به گزارش حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «نسکافه با شریف رضی» اثر میاده خلیل ترجمه عطیه اسماعیلی از سوی كتاب نيستان منتشر شد.
ادبیات مهاجرت در میان نویسندگان کشورهای خاورمیانه و به طور مشخص کشورهای عربی، یکی از شورانگیزترین و حماسیترین گونههای ادبی جهان را در سالهای گذشته تجربه کرده است. شرایط خاص سیاسی این کشورها و اجبار نویسندگان به زندگی در سرزمینی غیر از سرزمین مادری خود در عین عشقورزی به آن و نیز نگاهی منتقدانه به روابط انسانی در جوامع غربی که مهاجران در آن ساکن شدهاند بخشی از مهمترین رویکردهایی است که ادبیات مهاجرت در این سرزمینها طی سالهای گذشته از خود برجای نهاده است.
رمان «نسکافه با شریف رضی» نوشته میاده خلیل از بانوان نویسنده سوریهای را نیز باید با چنین رویکردی مورد توجه قرار داد.
میاده خلیل از فعالان زن سوری و عضو «انجمن زنان سوریه» و از فعالان مدنی و اجتماعی سوریه معاصر به شمار میرود. او در رمانش داستانی در بستر مهاجرت و با تم مرگ را روایت کرده است.
داستان با محوریت دو انسان جلو میرود. یک زن و یک مرد. هر دو مهاجر و هر دو تن داده به زندگی که مایل به آن نیستند و در عوض زندگی با اصراری عجیب آنها را در تار و پود خود از نو میتند و نقش و نگاری تازه میافکند. مرد درست پس از مرگش است که در مسیر زندگی زن قرار میگیرد. صندوقچهای از ماترکش در اختیار زن قرار میگیرد که در آن دیوانی از اشعار شریف رضی قرار دارد و زن که زندگی خود را در سالهای از پیش رفتهاش در نابودی و حسرت و حرمان تصویر میکند، با این کتاب دریچهای تازه به زندگی و جهان پیش روی خود باز میبیند.
نثر شاعرانه نویسندگان عرب که در آن میتوان به خوبی حس و حال انسانهایی از جنس مهاجران عرب زبان اروپایی را دید در سطرسطر کتاب به چشم میخورد. نثری که در آن انسانها موجوداتی رها شده و ناپیوسته با زندگی و زیست سابق خود متصور نمیشوند. روایتهایی شاعرانه از خانوادههایی که رفتارهای موجود در آن بهانهای برای ثبت خاطرهای و به یادآوردنش و نگاهی حسرتآمیز به گذشته که بستر رخدادش بوده است را فراهم میسازد.
میاده خلیل در «نسکافه با شریف رضی» تعریفی متفاوت و تازه از زن بودن و روایت زنانه در بستر داستان برجای میگذارد. روایتی که راوی آن نه از سر عجز و ناتوانی که در مقام یک روایتگر پر احساس و نکتهسنج تنها از آنچه به حقیقت در پیرامونش گذشته است سخن به میان میآورد. صداقت او در کنار روح عاطفی داستان و صدالبته ترجمه شاعرانه عطیه اسماعیلی، این اثر را به رمانی خوشخوان مبدل کرده است که میتواند پیوند دهنده دوباره میان خوانندگان ایرانی و ادبیات عرب باشد.
انتهای پیام/