به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یک نفر این توصیه را ۱۱ سال پیش به من کرد؛ زمانی که در حال راهاندازی شرکت خود، گودشاپ بودم. پیام آن فرد واضح بود: با توجه به آنکه افراد زیادی پیش از من، مسیر کارآفرینی را پیموده بودند، نیازی نبود که خودم از اختراع کردن چرخ شروع کنم. تنها با سوال پرسیدن، داشتن ذهنی باز و شنوندهای فعال بودن، میتوانستم زمان یادگیری خود را حداقل به نصف برسانم.
بیشتربخوانید :اشتغالزایی در گرو همکاری خیریهها و مراکز کارآفرینی
اکنون ۱۱ سال گذشته و من هنوز در حال یادگیری و آموختن از سایر کارآفرینان هستم؛ آن هم نه لزوما کارآفرینانی که بسیار جلوتر از من هستند. گاهی حتی افرادی که به تازگی کار خود را شروع کردهاند، ایدهها و افکار فوقالعادهای دارند. در ادامه از ۶ کارآفرین زن موفق در مورد رموز کار و خِرَد استارتآپیشان سوال پرسیدم. در زیر، گفتههای آنها را برای شما میآورم:
نسبت به نتایج سختگیر باش اما با افراد سهلگیر. در شروع هر کسبوکار، میل به کمال و بینقص بودن کارها وجود دارد. اما اگر نتوانید این حس را مدیریت کرده و انتظارات ایدهآل از خود و دیگران را کاهش ندهید، ممکن است هم به خودتان فشار بیش از حد بیاورید و هم دیگران را فراری دهید.
من از دنیای مشاوره و جایی آمدم که بابت ایدههایم پول پرداخت میکردند. شاید به همین دلیل بود که همه چیز را سیاه و سفید میدیدم. من فکر میکردم که فقط به یک شیوه میتوان کارها را انجام داد؛ آن شیوهای که من بگویم و تصور کنم درست است. این روحیه مرا تبدیل به یک مدیر افتضاح کرده بود. از مربیها و راهنماهایی که در ایجاد اولین استارتآپ خود، به من بازخوردهای سختی دادند، تشکر میکنم: «سهلگیر باش.» سخت نگرفتن، کار چندان سادهای نبود، اما به تدریج به من کمک کرد که قدردان تلاشهای افراد باشم و برای حل مشکلات به شیوهای متفاوت، تلاش کنم. طی این سالها آموختم که نسبت به نتایج و خروجی کار افراد وسواس به خرج دهم، اما آنها را هم آزاد بگذارم که در مورد جزئیات و روشهای انجام کار، خودشان تصمیم بگیرند. هر کس به شیوهای خاص کار میکند و این تفاوتها به معنای درست یا نادرست بودن آنها نیست.
روحیه جدید من باعث شد که در مقام یک مدیر و یک رهبرسازمانی، انسان بهتری باشم. زمانی که من اعتمادم به تیم را نشان میدهم، آنها هم میتوانند به من اعتماد کنند.
- شیلا لیریو مارسلو، بنیانگذار Care.com، بزرگترین بستر آنلاین ارائه خدمات مراقبتی خانواده در جهان است. او در سال ۲۰۱۴، بهوسیله مجله فورچون بهعنوان یکی از «۱۰ کارآفرین برتر» جهان انتخاب شد.
وقتی که حوزه مورد علاقه خود را پیدا کردید، تکالیف خود را انجام دهید. تکلیف من، نوشتن یک طرح اقتصادی ۷۵ صفحهای قبل از راهاندازی LearnVest بود. افراد کمی واقعا این طرح را خواندند، اما تمرین ارزشمندی برای من بود. من باید استراتژی خود را به بقیه افرادی که به عقایدشان احترام میگذاشتم، انتقال میدادم؛ باید پس از رسیدن به موقعیت رهبری سازمان، تصمیمگیریهای دشوار انجام میدادم و به سوالهای کارکنان در کسری از دقیقه جواب میدادم. تحقیق کردن و نوشتن طرح اقتصادی، بسیار دشوار بود اما مرا برای قبول کردن و انجام مسوولیتهای دشوار پس از آن، آماده ساخت. یک طرح و برنامه اقتصادی، مانند هر برنامه دیگری نیازمند تعیین دقیق اهداف است تا به این صورت بتوانید پیشرفت خود را سنجیده و در طول مسیر به ارزیابی خودتان بپردازید.
زمانی که کسبوکار شما مستقر شد و شروع به فعالیت کرد، مانند آن است که سرتان آتش گرفته باشد. بهطور دائم به این طرف و آن طرف فرار خواهید کرد و دیگر فرصت آن را ندارید که توقف کرده و از خودتان بپرسید: «استراتژی من چیست؟» به همین دلیل، بسیار مهم است که پیش از حرکت کردن، یک استراتژی واضح و بلورین داشته باشید. به این صورت، زمانی که درگیر کسبوکار خود شدهاید برای هر پیشامد و اتفاق ناگهانی به خوبی آماده خواهید بود و میتوانید به سرعت تصمیمگیری کنید.
- الکسا وون تابل LearnVest را در سال ۲۰۰۹ راهاندازی کرد. او نویسنده کتاب «بیباک در امور مالی» ( Financially Fearless) است؛ کتابی که در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز هم قرار گرفته است.
بهترین توصیه من به کارآفرینان این است که دیگران را تعقیب کنند. من حدود یک دهه پیش، زمانی را در تلاش برای ایجاد یک هیات جهانی مشاوره صرف کردم. ۶ ماه پس از شروع به کار ایندیور، متوجه شدم که پیتربروک معروف و شهره در امور مالی، در دانشکده کسبوکار هاروارد تدریس میکند. پس در دانشکده به دنبال او رفتم، به سخنرانیهایش در سالن همایش آلدریچ رفتم و در نهایت هم او را در زمانی که از دستشویی بیرون میآمد، گیر انداختم و متقاعدش کردم که یکی از اعضای هیات مدیره ما شود. منظورم این است که اکنون باید تعقیب را بهعنوان یکی از مهمترین استراتژیهای استارتآپها در نظر گرفت! تعقیب، استراتژی قدرتمندی است که برای امور مختلفی مانند استفاده از توانمندیها یا وجهه یا توان فکری یک فرد میتوان از آن استفاده کرد، اما کمتر کسی بهطور جدی به آن فکر میکند.
- لیندا راتنبرگ در سال ۱۹۹۷ بهطور مشترک، شرکت ایندیور را راهاندازی کرد. او کتاب پرفروش «دیوانه، تحسین است» [به معنای اینکه دیوانه خطاب کردن شما، توهین نیست] را نوشته است.
اجازه ندهید ترس، یکی از عوامل تصمیمگیری شما باشد. کارآفرینان زیادی را دیدهام که به دلیل ترس خود، موفق به تاسیس و راهاندازی شرکتشان نشدهاند. «اما اگر نتوانم این کار را انجام دهم، چه؟» «اگر اوضاع بر وفق مراد پیش نرود، چه؟» این موضوع را درک میکنم که باید نقاط ضعف و قوت تصمیمات خود را در نظر بگیریم، اما باید به این خودآگاهی برسیم که آیا در حال شناسایی ریسکهای کار خود هستیم یا فقط ترسیدهایم؟ اگر ترس مانع از آن میشود که کسبوکارتان را به مرحله بعد یا گام بعد هدایت کنید، آنگاه به آن اجازه دادهاید که به پتانسیل شرکت شما ضربه بزند.
- جنیفر ماناوی در سال ۲۰۰۶، فیزیک ۵۷ را راهاندازی کرد؛ شرکت تناسباندامی که در حوزههای بهبود سلامت جسمی و توانمندسازی افراد فعالیت میکند.
خودتان را بشناسید و آن چیزی را هم که درباره خود نمیدانید، بشناسید. البته کار دشواری پیش رو دارید. استارتآپها، مانند کودکان، آینه تمام اشتباهات و نقصهای شما هستند. این اشتباهات و نقصها علنی خواهند شد و به همین دلیل، نیاز به یک دیدگاه انعطافپذیر دارید. شما مسوول شکستهای خود هستید و باید پیگیرانه در حال یادگیری باشید و بیاموزید که چگونه نقصهای خود را برطرف کنید و مانع از شکست خوردنتان در آینده شوید. باید به شکلی پیش بروید که حتی اگر شکستهایی هم در مسیر راه متحمل میشوید، این شکستها مانع از حرکت شما و پیشرفت کسبوکارتان نشود. شما، شرکت خود هستید. اگر درباره ضعفهایتان به خود دروغ بگویید، کسبوکار خود را در فرآیند رشدش، خواهید کشت.
- کرتنی نیکولز شرکت اسمارتی پنتز را در سال ۲۰۰۹ تاسیس کرد. این شرکت فعال در حوزه سلامت و بهزیستی، تولیدکننده مولتیویتامینهای آدامسمانند است.
به شکست به چشم یک هدیه و موهبت نگاه کنید. زمانی که کسبوکار شما در درد و رنج است، شما را مجبور میکند که بیشتر مراقب باشید. مانند آن است که یک نفر بر کار شما نظارت دارد و اگر به خوبی گوش دهید، آن درد و رنج با شما سخن خواهد گفت. در ۲ سال نخست فعالیت شرکت ما، من تنها موسس و مدیرعامل شرکت بودم. فشار کار مرا کاملا در هم شکسته بود. همزمان که باید تمام کارهای شرکت را انجام میدادم (آن هم در ابتدای شکلگیری شرکت که کارها هنوز روی غلتک نیفتادهاند)، دو کودک کمتر از ۲ سال داشتم و زندگی زناشویی پراسترسی را هم پشت سر میگذاشتم. کسبوکارم در حال اوجگرفتن بود که ناگهان متوقف شد.
به دشواری پا روی غرورم گذاشتم و از یک مدیر و رهبر دیگر دعوت کردم که وارد قلمروی من شود. ساتیش نادیموتو که هماکنون رئیس بخش بازاریابی ما است، در جولای ۲۰۱۵ به شرکت پیوست. او به سختی تلاش کرد تا تغییر اساسی در مسیر حرکت شرکت (البته اگر حرکتی مشاهده میشد) ایجاد کند و توانست به جای آنکه مانند گذشته به شیوه عمدهفروشی کار کنیم، مدلی برای ارتباط مستقیم با مشتریان تدوین کند. کمتر از یک ماه از راهاندازی دوباره وبسایت شرکت (این بار با مدل خردهفروشی)، درآمدهای ما ۴ برابر شد.
- نیکول سنتنو شرکت اسپلندید اسپون را در سال ۲۰۱۳ تاسیس کرد. فعالیت این شرکت تولید غذاهای خانگی و آبمیوههای طبیعی است.
منبع: دنیای اقتصاد
انتهای پیام/