به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛شهید مدافع حرم «محمدهادی ذوالفقاری» از جمله جوانهای بیباک، بابصیرت و خوشفکر جمهوری اسلامی ایران بود که در بهمنماه سال ۱۳۹۳ در منطقه «مکیشفیه» شهر سامرا به شهادت رسید.بُرشهایی از زندگی این قهرمان راکه از فلافل فروشی به جبهه جنگ رسید را در ادامه می خوانید:
قدمهای آخر
این اواخر کمتر حرف میزد. زمانی که از تهران برگشته بود بیشتر مشغول خودسازی بود. از خودش کمتر میگفت. به توصیههای کتب اخلاقی بیشتر عمل میکرد. هادی عبادتها و مسائل دینی را به گونهای انجام میداد که در خفا باشد. کمتر کسی از حال و هوای او در نجف خبر داشت. او سعی میکرد خلوت خود را با مولای متقیان امیرالمومنین (ع) حفظ کند.
هادی حداقل هر هفته با تهران و دوستان و خانواده تماس میگرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهای آخر تغییرات خاصی در او دیده میشد. شماره همراه خود را عوض کرد.
آخرین بار چند روز قبل از شهادت، با یکی از دوستانش تماس گرفت. هادی پس از صحبتهای معمول به او گفت: نمیخوای صدای من رو ضبط کنی؟! دیگه معلوم نیست بتونی با من حرف بزنی! بعد گفت: به مادرم بگو از من راضی باش. من رفتهام خواستگاری و .... از این حرفها تعجب کردم. او مدتی بود که دیگر حرف ازدواج را نمیزد. آن هم در وسط میدان نبرد!
بیشتر بخوانید:عاشقانهای آرام از یک مدافع حرم
به یکی از دوستان طراح هم گفته بود: من چهره جذابی ندارم، اگه توانستی یه طرح قشنگ از عکسهای من آماده کن! بعدها به درد میخوره! با اینکه بارها در عملیاتهای گروههای مردمی از طرف سپاه بدر عراق شرکت کرده بود، اما وصیتنامهاش را قبل از آخرین سفر نوشت!
درست در روز 19 بهمن 1393، یعنی یک هفته قبل از شهادت. وصیتنامه کاملی نوشت که توصیههای بسیار خوبی در آن داشت. عجیب اینکه بیشتر درخواستهایی را که او در وصیتنامه آورده بود به طرز عجیبی اجرا شد.
او بعد از تکمیل وصیتنامه راهی مقرّ نیروهای مردمی شد. آن قدر عجله داشت که سجادهاش در اتاقش همین طور باز ماند! بعد هم با دوستانش عازم سامرا گردید. آنها در عملیات پاکسازی مناطق اطراف سامرا و دیگر مناطق حضور فعال داشتند. نیروهای مردمی در چند عملیات قبلی با کمک مشاوران ایرانی توانسته بودند مناطق مهمی نظیر جرف الصخر را از دست داعش پاکسازی کنند.
هادی به همراه دیگر مدافعان حرم، حدود بیست کیلومتر جلوتر از حرمین عسکریین در سنگرها حضور داشتند. آنها بیشتر شبها را به حرم میآمدند و آنجا میخوابیدند. هادی هم که موقعیت خوبی پیدا کرده بود، از فضای معنوی حرمین سامرا به خوبی استفاده میکرد.
منبع:میزان
انتهای پیام/