خداوندی که ما را آفریده و از هیچ چیز برای ما کم نگذاشته است، صفتی دارد با عنوان خشم یا غضب که به کیفر پروردگار معروف است. در بعضی مواقع اتفاق میافتد او کسی را مورد عفو و بخشش خود قرار ندهد.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که؛ چه افرادی مورد خشم پروردگار قرار میگیرند و خداوند چه کسانی را نمیبخشد؟ در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان به جمع آوری اطلاعاتی در این زمینه پرداخته است که از شما دعوت میکند آن را مطالعه نمایید.
خداوند دو نوع صفت دارد؛ صفت ذاتی و فعلی. غضب خداوند صفت فعل خدا است نه صفت ذات. خشم خدا صفت فعل خدا است یعنی کار خدا است؛ خدا مثل ما عصبانی نمیشود. خشم خدا یعنی کیفر گناهان و مقصود آن عقاب و کیفر خداوند است.
شخصی از امام باقر (ع) پرسید: خشم خدا چیست؟ ایشان فرمودند: کسی که گمان کند خداوند از حالتی به حالت دیگر تغییر کند، او را به ویژگی آفریده وصل کرده است. چیزی خدا را تحریک نمیکند که باعث دگرگونی او شود؛ پس خشم خدا یعنی کیفر خداوند.
این مطلب را از دست ندهید: حدیث پیامبر اکرم (ص) درباره خشم خداوند
چه چیزی باعث خشم خداوند میشود؟ همه گناهان باعث خشم خدا میشود و هر آنچه که مورد بخشش خدا واقع نشود، موجب غضب خدا میشود. هر انسانی به اندازه گناهش مورد خشم خدا و مستوجب مجازات الهی است؛ بنابراین آنچه باعث خشم خدا میشود گناه است.
در علم کلام با ادله متقن اثبات میشود که تغییر و تبدل در ذات باری تعالی راه ندارد و همه صفات و کمالات ثابت بوده و عین ذات باری تعالی است. یکی از موارد تغییر و تبدل، تغییر در حالات خداوند متعال است؛ مثل دوست داشتن و غضب کردن. غضب کردن به این معنا است که او ابتدا حالت آرامشی را داشته، سپس نسبت به امری عصبانی شده و غضب میکند؛ این مطلب به معنای تغییر در خداوند متعال است که طبق ادله عقلی محال است. این در حالی است که اگر به قرآن رجوع کنیم در سوره زخرف آیه ۵۵ خداوند متعال غضب را به خود نسبت میدهد و میفرماید: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ: هنگامى که ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم». حال باید پرسید آیا این آیه با ادله عقلی تعارض دارد و حالت خداوند متعال تغییر کرده یا خیر؟
این مطلب را از دست ندهید: گناهی که انسان را از رحمت الهی دور میکند
اگر به کلام اهل بیت (علیهم السلام) که مفسرین واقعی کلام خداوند متعال هستند، رجوع کنیم، خواهیم دید که این آیه را به نحو دیگری معنا کردهاند؛ به طور مثال امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه فرمودند: «خشم و اندوه خداوند متعال، مانند خشم ما نمیباشد؛ بلکه خداوند انسانهای شایستهاى مخصوص به خود را آفرید که آنان، محزون و برآشفته میشوند، یا خشنود و خوشحال، آنان انسانهایى عاقبت اندیش و چاره جویند که خداوند خشنودى آنان را موجب شادمانى خود و خشم توأم با اندوه ایشان را خشم و اندوه خود میداند؛ چرا که پروردگار، آنان را براى دعوت مردم به سوى خود فرستاد، تا راه خداپرستى را به مردم نشان دهند و بدین جهت، به چنان مرتبه بلندى دست یافتهاند که خشم و خرسندى آنها با رضا و غضب خدا یکى شده است و در این آیه منظور خدا آن نیست که خشم و اندوه به آن معنا که بین بندگانش معروف است، به او دست میدهد».
«آسفونا» از ماده «اسف» هم به معنى «اندوه» آمده است و هم به معنای «غضب». بلکه به گفته راغب در «مفردات» گاه به «اندوه توأم با غضب» نیز گفته شده است و گاه به هر یک از این دو، به صورت جداگانه. چرا که حقیقت آن، همان هیجانى درونى است که انسان را به انتقام دعوت میکند و هر گاه نسبت به زیردستان باشد در شکل غضب ظاهر میشود. هر گاه نسبت به بالادست باشد به صورت اندوه آشکار میگردد؛ لذا وقتى از ابن عباس درباره حزن و غضب سؤال شد، او گفت: ریشه هر دو یکى است، اما لفظ آن مختلف است.
اما نه حزن و اندوه در باره خداوند مفهومى دارد و نه خشم به آن معنى که در میان ما معروف است؛ بلکه اگر به تفاسیر قرآن رجوع کنیم، خواهیم دید که همه مفسرین اعم از شیعه و اهل سنت، خشم و غضب خداوند را به معناى «اراده مجازات» و رضایت او را به معناى «اراده ثواب» معنا کردهاند. مرحوم طبرسی و شیخ طوسی از بزرگان شیعه آیه را به همین شکل معنا کردهاند؛ یعنی غضب خداوند متعال همان اراده او بر عذاب کفار و منافقین است. فخر رازی از بزرگترین مفسرین اهل سنت نیز همین نظر را دارد و خشم و غضب الهی را به معنای اراده عقوبت آنان معنا کرده است.
این مطلب را از دست ندهید: چهار نکته درباره عذاب کافران در قیامت/ تنها راه رهایی از خشم خدا
این آیه از آیات متشابه بوده و از آن معنای دیگری اراده شده است که با مطالعه دقیق آیات دیگر و ادله عقلی میتوان منظور آیه را متوجه شد، لذا با ادله عقلی منافات ندارد؛ و منظور از اینکه فرمود: ما را به خشم آوردند این است که با اعمال و کردار خود، مستحق عذاب ما شدند، ما نیز اراده کردیم و آنها را عذاب کردیم.
یکی از مهمترین عوامل غضب الهی کفر است. یعنی پنهان کردن حقایقی که انسان نباید آنها را مخفی کند.
دومین عاملی که سبب خشم الهی میشود و ما باید از آن دوری کنیم، دروغ بستن به خدا و دروغ شمردن آیات الهی است. آیا مخاطب این سخن فقط مشرکان صدر اسلام هستند یا ممکن است در میان ما هم کسانی باشند که مخاطب این باشد و به خدا دروغ ببندند؟
یکی از آیاتی که نشان میدهد دروغ بستن به خدا چقدر خطرناک است، آیه ۲۱ سوره مبارکه «انعام» است که میفرماید: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛ چه کسی ظالمتر از آن است که به خدا دروغ میبندد یا آیات الهی را تکذیب میکند؛ بدانید که ستمکاران کامیاب نمیشوند. کسی که در زندگی ستم کند، به سعادت و خواستههای مادی و معنوی خود نمیرسد.
ببینید: ترسهایی که انسان را از خدا دور میکند
خداوند در آیه ۱۷ سوره مبارکه «یونس» نیز میفرماید: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ»؛ کسی که به خدا افترا میبندد، مجرم است و انسانهای مجرم در زندگی کامیاب نیستند.
همچنین در آیه ۳۲ سوره میارکه «زمر» میفرمایند: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ»؛ پس کیست ستمگرتر از آن کس که بر خدا دروغ بست و [سخن] راست را، چون به سوى او آمد دروغ پنداشت آیا جاى کافران در جهنم نیست؟
دروغ بستن به خدا انکار توحید است. یکی از مصادیق روشن دروغ بستن به خدا شرک است؛ یعنی کسی که برای خدا شریک و همتا قائل باشد. در جامعه چه کسانی برای خدا شریک قائل هستند؟ فقط مشرکان صدر اسلام به عنوان مشرک محسوب نمیشوند.
بیشتر بخوانید: توبه کلید قرآنی غلبه رحمت الهی بر غضب الهی است
دروغ شمردن آیات الهی انکار نبوت است. شرک، ظلم است. دروغ بستن به خدا شرک است و شرک یک ظلم است، اما این چه ظلمی است و معنای ظلم چیست؟ عدل از نظر لغت یعنی هر چیزی را در جای خود نهادن و ظلم هم یعنی چیزی را جای خود قرار ندادن.
شرک ظلم است، اما ظلم اعتقادی است. عقیده به شریک و همتا برای خدا اعتقاد به چیزی است که وجود ندارد.
این مطلب را از دست ندهید: خداوند چه صدایی را دشمن میداند؟
لقمان، پسرش را موعظه میکرد و میگفت که مشرک نشو و برای خدا همتا قائل نشو. شرک ظلم بزرگی است و این نوع شرک اعتقادی است.
خداوند در آیه ۶ سوره مبارکه «فتح» میفرمایند: «وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا»؛ و [تا]مردان و زنان نفاقپیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد بردهاند عذاب کند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و [چه]بد سرانجامى است.
شرک موجب غضب خداست و آن قدر شرک در زندگی خطرناک است که قابل آمرزش نیست. سایر گناهان را ممکن است خداوند حتی بدون توبه هم بپذیرد. اگر کسی از گناهان کبیره اجتناب کند گناهان صغیرهاش را خدا میآمرزد ولیکن مشرک را خدا نمیآمرزد مگر اینکه از شرک توبه کند.
کسی که مشرک شود به خدا دروغ بسته است بنابراین مشرک ظالمترین انسان است و مشرک کسی است که برای خدا همتا قائل میشود.
توحید محبوبترین چیز نزد خدا و شرک خطرناکترین گناه نزد خدا است. اگر کسی در زندگی موحد باشد سایر گناهانش قابل آمرزش است، اما مشرک سبب خشمی است که هیچگاه آمرزیده نمیشود مگر اینکه توبه کند.
ببینید: نمازی پُراهمیت که خداوند هیچ پاداشی برای آن مشخص نکرد!
شرک فقط مختص افراد بتپرست است یا ممکن است امروز هم شرکی حتی در جوامع اسلامی وجود داشته باشد؟
دو نوع شرک داریم؛ شرک جلی و شرک خفی.
این مطلب را از دست ندهید: غضب و خشنودی خداوند در کارهایی پنهان شده است؟
شرک جلی این است که انسان در اعتقاد بگوید خدا دو تاست. شرک خفی هم آن است که اگر کسی از انسان جباری اطاعت کند، مطیع اوست و مشرک است که این شرک عملی است. بسیاری از کسانی که ایمان آوردهاند هم مشرک هستند. کسی که از شیاطین انس و جن اطاعت میکند و زیر بار طاغوت برود، مشرک است و جامعهای که پذیرای حکومتهای طاغوت امروز است مشرک هستند.
از نمونه این شرکها این است که بگوییم اول خدا و دوم شما به دادم رسیدید که این شرک است؛ چرا که در همه حال باید خدا را یاد کرد. خدا برای انجام کار واسطه میآورد، اما نباید واسطه الهی را به جای خداوند ستایش کرد. خداوند واسطهساز و واسطهسوز است.
اینکه خداوند گناهان کوچک را میآمرزد در مورد گناهانی است که حق کسی را ضایع نکرده و به کسی ظلم نکرده است. خداوند حق خود را زودتر میبخشد، اما اگر کسی به دیگری ظلم کرد خداوند او را نمیبخشد تا وقتی که آن فردی که حقش ضایع شده او را بیامرزد.
انتهای پیام/
من حالم اصلا خوب نیست
خدا نعمتی رو ک سال هاازش میخاستم بهم داد و من قدر نشناختم و با نعمت گناه کردم خدا نعمتشو داره ذره ذره ازم میگیره دارم دق میکنم
ببخشید اگه گناهی کنیم و بعدش از خدا طلب آمرزش کنیم ولی اون گناه رو دوباره مرتکب بشیم بازم خداوند ممکن هست که دوباره فرصت بده بهمون؟
لطف و رحمت خداوند بسیار وسیع و وصف نشدنی است اما بیشتر در حق بندگان که فقط تسلیم و مطیعش باشند
گناه و نافرمانی علاوه بر اینکه باعث سیه روزی و گرفتاری و بدبختی و آلودگی و گمراهی میشود باعث بلا و مشکلات دنیایی هم هست (مگر آنکه برای برخی گناهان شخص که توبه صادق داشته باشد که بحث مفصل داره)
چه بسا بسیاری گفته اند گناه میکنیم بعدش توبه می آوریم ولی مستقیم راهی جهنم هستند
بسیاری گناهان هست که چنان باعث گمراهی و آلودگی شخص میشود که هیچ توبه ای نمیتواند آن ها را پاک کن
ببخش تا بخشیده شوی ایا دوست نمیداری خدا تو را ببخشد
شخصی از روی خصومت پرونده کاری منو سیاه کرد و منو به کم کاری متهم کرد و دید همه رو نیست به من بدبین کرد و حتی بقیه که از شرایط کاری منو می دانستند از ترس دهنشو بستند وکلا من همشونو به خدا و فاطمه زهرا می سپارم ان شاالله که خودش سرطان بگیره و بقیه هم خیری تو زندگی نبینن
هیچ کس من و درک نمی کنم
کلا تو گمراهی خودم سرگردونم شیطان بهم تسلط داره
راستش من یک سری افکار منفی راجب خدا و پیامبر میان تو ذهنم و این باث شد که بعضی وقتا حرفای کفر امیز و فکرای کفر امیز بکنم اگر من از خدا کمک بخوام که کمکم کنه به خودش برگردم ،خدا کمکم میکنه؟ایا توبم مورد قبوله؟چیکار کنم توبم از ته دل باشه؟
سلام به همه.
دوستان وقتی خداوند در قرآن میفرماید که ( ان الله یغفر الذنوب جمیعا انهُ هو الغفور الرحیم. ) یعنی خداوند همه گناهان رو میبخشه. قطعا او امرزشگر مهربان است.
من این رو قابل توجه اون عزیزانی گفتم گه نگران بخشیده نشدن هستند.
من فکر میکنم که شما هر گناهی داشته باشید ( ب جز شرک و ظلم ) خداوند میبخشه.
توجه داشته باشید این که خدا نمیبخشه و قطعا خدا عذابم میده و دیگ خدا دوسم نداره و.... از وسوسه های شیطال لعین رجیم هست.
یا علی. با ارزوی موفقیت
اللهم عجل الولیک الفرج
خدایا به این شب جمعه عزیز هیچ پدری غم نداشته باشه .
با دست پر به خانه بروید ..
كسي بامن ديگه كاري ندارع
دل بيكسی من ياري نداره
دل من ميل دلداري ندارع
با وجود اینکه بهش التماس کردم بهم برگردونه ..خودش گفت به خاطر برادرشوهرم نمیتونم
نداشتن اون مدارک باعث شد بهم اتهام دروغ گوبودن دیوانه ومتوهم بودن زده بشه وعلاوه بر اون تو شرایطی قرار بگیرم که توسط همون برادرشوهر مهریه ام که راضی نبودم رو به اجبار ببخشم
بعد ها که دوباره شکایت کردم بابت برگشتم حقم بازهم تماس گرفتم وازش خواهش کردم که برای اثبات حقم تو دادگاه مدارک رو بهم بده بازم انجام ندادن
ایشون دختری دارن به اسم فاطمه ومن ایه ای روپیدا کردم که برای نفرین این دسته ازافراد اومده بود وبه مظلوم حق نفرین وموکل قراردادن خدا برای مجازات رو میداد وتو مشهدالرضا من این ایات رو خوندم به نیت اینکه دقیقا دختر۵ساله ایشون جواب کاری که مادرش با من کرد رو پس بده
حالا سوال من اینجاست...ازاستادی پرسیدم گفت دعای شما مقبوله اما ای کاش اسم بچه رو دراین دعا ادا نمیکردید واون رو وسیله جزای مادر قرارنمیدادید...
به نظر شما من کار اشتباهی کردم؟
خودم خیلی دلم برای بچه سوخت اما مادرش با خیانت درامانت تمام درهای رسیدن من به حقم روبست
ایا باید دعای خودم رو پس بگیرم وایه رو برای خود مادر بخونم؟
تشکر میکنم از برو بچه های باشگاه خبرنگاران جوان بخاطر مطالب آموزنده شون خدا پشت پناهتون باشه.
اگه حواسمونو جمع کنیم دونبال نفس اماره نریم هر کار دلمون گفت با وجدانمون بسنجیم خدا همیشه هوامونو داره و جنبه رحمانیت و بخشندگی خدا که جهانشمول است و خدا حتی نسبت به گمراهان همواره بخشش داشته و آنان را از نعمت های الهی بهره مند ساخته.