برند و برندسازی یکی از ضروریات ویژه برای اقتصادهایی است که سودای پیشرفت و توسعه را در سر میپرورانند، به واقع با قائل بودن به لزوم توسعه صادرات به عنوان اصلی ویژه برای تسهیل و تسریع پیمایش مسیر پیشرفت اقتصادی، بیش از پیش به اهمیت این مولفه خطیر پی خواهیم برد.
به گزارش خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، با نیم نگاهی به تاریخچه تولید و صنعت در ایران (در دوران نه چندان دور گذشته)، با عناوین و عبارات متعددی همچون پارس الکتریک، آزمایش، علاءالدین، کفش ملی، کفش بلا و غیره مواجه میشویم که امروزه دیگر از آن نام و آوازه و شهرت خاص خود فاصله گرفته اند.
اگرچه در این میان، بعضا با تکذیبیههایی مواجه میشویم که بر عدم نابودی و ورشکستگی این برندها تاکید میکند، اما حتی در خوشبینانهترین حالت ممکن و قبول صحت و درستی ادعاهای اینچنینی، نمیتوان این واقعیت را از نظر دور داشت که دیگر تولیدات کارخانجات اشاره شده به مانند گذشته، چون ستارهای بر تارگ صنعت و تولید کشور نمیدرخشند.
اگر با اغماض از اطلاق عنوان بِرَندکشی یا ذِبح آن اجتناب نماییم، با قاطعیت میتوان مدعی شد که بسیاری از برندهای سابق ایرانی دیروز، به نوعی با معلولیت و ناتوانی جسمی و حرکتی در حال تولید هستند.
با نیم نگاهی به اقتصادهای قدرتمند جهان، این واقعیت عیان میشود که در اکثریت قریب به اتفاق اقتصادهای اینچنینی، برندهای تولیدی، در عرصه صادراتی یک تازی میکنند و با جلب و جذب قلوب جامعه هدف و مشتریان داخلی و خارجی، سودهای قابل توجهی را برای کشور مولد و مراکز تولیدی و مبادی این کالاها و محصولات به اصطلاح بِرَند، به ارمغان میآورند.
به موازات نفوذ این برندها در بازار کشورهای هدف، زمینه و ضریب تولیدات نیز افزونتر شده و به تبع آن بستر جذب نیروی انسانی فزایندهتر مهیا شده و قطعا این توفیقات، زمینه ساز سرعت و شتاب مضاعف توسعه اقتصادی، خواهد بود.
در نهایت، تمامی این مولفهها از یک ریشه و مبدأ نشات میگیرند و آن حمایت از تولید است و به همین دلیل، نسخه شفابخش اقتصاد کشور با توصیههای تولیدی پیچیده میشود و این امر وَجهِ اشتراک نظریات و سخنان اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی، صنعتی و تولیدی برای برون از معضلات و مشکلات اقتصادی محسوب میشود.
با فهم و درک این موضوع که برای توسعه اقتصادی، میباید در راستای برندسازی تلاش شود و به واقع در سایه حصول این امر خطیر، حمایت از کالای ایرانی به معنای واقعی کلمه محقق میشود، ضروری است با شناخت فرصت ها، استعدادها و ظرفیتهایی که از آن برخورداریم در این مسیر گام برداریم.
برندسازی در محصولات، به معنای شمول این امر در دایرهای وسیع از کالاها، محصولات و اقلام تولیدی نیست و امروزه صنعتیترین کشورهای جهان که در حوزه تولید صاحب نام و شهره هستنند، در تمامی حوزهها در جهت تحقق چنین امری گام بر نمیدارند و هر کشوری به فراخور ظرفیتهایی که از آن برخوردار است دراین مسیر گام بر میدارد.
ممکن است کشوری در حوزه تولید اقلام و لوزام ورزشی برنامه ریزی و تلاش کند و کشوری دیگر بصورت خاص در حوزه IT، نرم افزار، خودرو سازی و یا صنایع غذایی سرمایه گذاری نماید و اساسا تلاش برای برند سازی در تمامی حوزههای تولیدی اعم از شیلات، هوانوردی، خودروسازی، تولید پوشاک و لوازم ورزشی، اقلام آرایشی، محصولات غذایی، لوزم خانگی و غیره امری رایج به نظر نمیرسد و تاریخ علم و توسعه در دوران معاصر نیز این واقعیت را به اثبات رسانده که با سرمایه گذاری هدفمند میتوان در حوزه برند سازی به موفقیت نائل شد و بلند پروازیهای آرمانی و رویایی بهصورت فراگیر، راه به جایی نخواهد برد.
در چنین شرایطی میباید کشور ایران به دلیل ظرفیتهای متنوع و متکثری که از آن برخوردار است و با مطالعات و بررسیهای دقیق و لحاظ نمودن آمایش سرزمینی (که پیش از این در قالب گزارشی تفصیلی به آن پرداخته شد) در راستای برند سازی به فراخور ظرفیتهای موجود تدابیر هوشمندانه تری را اتخاذ نماید و برای پیاده سازی آن با عزمی راسخ و همتی عالی گام بَردارد.
اگرچه نمیتوان استراتژی تولیدی، اقتصادی و صنعتی را به گونهای تنظیم و عملیاتی کرد که کشور با هدف برند سازی در تمامی محصولات و کالاهای تولیدی داخلی، گام بردارد، اما میتوان و میباید با لحاظ نمودن استانداردها و ضریب کیفی معقول و منطقی در تمامی محصولات، تولیدات کشور به عنوان شناسه صنعتی جامعه، معرفی کنندة عیار و بنیه تولیدی مراکز فعال در عرصه ساخت کالا، نقش آفرینی کنند.
با گام برداشتن در چنین مسیری، تدریجا، حک و منقوش شدن نام کشور بر روی کالاها و محصولات تولیدی، چنان اعتباری به آن محصول میبخشد که بهصورت بالقوه منجر به کشش و جذب مشتریان و بازار هدف این محصولات در اقصی نقاط جهان، برای خرید و تهیه آن میشود.
به عنوان نمونه، کشورهایی همچون ژاپن و آلمان به چنان درجه و اعتباری در تولید نائل شده اند که صرفا حک شدن نام آنها بر روی کالاها و محصولات تولیدی در حکم استانداردی جهانی نقش آفرینی میکنند.
لزوما تمامی تولیدات کشورهای نامبرده شده بِرَند نیستند، اما پذیرش و باور کیفیت مطلوب محصولاتِ جوامع مذکور (به مُرور زمان)، متضمن حفظ حیثیت و ارتقای جایگاه کشورهای مذکور در تمامی اقلام و محصولات تولیدی مرتبط با آنها شده است.
در این میان، برندها، با قرارگرفتن در جایگاهی والاتر، در رأس هرم تولیدی کشورهای صاحب برند، در بازار کشورهای بین المللی نفوذ و رسوخ میکنند و تردیدی نیست رعایت مجموعهای از عوامل در دو عرصه کَمی و کیِفی، باعث تبدیل فلان آرم یا نام، به برندی صاحب نام و جهانی شده است.
یکی از اصلیترین مولفه ها، در ظهور و بروز برند، به استمرار حفظ کیفیت آن محصول باز میگردد، زیرا اساسا برند شدن یک کالا، در آن واحد و با فوریت زمانی محقق نمیشود و در واقع امر، کیفیت مطلوب کالا و تداوم آن در بازار، بازاریابی و تبلیغات حرفه ای، بسته بندی مناسب، تسهیل شرایط برای صادرات مطلوب و افزون ترآن، مناسبات سازنده بین المللی و عوامل اینچنینی دیگر، از نمونه دلایلی است که به مثابه حلقههای به هم پیوستة یک زنجیره، باعث تبدیل یک کالا و محصول خاص به برندی جهانی میشود.
در گام بعد، صیانت و حراست از این برند در بازارهای جهانی از ضروریاتی است که نباید به سادگی از آن گذشت، در غیر اینصورت، شهرت محصولی که از آن به عنوان یک برند یاد میشود، عمری کوتاه خواهد داشت، زیرا در بستر اقتصاد و تولید رقابتی، رقبا یا تولیدکنندگان دیگر در صدد هستند، رقیب خود را به زیر کشیده و خود به عنوان برندی جهانی، ظهور و بروز پیدا کنند.
احمد روستا، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگویی با رسانهها در واکاوی دلایل و علل تاثیرگذار کوتاهی عمر بِرَندهای ایرانی میگوید: بقای یک برند مستلزم دو اصل نگرش و شرایط رقابتی میباشد و به تبع در شرایطی که شاهد اقتصاد رقابتی در صحنه اقتصادی کشور هستیم بنگاههای تولیدی تلاش میکنند بِرَندهای آنها با ارزش هر چه بیشتری عرضه شوند (و یقینا حصول این امر در شرایطی میسر خواهد بود که تولید و تولید کننده به فراخور شرایط روز پیش روند).
وی با اشاره به دولتی شدن اقتصاد در ایران، میافزاید:ما در گذشتهای نه چندان دور شاهد حیات و فعالیت برندهایی همچون ارج، آزمایش، یک و یک وغیره بودیم که متاسفانه امروز کمتر اسم، نام و آوازهای از آنها شنیده میشود و در تحلیل این واقعیت باید به این امر توجه شود که ما از فضای رقابتی و اقتصاد غیر دولتی به سمت اقتصادی غیر رقابتی و غیر دولتی و خصولتی حرکت کردیم.
به زعم این استاد دانشگاه، در مدیران نسل جدید نیز (به دلیل اینکه صاحبان این برندها نبودند) حساسیت و انگیزه چندانی برای حفظ دارایی چنین شرکتها و بنگاههایی دیده نمیشد، علاوه بر اینکه در مدیرانی که عمر و دوران مدیرتی آنها کوتاه است (عدم ثبات مدیریتی)، امکان و توان تدوین، طراحی و تعریف برنامه ریزیهای منظم در راستای بِرَندینگ یا حفظ و توسعه آن وجود نخواهد داشت.
این استاد دانشگاه معتقد است، باید فرهنگ برند و برند آفرینی در جامعه و بخصوص در میان مدیران، صاحبان صنایع و تولیدکنندگان جا بیفتد و این امر خطیر به درستی تعریف و تبیین شود و در راستای شناخت صحیح مسیر طی شده بِرندهای داخلی و خارجی برای تبدیل شدن به جایگاههای برتر در تولید و عرضه، تلاش افزون تری لحاظ شود.
روستا میگوید: به واقع میطلبد در این مسیر الگوشناسی صحیح و منطقی انجام پذیرد که البته طرح این موضوع به معنای الگوبرداری نیست و میباید با شکل گیری الگویی خاص، منطبق با شرایط زیست بوم خود و یادگیری علوم، فنون و مهارتهای مرتبط با برند آفرینی در این راستا قدمهای لازم برداشته شود و البته نباید از نظر دور داشت که میان الگو شناسی با تقلیدهایی کورکورانه تفاوتهایی جدی و عمیق وجود دارد.
حسینعلی نعیمی، یکی از تولیدکنندگان فعال در غرب استان تهران، در گفتوگو با خبرنگار گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به ضرورت رعایت و اجرای تکنیکها و اقدامات مقتضی برای برندسازی و برند آفرینی در تولیدات ایرانی اظهار کرد: در کلیت امر، حمایت از کالای ایرانی و تولیدات داخلی، نقشه راهی جامع برای برندسازی به شمار میرود و به تبع برای برند آفرینی، ابتدا به ساکن میباید فعالان حوزه تولیدی و اساسا تولید کشور حفظ شود و این موضوع نخستین اِستِلزام در مسیر برند سازی کالاهای ایرانی به شمار میرود.
وی افزود: تقویت و ترویج فرهنگ استفاده از کالای داخلی از سوی مردم و ارجح بودن محصولات ایرانی برای خرید در مقابل اقلام و تولیدات خارجی، ارائه تسهیلات ویژه بانکی با سودِ حداقلی، زدودن قوانین دست و پاگیر و رفع پیچیدگیهای موجود در حوزه بروکراسی اداری، تبلیغات حرفهای و باور به این موضوع به عنوان یک سرمایه گذاری معقولانه، تلاش برای ارتقای کیفی محصولات و کاهش قیمت تمام شدة آن، نوسازی تجهیزات فرسوده تولیدی، و ورود فناوری روز به کشور با تولیدات مشارکتی از مولفههایی است که با اتکای به آن میتوان در ریل گذاری صحیح به سمت برند آفرینی موفق عمل نمود، در غیر اینصورت با ژِستهای کارشناسانه و یا نگارش مقالات، گزارشات و تحلیلهای غیر عملیاتی، نائل شدن به چنین توفیقی (برند آفرینی در کالاهای ایرانی) امکان پذیر نخواهد بود.
انتهای پیام/