لیبرالها که دهههاست مناصب سیاسی کشورهای غربی را قُرق کردهاند، تعریفی اعوجاجی و مغلوط از دموکراسی و مردم سالاری ارائه میدهند و مفهوم بلند «آزادی» را دستمایه اغراض و مطامع سیاسی و سرمایهسالارانه خود قرار دادهاند.
به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زمانی «فرانسیس فوکویاما» استراتژیست جنگطلبان آمریکایی، در تشریح نظریه «پایان تاریخ» خود گفته بود «لیبرال دموکراسی» ختم تفکرات و راهکارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است.
اما اتفاقات دهههای اخیر و افول سخت افزاری و نرم افزاری کشورهای حامل مشی «لیبرال دموکراسی»، بیاساسبودن نظریه فوکویاما را به اثبات رسانده است.
دموکراسی دروغین در جوامع غربی
لیبرالها که دهههاست مناصب سیاسی کشورهای غربی را قُرق کردهاند، تعریفی اعوجاجی و مغلوط از دموکراسی و مردم سالاری ارائه میدهند و مفهوم بلند «آزادی» را دستمایه اغراض و مطامع سیاسی و سرمایهسالارانه خود قرار دادهاند.
تناقض آشکار لیبرال دموکراسی
از بُعد معرفت شناسانه، نظریه پردازان منتقد، تصریح دارند که آزادی مدنظر لیبرالیستها در مکتب اصالت سود و سرمایهداری لجام گسیخته خلاصه شده و این با بنیان فلسفی دموکراسی که همان برابری است در تعارض است از این رو «لیبرال دموکراسی» یک مفهوم متناقضنما (پارادوکسیکال) است.
کشورهای شاخص اروپایی و آمریکا، سالهاست صحنه ناآرامیها و اعتراضات اقشار مختلف مردمی هستند؛ اقشاری که در زیر چرخ دندههایِ ماشینِ انباشتِ سرمایهیِ سیاستمداران و متنفذان لیبرال و نئولیبرال، له شدهاند.
اعتراض مردمِ به حاشیه رانده شده در سیستم هیولایی سرمایهداری نئولیبرال
تازهترین ناآرامی مردمِ به حاشیه رانده شده در سیستم هیولایی سرمایهداری نئولیبرال، مربوط به فرانسه است. حدود یک هفته است که مردم فرانسه در اعتراض به افزایش قیمتها و افزایش مالیات مایحتاجِ طبقات متوسط و پایین به خیابانها آمدهاند تا صدای اعتراض خود را به گوش کارگزاران سرمایه سالار دولت لیبرال فرانسه برسانند.
«جلیقه زردها» چه میگویند؟
علت عمده اعتراضات در فرانسه، افزایش قیمت سوخت بویژه گازوئیل است که شرایط را برای مردم طبقات میانی و فرودست فرانسه، سختتر و تنگتر از گذشته کرده است؛ معترضان فرانسوی که به «جلیقه زردها» مشهور شدهاند، مشخصا به دو سیاست دولت امانوئل ماکرون اعتراض دارند: «افزایش مالیات بر فرآوردههای نفتی» و «کاستن از هزینههای عمومی» که به کاهش قدرت خرید مردم فرانسه منجر شده است.
بیشتر بخوانید:آشوب «جلیقهزردها» با قلیان و نارنجک در شانزهلیزه/دست چه کسی پشت این جنجال نهفته است؟ +تصاویر
در نتیجه سیاستهای مکرون که بنا بر آمار موسسات نظرسنجی فرانسه، از سارکوزی رئیسجمهور پیشین و بدنام فرانسه نیز منفورتر است، قیمت گازوئیل که رایجترین سوخت مصرفی در خودروهای فرانسویهاست، ظرف چند ماه اخیر بیش از ۲۰ درصد افزایش داشته است.
کاهش قدرت خرید ۵۴ درصد از مردم فرانسه ظرف چندماه
از سویی دیگر، مطابق با گزارش پایگاه اینترنتی روزنامه لوفیگارو، بر اساس نظرسنجی موسسه CSA، قدرت خرید ۵۴ درصد از مردم فرانسه در سال ۲۰۱۸ نسبت به سال قبل، کاهش محسوسی پیدا کرده است.
دستور صادره از کاخ الیزه: از معترضان با مشت آهنین پذیرایی کنید
اما نکته قابل تامل در ماجرای اعتراضات اخیر فرانسه که پوچ بودن شعارهای خوش رنگ و لعاب مبتنی بر «آزادی» و «حقوق مردم» مروجان لیبرالیسم را مجددا به رخ میکشد، برخورد بسیار خشن پلیس فرانسه با معترضان فرودست است. از کاخ الیزه مقر دولت لیبرالیستی فرانسه به پلیس این کشور مجوز داده شد تا در قبال مردم معترض، از روش مشت آهنین استفاده کنند.
تصاویری که از فرانسه و خیابانهای پاریس مخابره میشود، به معنای واقعی کلمه مشمئزکننده است؛ مردها و زنهایی با صورت خونین که متعلق به طبقات فرودست و به حاشیه رانده شده فرانسوی هستند و به افزایش لجام گسیخته قیمت سوخت و سایر اقلام ضروری زندگی در فرانسهیِ مهدِ آزادی! اعتراض دارند، اما پاسخی که دریافت میکنند ضرباتِ تا حد مرگ نیروهای دولتی فرانسه است.
مکرون رئیسجمهور فرانسه روز یکشنبه (۴ آذر) طی توئیتی، از نیروهای دولتی فرانسه که دو معترض را به قتل رساندند و صدها نفر را زخمی کردند، قدردانی کرد.
استانداردهای دوگانه غربیها در حقوق بشر یکبار دیگر عیان شد
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که کافی بود این تصاویر از جایی غیر از فرانسهیِ متعلق به کانون سرمایهسالاری نئولیبرال دنیا مخابره میشد؛ آنگاه سیل بیانیههای محکومیتآمیز از سوی سازمان ملل و شورای امنیت و مجامع به اصطلاح حقوق بشری، روانه میشد و کشوری که آن تصاویر از آنجا مخابره شده با انواع و اقسام تهدیدها و تحریمهای رژیمهای مزوِّر غربی مواجه میشد. اما چون در مورد فرانسه، معترضان به سیستم سرمایه داری، از منظر مدعیان دروغین حقوق بشر، در زمره ابناء بشر تعریف نمیشوند، اعمال هر نوع خشونتی در قبال آنها موجه و بلااشکال است.
ناآرامی در ۶۰ شهر فرانسه طی سه هفته متوالی
اما این نخستین بار نیست که شهرهای مختلف فرانسه در اعتراض به افزایش شکاف طبقاتی در این کشورِ متعلق به جهان سرمایهداری، صحنه ناآرامی میشود. در فروردین ۹۵، طی سه هفته متوالی، ۶۰ شهر فرانسه صحنه درگیری و منازعه مردم معترض این کشور با نیروهای دولتی آن بود.
جنبش «ایستاده در شب»
مردم فرانسه در آن مقطع به «لایحه اصلاح قانون کار» اعتراض داشتند و جنبشی را تحت عنوان «ایستاده در شب» به راه انداخته بودند. اعتراضات فرانسویها در چند شهر عمده از جمله پاریس، نانت، مارسی و رِن به خشونت و درگیری کشیده شد و صدها نفر در اعتراضات میدان ریپوبلیک پاریس توسط پلیس فرانسه مجروح و بازداشت شدند.
اعتراضات در کانون اصلی نظام ظالمانه سرمایهداری
البته اعتراضات دامنهدار مردمی به سیستم ظالمانه سرمایهداری و مدل حکومتی مزورانه لیبرال دموکراسی تنها به فرانسه منحصر نمیشود. آمریکا به عنوان کانون اصلی نظام غارتگر سرمایهداری نئولیبرال نیز طی سالهای اخیر در مقاطع مختلف صحنه اعتراض مردمی بوده که مهمترین آنها جنبشهای «۹۹ درصدی» و «بهار دموکراسی» بوده است.
در اوایل سال ۲۰۱۶ میلادی در آمریکا، معترضان به فساد سیاسی و اقتصادی هیئت حاکمه، تظاهرات بیسابقهای را ترتیب دادند؛ این معترضان در طول بیش از یک هفته، با حدود ۱۵۰ کیلومتر پیاده روی، خود را به واشنگتن رساندند، تا صدای اعتراض خود را به کنگره نشینان و گردانندگان کاخ سفید برسانند.
معترضان آمریکایی خطاب به هیئت حاکمه: فساد سیاسی و اقتصادی را تمام کنید/ انتخابات آزاد میخواهیم
معترضان آمریکایی که در آن مقطع (اوایل ۲۰۱۶) از میتینگها و کارناوالهای انتخاباتی کاندیداهای جریان سرمایهداری غارتگرانه یعنی «دونالد ترامپ» و «هیلاری کلینتون» به حالت انزجار و تنفر رسیده بودند، هیئت حاکمه آمریکا را به دزدیدن دموکراسی و غارت و چپاول داراییها و درآمدهای مردم آمریکا متهم کردند و در بیانیههایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میکردند اعلام میداشتند که پولهای کلان با منابع نامشروع، تا عمق سیستم مالی و سیاسی آمریکا رسوخ کرده است؛ پولهایی که به اعتقاد مردم آمریکا، تعیینکننده گردانندگان کاخ سفید و کنگره و سنای آمریکاست.
جنبش «بهار دموکراسی» در آمریکا
آمریکاییها که نام جنبش خود را «بهار دموکراسی» گذاشته بودند، در ماههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری تاکید داشتند که این منافع صاحبان سرمایه است که سرنوشت سیاسی آمریکا را تعیین میکند و آرای آنها در نمایشهایی همچون انتخابات، هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
معترضان آمریکایی در همان مقطع اووایل سال ۲۰۱۶، میتینگها و کمپینهای انتخاباتی کاندیداهایی همچون دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون را نشانه گرفته بودند و برای اثبات نظر خود مبنی بر تاثیرگذاری پولهای کلان نامشروع بر آینده سیاسی آمریکا، به فساد مالی گردانندگان کمپینهای دو کاندیدای مزبور اشاره میکردند.
برخورد وحشیانه پلیس آمریکا با معترضان به فساد حکام آمریکایی
در تظاهرات آمریکاییها در آوریل ۲۰۱۶ در مقابل کنگره این کشور، تنها در یک روز بیش از ۴۰۰ نفر توسط پلیس آمریکا بازداشت شدند و صدها تن از معترضان آمریکایی نیز مورد ضرب و شتم پلیس این کشور قرار گرفتند.
جنبش «بهار دموکراسی» که تجمعات اعتراضی واشنگتن در مقطع آوریل ۲۰۱۶ را سازماندهی میکرد، در بیانیهای در سایت اینترنتیاش اعلام کرد: «این تجمعات با هدف درخواست از کنگره برای تصمیم گیری فوری و پایان دادن به فساد مالی و سیطره پول بر زندگی سیاسی ما و تضمین انتخابات آزاد و پاک برگزار میشود».
جنبش «۹۹ درصدیها» یا «اشغال وال استریت»
اما پیش از جنبش «بهار دموکراسی»، آمریکاییها جنبش دیگری با عنوان «۹۹ درصدیها» یا جنبش «اشغال وال استریت» را هم تجربه کرده بودند؛ جنبشی که در واکنش به بحران مالی سال ۲۰۰۸ آمریکا شکل گرفت و در قالب آن، اکثریت بزرگی از مردم به اعتراض در برابر اقلیت کوچک سرمایه سالاری پرداختند که کانونهای عمده مالی و تجاری دنیا را در تصاحب دارند.
مطالبات اصلی معترضان در جریان جنبش ۹۹ درصدی در آمریکا عبارت بود از: اخذ مالیات بیشتر از ثروتمندان متناسب با درآمد سرسامآورشان؛ کاهش هزینههای عمومی از جمله موارد مرتبط با بهداشت و آموزش؛ امحای صنایع جنگافزاری و خاتمه جنگ افروزی کاخ سفید در اقصی نقاط دنیا؛ حسابرسی از کانونهای مالی بزرگ آمریکا از جمله والاستریت که به مرکز ثروت اندوزی نامشروع متنفذان سیاسی و نظامی آمریکا تبدیل شده است.
در جریان تظاهرات مردم آمریکا به سیستم ظالمانه سرمایه داری در این کشور که از اواخر سال ۲۰۱۱ آغاز شد و تا میانههای سال ۲۰۱۲ ادامه داشت، پلیس آمریکا با انواع و اقسام روشهای زورمدارانه و خشونت گرایانه، با معترضان برخورد میکرد؛ از شلیک گلوله و اسپری فلفل به سمت مردم تا ضرب و شتم آنها با شوکر و باتوم.
جنبش فرودستان در ممالک غربی؛ اعتراض به ثروتاندوزی کارگزاران نظام سرمایهداری
جنبشهایی که در سالهای اخیر در کانونهای سرمایه سالاری نئولیبرال از جمله آمریکا و فرانسه شکل گرفته، اعتراضی از ناحیه مردم فرودست و به حاشیه رانده شده بوده که در جریان فرایند سرمایهای شدن همه وجوه زیستی، به معنای واقعی کلمه له و مطرود شدهاند. صدای آنها این روزها از خیابان شانزلیزه پاریس به رساترین شکل ممکن شنیده میشود هر چند دستگاههای تبلیغاتی و پلیسی سیستم سرمایه داری درصدد خاموش کردن صدای آنها هستند.
شمارش معکوس برای اضمحلال سیستم ظالمانه سرمایهداری
با توجه به مشی کارگزاران سیستم غارتگرانه سرمایهداری نئولیبرال و ولع آنها در سودجویی هر چه بیشتر، یحتمل دیر یا زود دامنه اعتراضات از فرانسه به سایر نقاط جهان سرمایهداری از جمله آمریکا هم کشید خواهد شد؛ اعتراضاتی که به تعبیر یک اندیشمند منتقد اروپایی میتواند نه پایان تاریخ که پایان سیستم ظالمانه سرمایه داری باشد.
۴۰ میلیون آمریکایی و ۹ میلیون فرانسوی زیر خط فقر
این احتمال آنجایی به واقعیت نزدیک میشود که بدانیم، مطابق با آمار چندی پیش سازمان ملل پیرامون وجود «نابرابری و فقر» در کشورهای مختلف جهان، ۴۰ میلیون آمریکایی زیر خط فقر به سر میبرند؛ این آمار در فرانسه ۹ میلیون نفر است که با توجه به جمعیت ۶۷ میلیونی فرانسه، آمار قابل توجهی است.
خانواده سه میلیون کودک انگلیسی زیر خط فقر
همچنین مجمع اتحادیههای صنفی انگلیس در ماه مِی سال جاری میلادی اعلام کرد که بیش از سه میلیون کودک انگلیسی در خانوادههایی زندگی میکنند که مجموع درآمد والدین آنها زیر خط فقر است.
آمار فوق فقط گویای یک نکته است و آن اینکه سیستم سرمایهداری نئولیبرالِ حاکم بر جوامع غربی روز به روز در حال فقیرتر کردن اکثریت مردم عادی این جوامع و تامین منافع نامشروع اقلیت حاکمِ متصل به کانونهای مالی و سیاسی و نظامی است.
افتضاح لیبرال دموکراسی
مقام معظم رهبری، در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۷، در همایش دهها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی، طی بیاناتی به مفتضح شدن نظام لیبرال دموکراسی اشاره کردند و فرمودند:
یک نقطهی دیگر از عرصههای درگیری، فهم درست واقعیّتهای ایران و جهان است. اینکه شما فهم درستی از واقعیّتهای کشورتان داشته باشید، به ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه میکنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار خطرناک رسانه، بخصوص رسانههایی که امروز نوپدید است. با تصویرسازی غلط سعی میکنند افکار ملّت ایران را منحرف کنند؛ هم تصویر غلط دربارهی ایران، هم تصویر غلط دربارهی خودشان، هم تصویر غلط دربارهی اوضاع منطقه. یکی از تصویرهای غلط آنها این است که وانمود میکنند در موضع قدرتند، درحالیکه در موضع قدرت نیستند. بله، قدرت سختافزاری آنها یک قدرت قابل نشان دادن است؛ یعنی پول دارند، ابزار نظامی دارند، امکانات رسانهای دارند؛ اینها ابزارهای قدرت است، منتها در مقابلهی جهانی، حرف اوّل را قدرت نرمافزاری میزند؛ قدرت نرمافزاری یعنی منطق، یعنی استدلال، یعنی حرف نو؛ حرف نویی که تعیینکنندهی زندگی باشد؛ سخن نو به میان آوردن. اینها حرف نو ندارند، منطق ندارند. در قدرت نرمافزاری، آمریکا بشدّت ضعیف است؛ حرفش زورگویی است، منطقش ضعیف است، لیبرال دموکراسیاش امروز در دنیا مفتضح است -رفتار و شیوههای اِعمال لیبرالدموکراسی که به آن افتخار میکردند، امروز در دنیا بهصورت مفتضح مورد انتقاد صاحبنظران دنیا است- برای همین هم هست، بهخاطر همین هم هست که شما ملاحظه میکنید آمریکای دارای قدرت اتمی، دارای تکنولوژی پیشرفته، دارای پول فراوان، در بسیاری از مناطق عالم شکستخورده است؛ در عراق شکست خورد، در سوریه شکست خورد، در لبنان شکست خورد، در پاکستان شکست خورد، در افغانستان شکست خورد، در مواجههی با قدرتهای دنیا شکست خورده است و میخورد و امروز شکستهای دیگری هم آنطوری که انسان مشاهده میکند در انتظار آمریکا است. این تصویرسازی آنها از خودشان است که یک تصویرسازی غلط و دروغین است.
منبع:میزان
انتهای پیام/