اگر پیش از این گفته میشد بازیگر اصلی و پدیده انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶ «تلگرام» بود و نهایتا پیروزی در انتخابات نیز به لطف کانالهای تلگرامی حاصل شد، باید اعتراف کرد بازیگر مهم انتخابات ۱۴۰۳ ریاستجمهوری حداقل در دور اول انتخابات، «پیامرسانهای داخلی» علیالخصوص پیامرسان «ایتا» (با توجه به میزان کاربران فعال روزانه و ماهیانه به نسبت دیگر پیامرسانهای داخلی) بود. ایتا و دیگر پیامرسانهای اجتماعی داخلی پس از سال ۱۳۹۶ و با فیلترینگ تلگرام بهصورت جدیتر وارد زیستبوم دیجیتال کشور شدند که البته بهواسطه فراگیری واتساپ، نتوانسته بودند چندان جایگاهی برای خود دستوپا کنند. با فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ پنجره فرصت بینظیری برای پیامرسانهای داخلی باز شد که از شرایط بازار محافظتشده استفاده کرده و زیست دیجیتال مردم را به پلتفرمهای داخلی منتقل کنند.
ایتا ازجمله موفقترین یا شاید موفقترین پلتفرم بومی از حیث جذب کاربر و رشد در زیستبوم دیجیتال بوده که براساس آمار وزیر ارتباطات در حال حاضر حدود ۱۸ میلیون کاربر روزانه دارد. همچنین براساس نظرسنجی ایسپا در بهمن ۱۴۰۲ حدود ۲۵ درصد از مردم یعنی جمعیتی حدود ۱۶ میلیون نفر برای ارتباط با یکدیگر از ایتا استفاده میکنند ۱ که البته تا امروز حتما رشد داشته است. آمارهای کمتر و بیشتر دیگری نیز ناظر به کاربران فعال ماهیانه و هفتگی و روزانه و... نیز ارائه میشود که هرکدام بهدنبال پاسخ به این سوال هستند که «واقعا چقدر از زیست مجازی مردم بر بستر پلتفرمهای داخلی همچون ایتا شکل گرفته است؟»
زیست کاربر بر بستر یک پلتفرم به معنای آن است که آن سکو به میدان تاثیرگذار بر ابعاد مختلف اجتماعی کاربران تبدیل شده باشد و نگاه و بینش سیاسی، افکار و عقاید فرهنگی یا مناسبات اقتصادی آن کاربر را تحتتاثیر قرار دهد. وندایک در کتاب «جامعه شبکهای» با بیان گذار از دوران دسترسی و مهارت استفاده، به فرارسیدن دوران «کاربری» اشاره میکند که در این دوران اینترنت در حوزههای تخصصی ایفای نقش و اثرگذاری میکند؛ بنابراین سنجههایی همچون تعداد نصب، بازدید ماهیانه و روزانه یا حتی میزان پیام و ترافیک تبادلشده بر بستر سکو اگرچه میتوانند نشانگرهایی برای دسترسی و استفاده یا به عبارتی «میزان استفاده از پلتفرم» باشند، اما نمیتوانند بهدرستی «زیست اجتماعی بر بستر پلتفرم» و بازتولید نظامهای اجتماعی در «سطح کاربری» را روایت کنند.
یکی از برهههای مهم برای پاسخ به این سوال اساسی که سطح کاربری مردم در پلتفرمهای پیامرسان اجتماعی داخلی تا چه اندازه شکل گرفته و بهعبارتی زیست مجازی آنها به این سکوها منتقل شده، برهه انتخابات است؛ چراکه در انتخابات مردم عصاره نگرش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را در قالب رای به نمایش میگذارند و نمودی عینی از نگرش جامعه تجلی مییابد؛ حال اگر میان این نمود عینی تجلی یافته از جامعه و میزان استفاده از پیامرسانهای اجتماعی همبستگی وجود داشته باشد، میتوان ادعای ایجاد زیست اجتماعی بر پلتفرم را پذیرفت.
همانطور که در انتخابات سال ۱۳۹۶ عمق نفوذ تلگرام در زیست دیجیتال کاربران به اندازهای بود که به عقیده کارشناسان افکارعمومی را برای رأی به یک گزینه هدایت کرد، باید دید در انتخابات ۱۴۰۳ عمق نفوذ پلتفرمهای داخلی به چه صورت بوده و تا چه اندازه توانسته عقاید، نگرشها و بینشهای مردم را تحت تاثیر قرار دهد و نتیجه را بهگونهای که در آن پلتفرم غالب است رقم بزند؟ اگرچه حتما موارد متعددی در انتخاب مردم اثرگذار است و نمیتوان صرفا پیامرسان را علت اصلی انتخاب مردم دانست، اما با این پیشفرض که شبکههای اجتماعی و پیامرسانها هم در انتخابات ۱۳۹۶ و هم در انتخابات ۱۴۰۳ نقش مهم و قابل توجهی در ساماندهی به آرایش سیاسی مردم داشتهاند و همچنین در تحلیلها و نهایتا تصمیم بخشی از آنان نیز موثر بودهاند میتوان به این تحلیل اعتنا کرد.
براساس دادههای مرکز تحلیل اجتماعی (متا) مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در جریان انتخابات ۱۴۰۳، میان استفاده از پیامرسانها و شبکههای اجتماعی داخلی یا خارجی و رأی به هر یک از دو جریان حاضر در انتخابات همبستگی قابلتوجهی وجود دارد، یعنی هرچه استفاده از پیامرسانهای داخلی بیشتر میشود میزان رأی به یک جریان نیز افزایش مییابد؛ بنابراین با توجه به همبستگی این دو مولفه و فضای پیامرسانهای داخلی علیالخصوص ایتا در حمایت از یک جریان میتوان این ادعا را مطرح کرد که حداکثر به اندازه رأی سعید جلیلی و حاشیه خطاهایی که در ادامه به آن اشاره خواهد شد، زیست مجازی بر بستر شبکههای اجتماعی داخلی علیالخصوص ایتا شکل گرفته است.
دومین پیشفرضی که در افکارسنجیهای مختلف و تحلیلهای کارشناسان نیز میتوان یافت آن است که استفاده از پیامرسان بومی علیالخصوص ایتا وابستگی به بینش و نگرشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم دارد.
همانطور که موضعگیری افراد پیرامون فیلترینگ نشاندهنده عقبهای از نگرشها و بینشهاست، استفاده آنان از پلتفرمهای بومی یا خارجی و انتخاب یکی از پلتفرمهای داخلی میتواند وابسته به نگرش و بینشهای آنها باشد. بر این اساس افراد مذهبیتر و همسوتر با نظام، زیست واقعیتر و تاثیرپذیری بر بستر پیامرسانی همچون ایتا دارند و افراد با نگرشها و بینشهای متفاوت زیست خود را در پلتفرمهای دیگری رقم میزنند. این ادعا را میتوان از هشتگهای برتر ایتا، کانالهای پرطرفدار این پیامرسان، محتواهای ردوبدلشده در آن و شبکه ارتباطی کاربران نیز برداشت کرد، اما آنچه میتواند نشانه عمیقتری برای این ادعا باشد میزان محتوای تولیدشده و فضای شکلگرفته در حمایت از یک جریان و کاندیدا بر بستر این پیامرسان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ است. گزارش لایفوب از کاوش کانالهای ایتا نشان میدهد که حدود ۸۸.۵ درصد از آنها را کاربران حامی جلیلی تشکیل میدهند. علاوهبر آن، همبستگی میان دنبال کردن پیامرسانهای اجتماعی داخلی و خارجی و انتخاب هر یک از دو جریان در انتخابات ریاستجمهوری اخیر که پیش از این درباره آن توضیح داده شد نیز میتواند این ادعا را تصدیق کند.
بر این اساس و با دو پیشفرض ذکرشده میتوان اینگونه نتیجه گرفت که با توجه به رأیآوری حدود ۱۰ میلیونی سعید جلیلی و رأی حدود ۳.۵ میلیونی محمدباقر قالیباف در دور اول انتخابات -با در نظر گرفتن سبد متنوع رأی قالیباف که بخشی از آن به نامزد رقیب انتقال یافته است- بهصورت خوشبینانه مجموعا حدود ۱۲ میلیون به یک جریان رأی دادند که در دور دوم انتخابات مجموع رأی این جریان با تلاشهای مجازی، تلفنی و حضوری به حدود ۱۳.۵ میلیون نفر ارتقا یافت.۲ بنابراین اگر در یک توزیع نرمال، حاشیهای ۱۵ درصدی برای افرادی که مشخصا کاربر این سکوی داخلی نیستند و به این جریان رأی دادهاند قائل شویم، مجموعا حدود ۱۰ میلیون نفر باقی میمانند که هم از طرفی کاربر این سکوی اجتماعی بودهاند و هم به این جریان رأی دادهاند. این رای یا میتواند تثبیت عقیده و نظر ایشان در فضای واقعی باشد یا تاثیر اقناعی جو و فضای غالب سکو متناسب با نگرشها و بینشهای سیاسی و اجتماعی ایشان در حمایت از یک نامزد باشد که نهایتا منجر به انتخاب ایشان در روز انتخابات شده است.
اگر در حاشیه توزیع نرمال آرای رقیب نیز ۱۵ درصد را بهعنوان کسانی در نظر بگیریم که علیرغم استفاده و حتی اثرپذیری از این سکوی داخلی، به دلایل مختلف به طرف مقابل رای داده یا اصلا در انتخابات شرکت نکردهاند، در بهترین حالت مجموعا شاهد حدود ۱۲ میلیون نفر هستیم که میتوان گفت این افراد زیست اجتماعی خود را بر بستر پلتفرم داخلی ایتا بنا کردهاند و از آن تاثیر میپذیرند. این تحلیل کیفی را دادههای افکارسنجیها نیز تایید میکنند. دادههای مرکز تحلیل اجتماعی متا در جریان انتخابات ۱۴۰۳ نشان میدهد که حدود ۱۵ درصد از افرادی که اعلام کردهاند به جلیلی رأی میدهند اخبار و تحلیلهای خود را از پیامرسانهای داخلی دنبال نمیکنند. از طرف مقابل حدود ۱۳ درصد از کسانی که به دکتر پزشکیان رأی دادهاند، اخبار و تحلیلهای خود را از پیامرسانهای داخلی دنبال میکنند.
باید توجه کرد که اجتماع شکلگرفته در شبکههای داخلی علیالخصوص ایتا به قدری قوی و بازتولیدکننده نگرشها و بینشهای موافق بوده است که اگر کسی در آن زیست میکرد، احتمالا هم به پرسشها و ابهامات ایشان پاسخ داده میشد و هم استدلالهای مختلف برای رای به این جریان را میشنید و احتمالا میپذیرفت؛ از طرفی، جناح مقابل نیز هم از آن جهت که شانسی برای غلبه بر این فضا نداشتند و هم از آن جهت که احتمالا جمعیت مخاطب ایشان زیستشان را بر بسترهای دیگر شکل دادهاند عملا این میدان رقابت را برای خود انتخاب نکردند و از فرصت دیگر بسترهای مجازی استفاده کردهاند. البته لازم است بار دیگر تذکر داده شود که این تحلیل صرفا تحلیلی کیفی از همبستگی میان رایدهندگان به هر یک از دو جریان در انتخابات ریاستجمهوری و میزان زیست آنها در پیامرسانهای داخلی علیالخصوص ایتا بوده و بههیچعنوان به معنای برقراری علیت میان استفاده از ایتا و رأی به یک نامزد یا جریان نیست؛ چراکه در تعیین انتخاب و رای هریک از نامزدها عوامل اجتماعی و شناختی متعددی دخیل است که پیامرسانها نیز یکی از مهمترین آنها به شمار میآیند.
اما این تحلیل چه پیامدهایی برای ما خواهد داشت؟
۱. اگرچه رسیدن به جامعه ۱۲ میلیونی در پیامرسان ایتا سرمایهای ارزشمند است، اما در مشارکت حدود ۴۰ درصدی که احتمالا افرادی در انتخابات شرکت کردهاند که اجمالا سوءگیری فرهنگی و سیاسی موافق نظام داشتهاند، استفاده حدود ۱۲ میلیونی (حدود ۵۰ درصد رأیدهندگان) از ایتا نشاندهنده آن است که در این قشر نیز زیست سیاسی و فرهنگی نیمی از مردم هنوز بر بستر پلتفرمهای داخلی که پیشتاز آنها ایتاست شکل نگرفته که بایستی برای آن تلاش کرد و مهاجرت آن نیم دیگر از این قشر را نیز رقم زد، یعنی علیرغم وجود زمینهای سیاسی و فرهنگی اولیه برای پیوستن به شبکههای داخلی این مهاجرت در «سطح کاربری» و حتی بعضا در سطح دسترسی و استفاده نیز صورت نگرفته است.
۲. تنوعبخشی به این جامعه مخاطب و کاربر ضرورتی است انکارنشدنی که از ایجاد حباب اطلاعاتی جلوگیری میکند و همچنین مانع ایجاد دوقطبیهای اجتماعی و عمیقتر شدن شکافهای اجتماعی میشود. گرفتن مخاطب از میان آن نیمی از مردم که در انتخابات شرکت کردند ولی تاثیرپذیری آنها از سایر شبکههای مجازی بوده و همچنین تلاش برای جذب از میان آن ۵۰ یا ۶۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردهاند، باعث تنوعبخشی به کاربران خواهد شد. از طرفی محرومیت اجتماعی و طرد افکار و سلایق دیگر توسط اجتماع ایجادشده در شبکههای داخلی، عملا امکان ارائه نظر، سلیقه و عقاید دیگر را نخواهد داد و راه را برای حضور این افراد خواهد بست. این تنوعبخشی میتواند ظرفیت حکمرانی جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی را ارتقا دهد.
۳. باید پذیرفت که هنوز بخش قابلتوجهی از مردم جامعه که پیش از این به آنها اشاره شد، زیست مجازی خود را به پلتفرمهای داخلی و بومی منتقل نکردهاند و حتی درصورت دسترسی از آن تاثیر قابلتوجهی دریافت نمیکنند بنابراین نباید این مساله را آنگونه که برخی صرفا به جنبههای فنی و سطحی تقلیل میدهند صرفا به سهولت دسترسی به فیلترشکنها فروکاهید! بلکه مساله فراتر از آن و در سطح نظامسازی اجتماعی پلتفرمهای مجازی است، یعنی پلتفرمها با نظامسازی خود توانستهاند اثرگذاری در سطح «کاربری» بر کاربران خود داشته باشند و کشش و تمایل کاربران به استفاده از آن نشاندهنده و نماد گرایشهای آنها در ابعاد مختلف اجتماعی است و چیزی نیست که صرفا با ایجاد ممنوعیت در سطح «دسترسی» جبران شود. البته این مساله نافی اثرگذاری ممنوعیت دسترسی بر کاهش استفاده و دسترسی و سپس در بلندمدت کاهش سطح «کاربری» نیست.
۴. اگر پیامرسان اجتماعی بومی ظرفیتی برای حکمرانی به حساب میآیند و میتوانند نظامهای اجتماعی و فرهنگی را بازتولید کنند باید پذیرفت که هنوز با شکلگیری فراگیر این ظرفیت فاصله داریم و وضعیت فعلی به نحوی است که تنها حدود ۲۰ الی ۲۵ درصد از جامعه را تحت تاثیر خود قرار میدهد و عملا ظرفیت چندانی برای تاثیر عمیق بر سایر افراد جامعه ایجاد نمیکنند.
این شرایط میتواند زمینه آسیبهای دیگری همچون گروهاندیشی و خطا در دستگاه محاسباتی را فراهم کند. در آخر باید گفت که بعید نیست پس از این انتخابات آنهایی که با بومیسازی پیامرسانها از لحاظ سیاسی متضرر میشدند دیگر دلهره چندانی از توسعه پیامرسان بومی نداشته باشند؛ چراکه استدلال خواهند کرد شبکههای داخلی با وضعیت فعلی تقریبا به سقف جذب کاربر و اثرگذاری خود رسیدهاند و این اثرگذاری به اندازهای نیست که بتواند قدرت سیاسی آنها را با چالش جدی روبهرو کند؛ علاوهبر آن بهواسطه جداسازی جمعیتی موثر از لحاظ فکری، بینشی و نگرشی و بهرهبردن از گروهاندیشی و اثرشبکهای در پلتفرمهای رقیب اتفاقا زمینه پیروزی خود را مهیاتر بدانند! البته پرواضح است تجویز سیاستی این تحلیلها آن نیست که مردم را به دامان شبکههای اجتماعی خارجی سپرد بلکه غرض آن بود که با ارائه تحلیلی بهمنظور ترسیم درست صحنه و شناخت واقعی از وضعیت موجود زمینه را برای تصمیمگیری درست فراهم کرد.
منبع: روزنامه فرهیختگان