اینجا کارگاه عشق است، یک کارگاه معمولی و عادی نیست، این پارچههای سبزرنگ حتی هنوز که دوخته نشده و برش نخوردهاند، همین که به اسم حضرت علی اصغر (ع) شدهاند، متبرک و مقدساند.
به گزارش خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
مشهد ؛ عشق به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) زمان و مکان ندارد. انگار عاشقان او به دنبال بهانهای میگردند تا با تمام وجود به ساحت مقدس سلاله پاک پیامبر خاتم (ص) ابراز ادب و ارادت نمایند. در این میان
ماه محرم جایگاه ویژهای برای این ابراز دلدادگی دارد.
خیلیها از چند روز مانده به این ماه خود را برای
عزاداری سرور و سالار شهیدان (ع) آماده میکنند. آنچه بهانه تهیه این گزارش شد، فعالیت کارگاه دوخت
لباس شیرخوارگان حسینی که با حضور افتخاری تعداد زیادی از زنانی سر پا شده است که به عشق شهید شش ماهه دشت کربلا گرد هم جمع شدهاند.
به سمت مسجد امام حسین (ع) پیش رفتم، جلوی در ورودی مسجد بنر بزرگی با عنوان «کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی» نصب شده است.
با هماهنگی مسئولین وارد کارگاه میشوم کارگاه حسابی شلوغ است؛ شلوغ از حضور زنانی که به همراه فرزندان نوزاد و خردسال خود به آنجا آمده و پشت چرخهای خیاطی نشستهاند.
صدای تقتق چرخهای خیاطی بلند است، چرخهای سردوز به سرعت کار میکنند و حکایت از تلاشی جمعی برای هدفی والا و مقدس دارند.
عدهای پشت چرخهای سردوز نشستهاند، تعداد دیگری پارچههای برش زده و سردوز خورده را از سردوز زنها تحویل گرفته و به نفرات دیگر میرسانند.
سمت دیگر مسجد بانوانی دور تا دورنشستهاند و لباسهای آماده شده را داخل یک کاور پلاستیکی قرار میدهند دختربچه پنج، شش سالهای مشغول جمع کردن سرقیچیهاست، آنها را میبوسد و گوشهای جمع میکند.
مادران افتخاری و رایگان به دستگاه امام حسین (ع) خدمت میکنند
خانم زمانی مسئول هماهنگی کارهای این کارگاه در گفتگو با خبرنگار ما میگوید: در اینجا بانوان و مادران به همراه فرزندان خردسال و گاه نوزاد خود به عشق حضرت علی اصغر (ع) حضور یافته و با جان و دل در تهیه این لباسها بدون هیچ چشمداشت و مزد و اجرتی کمک میکنند، همگی افتخاری و رایگان به دستگاه امام حسین (ع) خدمت میکنند.
وی میگوید: همه این خانمها از سوی امام حسین (ع) و امام رضا (ع) دعوت شدهاند، زیرا بدون دعوت این بزرگواران، نمیتوان در محفل و مجلسی که به نام آنها و برای آنهاست، حضور پیدا کرد.
خانم زمانی، از ایمان بانوان و مادرانی که در این کارگاه حاضر شده و با عشق و علاقه کار کردهاند، صحبت میکندو میگوید: در این کارگاه آشنا و غریبه، پیر و جوان، کودک و خردسال، محصل، دانشجو، خانهدار، کارمند و... حضور مییابند و به نیت خدمت به دستگاه اباعبدالله الحسین (ع) تلاش میکنند.
وی با بیان اینکه کلیه هزینه لباسها توسط مردم شهر و از طریق قلک به خانوادهها تقبل میشود، ادامه می دهد: امسال حدود ۱۰۰ هزار لباس را با توجه به کمبود بودجه تهیه کردیم، این در حالی است که برای هر لباس حدود ۶۰ سانتیمتر پارچه نیاز است؛ که روزانه حدود ۱۰۰ نفر خانم خیاط در این کارگاه مشغول به کار هستند که بالغ بر ۱۰ میلیون تومان برای دوخت لباسهای سبز هزینه شده است.
در حال تهیه گزارش هستم که دختر هفت، هشت سالهای توجه من را به خودش جلب میکند. او را میبینم که از این طرف کارگاه به طرف دیگر میرود و برای مادرش و سایر خانمها پلاستیک بسته بندی میبرد، سرقیچیهای ریخته شده در اطراف سفرهها را برمیدارد، میبوسد و در محفظه مخصوصی قرار میدهد.
او را صدا میزنم و از او میپرسم چرا در اینجا حاضر شده و کار میکنی؟ در جوابم میگوید: «به خاطر امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر (ع). از او میپرسم: «میدانی حضرت علی اصغر (ع) کیست؟» در پاسخ میگوید: «نوزادی که دشمنان خدا تیر به گلویش زدند و در آغوش پدرش امام حسین (ع) شهید شد.»
خانم زمانی میگوید: این خانمها، فرزندان خود را به این کارگاه میآورند تا از مکانی که به نام حضرت علی اصغر (ع) دایر شده، تبرک بجویند.
اینجا همه عاشق حضرت علیاصغر (ع) هستند
عشق به امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر (ع) کوچک و بزرگ، پیر و جوان، خرد و کلان و مرد و زن نمیشناسد.
به سراغ خانمهایی میروم که در این کارگاه مشغول کارند. یکی در پشت چرخ خیاطی سردوز نشسته و لباسها را سردوز میزند، دیگری سر سفره مشغول بستهبندی است، بانوی دیگری کیسههای لباسهای دوخته شده را جا به جا میکند، آن دیگری به نظافت و تمیزی کارگاه مشغول است.
دختربچهای پلاستیکهای لباسها را مرتب میکند، مادری از پشت چرخ خیاطی سردوز بلند میشود و جایش را به دیگری میدهد، خانم دیگری همچنان که ذکر صلوات را زیر لب دارد، پارچههای لباسها را میبوسد و برای برش آماده میکند.
هر کسی در این کارگاه فرصت را غنیمت شمرده و کاری انجام میدهد تا نامش در گروه خدمتگزاران محفل شیرخوارگان حسینی ثبت و ضبط شود.
به سراغ مادر کهنسالی میروم که پشت چرخ سردوز نشسته است. از او میپرسم: «تا کی میخواهید در این کارگاه خدمت کنید؟!» او میگوید: «تا هر زمانی که توان داشته باشم. علی اصغر (ع) طفل شش ماهه شیرخواره بود، اوباب الحوائج است ،خون او در پیشگاه خداوند بسیار ارزشمند و دارای حرمت است.
از این مادر میپرسم: «آیا حاضرید که این محفل را ترک کرده و تحویل افراد دیگری بدهید؟ می گوید: بدون مکث میگوید: از خدا میخواهم ما را از سر سفره حضرت علی اصغر (ع) دور نکند. البته دیگران هم میتوانند خدمت کنند.
ناگهان اشک از چشمانش جاری میشودو کلامش بریده می شود.
خانم دیگری با لحنی که نشان از غم و اندوه دارد، میگوید: ای کاش میتوانستیم با خرج و مخارج و هزینههای خودمان مکان بزرگتری برای دوخت این لباسها به عشق حضرت علی اصغر (ع) تهیه میکردیم.
نوای لالایی علی اصغر در فضای کارگاه به گوش میرسد و این صدا به همین زودی در اولین جمعه ماه محرم طنینانداز خواهد شد،
چرا که شیرخوارگان حسینی سبزپوش، منتظر روزی خواهند بود تا بتوانند نذر خود را در قیام صاحبالزمان (ع) عملی کنند.
انتهای پیام//ح.خ
گزارشگر: حمید رضا خالقی