رباعی و دو بیتی در ادبیات فارسی ایران زمین جزو سبک های محبوب و دل نشینی به شمار می رود که طرفداران به خصوص خودشان را دارند. هر کدام از این سبک ها نیز ویژگی های خود را دارا هستند. اما سوالی که پیش می آید این است که "تفاوت بین دوبیتی و رباعی" در چیست؟ ما در این مقاله از باشگاه خبرنگاران جوان سعی کرده ایم تفاوت دو بیتی و رباعی را همراه با نمونه ای از ابیات شاعران این عرصه برای شما آشکار کنیم، با ما همراه شوید.
تعریف رباعی: رباعی به شعری گفته می شود که از چهار مصراع تشکیل شده است.
تعریف دوبیتی: به شعری که دارای دوبیت باشد نیز دوبیتی می گویند.
ولی جالب است بدانید که هر دوی این شعر ها از لحاظ ظاهری به هم شبیه هستند ،یعنی از نظر قرارگیری قافیه تفاوتی با هم ندارند.
تفاوت بین دوبیتی و رباعی در نوع وزن : رباعی دارای وزن خاصی است . این وزن خاص لا حول و لاقوه الا بالله و وزن عروضی مفعول، مفاعلن ، مفاعلین یا با اختلاف جزئی است. همان طور که گفتیم از نظر شکل و قرارگیری قافیه ها این دو با هم تفاوتی ندارند.
برای این که بتوانیم تشخیص دهیم که شعری دوبیتی است یا رباعی باید به هجای اول هر مصراع توجه کنیم. بدین صورت که اگر اولین هجای هر مصراع بلند باشد، آن شعر رباعی و اگر اولین هجای هر مصراع کوتاه باشد ،آن شعر دو بیتی است.
هجای بلند = صامت + مصوت بلند ( با ،می ،سو )
هجای بلند= صامت+ مصوت کوتاه+ صامت(بر: ب،ــَـ ، ر
؛دل:د، ــِـ ، ل ؛ مُر : م، ـــُــ، ر )
هجای کوتاه = صامت + مصوت کوتاه : که : ک ، ــِــ ؛
پَ : پ، ــَـ ؛ .
حتما بخوانید: رباعیات خیام بر روی تلفن همراه
حتما بخوانید: فلسفه به چه دردی می خورد؟
به طور کلی مضمون دوبیتی و رباعی را این گونه می توان دسته بندی کرد که بیش تر موارد دوبیتی ها شامل مضامین غنایی هستند مانند داغ دل، عشق، عرفان، گریه، یاد دوست سوز جدایی، درماندگی و... ولی رباعی اکثرا با مضامینی هم چون فلسفه ،چون و چرا و در برخی مواقع شک فلسفی همراه است. هم چنین عده ای از افراد به اشعار رباعیاتی که در آواز و موسیقی به کار برده می شود ترانه و به موارد غیر از این دوبیتی می گویند. علاوه بر این چنان چه رباعی به همراه موسیقی و به زبان عربی باشد، «قول» و به زبان فارسی غزل نامیده می شود.
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
بر اساس بیانات شفیعی کدکنی رباعی از شعرهای خالص ایرانی است که سال ها پیش از رودکی با آن سماع می کرده اند. هم چنین در اصطلاح صوفیه بر شعرهایی که گویندگانی ناشناس داشته، گفته می شد. در اغلب موارد هم به سروده های مردم عادی عاشق پیشه در کوچه بازار اطلاق می گرفت. ذکر این نکته هم الزامی است که بدانید رباعیات خوانده شده در حلقه صوفیه قرن سوم به زبان عربی نبود. ( شفیعی کدکنی ، 1379، ص 477)
بر اساس تحقیقات انجام یافته تمامی محققین بر این باور هستند که رباعی ریشه ای غیر عربی دارد . به طوری که همگی معتقدند دوبیتی و رباعی در زبان عربی به هیچ وجه موفق نبوده اند. اما در ادبیات فارسی خیلی هم موفق بوده اند.
رباعی از جمله اشعاری است که از آغاز در ادبیات ما بوده است. بایزید بسطامی و شفیق بلخی را می توان از اولین های این عرصه پنداشت.
عصر سلجوقیان و خوارزمشاهیان دوره شکوفایی این قالب شعری بوده است. کتاب نزهة المجالس با بیش از چهار هزار بیت رباعی اثر باقی مانده این دوره است.
همین طور لازم است بدانید که از قرن 8 به این ور با افول سبک عراقی به رباعی توجه زیادی نشد. این موضوع در اشعار حافظ و سعدی نیز به چشم می خورد. فتور رباعی در دوره بازگشت نیز ادامه پیدا کرد . نیما از بین همه قالبهای قدیم تنها به رباعی علاقه داشت.(شمسیا؛ 1374: ص 46)
حتما بخوانید: رباعی رسانه مهم در ادبیات فارسی
حتما بخوانید: دوبیتی های باباطاهر خوشنویسی می شود.
خیام مشهور ترین رباعی سرای ایرانی است . نکته جالب این جا است که حجم رباعیات خیام کم است ولی مورد توجه فراوانی قرار گرفته و به بسیاری از زبان های زنده دنیا ترجمه شده اند. حضرت مولانا نیز رباعیات دلنشینی دارند. عطار نیز با دارا بودن مجموعه مختار نامه حاوی رباعی از شاعرهای مطرح این سبک تلقی می شود.
ای كاش كه جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رمیدن بودی
كاش از پس صد هزار سال از دل خاك
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
****** خیام******
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنكنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
كان دردبه صد هزار درمان ندهم
******مولوی******
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت كه چون باید رفت
******عطار******
دشت از مجنون كه لاله میروید از او
ابراز دهقان كه ژاله میروید از او
طوبی و بهشت و جوی شیر از زاهد
ما و دلكی كه ناله میروید از او
******بابا افضل کاشانی ******
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است
****** خیام******
چون عهده نمی شود کسی فردا را
حـالی خوش دار اين دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ما
بـسيار بـــگردد و نــيـابد ما را
******رباعیات خیام******
چندان بخورم شراب کاین بوی شراب
آید ز تراب چون روم زیر تراب
گر بر سر خـاک من رسد مخموری
از بوی شراب من شود مست و خراب
****** خیام******
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست
بیدادگری پیشه ديرينه تست
وی خاک اگر سينه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه تست
******رباعیات خیام******
چون چرخ بکام يک خردمند نگشت
خواهی تو فلک هفت شمُر خواهی هشت
چون بايد مرد و آرزوها همه هِشت
چو مور خورد به گور و چه گرگ به دشت
****** خیام******
اجزای پياله ای که در هم پيوست
بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندين سر و ساق نازنين و کف دست
از مهر که پيوست و به کين که شکست
******رباعیات خیام******
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفيق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو اين راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
****** خیام******
می خوردن و شاد بودن آيين منست
فارغ بودن ز کفر و دين؛ دین منست
گفتم به عروس دهر کابين تو چیست
گفتــا دل خـرم تـو کابين مـن است
******رباعیات خیام******
مهـتاب بــه نـور دامـن شـب بـشکافت
می نوش دمی خوش تر از اين نتوان یافت
خوش بــاش و بـينديش که مـهتاب بسی
اندر سر گور یک به یک خـواهد تافت
******خیام******
منابع:
ولی بهترهم میشد