ میان دولت و رسانه ها روشن بود. اما با شروع برخی تحولات در حوزه داخلی و خارجی کشورمان و تحت تاثیر قرار گرفتن اقتصاد کشور زمزمههایی برای تغییر تیم اقتصادی کشور مطرح شد تا افرادی تازه نفس پا به میدان عمل بگذارند.
تا جایی که محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس در این باره گفت: یک تحرک جدی تر در بخش اقتصادی دولت نیاز است و اگر روحانی تغییر کابینه را به هر دلیلی صلاح نداند, حتما مجلس وظیفه خود را انجام می دهد.
عبدالله ناصری مشاور عالی رئیس دولت اصلاحات نیز در این خصوص تاکید کرد: جهانگیری به صورت جدی خواهان تغییرات در کابینه است و بنابر اخبارهای موثقی که شنیدهام، بسیاری از انتصابات روحانی برخلاف نظر جهانگیری صورت گرفته، اما به هرحال رئیس جمهور نفر اول دولت است و تغییرات باید با خواسته و اراده وی صورت بگیرد.
از آنجایی که نوبخت دارای دو پست سخنگویی و ریاست سازمان برنامه و بودجه بود و برخی انتقادات نسبت به عملکردش مطرح میشد؛ گمانهزنیهای کارشناسان در خصوص برکناری وی از ریاست سازمان برنامه بودجه قوت یافت. چنانچه برخی از منتقدان وی اعلام کردند که سازمان برنامه و بودجه در زمان نوبخت عملا در تعطیلی غیر رسمی به سر میبرد!
به طوریکه منتقدان وی ادعا میکردند در حالیکه رئیس سازمان برنامه و بودجه باید درباره سیاستهای اتخاذی در حوزه های مالی، اقتصادی و اجتماعی به رئیس جمهور گزارش دهد، اما او بدون آنکه کارشناسان ذیربط سازمان برنامه را در جریان قرار دهد، با وزیری به تفاهم میرسد که چه میزان بودجه به دستگاه او تخصیص پیدا کند. در نتیجه به نظر میرسد روحانی هم علی رغم وعده اش برای احیای سازمان برنامه، با انتصاب نوبخت راه دولتهای گذشته را ادامه داده است.
در گیر و دار همین شک و تردیدها بود که به یکباره خبری از محمد باقر نوبخت در حاشیه جلسه هیات دولت منتشر شد و از قصد وی برای ترک دو پست سخنگویی و ریاست سازمان برنامه و بودجه خبر داد؛ اما این خبر بلافاصله با واکنش واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور همراه و تکذیب شد.
به هر حال چرخ گردون سیاست برای نوبخت طوری چرخید که تنها پس از گذشت چند روز از گمانهزنیها، توئیتی از وی منتشر شد و از خالی ماندن تریبون سخنگویی خبر داد، این اتفاق چندان یا انتظارات افکار عمومی منطبق نبود چرا که همه منتظر تغییر در تیم اقتصادی بودند که نوبخت نیز به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه یکی از این گزینهها محسوب میشد.
البته این خبر در حالی انتشار یافت که عملکرد نوبخت در سخنگویی مطلوب ارزیابی می شد. با توجه به این موارد سوال مهمی که ذهن ناظران این تحول را به خود جلب کرد این بود که چرا دولت تصمیم گرفت سخنگو نداشته باشد و چرا تاکنون نیز انتخاب کانال ارتباطی بین دولت و رسانهها نیز در هالهای از ابهام قرار گرفته است؟ خاموشی چراغ سالن نشست خبری دولت به خصوص در چنین روزهایی که هر اتفاق کوچک و بزرگی پاسخدهی دولت را میطلبد حدسیات مختلفی را بر ذهن متبادر میکند. اینکه هدفی پشت این ماجرا بوده یا خیر و اینکه شاید در برهه کنونی صلاح دولت بر این بوده تا خود وزرا مستقیما پاسخگوی عملکردشان در وزارتخانهها باشند؛ فرضیاتی است که این روزها در فضای سیاسی کشور مطرح میشود.
«دولت من دولت پاسخگو خواهد بود.» این وعدهای بود که حسن روحانی پس از تکیه بر صندلی پاستور به مردم داد؛ وعدهای که نشان از اهمیت سخنگو در دولت دارد. در واقع سخنگو داشتن به معنای پاسخگو بودن دولت به افکار عمومی است. خبرنگاران در هر زمان و مکانی به وزرا دسترسی ندارند و تنها کسی که میتوانند به امید پاسخش بنشینند همین مقام سخنگویی است. پرسشگری، پاسخگویی و اطلاع رسانی، ضلعهای جامعهای است که به جریان آزاد اطلاعات باور دارد و به نظارت اجتماعی از کانال رسانهها تن میدهد؛ این ضلعها بی تردید، مکمل یکدیگرند و نقض و عدم هر یک از این پایهها، وضعیتی شعارزده را پدید میآورد.
در این میان سخنگویی دولت در ایران سِمتی است که با استقرار هر دولت پس از مراسم تحلیف، از جانب رئیسجمهور منتصب میشود. این مقام به عنوان اصلیترین مرجع اطلاعرسانی عملکرد دولت، وظیفه پاسخگویی به افکار عمومی را عهدهدار است. با اینحال سایر اعضای کابینه دولت نیز موظفند در جریان اطلاعرسانی به رسانههای جمعی مشارکت داشته باشند. در واقع میتوان گفت سخنگویی سمتی حیاتی برای یک دولت است، علاوه بر اینکه یک سخنگو اطلاعاتی را از سطح جامعه در یافت میکند و دادههایی را در اختیار مردم قرار دهد تا ابهامات شفاف سازی شوند. این موضوعی به حدی اهمیت دارد که در تمام دنیا انتخاب سخنگو برای دولت یا هر نهاد و وزارت خانه از اهم امور محسوب میشود.
اگر دولتی سخنگویی پرکار داشته باشد؛ این موضوع نشان میدهد که آن دولت بر پرسش و پاسخ در سطح جامعه و جریان آزاد اطلاعات اهمیت خاصی قائل است و از پاسخگویی ابایی ندارد. حسن روحانی با روی کار آمدن دولت یازدهم یکی از نقدهای جدی که بر دولتهای گذشته وارد میکرد این بود که سخنگویی را به دست فراموشی سپردهاند و او میخواهد چنین مقام مهم و پاسخگویی را احیا کند، بنابراین خالی شدن تریبون دولت جای سوال دارد!
با تحولاتی که در عرصه داخلی و خارجی کشور رخ داد، دولتیها که حتی پیش از آن لبه تیغ تیز منتقدان را بر تن خود تجربه کرده بودند به یکباره وارد مرحلهای شدند که تنها خواسته از آنها پاسخگویی شد! گویی افکار عمومی انتظار داشتند دولت به یکباره خودکار بر زمین بگذارد و پشت تریبون بایستد و پاسخگوی تمام اتفاقا پیش آمده باشد. پا در هوا ماندن برجام ؛ بازار ارز و سکه ، تحریمهایی که قرار بود دوباره در اقتصاد جا خشک کنند، تحولات پر تنش منطقه، عملکرد ضعیف برخی مدیران و وزرا و در نهایت شرایط متلاطم اقتصاد....همه و همه این نیاز را میطلبید که دولت تمام قد پشت تریبون بایستد و پاسخ دهد. تحت چنین شرایطی بعید به نظر میرسید نوبخت تنها فردی باشد که و تنها در برابر تمام این ابهامات اقدام به شفافسازی و پاسخگویی کند.
بنابراین، به نظر میرسد خالی ماندن تریبون دولت را میتوان در دو فرضیه مطرح کرد: فرضیه اول، این است که احتمالا دولت تلاش میکند پاسخهای تخصصی را در اختیار مخاطبان قرار دهد و مناسب دیده که در این شرایط سخنگویی تعلیق شود و خود وزرا با توجه به تسلطی که بر حوزه کاریشان دارند پاسخگو هستند، فرضیه دوم،را می توان این گونه مطرح کرد که با تعلیق شدن شغل سخنگویی حداقل برای چند وقت، تا حدودی از حجم ارتباطات دولت با جهان خارج از پاستور کم میشود، در واقع میتوان این خالی ماندن تریبون را تا حدی به انزوای خود خواسته تدبیریها نسبت داد. اگر گذری بر تاریخ پاستور هم بزنیم میتوانیم مواردی مشابه به این را پیدا کنیم که دولتها زمانی که میبینند باید عمل کنند تا پاسخگو باشند برای مدتی لامپهای سال سخنگویی را خاموش میکنند و سعی میکنند در مواقعی که اوضاع چندان ثبات ندارد تا حدودی جریان رفت و آمد اطلاعات بین دولت و افکار عمومی را کنترل کنند.
البته عده ای نیز گمانهزنی خود در مورد کنارهگیری نوبخت را تا حدودی با جزئیات بیشتر تحلیل کردند و گفتند استعفای ناگهانی نوبخت از سخنگویی دولت دوازدهم به جهت پوشاندن انتقادات نسبت به عملکرد خود در سازمان برنامه و بودجه است، بنابراین کنارهگیری نوبخت از سخنگويی دولت هيچ تاثيری در شرايط امروز اقتصادی كشور ندارد و به نظر می آيد اين روش آقای سخنگو، تلاش برای حفظ جايگاه سازمان برنامه باشد و با واگذاری سخنگويی دولت، به نوعی تلاش میكند بار منفی افكارعمومی را از بين ببرد. حال آنكه اين بار منفی نه فقط به خاطر سخنگويی دولت، كه صدها برابر بدليل جنس رياست وی بر سازمان برنامه بوده است.با این حال نوبخت در مراسم بزرگداشت روز خبرنگار تاکید کرد:کنارهگیری وی از سخنگویی دولت تنها به دلیل تمرکز بر مسئولیت خود در سازمان برنامه و بودجه بود!
پس از کناره گیری نوبخت از سخنگویی دولت؛ رسانهها گمانهزنیهای خود را در مورد مستاجر جدید ساختمان کوثر آغاز کردند. برخی از آنها از علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم به عنوان سخنگوی جدید دولت نام بردند و برخی دیگر نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهور را کاندید اصلی سخنگویی دولت دانستند. در این میان یک منبع آگاه در دولت در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان از جهانگیری و رحمانی فضلی به عنوان گزینههای احتمالی این سمت یاد کرد.
با این وجود واعظی رئیس دفتر دولت حسن روحانی در حاشیه جلسه اخیر هیات دولت اعلام کرد سخنگوی دولت به زودی معرفی میشود ولی تا زمانی که وی مشخص نشده وزرا ملزم شدهاند بیشتر مصاحبه کنند و با رسانهها در ارتباط باشند. اینکه خبرنگاران به طور مستقیم با خود وزرا وارد مصاحبه شوند و سوال را از خود وزیر بپرسند یک خواست قلبی برای آنها محسوب می شود؛ اما مگر امکان چنین دسترسی مداومی وجود دارد!؟ در نتیجه به نظر می رسد با این اعلام از سوی رئیس دفتر دولت دوازدهم ساختمان کوثر حالا حالاها باید در تاریکی ناشی از بی سخنگویی سر کند.
انتهای پیام/
هم دولت به زحمت نمیفته و دیگه دم به دقیقه لازم نیست پاسخگوی ملت همیشه حاضر در صحنه باشه و هم ملت کمتر حرصشون میگیره :)
کشور شده مثل بازیه منچ یه چند پله بالا رفته بودیم افتادیم دهن مار باز اومدیم جای اولمون که خیلی هم بدتر از جای قبلی
مهم ترين دليلش اينه كه كسي به فكر مردم نيست يكي نيست بگه آخه قشر مرفه كه نميان ماشين زير ٤٥ تومن بخرن، واسه قشر ضعيف و متوسط گرون كرديد!!!! بابا دم همتون گرم بخدا