به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هوش هیجانی یا هوش عاطفی یا EQ که در نقطه مخالف IQ قرار گرفته است .
هوشی خاص که با کشف شدنش به همگان اثبات کرد که برای داشتن یک زندگی خوب و موفق تنها نباید IQ بالایی داشت!
هوش هیجانی موارد مختلفی را در زیر پوشش خود قرار داده است ؛ از توانایی کنترل اضطراب و استرس گرفته تا یک نوع مهارت اجتماعی و مدیریت احساسات همسر و...
در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا در این مطلب شما را با این هوش خاص و عجیب و همچنین کاربرد آن در زندگی مشترک آشنا نماید؛ پس پیشنهاد می کنیم با ما همراه باشید.
برای سال های متمادی تصور بر این بود که IQ ( ضریب هوشی ) نماینده میزان موفقیت افراد است. در مدارس معیار اهدای جوایز به دانش آموزان تست هوش بود و حتی بعضی از شرکت ها برای پاداش از تست هوش استفاده میکردند. در دهه اخیر محققان در یافتند که IQ تنها شاخص ارزیابی موفقیت یک فرد نیست. آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.
بیشتر بدانید: هوشهای چندگانه چیست و چطور میتوان آنها را تقویت کرد؟
هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گولمن در سال 1995 کتاب خود را با عنوان " چرا هوش عاطفی می تواند مهمتر از IQ باشد؟ " به چاپ رساند.
درابتدای پیدایش این سازه، روانشناسان بیشتر بر روی جنبه های شناختی همانند حافظه و حل مساله تاکید می کردند . اما خیلی زود دریافتند که جنبه های غیر شناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند. بعضی پژوهشگران بر این عقیده اند کهIQ در خوش بینانه ترین حالت 10 الی 25 درصد از واریانس متغیر عملکرد را تبیین می کند.
علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن ها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید می گوید:
-هوش هیجانی (عاطفی)، توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها و انگیزه، امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به هدف است.
-هوش هیجانی (عاطفی)، در حقیقت راهی است برای زیرک بودن.
بیشتر بدانید: چه کسانی هوش هیجانی بالایی دارند؟
-هوش هیجانی (عاطفی)، همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند.
-هوش هیجانی (عاطفی)، یک نوع مهارت اجتماعی است، همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران.
-خود ( Self )
-دیگران (Others )
-آگاهی (Awareness )
-اقدام ( Action)
که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی هوش هیجانی (عاطفی) به دست می آید .
1-خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس )
2- خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار )
3- آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت )
4- مهارت های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری، مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی )
یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند.
مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک میکند.
بیشتر بدانید: افراد با هوش هیجانی بالا این ویژگی ها را دارند
عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف.
عبارت است از ارتباط با دیکران در موقعیت های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.
تحقیقات نشان داده است که EQ یا هوش هیجانی عامل مهمی در ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است. اگرچه کودکان با سرشت و فطرت گوناگون به دنیا می آیند و چگونگی برخورد آن ها با مسایلی چون برخوردهای اجتماعی، اشتیاق خجالت و غیره متفاوت است، اما هوش هیجانی (عاطفی) به والدین و مربیان کمک میکند تا بر روی قابلیت ها و یا عدم وجود آن ها کار کرده و بنابراین کودکان را برای رویارویی با جامعه بیرونی آماده کنند.
برای مثال والدین به جای جلوگیری از برخورد بچه های خجالتی با دنیای بیرون، باید آن ها را با چالش های جدیدی مثل دیدار با دوستان جدید و قرارگرفتن در فضاهای تازه روبرو نمایند.
گرچه این تشویق نباید به هیچ عنوان بچه ها را دلزده یا ترسوتر نماید بلکه باید به آن ها تجربه های جدید بیاموزد.
یاد بگیرید: راههای افزایش و تقویت هوش هیجانی
مثال دیگری که می توان در این مورد مطرح کرد این است که برای مثال تحقیقات نشان داده که بچه های کلاس دومی که عصبی بوده و همیشه با مشکل مواجه هستند، شش تا هشت بار بیشتر از بچه های دیگر در معرض ابتلا به خشونت در نوجوانی و ارتکاب جنایت میباشند.
دخترانی که در سنین راهنمایی از احساسات سردرگم، خستگی و عصبانیت توام با گرسنگی رنج میبرند، احتمال میرود که در سنین نوجوانی دچار اختلالات گوارشی شوند. این بچه ها از احساسات خود و این که اصولا این احساسات چه هستند، بی خبرند. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از هوش عاطفی یا هیجانی خود بهره مند شوند، مسلما به هیچ یک از این موارد دچار نخواهند شد.
ترس و نگرانی، تصویر منفی از خود، توقعات غیر واقعی از زندگی و سرزنش دیگران. بنابراین زمانی که این موانع به وجود می آید و هوش هیجانی (عاطفی) مورد استفاده قرار نمی گیرد، حرکات افراد به سمت موفقیت متوقف می شود.
تست کنید: هوش خود را امتحان کنید
پس نتیجه می گیریم که هدف از تقویت هوش هیجانی (عاطفی)، آگاهی از احساسات و تربیت آن ها برای غلبه بر موانع زندگی است.
اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی (عاطفی)، خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی شما چه احساسی دارید و چرا دچار آن احساس شده اید. اگرچه ممکن است این کار در بدو امر برای بعضی از افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک خود می کند، می تواند دیگر مهارت های احساسی اش را نیز توسعه دهد و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.
هوش اجتماعی در تمام حیطه های ارتباطی ما دخیل است. در زندگی، در تربیت، در محیط کار، در ارتباط با مشتری و در تمام حیطه های دیگر روابط دخیل است.
یکی از مهمترین ابزارها برای بهتر کردن رابطه با همسر، درک و مدیریت احساسات اوست.
۱- می توانید احساسات همسرتان را بخوانید! مثلا در این لحظه خوشحال است یا ناراحت، حس تنهایی دارد یا حس شوق و …
۲- میتوانید رابطتون رو استوار نگه دارید: تصور کنید در حال موتور سواری هستید (خانم ها هم تصور کنن اشکال نداره) یک دفعه میبینید یک دست انداز جلوی شما سبز شد.
بیشتر بدانید: بیماری که هرگز به سراغ نابغهها نمیرود
با سرعت روی دست انداز میروید و یک متر روی هوا معلق می شوید. هنگامی که دوباره به زمین برمیگردید در آن سرعت، اگر فرمان را سفت بگیرید، امکان زمین خوردنتان زیاد می شود.
اگر رها کنید هم همین اتفاق خواهد افتاد. باید فرمان را مدیریت کنید.
با یاد گرفتن درک و مدیریت احساسات همسر، میتوانید از زمین خوردن در امان باشید و زندگیتان را سفت و محکم درک کنید.
هنگامی که می خواهید احساسات همسر خود را مدیریت کنید، اولین مرحله این است که از کیفیت و میزان آن ها با خبر باشید.
از چه راه هایی می توان فهمید که همسرمان چه احساسی دارد؟
برای این که احساسات همسرمان را تشخیص دهیم ، بهترین راه ها را در بصورت لیست آورده ام.
بیشتر بخوانید: تاثیرات آی کیو و ای کیو بر روابط میان زوج ها
به تن صدای همسر خود گوش دهید
حالات چهره همسرتان را چک کنید
به زبان بدن توجه کنید
از او بپرسید چه احساسی دارد
در مواردی که درک می کنید که همسرتان چه احساسی دارد، در مورد احساسش با او گفت و گو کنید
از همسرتان بپرسید آیا تصور درستی درباره احساسات او داشته اید یا خیر؟
اگر شما بتوانید از این طریق متوجه احساسات همسرتان شوید، احتمال کمتری وجود دارد که او را قضاوت کنید و همین یعنی چند قدم نزدیکتر شده اید به زندگی ایده آل!
علاوه بر این، زمانی که همسرتان متوجه شد که احساساتش را درک کرده اید، او متوجه می شود که به رفاه او اهمیت داده اید!
پس از آن که از احساسات همسرتان آگاه شدید، حالا زمان مدیریت احساسات اوست.
حالا نوبت مدیریت احساسات همسرتان است
بیشتر بدانید: نشانههای هوش هیجانی بالا چیست؟
اگر بخواهم بعنوان تقلب به شما نکته ای بگم، این را خواهم گفت که همسر شما مثل تمام انسان ها، در یکی از این دسته ها قرار می گیرد.
خوشحال
ناراحت
عصبانی
نگران
آرام
اگر احساساتی مثبت مانند آرامش یا خوشحالی دارد که هیچ! اصلا نیازی به مدیریت ندارد.
کاری که باید کنید این است که مباحث جنجالی را بیان نکنید. برای حفظ روحیه خوب همسرتان، صحبت در مورد مطالبی که هر دو همنظر هستید بپردازید.
اگر قرار است در مورد یک موضوع حساس صحبت کنید، بهتر است زمان و مکانی را در نظر بگیرید که هر دویتان آن مکان را برای صحبت کردن در مورد مباحث حساس مناسب می دانید.
اما اگر به این درک رسیدید که همسرتون احساسی منفی دارد، این مراحل را انجام دهید:
اگر در حال جر و بحث هستید، اولین کار رفع تنش است. بحث را قطع کنید و همسرتان را راضی کنید در زمانی دیگر که هر دو خونسرد هستید، در این مورد صحبت کنید.
به نگرانی های همسرتان، بدون نشان دادن بازخورد، گوش دهید.
به او بفهمانید که او را درک کرده اید.
بیشتر بدانید: چگونه از هوش هیجانی برای پیشرفت شغلی استفاده کنیم؟
انتقاد پذیر باشید.
وضعیت را بدتر نکنید. اگر لازم است کوتاه بیاید
اغلب زنان قبل از این که راه حل هایی ارائه شود، باید احساس کنند که به اندازه کافی در مورد موضوع شنیده اند یا درک کرده اند.
در این موقع می توانید راه حل خود را ارائه کنید، زن به راحتی با شما همراه می شود.
مردان راه حل محور هستند. معمولا مرد ها از استراتژی هایی که مستقیما ما را به نتیجه می رسانند استقبال می کنند.
انتهای پیام/