به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، منطقه غرب و جنوب غربی آسیا، در سالهای اخیر شاهد تحولات و معادلات جدید معناداری بوده است، زیرا پس از موفقیتهای محور مقاومت در منطقه و قدرت گرفتن جریان حامی محور مقاومت در عراق، یمن، سوریه و لبنان، اسرائیل و متحدانش که هدف اصلی محور مقاومت در تمام سالهای اشغال فلسطین بوده، بیش از پیش احساس ناامنی میکند. بهویژه آنکه این قدرت گرفتنها سوار بر جریانها و مطالبات مردمی این کشورها بوده است.
بیشتربخوانید :سفیر سابق آمریکا در یمن: اقدامات عربستان در یمن با منافع ما همخوانی دارد
بر این اساس، مقابله با این جریانها در دستور کار آمریکا بهعنوان حامی اصلی اسرائیل و کشورهای متحد با این دو در منطقه قرار گرفته است تا با تهاجم گسترده، نوعی اقدام دفاعی برای حفظ خود در منطقه داشته باشند.
این تهاجمات در سالهای اخیر با ظهور داعش و مطرح کردن جدی جدایی اقلیم کردستان از عراق رنگ دیگری گرفت، اما پس از شکست این دو طرح، اکنون ایالات متحده با ایجاد تغییراتی در آرایش نیروهای وزارت خارجهاش در عراق و عربستان، به دنبال کشاندن گستره عملیاتی خود از فاز نظامی به فاز سیاسی و نفوذ از درون است تا هزینه کمتری برای آمریکا در پی داشته باشد.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر و اعلام سقوط رژیم طالبان، زلمی خلیلزاد، فردی افغانیتبار مهمترین چهره دولت آمریکا در سیاستهای آن کشور در ارتباط با افغانستان شد و توانست بهعنوان فرستاده ویژه آمریکا در افغانستان فعالیت کند. او در آخرین سمت خود در افغانستان، سفیر آمریکا در کابل شد. خلیلزاد، مسلمان و از پدری پشتون و مادری تاجیک است. خاستگاه طالبان در افغانستان نیز از قوم پشتون است. آمریکا با انتصاب خلیلزاد در امور مختلف افغانستان، به دنبال نفوذ در طالبان و جهت دادن به آنها در راستای منافع آمریکا و مقابله با روسیه، چین و ایران بوده است. این کشور حتی در گفتوگوهای مستقیم با طالبان که از چند ماه قبل برای پایان دادن به جنگ افغانستان آغاز شده، خلیلزاد را بهعنوان نماینده ویژه آمریکا برای مذاکرات صلح افغانستان با طالبان پای میز مذاکره فرستاد. علاوهبر این، خلیلزاد با توجه به اینکه سابقه سفارت آمریکا در عراق و تسلط بر جغرافیا و فضای سیاسی افغانستان میتوانسته نقش ویژهای در جابهجایی نیروهای داعش از عراق و سوریه به افغانستان داشته باشد، برخی از مسئولان و نخبگان افغانی بارها از وقوع این روند توسط آمریکاییها سخن گفتهاند.
در آرایش جدید وزارت امور خارجه آمریکا در منطقه، «جان ابی زید» لبنانیتبار بهعنوان سفیر آمریکا در عربستان منصوب شد. او با ریشه عربی و شناختی که از فرهنگ عربی دارد و نیز قرابت میان اعراب، به صورت ویژه میتواند سیاستهای آمریکا در عربستان را پیش ببرد. بهویژه اینکه او ژنرال بازنشسته نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا و فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا است و سالها بر عملیات نظامی آمریکا در منطقهای متشکل از ۲۷ کشور از شاخ آفریقا، شبهجزیره عربستان تا آسیای جنوبی و آسیای مرکزی که بیشتر خاورمیانه را پوشش میدهد نظارت کرده است. ابیزید با این سابقه نظامی بهطور حتم در جنگ عربستان علیه یمن که آمریکا نیز در پس پرده آن حضور دارد، به کمک سعودیها خواهد پرداخت و به بنسلمان در مدیریت جنگ یمن کمک خواهد کرد. این نکته از آنجا فهمیده میشود که با اینکه آمریکاییها از پایان جنگ در یمن حرف میزنند، اما اقدامات نظامی عربستان و امارات در الحدیده شدت بیشتری گرفته است. همزمانی روی کار آمدن سفیری با سابقه نظامی در ریاض، پیام دیگری جز این نمیتواند داشته باشد که این فرد قرار است نقشی در پیشبرد اهداف نظامی عربستان در جنگ علیه یمن داشته باشد.
با حضور ابیزید در عربستان، «ماتیو تویلر»، سفیر فعلی یمن به عراق منتقل شده تا جایگزین سفیر این کشور در بغداد شود. ماتیو تویلر در چند سالی که آتش جنگ میان یمن و عربستان و امارات شعلهور بوده، به خوبی توانسته است این جنگ را تبدیل به یک جنگ چندگانه داخلی و خارجی کند. آمریکا پس از آنکه با تجربه داعش نتوانست از اختلافات مذهبی بهرهبرداری کند و عراق جدید را به تجزیه و تضعیف بکشاند، با انتصاب تویلر در عراق به تحولاتی که در ماههای اخیر در بصره و میان گروههای شیعی رخ داده، دل بسته است.
آمریکا در سیاست جدید خود در عراق پس از نخستوزیری عادل عبدالمهدی، پیگیر سیاست اختلاف و تفرقه میان جریانهای شیعی و تضعیف جدی جریان همراه با ایران و محور مقاومت خواهد بود. ایالات متحده در انتخابات اخیر عراق نیز بسیار کوشید تا این سیاست را پیش ببرد، اما با گفتوگوهای طولانی و جدی جریانهای مختلف شیعی و ظهور فردی منعطف همچون عادل عبدالمهدی در بحبوحه انتخابات، این تلاشها بر باد رفت.
آمریکا در اقلیم کردستان نیز با انتصاب «استیون فاگین» بهعنوان سرکنسولگری آمریکا در اربیل، پروژه ایجاد مجموعه بحران علیه تهران را از مرزهای مشترک با اقلیم کردستان کلید زد. فاگین پیش از این، مدیر دفتر امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا بود. این دفتر که چندین پایگاه در سراسر جهان از جمله در استانبول و دبی دارد، وظیفه توسعه، هماهنگی، توصیه و اجرای سیاستهای آمریکا در مورد ایران را برعهده دارد. فاگین به واسطه مسئولیت در سفارت آمریکا در بغداد، بهخوبی با عراق آشناست. اصلیترین وظیفه فاگین در اربیل، «توسعه ناامنی در ایران» از طریق گروهکهای تروریستی و «مقابله تهران با دور زدن تحریمهای آمریکا» است.
یکی از احتمالات تقریبا قطعی که میتوان برای آینده منطقه یا حداقل درباره سیاست جدید آمریکا از دو انتصاب جدیدش داد، این است که واشنگتن به دنبال ایجاد تفرقه و اختلاف میان جریانهای شیعه در عراق و تضعیف ایران در منطقه است. تجربهای که ماتیو تویلر در سالهای اخیر در یمن برای منحرف کردن انقلاب مردمی این کشور و ایجاد انشقاق در جریانهای داخلی یمن داشته است. انتصاب همزمان یک ژنرال عربتبار آشنا به مسائل راهبردی و نفر دوم جنگ آمریکا علیه عراق، کنار هم قرار دادن این دو شخص با این توانمندیها در دو کشور همسایه عراق و عربستان و وضعیت استراتژیک این دو کشور در تحولات منطقه نشان میدهد آمریکا به جای آنکه بهطور مستقیم و نظامی خود را درگیر عراق کند، احتمالا به دنبال آغاز اختلافات و درگیریهای داخلی مدیریتشده در عراق با پشتیبانی یک ستاد در عربستان است.
شمهای از این سناریو در اعتراضات و آشوبهای خیابانی چند ماه پیش در بصره که همزمان با بازگشایی کنسولگری سعودیها در این منطقه پس از 28 سال صورت گرفت، مشاهده شده است. البته اینکه چقدر این سیاست موفق خواهد شد، جای بحث و بررسی دارد، اما بدیهی است که دولت حاضر در عراق و نیز حامیانش نیز به تماشا نخواهند ایستاد و آنها نیز تدابیر لازم را برای مقابله با این سیاست اتخاذ خواهند کرد.
مطلبی که در این میان مبهم باقی میماند این است که سفیر جدید آمریکا در یمن چه کسی خواهد بود؟ اگرچه ماتیو تویلر در ایجاد انشقاق در داخل یمن و ایجاد درگیریهای داخلی و تضعیف جبهه داخلی یمن موفقیتهایی داشته، اما همچنان انصارالله قدرتمند و پابرجا ایستاده است و تویلر نتوانسته در مدیریت این جنگ به نفع متحدان آمریکا اقدام جدی و تعیینکنندهای داشته باشد، بنابراین احتمال دارد یکی از علل جابهجایی وی به عراق همین مساله بوده باشد، اما ترامپ خواسته با مهارت تمام از این آب هم کره بگیرد، بنابراین چنانچه تصمیم ترامپ درباره یمن، اتمام این جنگ به نفع متحدانش باشد، احتمالا سفیر بعدی یمن نیز یک نظامی خواهد بود تا با همراهی با سفیر جدید در ریاض، جنگ فرسایشی یمن را پایان دهند. در همین راستا، حملات نظامی علیه انصارالله در بندر الحدیده تشدید شده است و به نظر میرسد آمریکاییها و متحدانش به دنبال آن هستند تا به هر قیمتی که شده، به لحاظ نظامی موفقیتهایی را علیه انصارالله کسب کنند.
در جمعبندی مطالب باید گفت بدیهی است اینکه در رسانهها گفته میشد این آرایش جدید، نشاندهنده تجهیز آمریکا برای تقابل فیزیکی با ایران است، یک پیشبینی دور از واقعیت و صرفا یک بزرگنمایی از یک تحلیل غلط باشد، زیرا نه منطقه و نه نظام بینالملل و نه حتی شرایط آمریکا آمادگی آغاز چنین جنگی را ندارد و واقعیتهای منطقهای نشان میدهد ایالات متحده در دوران ترامپ از برخورد نظامی مستقیم با ایران همواره حذر داشته و در ماههای اخیر نیز اتفاقات یا مستنداتی که بتوان از آن نتیجه گرفت که این سیاست آمریکا در قبال ایران تغییر کرده، دیده نشده است. بنابراین انتصاب این دو فرد صرفا برای تشدید رقابتهای سیاسی آمریکا با ایران در داخل عراق و تشدید رقابت نظامی آمریکا و متحدانش با انصارالله در یمن است.
نکته قابلاعتنای دیگر در این تغییرات، سیاست ایالات متحده در انتصاب سفرایش در منطقه، مبنیبر استفاده از نیروهای ترجیحا با سابقه و تبار بومی یا آشنا به فرهنگ بومی برای نفوذ در لایههای درونی جوامع هدف است تا سیاستهایش را با صرف کمتر هزینههای کلان نظامی پیش برد و با استفاده از نفوذ، هزینه نظامی را کاهش دهد یا حداقل بازدهی و بهرهوری این هزینهها را با عملیات موازی سیاسی بالا ببرد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/