به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ عملیات حزبالله لبنان در روز 21 جولای 2017 با نام « و إن عدتم عدنا » (اگر شما بازگردید، ما هم باز می گردیم) آغاز شد و ارتش لبنان نیز چند هفته بعد عملیات خود را با عنوان فجر الجرود آغاز کرد تا در روند اخراج تروریستها از لبنان سهیم باشد.
در نتیجه این عملیاتها، در تاریخ 26 آگوست اراضی لبنان به صورت کامل از دست گروههای تروریستی پاکسازی شد. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان این روز را یک عید ملی و عید دوم آزادی لبنان اعلام کرد. وی امروز به همین مناسبت به صورت تلویزیونی با مردم سخن خواهد گفت.
در نتیجه این عملیات مرزهای لبنان در طول نوار نظامی خود به سمت سوریه پاکسازی و ایمن سازی شد و تهدیدات امنیتی موجود در محل زندگی لبنانیها در این مناطق به پایان رسید. علاوه بر اینکه این عملیات باعث شد سرنوشت نظامیان و نیروهای امنیتی ربوده شده به دست گروه های تروریستی مشخص شود و پیکر آنان از دست این گروهها نجات پیدا کند.
شهرک عرسال منطقهای کوهستانی در سلسله جبال لبنان شرقی در شرق استان بقاع و هممرز با مناطق النبک، فلیطه، جراجیر، قاره و یبرود سوریه است. اغلب جمعیت (حدود سیوپنج هزار نفری) این منطقه اهل سنت و از عشیره آل الحجیری هستند. بخش عمده درآمد مردم عرسال مربوط به قاچاق کالا بین لبنان و سوریه است و برخی دیگر از اهالی این منطقه در صنایع دستی، معدنی، کشاورزی و تجارت مشغول فعالیت هستند. لازم به ذکر است که بعد از بحران تعداد زیادی از آوارگان سوری وارد منطقه شدند که در میان ایشان گروههای مسلح هم حضور چشمگیری داشتند.
در مورد اهمیت راهبردی عرسال در بحران سوریه باید گفت واقع شدن این منطقه در مرز میان لبنان و سوریه، همسویی برخی از مردم و آوارگان با معارضان سوری و همچنین کوهستانی بودن آن، زمینه را برای ایجاد یک پناهگاه امن برای گروههای تکفیری به وجود آورده است زیرا ارتش سوریه و حزبالله لبنان در سالهای پیش در پاکسازی کوهستانهای القلمون و منطقه القصیر به گروههای تکفیری ضربههای فروانی وارد کرده بودند.
1-حزبالله لبنان به دلیل ساختار طایفگی و مذهبی خاص لبنان با محدودیت جدی در اقدام در این منطقه روبرو بود. زیرا حزبالله لبنان در ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور وابسته به شیعیان است و هر اقدام این حزب بدون اجماع ملی در مناطق اهل سنت ممکن است منجر به ایجاد فتنه و جنگ داخلی شود. حزبالله نیز به ملاحظات مختلف داخلی و ملی نسبت به اشتعال فتنه و جنگ داخلی حساس است.
2-ارتش سوریه به دلیل خارج بودن این مناطق از مرزهای این کشور با محدودیت جدی عملیات مواجه بود.
3-ارتش لبنان اصولاً از اختیار و قدرت کافی برای انجام عملیاتهایی در این سطح برخوردار نبود و در ضمن ترس از خدشهدار شدن وحدت ملی نیز از موانع اصلی اقدام جدی ارتش بود.
4-مقابله جدی جریانهای همسو با جریان محافظهکار منطقه همچون جریان 14مارس به رهبری حزب المستقبل در لبنان با هرگونه اقدام نظامی جدی ارتش لبنان و حزبالله در منطقه عرسال با عناوینی همچون حمایت از آوارگان سوری و به هم خوردن حاکمیت ارضی لبنان و خدشهدار شدن وحدت ملی از دیگر دلایل پیچیدگی عملیات در عرسال بود.
عملیات آزادسازی مناطق شرقی لبنان یک اتفاق گذرا در تاریخ این کشور نبود، بلکه تحلیلگران و کارشناسان اعتقاد دارند اهمیت این عملیات با اهمیت آزادسازی جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی در سال 2000 برابر است. این برابری از نظر خطراتی بود که هر دوی این اشغالگری حاضر در لبنان ایجاد کرده بود و با این عملیات به پایان رسید.
کوههای عرسال، غارها و مخفیگاه هایی دارند که عناصر مسلح می توانند در آن ها مخفی شوند و به همین دلیل پیروزی در نبرد عرسال برای طرف های درگیری از اهمیت زیادی برخوردار است. رزمندگان حزب الله این نبرد را جنگی سرنوشت ساز می دانستند، زیرا عرسال از شهرک های استان بعلبک است که حزب الله در آن حضور دارد. ارتش سوریه نیز نبرد عرسال را بسیار مهم میدانست، زیرا پیروزی در عرسال مانع از امداد رسانی به جبهه النصره میشد.
گروههای تروریستی در آگوست 2014 شورش گستردهای را در مناطق شرقی لبنان ایجاد کرده و 36 نظامی و نیروی امنیتی لبنان را به اسارت گرفتند و مواضع ارتش لبنان را در این مناطق تحت کنترل خود گرفتند. آنها همچنین دهها نظامی و غیرنظامی لبنانی را نیز کشته یا زخمی کردند.
جان قهوهچی فرمانده ارتش در آن زمان در سخنانی که در شورای وزیران این کشور مطرح کرد، ابراز داشت که عملیات تروریستی داعش در واکنش به بازداشت یکی از سرکردگان این گروه نبود، بلکه داعش به دنبال ایجاد امارتی بود که عرصه آن تا فراتر از عرسال را شامل میشد.
چند روز بعد از این اتفاق دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس به لبنانیها هشدار داد که داعش به دنبال تسلط بر سواحل لبنان در دریای مدیترانه است. تحقیقاتی که بخش اطلاعات ارتش از سرکردگان بازداشت شده گروه تروریستی داعش انجام میداد نیز گواهی بر این مدعا بود و آنها به این موضوع اعتراف می کردند.
موضوعی که باعث افزایش خطر اشغالگری داعش در بخشی از اراضی لبنان میشد، این بود که این اشغالگری عمق جغرافیایی و انسانی گستردهای در داخل سوریه داشت و این عمق حتی تا نزدیکیهای پایتخت عراق نیز میرسید.
گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره در آن زمان اراضی وسیعی را در اختیار داشتند که مساحت آن بالغ بر 20 برابر اراضی لبنان بود.
در مقابل، لبنان با مشکل ضعف ساختاری مواجه بود. کشوری با مساحت کم و تعداد جمعیت اندک به علاوه تنوع طایفهای و پیچیدگیهای سیاسی و مداخلههای خارجی که آن را همواره در حالتی از شکاف دائمی قرار میداد. این شکاف در کنار سوء مدیریت سیاسی در مقابله با بحرانها به مشکل عمدهای برای کشور تبدیل شده بود.
در آنسوی مرز نیز بعد از پیروزیهای ارتش سوریه و گروههای مقاومت در جبهه مختلف به ویژه ریف دمشق، زمان مناسب برای انجام پاکسازی مناطق کوهستان القلمون و دامنه شرق کوهستان لبنان شرقی به ویژه منطقه فلیطه فراهم شد.
تروریست ها در جریان شورش خود تلاش داشتند عرسال را به منطقهای امن برای مخالفان مسلح ضد دولت سوریه تبدیل کنند. اگر این اتفاق رخ میداد ارتش لبنان دیگر قدرت تحرک در سلسله جبال شرقی خود را نداشت. این موضوع بخشی از تصمیمات آمریکا در سوء استفاده از گروههای مسلح در رویکردهای مختلف برای ساقط کردن دولت سوریه بود.
در سایه تمام این شرایط نیروهای مقاومت خود را برای آزاد سازی مناطق شرقی لبنان آماده کردند. رهبران حزب الله به خوبی میدانستند که مبارزه در داخل لبنان به تنهایی فایدهای نخواهد داشت و زمینههای ریشه کن شدن پروژههای تروریستی در این مناطق را مهیا نخواهد کرد، لذا آمادهسازی های لازم را برای زدن ریشه تروریستها در مناطق سوری عرسال مهیا کردند. نیروهای مقاومت بعد از انجام اقدامات دفاعی در اطراف اراضی اشغالی لبنان، عملیات خود را در داخل سوریه آغاز کردند تا بتوانند به این مناطق لبنانی اشغال شده و عمق جغرافیایی عناصر مسلح داعش و جبهه النصره در چندین مرحله نفوذ کنند.
این عملیات شرایط را برای آزادسازی کامل لبنان مهیا کرد. با رسیدن میشل عون به کاخ ریاست جمهوری لبنان شرایط سیاسی نیز با دادههای امنیتی و نظامی همسان شد و اوضاع مناسبی را برای عملیات محور مقاومت ضد گروههای تروریستی ایجاد کرد. به این ترتیب بود که ضربه نهایی به تروریست های داعشی و جبهه النصره وارد شد.
پیروزی نیروهای مقاومت لبنان در عرسال دارای پیامدهای داخلی و خارجی بود که مهمترین آنها عبارتاند از:
1-تقویت موضع مقاومت: موفقیت حزبالله لبنان بهعنوان یکی از ارکان محور مقاومت موجب تقویت موضع مقاومت در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی شد، زیرا از یکسو در صحنه داخلی لبنان، جنبش حزبالله بهعنوان یک گروه امنیت ساز برای این کشور محسوب میشود و از سوی دیگر حزبالله لبنان بعد از نزدیک به شش سال مبارزه با تروریسم تکفیری و تحمل هزینههای فروان ثابت کرد که همچنان از قدرت عملیاتی فوقالعادهای برخوردار است و توان اجرای عملیاتهای در این سطح را داراست. این موفقیت نشان داد که پروژه عربی و عبری برای تضعیف حزبالله لبنان و محور مقاومت با شکست مواجه شده است.
2-امنیت سازی در لبنان و سوریه: پاکسازی مناطق عرسال و فلیطه زمینه ایجاد امنیت نسبی در مناطق شرقی لبنان و مناطق غربی سوریه را فراهم کرد و دو پایتخت عربی دمشق و بیروت را امنتر از گذشته کرد. این عملیات باعث توقف عملیات تروریبستی با خودروهای بمب گذاری شده در لبنان و کاهش عملیبات های مشابه در سوریه شد و همین امر موجب افزایش ثبات و در نتیجه تمرکز بر نقاط بحرانخیز دیگر بوده و زمینه را برای امنیت سازی بیشتر در لبنان و سوریه فراهم کرد.
3-افزایش بازدارندگی حزبالله علیه رژیم صهیونیستی: یکی از اهداف رژیم صهیونیستی، کاهش بازدارندگی حزبالله لبنان در برابر این رژیم است. تلآویو برای دستیابی به این هدف برنامه ناامن سازی پیرامون این جنبش را برای کاهش توان و افزایش استهلاک آن به کار برده که به نظر میرسد حزبالله توانایی مدیریت بحرانهای اطراف خود را داراست.
در همین رابطه روزنامه نیویورک تایمز از توانمندیهای نظامی و تاکتیکی حزب الله لبنان که تمام محاسبات آمریکاییها و غربیها را به هم زد، تمجید کرده و گزارش داد که حزبالله امروزه قدرت بزرگی است که توان تغییر سرنوشت خاورمیانه را دارد و به مثابه قدرتی است که تاثیر آن مشابه تاثیر روسیه و آمریکا و دیگر کشورهای خاورمیانه است. این حزب توانست کاری را که کشورهای بزرگ در لبنان و سوریه و عراق و یمن نتوانستند انجام دهند، محقق کند. مسئولان نظامی و سیاسی آمریکایی و دستگاههای اطلاعاتی از توان رزمندگان حزب الله و تاکتیک به کار گرفته شده از سوی آنها در نبرد عرسال شگفت زده و مبهوت شده اند. حزب الله در سخت ترین منطقه جغرافیایی لبنان جنگ اراده بی نظیری را انجام داد.
4-تضعیف بیش از پیش گروههای تکفیری: شکست جبهه فتح الشام بهعنوان دومین گروه بزرگ تکفیری فعال در سوریه بعد از شکستهای گروه داعش در عراق و سوریه موجب تضعیف بیش از پیش گروههای تکفیری در بحرانهای سوریه و عراق شد و این امر زمینه را برای پاکسازی بیشتر مناطق سوریه از دست تکفیریها فراهم کرد.
5-تضعیف خطوط لجستیک تروریستها: منطقه عرسال یکی از خطوط اصلی قاچاق سلاح و کالاهای مورد نیاز گروههای تروریستی در سوریه محسوب میشد. پاکسازی این منطقه زمینه را برای تضعیف خطوط پشتیانی و لجستیک گروههای تروریستی، به خصوص در منطقه القلمون و ریف دمشق فراهم کرد.
انتهای پیام/