به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد؛ هر شهری با شیوه خاص و آداب و رسوم مختص به خود به عزای سالار شهیدان میپردازند مردم شهرستان اردکان نیز به عنوان نقطه کوچکی در یزدحسینیه ایران در این ایام با آداب ورسومی خاص عزاداری می کنند.
در شهرستان اردکان چند روز قبل از آغاز محرم به سیاه پوش کردن تکایا و حسینیهها وخیابانها میپردازند باتوجه به اینکه در سایر شهرهای استان نیز این مراسم برگزار می شود ولی عزاداری در اردکان حال و هوای دیگری دارد.
در قدیم در شب اوّل محرّم بهمنظور دعوت از مردم برای شرکت در عزاداری، اعضای حسینیّهی هر محلّه در حالی که مشعلهایی از آتش در دست داشته و اشعار ذیل را میخوانند هر هیئت در کوچههای منطقهی تحت پوشش خود دور میزند و مردم برای شرکت در عزاداری دعوت میشوند.
به این مراسم، مشعلگردانی یا تکلیف میگویند مشعل گردانی از سال ۱۳۴۰ به بعد کم رنگ شد وحتی در دورهای ممنوع شد که در سال ۱۳۵۲ با تلاش نگارنده در حسینیه کوشکنو از مشعلهای نفتی، شبیه مشعلهای المپیک، اداره تربیت بدنی استفاده کرده و مشعل گردانی بر گزارشد واز آن به بعد کم کم بار دیگر این سنت که در ایران بی نظیر است رونق یافت ودر سالهای اخیر این مراسم بسیار با شکوه برگزارمیشود با این تفاوت که بهجای مشعلهای چوب سوز، از مشعلهای گازسوزنیز استفاده میشود و با طبل، شیپور، دُهل، اسب وشتر همراه است و بهجای کوچه های بافت قدیم در خیابانها حرکت میکنند.
شد محرّم تا ببارد سیل خون از دیدهها
از برای ماتم شاه شهید کربلا
در مدینه مصطفی دارد عزای اهل بیت
در نجف گوید علی واحسرتا واحسرتا
شد محرم درعزای خامس آل عبا
ماهیان در آب میگریند، مرغان در هوا
ذکر شروع مجلس عزاداری:
در قدیم رسم بود وقتی میخواستند مجلس روضه خوانی راشروع کنند ذاکرها به پشت بام محل بر گزاری مجلس روضه خوانی میرفتند و این اشعار را که ذکر شروع مجلس بود همخوانی میکردند.
واویلا صد واویلا
واویلا، واویلا
واویــلا در کــربلا
واویلا، واویلا
لب تشنه سر بریدند
واویلا، واویلا
مظلـــوم کــربلا را
واویلا، واویلا
در خاک وخون کشیدند
واویلا، واویلا
فرزنــــــد مصطفــی را
واویلا، واویلا
این کشته گر غریب است
واویلا، واویلا
بی یار و غم نصیب است
واویلا، واویلا
افتـــــــــاده در بیـابـــان
واویلا، واویلا
ســـر در بـــدن نـــدارد
واویلا، واویلا
صبح اوّلین روز محرّم بچّهها یک دسته و بزرگترها دستهی دیگری تشکیل میدادند و با مراجعه به منازل محلّهی خود، درخواست نخ برای بستن نخل و هیزم برای روشن کردن کلک مینمودند و در حین مراجعه به منازل، این شعر را میخواندند:
دستهی اوّل که نخ جمعآوری میکردند، میگفتند:
عشق حسین و عبّاس
یکی دوُمیگ در انداز
گروه دوم که هیزم جمع میکردند، میگفتند:
عشق حسین و عبّاس
یکی درمنه در انداز
سپس مشغول سیاهپوش کردن حسینیّهها میشدند.
توضیح این که، سیاهپوش کردن حسینیّه را بستن میگفتند؛ در نتیجه هر گروه با نام هر محلّی که سیاهپوش میکرد که مشهورترین آنها عبارت بودند از:
افراد تکیه بند فقط به سیاهپوش کردن تکیه و تزیین آن مشغول میشدند به قسمت زیگوراتی شکل حسینیّه که دارای ارتفاعی بلند و غرفههای بلند و کوچک و پلّه مانند دارد، تکیه گفته میشود و برای تزیین آن از تختههای نیم دایره شکلِ تزیین شده و پارچههای قوسدار استفاده میشد که به آنها چشم و ابرو میگفتند.
ستونها نیز با پارچههای سیاه، پوشیده میشد در جلوی غرفههای طبقهی اوّل تکیه، تعداد زیادی زنگهای برنجی نصب میشد و بالای زنگها شمشیرهایی آویزان میشد که به تکیه، نمای خاصّی میداد. در وسط قسمت فوقانی تکیه نیز، غرفهی کوچکی بود که با آیینه تزیین میشد.
در هر حسینیّه یک نخل چوبی نسبتاً بزرگ قرار داشت که گروه نخلبند متصدّی تزیین آن بود ابتدا در وسط نخل، یک سرو چوبی که بهوسیلهی چوبههای تیر تزیین شده بود، نصب میشد و اطراف آن تعداد زیادی شمشیر فلزّی موازی با تیرهای روی سرو نصب میکردند و دور تا دور شمشیرها را نیز با آیینههای سی در چهل سانتیمتری تزیین کرده و دور آیینهها را نیز پیکرههای شیر نصب میکردند و روی نخل را با پارچهی سیاه میپوشاندند. چوبهایی هم برای دستگیره، جهت بلند کردن و گرداندن نخل به پایههای آن میبستند.
زیرا نخلهای قدیمی اردکان، فاقد چوبهای دستگیره بود توضیح این که بستن نخل یک کار تخصّصی بود و در هر محلّه، یکی دو نفر بیشتر در این کار مهارت نداشتند در حال حاضر (محرّم ۱۳۹۰ﻫ. ش.) فقط نخل حسینیّهی چرخاب به سبک قدیم تزیین میشود.
سقّاخانه که در وسط ضلع مقابل تکیه قرار داشت، عبارت بود از یک غرفهی بزرگ با ارتفاع زیاد که در آن چند پلّه تعبیه شده بود که اطراف و سقف آن با آئینه تزئین میشد. آیینه در سقّاخانه به منزلهی آب بود و این غرفه به یاد حضرت ابوالفضل(ع) تزئین میشد و اشیاء ارزشمند و قدیمی مانند چراغهای لمپا، چراغهای زنبوری، شمعدانهای برنجی و شیشهای، ظروف زیبا و نظایر آن را که از منازل افراد مختلف به امانت گرفته میشد در آن قرار میدادند.
اطراف هر حسینیّه دارای دو طبقه غرفه بود که غرفههای طبقه پایین، عمومی و غرفههای طبقه بالا، متعلّق به خانوادهی خاصّی بود که در هنگام اجرای تعزیه در آن غرفه مینشستند افراد غرفهبند، ستونهای غرفه را با پارچههای سیاه میپوشاندند؛ امّا داخل غرفههارا با پارچههای رنگی و زیبا تزئین میکردند که از طرف کسانی که غرفه به آنها تعلّق داشت، تأمین میشد.
غرفهبندها بعدازظهر روز پنجم محرّم کار خود را شروع میکردند و، چون تعدادشان زیاد بود، تا غروب غرفهها را تزیین میکردند.
جالب اینکه حتّی غذای هر گروه جداگانه بود؛ مثلاً تکیهبند در داخل اتاق امام حسین نهار صرف میکرد و سقّاخانهبند و نخلبند در منزل یکی از اعضای خود نهار و شام صرف میکردند و حتّی موقوفهی غذای تکیهبند و نخلبند و ... جدا بوده است.
چون غرفهها مکانی برای نشستن خانوادههای اعیان و سرشناس هر محل بوده؛ غرفه بندان سعی میکردند آنها را به بهترین صورت بیارایند و برای این که زنان در معرض دید ونگاه نامحرمان نباشند دهانه غرفه را با پارچه مشکی میبندند و زنها از پشت پرده و از شکاف آن به تماشا، عزاداری وتعزیه، میپردازند. روز چهاردهم شروع به باز کردن آینه و تزیینات دیگر میکنند.
شَدِّه برداری رسم و سنتی بسیار کهن بوده که از قدیم الایام در ماه محرم انجام می شده؛ این رسم برای برآوردن حاجت عزاداران و ابراز همدری با شهدا و اسرای کربلا انجام می گرفته که البته این رسم در معرض فراموشی است و تنها در احمد آباد اردکان همچنان در حال انجام است.
فلسفه مذهبی اجرای مراسم شَدَّه برداری به 2 دسته کلی تقسیم می شود؛ عده ای از متولیان اجرای این آیین معتقدند پارچه های آویزان به شَده نمادی از لباس و البسه به یغما رفته یاران امام حسین (ع) در صحرای کربلا، ازسوی سپاهیان یزید است.
عده ای دیگر معتقدند که پارچه های آویزان نمادی از رخت دامادی علی اکبر فرزند امام حسین (ع) است که در رخت دامادی ایشان را به شهادت رساندند.
باتوجه به اینکه مراسم شَدَّه برداری احمدآباد زمینهای کشاورزی وقفی دارد مستاجر این زمین موظف است همه تدارکات بستن شَدِّه امام حسین (ع) را در روز ششم محرم مهیا کند تا زنان محل بتوانند در آن خانه آیین بستن شَدِّه را به پایان برسانند و روز هفتم محرم با پختن آش امام حسین یا شربت از عزاداران امام حسینه در خانه اش پذیرایی کنند.
این آیین جزو یکی از آیینهای مذهبی بوده که ریشه ایرانی داشته و پس از اسلام رنگ و لعاب اسلامی، به خود گرفته است.
این آیین 25 شهریور 1394 با شماره 1107 در فهرست آثار ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
از جمله مراسم خاصی که که در دهه اول محرم در میدانهای کوشکنو، بازارنو وچرخاب صورت میگرفت پر کردن سنگ آب بود، به این صورت که تشتهای بزرگ کنده کاری شده را روی چهارپایههای چوبی قرار میدادند در هر حسینیّه، چند تشت بزرگ کندهکاری شده وجود داشت که آنها را روی کرسیهای مخصوص میگذاشتند و یک تخته بلند که قطر تشت را فرا میگرفت، روی آن قرار میدادند و چند تاس کوچک برنجی، روی چوب میگذاشتند و اغلب تاسها با زنجیر به چوب بسته شده بود.
در دهه محرم برای رضای خدا و یاد لب تشنگان صحرای کربلا هر کس با کوزه یا سطل از آب انبار میدان آب میاورد و در آن میریخت عصرها در تشتها آب میریختند و مردم از آن آب مینوشیدند.
مراسم گذاشتن تشت با حضور مردم عزادار با سلام و صلوات وبا شکوه خاصی انجام می شود.
یکی از مراسم بسیار پررونق در اردکان، تعزیه خوانی بود هر شب یک تعزیه در حسینیّهی بازارنو و یک تعزیه در حسینیّهی کوشکنو برگزار میشد. عصر بعضی از روزها نیز تعزیهای در حسینیّهی چرخاب برگزار میشد تعزیهها از شب ششم تا شب دهم بهترتیب عبارت بود از شبیه حر، شبیه مسلم، شبیه علی اکبر(ع, شبیه عبّاس(ع) و درشب عاشورا نیز شبیه امام(ع) اجرا میشد.
تعزیههای دیگر نظیر شبیه فرنگی که در شب یازدهم اجرا میشد، شبیه مختار، شبیه شهربانو، شبیه قاسم، شبیه طفلان مسلم، شبیه قلعهی خیبر، شبیه امام موسی بن جعفر(ع)، شبیه متوکّل و ... که در سایر ایّام و فرصتهای مناسب برگزار میشد.
در تعزیه خوانی رقابت شدیدی بین دو محلّه وجود داشت و هر یک سعی میکرد، خوانندهی بهتری را برای تعزیه پیدا کند. البتّه اکثر تعزیه خوانها از خارج از اردکان دعوت میشدند و کمتر از اهالی اردکان بودند.
اسب تعزیه هم مخصوص بود زیرا دور زدن دورِ کلک، آن هم با سرعت بسیار زیاد و نرفتن داخل جمعیّت، مهارت خاصّی را میطلبید و حتّی در پیدا کردن اسب هم رقابت وجود داشت و دور زدن اسب را ،کلک رفتن، میگفتند برای تأمین نور حسینیّه در وقت تعزیه از آتش، کلک، استفاده میکردند و در هنگام حسّاس شدن موقعیّت در تعزیه، آتش را تیز میکردند.
کَلَک عبارت است از یک دایره یا هشت ضلعی خشتی یا آجری به قطر تقریبی ۲ متر و ارتفاع ۵/۲ متر که در وسط آن سوراخی از پایین به بالا تعبیه شده بود هیزمهایی که در روز اوّل محرّم جمعآوری کرده بودند، دورِ کلک میریختند و مقدار اضافی آن را در محلّ دیگری جمعآوری میکردند تا هر شب به اندازهی نیاز به داخل حسینیّه حمل نمایند.
تأمین نور حسینیّه هم بسیار جالب بود در مواقع حسّاس با اضافه کردن هیزم، نور حسینیّه را افزایش میدادند و در وقت مصیبت با کم کردن آتش تاریکی و حالت عزا به حسینیّه میدادند مراسم تعزیه از ساعت ۱۰ الی ۱۱ شب شروع میشد و تا اذان صبح، بلکه بیشتر ادامه داشت.
به روز تاسوعا در اردکان روز پَرسَه گفته میشود و بهطور کلّی عاشورا و تاسوعا در قدیم به قتل و َپرسه مشهور بوده است صبح روز تاسوعا از هر محلّهای افرادی پرچم و سنج و طبل برداشته و با خواندن اشعاری به درب منازل محدودهی محلّهی خود میروند تا نذورات را از اهالی محل جمعآوری کنند.
معمولاً مردم نیز با دادن نذورات، هزینهی عزاداری را تأمین میکنند و اگر از خانوادههای محلّهی مورد نظر کسی فوت کرده باشد، به منزل وی میروند و شور میگیرند که در اصطلاح محلّی به آن جوش زدن میگویند این مراسم در حال حاضر با تغییراتی برگزار میشود.
ما محبّان حسین امروز دوران میزنیم
تیغ بر فرق یزید نامسلمان میزنیمای واویلا صد واویــلاای واویـــــلا در کــــــربلا
مـن واقعـــــات کـــــــربلا یک یک برت سازم عیان
بردند به غارت هرچه بود آتــش زدنــد بر خیمــهها
اکبــر فتـــــاده در بــــرش اصغــــر نمیدانــم کجــا
در خیمــه، زیـنالعابـدین دارد عـــــزا دارد عــــــزا
حیـدر علی، صفــدر علی نـور دو چشــم مصطفـی
کربلا دریای خون شـد یا رسـول اللّٰه ببین
جور و ظلـم از حد فـزون شد یا رسـول اللّٰه ببین
دسـت عبّـاس علـی را کردنـد از تـن جـدا
مشک آبـش سـرنگــون شــد یا رســول اللّٰه ببین
توسن آن شه که میگفتنـد او را ذوالجناح
زین به پشتش واژگــون شــد یا رســول اللّٰه ببین
گوشوار از گوش اولاد علی کـردند برون
بر دو گوشش خون چکان شد یا رسول اللّٰه ببین
سومین روز بعد از واقعه خونین ظهر عاشورای سال ۶۱ هجری قمری در کربلا، قومی مشهور به بنی اسد از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه، توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهداء (ع) و هفتاد دو تن از یاران با وفایش را پس از آن واقعه تاریخی داشتند.
بنا بر روایات، زنان قوم بنی اسد هنگامی که بر میدان جنگ گذر کرده و اجساد مطهر شهدا را میبینند، تحت تاثیر قرار گرفته و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن اجساد خبر میکنند.
ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا میروند و پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد نیز بیدار شده و به دنبال زنان خود راه میافتند و اجساد امام (ع) و یارانش را دفن میکنند.
برخی منابع اظهار میکنند که در هنگام دفن اجساد، امام سجاد (ع) به صورت ناشناس در جمع قوم بنی اسد حاضر و یکی یکی بدنها را به آنها معرفی و سپس قوم بنیاسد آن بدنها را دفن میکنند.
فداکاری افراد این قبیله سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به احترام و محبت به قبیله بنیاسد، در روز سوم بعد از واقعه عاشورا به عزاداری میپردازند.
این مراسم در ایران نیز به مناسبت سومین روز از شهادت امام حسین (ع) زنده نگه داشته میشود که البته در شهرهای مختلف به گونههایی متفاوت و با مراسمهایی خاص برگزار میشود.
نادر پیری اردکانی از محققین و پژوهشگران حوزه تاریخ استان یزد در گفتگو در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد ؛ گفت: در مورد مراسم دسته بنیاسد در شهرستان اردکان میگوید: در سال ۱۳۲۵ هجری ،دوران پهلوی اول،مرحوم حسین هوشیاری محمدرضا میرزا علیمحمد، از فرهیختگان و شعرای اردکانی و نوادگان خاندان هوشیاری در اردکان، در سفری که در ایام سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) در ماه محرم به کشور عراق و شهر کربلا داشت، صحنه عزاداری دسته بنی اسد کربلا را مشاهده میکند و تصمیم میگیرد در شهر اردکان نیز همچون هیئتی را بنا کند.
پیری اردکانی افزود: مرحوم هوشیاری بعد از این تصمیم، تعدادی لباس عربی خریداری میکند و پس از بازگشت به ایران، در زادگاه خود اردکان به نوعی اولین هیات بنی اسد ایران را تاسیس میکند.
این پژوهشگر با اشاره به این که مرحوم هوشیاری تا زمانی که در قید حیات بوده، عصر روز سیزدهم محرم هر سال در منزل خود با تشکیل هیات بنیاسد، ارادت خود را به امام حسین (ع) و یارانش نشان میداده است گفت: این هیات یا دسته به همراه مردم عزادار اردکان از درب منزل مرحوم هوشیاری حرکت کرده و به حسینیههای بازارنو، کوشکنو و چرخاب که از هیاتهای تاریخی و ریشهدار اردکان هستند، میرفته است.
پیری اردکانی ادامه داد: البته در آن دوران علاوه بر منزل مرحوم هوشیاری، برخی از خانههای قدیمی اردکان از جمله خانه تاریخی فلاحیها، ضیایی، صدرالفضلا و مجدالعلما هم بودهاند که محل عزاداری و روضهخوانی سرور و سالار شهیدان بوده است.
مؤسس موزه فرهنگ اردکان با اشاره به نحوه عزاداری دسته بنی اسد در اردکان افزود: عزاداران معمولاً نذر میکردند که با حمل پرچم، پوشیدن لباس عربی و با در دست داشتن نقل و شیرینی وارد هیئت بنی اسد میشدند و ضمن عزاداری، نقل و شیرینی را توزیع میکردند و گروهی هم به صورت نمادین با در دست داشتن بیل و کلنگ، مشک آب و تابوتی از حصیر که نماد تشییع جنازه امام حسین (ع) و شهدای دشت کربلاست و ... حمل میکردند و آن واقعه تلخ و حزنانگیز را یاداور میشوند.
وی گفت: از ویژگیهای این هیات اختصاص نداشتن به یک محله خاص است به نحوی که تمام مردم شهر در این هیات برای عزاداری و برآورده شدن حاجت یا ادای نذر شرکت میکنند.
این پژوهشگر اردکانی افزود: البته پس از هیئت هوشیاری و با فاصلهی زمانی نه چندان دوری، هیئت بنیاسد دیگری نیز در حسینیه بازارنو، علی اصغری، تشکیل میشود و واقعه سیزده محرم را صحنهسازی میکند که همین سیاق با شکلهای متفاوتی امروز در هیئتهای دیگر اردکان نیز انجام میشود.
وی گفت: بعد از زندهسازی حادثه ۱۳ محرم ازسوی دستههای بنی اسد در اردکان، هیئتهای زنجیرزنی نیز مراسم خاص زنجیرزنی این روز را برگزار میکنند.
و در پایان مراسم نیز دو هیات بزرگ بازانو و کوشکنو اردکان، مراسم نخلبرداری را برگزار میکنند که حسنختام شور عاشورایی در شهر اردکان است.
نادر پیری اردکانی افزود: پس از مراسم زنجیرزنی و نخلبرداری دو هیئت بزرگ اردکان، در مراسمی پارچهها و آذینبندیهای ویژه محرم هیئتها و حسینیهها باز میشوند ولی مراسم روضهخوانی به صورت مداوم تا اربعین امام حسین (ع) و یاران باوفایش در هر مسجد و محلهای ادامه مییابد.
این مراسم باعث شده تا محرّم در اردکان بسیار پررونق و کم نظیر باشد.
انتهای پیام/ی
گزارش از نازنین زهرا کیماسی