به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد ؛ شهید محمد حسین ذوالفقاری از کم سنترین شهدای کشور در بخش شورک واقع در شهرستان میبد در دهم فروردین ماه سال ۱۳۴۸ و در خانوادهای متولد شد که شبنم مهر حسین (ع) عطر لحظههای راز و نیازش بود و از چشمه سار معنویت والدین خدا باور خویش سیراب میشد و هنوز ۵ بهار از عمرش نگذشته بود که در محضر ادیب عشق بر سر سفره وحی، مائدههای آسمانی برگرفت ودر مسیر نوازش پاک آیههای هدایت قرار گرفت.
آمادگی کامل شهید ذوالفقاری برای حضور در جبهه
زارعی معلم شهید محمد حسین ذوالفقاری در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد با بیان اینکه شهیدذوالفقاری از آمادگی کامل برای حضور در جبهه برخوردار است،گفت: در مهرماه ۱۳۵۵ همزمان با بازگشایی مدارس، محمد حسین در سن شش سالگی با نشاطی کودکانه پا به محیط با صفای مدرسه نهاد.
زارعی افزود:در پرونده شخصیتی محمد حسین در دبستان سلمان این عبارت به چشم میخورد که دانش آموز محمد حسین ذوالفقاری دارای دقت، فهم، حافظه، کوشش، سرعت عمل و اتکا به نفس خوب ودر تلاش انفرادی فعال و در فعالیتهای گروهی مدیر است.
آغاز فعالیت های انقلابی محمدحسین از کودکی
ذوالفقاری برادر شهید تصریح کرد:محمدحسین از همان کودکی در مساجد و قسمتهای مختلف پایگاه فعالیت داشت و نمازش را به موقع میخواند و همیشه در کارها به خانواده کمک میکرد.
برادر شهید بیان کرد:محمدحسین در سفر خود به کربلا به دیدار امام میرود و اعلامیههای امام را به ایران میآورد و بین مردم انقلابی پخش میکرد.
سقا بودن محمدحسین در جبهه
پدر شهید ذوالفقار با اشاره پافشاری و اصرار محمدحسین برای اعزام به جبهه گفت:با آغاز جنگ تحمیلی، محمد حسین ۱۲ ساله بود و اشتیاق زیادی برای رفتن به جبهه داشت و علیرضا برادر بزرگترش که قبل از او به سوی عرصههای عشق و حماسه شتافته بود، پیوند عاشقانه آشنایی محمد حسین را با اسرار عارفانه جبهه را فراهم ساخته بود.
پدرش میگوید: پس از دیدن دوره آموزش نظامی پیش من آمد و خواست که به جبهمه برود که من گفتم درس واجبتر است و تو خیلی کوچکی هنوز ۱۲ سال بیشتر نداری چه کار میتوانی انجام دهی که او ناراحت شد و گفت میگویید من نروم، حتی نمیتوانم برای رزمندگان آب ببرم که این چنین حرفی به من میزنید که من وقتی این حرف محمدحسین را شنیدم اجاره رفتن دادم و وی عازم جبهه شد، او اصلا فرزند این دنیا نبود و دل به این دنیا نبسته بود و با اینکه نوجوان بود، ولی روح بزرگی داشت.
ذوالفقاری افزود: محمد حسین در تاریخ ۲۳/ ۷/ ۱۳۶۰ راهی کهکشان پر فروغ جبهه شد.
عشق و جانفشانی محمدحسین حتی پس ازشهادت برادربزرگترش
کارگر همرزم شهید با اشاره به شهادت برادر بزرگتر محمدحسین در تاریخ ۱۸/ ۹/ ۱۳۶۰ در منطقه لاله زار بستان گفت:پس از شهادت برادر بزرگتر تصمیم گرفتیم محمد حسین را روانه میبد کنیم، اما او با این سن کم گفت: من سنگر برادرم را خالی نمیگذارم و اسلحه برادرش را برداشت و به جنگ ادامه داد.
کارگر افزود:محمدحسین به پدرش قول داده بود که برای چهلم برادرش به میبد برگردد، اما محمدحسین پس از سه ماه حضور در جبهه و همزمان با چهلم برادرش در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۶۰ در منطقه شقایق خیز شوش به شهادت میرسدو به عنوان کوچکترین شهید دفاع مقدس لقب میگیرد.
در قسمتی از وصیت نامه شهید محمدحسین ذوالفقاری آمده است:
انالله و انا الیه الراجعون؛ سلام بر امام زمان (عج) و سلام بر امام خمینی و سلام بر ملت شریف ایران؛ به نام خدای در هم کوبنده ستمگران و به نام خدای یاری دهنده مستضعفان.ای دشمن! بدان که ملت ما همیشه بیدار و پیروز خواهد بود؛ای منافق!ای ستون پنجم! بدان که اگر اسلام در کشوری ریشه نهد دیگر جای تو نیست.ای دشمن! به من نگاه کن و ببین که چگونه آزادانه به جنگ با کفار میروم و جانم را در راه اسلام و قرآن و خدا فدا میکنم، خودت فکر کنای منافق که تو در راه چه کسی کشته میشوی، به خاطر احساسات نفسانی و درونیت یا به خاطر شخص و اشخاص، یا برای خدا؛ معلوم است تو برای شخص و برای احساسات نفسانی و شیطانیت کشته میشوی، چه بیهوده.ای مردم! به خدا، خمینی را رها نکنید که حسینی است و اگر امام خمینی را رها کردید از اهل کوفه و شام هستید و از یزیدیان زمانید، اگر رهایش نکردید و پیرو او بودید از حسینیان و از پیروان خط راستین او هستید و «هل من ناصر ینصرنی» حسین علیه السلام را از زمین گرم کربلا لبیک گفتهاید، به امید اینکه این چنین باشد.
مبادا از شهادتم غصه بخورید که امانت را باید به صاحبش بازگردانم
وصیتم به پدر و مادرم!
سلام بر شماای پدر و مادرم، سلام بر تو که شب و روز از کوچکیم خواب نکردی تا من بزرگ شدم، سلام بر توای پدری که بازوانت را شب و روز به کار بردی تا من رشد و نمو کنم و تا این حد برسم و برای زندگی آینده شما پر ثمر باشم، ولی چه کار کنم که نه مال شما هستم نه مال خودم بلکه هر عضو از اعضای بدن من امانت است و باید آن امانت را قربانی کنم و زودتر آن امانت را به او برسانم، پس شما نباید غصه بخورید و از مرگ من بگریید و به زاری بپردازید، زیرا که خدا در قرآن میفرماید «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ ومپندارید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند بلکه زندهاند و نزد خدا روزی میخورند».
انشاءالله که این آیه قرآن به شما و دیگر کسانی که در سوگ من نشستهاند قوت و نیرویی عطا کند.ای پدر و مادر! از دوستان و آشنایان بخواهید که اگر به آنها اذیت و آزاری کردهام و آنها از من ناراضی هستند مرا ببخشند که خدای مهربان مرا ببخشد.
امروز ما باید طبق صحبتهای رهبرمعظم انقلاب یادوخاطره شهدا را گرامی بداریم چراکه زنده نگه داشتن یادوخاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
گزارش از حجت امینی
انتهای پیام/ ا