به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سهند عقدایی از کوهنوردان با سابقه و هیمالیانوردان است. او هم از کوهنوردی میگوید و هم توصیههایی برای کوهنورد شدن دارد.
کوهنوردی را باید ورزش بدانیم، مثلاً بقیه رشتههای ورزشی، یا اینکه کوهنوردی تفریحی است که میتواند به سلامت روانی و جسمانی افراد کمک کند؟
میتوان هر دو نگاه را داشت. اگر کوهنوردی را به عنوان ورزش آماتور در نظر بگیریم، مؤلفههای سلامت را در آن پررنگ میبینیم اما اگر ورزش قهرمانی باشد، هدف اصلی سلامت نیست، رکورد و قهرمان شدن در اولویت قرار میگیرد و سلامت به هدف دوم نزول پیدا میکند. با این حال در همین ورزش هم قهرمانی میتواند نقش تأثیرپذیری در جامعه داشته باشد. همین طور که وقتی در رشته دوومیدانی قهرمانی به دست میآید و ورزشکاری قهرمان المپیک میشود، مردم بهخصوص به دوومیدانی علاقهمند میشوند یا قهرمان وزنهبرداری وزنهای میزند یا کشتیگیری مدالی میگیرد، همه نگاهها متوجه آنها میشود، در کوهنوردی هم با یک صعود این اتفاق میافتد. ممکن است همه افراد به قهرمانی فکر نکنند اما به هر حال به سمت آن ورزش جذب میشوند.
شاید در کوهنوردی خیلی بحث قهرمانی مهم نباشد. مسئله رسیدن به قله است و بیشتر نگاه جامعه به این است که کوهنوردی ورزشی است که برای بدن مفید است، البته نگاه دیگری هم وجود دارد؛ اینکه کوهنوردی در حد حرفهای میتواند به بدن آسیب بزند.
در اینجا چند بحث مطرح است. قبل از هر چیزی باید بپرسیم که کوهنوردی ورزش قهرمانی است؟ پاسخ مثبت است؛ ورزش قهرمانی است. در ورزشهای میدانی، قهرمانی قابل اندازهگیری است و مدال دارد اما در ورزشهایی که در طبیعت انجام میشود، اندازهگیری سخت و کیفی است. در بعضی رشتههای قایقرانی، غارنوردی و هر رشتهای که با طبیعت سر و کار دارد، اندازهگیریها کیفی است. در این نوع سنجش هم معیارهایی هست که گروهی از داوران جمع میشوند و نظر میدهند. کوهنوردی مدال ندارد اما جایزه سالیانه کلنگ طلایی دارد که هر سال هیات ژوری فعالیت کوهنوردان را بررسی و بهترین کوهنورد را انتخاب میکند، مثل انتخاب فیلم میماند.
کوهنوردی هم مثل همه رشتههای دیگر ورزشی نیاز به آموزش دارد. وقتی ما میخواهیم بچهای شنا یاد بگیرد، او را در استخر نمیاندازیم، بلکه از مربی کمک میگیریم تا او شنا یاد بگیرد. در کوهنوردی هم همین گونه است. باید وقت بگذاریم و به باشگاه برویم و آموزش ببینیم.
بحث بعدی این است که قهرمانی در کوهنوردی با سلامت در ارتباط است؟ نمیتوانم بگویم ارتباطی ندارد. مسئله اول و مهم قهرمانی است اما کنار آن سلامت هم مهم است، شاید برای قهرمان شدن در بعضی از مواقع یک کوهنورد مجبور شود مسائل سلامت را نادیده بگیرد اما اینگونه نیست که متوسط سلامت کسانی که کوهنوردی حرفهای انجام میدهند از متوسط سلامت جامعه پایینتر باشد. مسئله مهم این است که ورزش قهرمانی در کوهنوردی میتواند روی سلامت جامعه تأثیر بگذارد. وقتی در ورزشی قهرمانی به دست میآید، نظر رسانهها به آن قهرمانی و آن رشته بالا میرود و مردم بیشتری علاقهمند میشوند که آن ورزش را انجام بدهند. در نتیجه هدف شیوع سلامت میشود که با فراگیر شدن آن رشته، سلامت جامعه هم بالا خواهد رفت.
یکی از مسائلی که در کوهنوردی وجود دارد، ترس از این رشته است. به علت آمار بالای کشته شدگان خیلیها از کوه و کوهنوردی وحشت دارند.
باید قبول کنیم خطر ورزش در طبیعت بالاتر از ورزشهایی است که در محیطهای بسته و کنترل شده انجام میشود. در ورزشهای میدانی به ندرت مرگ اتفاق میافتد. در ورزشهای رزمی دو نفر مقابل هم قرار میگیرند و به هم ضربه میزنند، حتی میتوانند به همدیگر آسیب وارد کنند، اما اتفاق تلخی نمیافتد چرا که محیط کنترل شده است. تا حالا کسی نشنیده که در رینگبوکس کسی بمیرد، در کنگفو یا کاراته هم این اتفاق نیفتاده. در نهایت گاهی یکی از دو نفر دچار شکستگی یا دررفتگی میشود اما در طبیعت کنترل انسان بر محیط کم است. در کوهستان، ورزشیهای آبی، ورزشهای هوانوردی و در ورزش جدید وینگ سوئیت مرگ زیاد است. در همین وینگ سوئیت ممکن در سال 5 نفر از کسانی که بین رنک تا 50 جهان هستند، کشته شوند. این یک واقعیت است.
در ایران به دلیل نبود امکانات تعداد کشته شدگان بیشتر است؟
نه، موضوع در ایران متفاوت است. در ایران هیچ اثری از خود فعالیتهای ورزشی در رسانهها نیست. عظیم قیچی ساز باید وارد باشگاه 14 تایی (باشگاه برترین کوهنوردان جهان که همه 14 قله بالای 8 هزار متر را صعود کردهاند) شود تا خبری از کوهنوردی ببینیم، در غیر این صورت همه اخبار مربوط به کوهنوردی اخبار کشته شدنها و اتفاقات ناگوار است، اخباری که حتی بیشتر از خبر صعودهای عظیم در رسانهها و تلویزیون بازتاب دارد. در کشورهای دیگر اخبار فعالیتهای کوهنوردی جایش را پیدا کرده، فیلمهای کوتاه و مستند از این فعالیتها ساخته و در کانالهای ورزشی منتشر میشود. ورزشکاران قبل از اینکه بمیرند دیده میشوند. مهدی حبیبی که در وینگ سوئیت رنک 28 جهان بود، در سوئیس و در یک پرش جانش را از دست داد. کار او خیلی زیبا بود، از دیوارههای مختلفی پریده بود و حتی خارجیهای زیادی را برای پرش به ایران آورده بود اما تا قبل از مرگ به جز دوستانش کسی نام او را نشنیده بود. بعد از اینکه سقوط کرد و کشته شد، شهرداری برایش در خیابانها بنر زد و حتی شهردار به مراسم ترحیمش رفت. از پرشهای مهدی فیلمهای زیاد و خوبی تهیه شده بود ولی هیچ وقت از هیچ شبکهای پخش نشد.
روی تعداد کوهنوردان هم تأثیر گذاشته؟
تأثیر داشته اما کنار آن عواملی هم وجود دارد که تعداد را افزایش داده است. زندگی در شهرهای بزرگ و شلوغ نیاز به حضور در طبیعت را بین مردم افزایش داده و به خاطر این نیاز کوهنوردی هم طرفداران زیادی پیدا کرده است. در 20 سال گذشته جمعیت تهران 10 تا 12 درصد افزایش داشته اما تعداد کوهنوردان 6- 5 برابر شده. این افزایش را میشود با صعودهایی که روزهای تعطیل به توچال انجام میشود، دید. مردم به کوه نیاز دارند و تصویر منفی از این رشته و اتفاقاتش اغراق شده است.
بعضی از اتفاقاتی که در کوه و کوهنوردی میافتد شاید به دلیل آگاهی نداشتن عموم از مواردی باشد که باید رعایت کنند.
نداشتن آگاهی نیست، بهتر است بگوییم جای آموزش خالی است. آموزش باید در اختیار عموم مردم قرار بگیرد. چند سالی است که آموزش رشد کرده است، با افزایش باشگاههای کوهنوردی، نظارت بر این باشگاه و تعریف ساز و کار اقتصادی برای مربیان، وضعیت آموزش بهتر از قبل شده است.
کوهنوردی را میتوانیم ورزش گرانی بدانیم؟
بله، میشود گفت کوهنوردی ورزش متوسط رو به بالایی است. اگر یک نفر آماتور بخواهد در زمستان کوهنوردی کند، باید کفش، لباس، کوله و کورتکس بخرد. با این قیمتها باید 20- 15 میلیون تومان هزینه کند. اگر هم بخواهد صرفه جویی کند، باید 8- 7 میلیون خرج کند اما خیلی جالب است علاقهمندان به کوهنوردی بیشتر از بین افراد متوسط رو به پایین جامعه هستند. مسائل مالی در کوهنوردی مشکل است اما بازدارنده نیست.
با همه صحبتهایی که شد، افرادی که میخواهند کوهنوردی کنند، چکار باید انجام بدهند که کمتر دچار آسیبدیدگی یا سانحه شوند؟
کوهنوردی هم مثل همه رشتههای دیگر ورزشی نیاز به آموزش دارد. وقتی ما میخواهیم بچهای شنا یاد بگیرد، او را در استخر نمیاندازیم، بلکه از مربی کمک میگیریم تا او شنا یاد بگیرد. در کوهنوردی هم همین گونه است. باید وقت بگذاریم و به باشگاه برویم و آموزش ببینیم. این آموزش شامل کوهنوردی در همه فصول است. تفاوتی هم نمیکند که فرد در چه سنی باشد. شاید یکی در سن جوانی درگیر درس و کار شده و در سن 60- 50 سالگی بخواهد کوهنوردی را شروع کند. این فرد حتماً باید آموزش ببیند. بعضی افراد بهخصوص آنهایی که سنشان بالا رفته، شاید حوصله و فرصت این نوع آموزش را نداشته باشند. به این افراد توصیه میشود به تورگردانان حرفهای مراجعه کنند. با این کار میتوانند امنیت خودشان را فراهم کنند. کنار این امنیت وقتشان را با خطا و آزمون از دست نمیدهند، مسیر تکراری نمیروند، گم نمیشوند، با مسائل تغذیه در کوه آشنا میشوند و آسیب نمیبینند.
منبع: هفته نامه سلامت
انتهای پیام/