به گزارش خبرنگارحوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ برای همه ما در دوران کودکی کتاب خوانده اند. کتابهایی که تصاویرش اولین چیزی بود که ما را جذب میکرد.
وقتی برای خرید کتاب با پدر و مادرمان به کتابفروشی میرفتیم، کتابی که طرح زیباتری داشت را انتخاب میکردیم.
تصاویر کتاب تنها جذب کننده ما برای خرید کتاب نبود وقتی پدر و مادرمان برای ما کتاب میخواندند خودمان دوباره آن را برمی داشتیم و داستان کتاب را روایت میکردیم. این داستانها گاه زاییده تخیلمان بود و گاه هم همان نوشتههایی بود که برایمان خوانده بودند یکی از مزیتهای این تصاویر این بود که اشکال هندسی را یاد گرفتیم.
تصویرگران این تصاویر را خلق میکردند تا ما با آن تصاویر بهتر با دنیای کتاب و داستان ارتباط برقرار کنیم. این تصاویر تنها در کتابهای شعر و داستانمان نبود حتی کتابهای درسی ما هم تصاویری داشت که با آن بهتر و بیشتر متن درسی را یاد میگرفتیم.
به راستی چه کسی برای اولین بار تصویرگری را خلق کرد. راندولف کالدکاتمبتکر تصویرگری کتاب کودکان در انگلستان شناخته شده است.
وی کسی بود که برای نخستین بار نقش و تصویر را به کتابهای کودک منتقل کرد. پس از وی تصویرگران دیگری آمدند و کتابهای کودک را با تصویر و رنگ آذین بستند. از جمله این افراد لین اسمیت از پایه گذاران تصویرگری کتاب کودک است.
وی کارش را با انتشار مجله آغاز کرد وی با مهارت خاصی که در تصویرگری کتاب کودک داشت و پرداختن به ریزه کاریها طرحهای خوبی ارائه کرده است.
«جرالد مکدرموت» و «پیتر سیس» قبل از ورود به دنیای کتابهای کودکان فیلمساز بودند. موفقیت «مک درموت» در تصویرگری به دلیل بکارگیری تجربههایش در زمینه فیلم بود. «سیس» که فیلمسازی باتجربه و هنرمند بود طراحی و تصویرگری، او را به دنیای کتاب کودک وارد کرد.
تصویرگر دیگر «گریس ونآلزبرگ» است که قبل از یافتن جایگاه و مقام خود در تصویرگری کتاب های کودکان، سالهای سال پیکرهتراش و مجسمهساز بود. او بـا بـه کارگیری مهارتها و تجربههایش در زمینه تصویرگری موفق شد.
نگاهی بـه سـیر تحول هنر طراحی در فیلمسازی، طراحی ابزار، وسایل و بستهبندی آنها طی دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰، نشان میدهد بعضی از سبکها و روشهای خاص تصویرگری رشد کردهاند و بـعضی از روشها به دلیل استقبال نکردن تصویرگران از آن روش کنار گذاشته شدهاند.
همانطور که ادبیات و سبکهای ادبی مـحدودیت و ثـباتی ندارند و در طول زمان تغییر و تکامل مییابند، در تصویرگری کتابها هم هرروزه از روش های جدیدتری استفاده میشود تا حس کنجکاوی کودکان را بیشتر تـحریک و رضـایت خاطر آنها را فراهم کند. پیشرفت صنعت چاپ و بهبود کیفیت تولید آثـار هنری، مانند اهدای جایزههای متعدد از سوی انجمنهای گوناگون، در محبوبیت و پذیرش روش های مختلف این هنر و رشد آنها، تأثیر زیادی داشته و دارد.
هفت روش برای تصویرگری در کنار روشهای دیگر وجود دارد که یکی از آنها کلاژ است. کلاژ بـه مـعنی در کـنار هم قرار دادن قطعههای مختلف کاغذ، پارچه و چیزهای دیگر است که در کل یک تصویر را نـشان مـیدهند. نمونههای جالبی از این روش، کتابهای «سه بچه شیطان» اثر ربکا امبرلی و «داستان رزی داک» اثر جینی پیکر است. در این کتابها، از کلاژ برای بـه تـصویر کـشیدن داستان استفاده شده که بر اساس روح داستان، بعضی از صحنهها، خشونت و بعضی صحنهها، طنز و شوخی را القـا میکنند.
روش دیگر تصویرگری، به کـار بـردن موادی گوناگون مانند کاغذ، پلاستیک، فلز، طرحهای گلی، سرامیک و … است که به صورت لایهلایه روی هم قرار میگیرند. «دیوید ویسینوسکی» در کـتاب «شیر سلطان جـنگلهای مالی» با روی هم قرار دادن ورقـههای مختلف کـاغذ، آنچنان تصویرهای جـالب و واقـعی از چوب، جنگل، فلز و…خلق کرده است که تأثیر داستان و جـذابیت آن را دوچـندان کردهاند.
تصویرهای کارتونی در تصویرگری بـسیار ظـریف و شـگفتانگیز است، اما تـعداد کـمی از تصویرگران از آن استفاده کردهاند. از نـمونههای بـارز و چشمگیر این شیوه میتوان به نقاشیهای سرگرمکننده و دلنشین «مارگرت بلویگراهافر»، «دان فریمن» و «پول گالدن» اشاره کرد که به تصویرگری داستانهای عـامیانه و شـعرهای کـودکانه در سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۵۹ پرداختهاند. امروزه این روش نقاشی کارتونی جایگاه معتبری دارد و در ردیـف هـنرهای ظـریف و مـورد قـبول قرار گـرفته است. بعضی از این تصویرگران آنقدر در کارشان مهارت کسب کردهاند که به سرعت با خط های پرپیچوتاب و پررنگ، تصویرهایی جذاب و سرگرم کننده برای داستانهای کوتاه و بلند میکشند.
تصویرهای کتابهایی که دربرگیرنده فرهنگ ملتی باشند، برای ملتهای دیگر عجیب و ناآشنا به نظر میرسد. بهطور کلی و به استثنای چند کتاب معدود در دهههای ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰، به تصویر کـشیدن کتابها بـا سبکی خاص برای نمایش فـرهنگ قـومی و نژادی چندان رایج نبود. باید دانست که خلق چنین تصویرهایی میتواند آثار هنری تصویرگر را پربارتر و غنیتر کند و تصویرگران بیشتری را در جرگه هنرمندان بین المللی قرار دهد. در عین حال، اینگونه تـصویرها تـنوعی در کار به وجود مـیآورد که بـه آن جنبه جهانی و عمومی میدهد.
هرتصویرگری در روش بافت و ترکیببندی از روش خاصی استفاده میکند. عدهای، تصویرها را به شکل مسطح، یکنواخت و شفاف و عدهای دیگر آنها را به شکل برجسته و یـا بـا بهره گرفتن از بافتهای گوناگون میپسندند. تا قبل از دهه ۱۹۶۰ که هنرمندان گراور ساز (قالبهای چوبی) برنده جایزههای بـیشمار «کالدکات» شدند، روش بافت بـه ایـن شکل شکوفا نشده بود.
تعداد زیادی از تصویرگران باذوق، با استفاده از بوم نقاشی، رنگ و روغن و روکشهای چوبی، به روش بافت دسـت یافتند. یکی از بهترین تصویرگران این شیوه، میشل مک کوردی است که با نقاشیهای رنگی و سیاه و سـفید بر سطوح ناهموار و چاپ آن بـر روی کاغذ، این روش را به اوج شکوفایی رساند. او در کتاب «آدرس گتی برگ» با کمرنگ و پررنگ کردن خطوط در نقاشیهایش بافت چوبی را به ذهن القا میکند.
«برین پینکنی» استاد این روش تصویرگری با استفاده از خطهای چرخشی، شخصیتها، منظرهها و زمینه، کار خود را طراحی میکند و با رنگبندی مناسب، به نـقاشی روح میبخشد و تأثیرگذاری آن را بیشتر میکند.
روش دیگری که در تصویرگری از آن استفاده میشود، کادربندی و حاشیهگذاری است. این روش، شور و حال و هیجان چشمگیری به کار میبخشد، حتی میتوان برای تفهیم بهتر مـوضوع و مـکان و زمـان رویدادهای داستان، جزئیاتی را در کنار تصویر اصلی اضـافه کـرد. جان بـرت در کتاب «شهر موشها» با دقت و وسواس از اشیایی مثل دکمه، سکه، سنجاق و در کتاب دیگری از شکل یک رشته طناب تابیده برای کادربندی استفاده کرده است، کنار این کادر، تصویرهای کوچکی بـا جـزئیاتی بـیشتر که هرکدام از آنها نیز کادربندی شدهاند، آورده شده است.
روش دیگری که در تصویرگری مورد توجه قرار گـرفته است، نمایش حـادثهها و مـنظرههای داستان از زاویههای مختلف است. گرایش اصلی در این شیوه تصویرگری، معطوف به نشان دادن عمق، پهنا، ارتفاع و…است. تصویرهایی که با استفاده از ژرفـانمایی و پرسـپکتیو کـشیده میشوند، به نظر غیر منتظره و پیشبینی نشده میآیند.
انتهای پیام/