جانشین سازمان اطلاعات سپاه، مدیریت رهبر انقلاب در ایام فتنه ۸۸ را استثنایی برشمرد و گفت: ایشان به جای اینکه از قوه قهریه و قضائیه استفاده کنند، مبنا را بر تبیین قرار دادند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سردار حسین نجات که پیش از پیروزی انقلاب در گروه منصورون فعالیت داشت، پس از انقلاب به همراه تعدادی دیگر از دوستان خود تشکیلات «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را راه اندازی کردند.
پس از ایجاد ناامنیهای ضدانقلاب در منطقه کردستان، وی به همراه شهید محمد بروجردی به این منطقه رفت و به همراه تعدادی دیگر «سازمان پیشمرگان کرد مسلمان» را ایجاد کردند. در سال ۶۰ و به دنبال فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر عدم حضور نظامیها در احزاب و گروههای سیاسی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جدا شد و به سپاه پاسداران پیوست.
وی پس از اتفاقات تیرماه سال ۷۸ مدتی فرماندهی قرارگاه ثارالله و پس از آن مسئولیت فرماندهی سپاه، ولی امر را تا سال ۱۳۸۹ برعهده گرفت.
سردار نجات پس از فرماندهی سپاه، ولی امر مدتی نیز عهده دار معاونت فرهنگی اجتماعی سپاه پاسداران بود و پس از آن تاکنون در سمت جانشین سازمان اطلاعات سپاه در حال فعالیت است.
سردار محمدحسین نجات که در برههای پس از فتنه ۸۸ نیز مسئول سیاسی ـ. اجتماعی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشت، در گفتگوی تفصیلی با فارس به بیان برخی خاطرات خود از نحوه حضور مقام معظم رهبری در شهر بم پس از زلزله تا مدیریت ایشان در کوران فتنه ۸۸ و دیدارهای معظم له با خانواده شهدای مسیحی پرداخت.
زلزله بم در سحر روز جمعه اتفاق افتاد، صبح که مطلع شدیم حسب اینکه وسعت حادثه زیاد بود، بلافاصله گفتم که یک اتوبوس از برادران سپاه ولی امر و یک کانتینر هم از امکانات در اختیار مانند چراغ والور، پتو و یک دستگاه آمبولانس به همراه مسئول پشتیبانی راهی بم شوند.
صبح شنبه ساعت ۱۰ صبح یکی از برادران آمد و گفت مقام معظم رهبری فرمودهاند که من باید یا امروز و یا حداکثر فردا به بم بروم. از آنجایی که ابعاد شهر بم برای ما ناشناخته بود، بعدازظهر همان روز ما یک اکیپ را توسط نیروی هوایی سپاه به بم منتقل کردیم. ایشان نهایتا در روز یکشنبه به بم رفتند و از اکثر نقاط شهر هم بازدید کردند. جلسه ای هم در یک چادر با حضور فرماندهان ارتش، سپاه و مسئولین دولتی برگزار شد و سفارش های لازم و دستورات لازم را صادر کردند.
شاید یک ماه هم از حادثه زلزله بم نگذشته بود که مجددا مقام معظم رهبری فرمودند باید به بم بروم و از پیشرفت کار بازدید کنم و این دفعه چون می خواستند با حوصله همه محلهها را بازدید کنند، فرصت بهتری داشتیم. معمولا جایی که مقام معظم می روند یکی از مسائل ازدحام مردم است؛ چراکه مردم می خواهند ایشان را از نزدیک ببینند و مشکلاتشان را مطرح کنند و شخص مقام معظم رهبری هم به این کار علاقه مند هستند. اما این موضوع با یک بازدید باحوصله مغایرت داشت.
تصمیم ایشان این بود که با لباس مبدل بروند، ما هم پیش بینی کار را انجام دادیم و به گونهای تنظیم کردیم که کسی متوجه آمدن ایشان نشود و با پوشش بازدید جناب آقای محمدی گلپایگانی کار را انجام دادیم.
وقتی به فرماندار گفتیم که برای استقبال به فرودگاه بیاید، مقداری ناراحت شد که چرا برای استقبال باید به فرودگاه برود و می گفت من وزیر کشور و سایر وزرا هم که می آیند برای استقبال به فرودگاه نمی روم. وقتی آقای محمدی گلپایگانی از هواپیما پیاده شدند با آقای سعیدی کیا مستقیما به داخل شهر رفتند و آنجا فرماندار بسیار ناراحت شده بود که چرا آقای محمدی گلپایگانی رفتند!
در آنجا به او گفتیم که به داخل هواپیما بیاید و یک نفر منتظر شماست؛ خیلی عصبانی شده بود و حاضر نبود به داخل هواپیما بیاید. بعد که به او گفتیم مقام معظم رهبری داخل هواپیما هستند و میخواهند شما را ببینند، خیلی جا خورد و برای او صحنه عجیبی بود.
در آنجا با 2-3 وانت بار دو کابین که آقا در کابین جلو و فرماندار در کابین عقب نشسته بودند از محله های مختلف بازدید کردند. آقا یک کلاه زمستانه که تا نزدیک گوششان را می پوشانید بر سر داشتند و در مسیر هم که می رفتیم دستشان را بر روی محاسن گذاشته بودند که کسی دیگر تشخیص نمی داد ایشان مقام معظم رهبری هستند.
ایشان از محله های مختلف بازدید و با مردم صحبت می کردند، حتی از نانی که به مردم داده بودند می گرفتند و می خوردند و کسی هم متوجه نمی شد.
در یکی از محلهها چند پسربچه دنبال ما راه افتادند و چون مقام معظم رهبری عبا به تن داشتند، یکی از این پسربچه ها گفت ایشان چه کسی هستند؟ من به او گفتم به نظرت کیست؟ پسربچه گفت آقای موسوی اردبیلی نیست؟! گفتم نه کمی برو بالاتر! پسربچه گفت آقای خامنهای نیست؟ گفتم چرا آقای خامنهای است.
از صبح تا ساعت ۴-۳ بعدازظهر تقریبا همه محله هایی که تخریب شده بود را بازدید کردند و بعد هم عصر آن روز وزیر کشور، آقای سعیدی کیا و وزرایی که مسئولیت داشتند آمدند و بعدازظهر مقام معظم رهبری در مسجدی برای مردم سخنرانی کردند.
پس از این بازدید، مجددا در سفر استانی مقام معظم رهبری به استان کرمان که حدودا یک سال بعد از حادثه بود، ایشان فرمودند که بم را در برنامه بگذارید.
در سفرهای استانی که مقام معظم رهبری تشریف می بردند یکی از مشکلات اصلی کار حفاظت، بخش استقبال مردم در روز اول است چراکه انبوهی از جمعیت به سمت خودرو ایشان می آمد. دغدغه حفاظت این بود که این جمعیت به زیر ماشین و دست و پا نروند و دغدغه دوم این بود که عناصر ضدانقلاب سوءاستفاده نکنند.
برای یکی از سفرها که خدمت ایشان رفتم و بعضی نکات را می گفتم، دیدم نکاتی را که مد نظر ماست برای حفاظتشان، مورد توجه ایشان نیست و گفتند که نگرانی اصلی من در استقبال مردم، آسیب دیدن مردم است و به همین دلیل از اول تا آخر سفر آیت الکرسی می خوانم تا خدایی نکرده کسی در این ازدحام آسیب نبیند. در واقع دغدغه ما با مقام معظم رهبری متفاوت بود، دغدغه ما این بود که برای ایشان مشکلی به وجود نیاید؛ و دغدغه ایشان این بود که برای مردم اتفاقی نیافتد.
آقا برای روحانیون و طلاب هم ارزش خاصی قائل هستند و ایشان پیوسته سفارش نوع برخورد با آقایان علما و روحانیون و طلاب را میکردند.
در فتنه ۸۸ افرادی آمدند و اقتداری که برای نظام در انتخابات رقم خورده بود را زیر سوال بردند. در انتخابات ۸۸ بیش از ۸۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند که این حضور در دنیا یک برند است؛ چراکه حتی در کشورهایی که از آنها بعنوان نهاد دموکراسی یاد می شود هم چنین مشارکتی وجود ندارد. در فرانسه که یکبار 68 درصد شرکت کرده بودند، مانور زیادی روی آن می دادند.
انتخابات ۸۸ را ما می توانستیم به یک وحدت بر علیه دشمنان و آمریکایی ها که میخواستند ما را تحریم کنند، تبدیل کنیم. اگر بخواهم روی وقایع سال ۸۸ اسم بگذارم، شاید بهترین اسم «شورش بر علیه قانون و دموکراسی» باشد. در انتخابات های کشور ما همیشه یک جناح انتخابات را برگزار کرده و از دل آن انتخابات یک جناح دیگر پیروز شده است. مثلا در سال ۷۶ انتخابات را وزیر کشوری برگزار کرد که علی القاعده در جناح آقای ناطق نوری بود اما از دل همان انتخاباتی که آقای بشارتی برگزار کرد، آقای خاتمی پیروز شد.
در سال ۸۴ نیز وزیر کشوری که انتخابات را برگزار کرد، از دل آن انتخابات آقای احمدی نژاد انتخاب شد.درحالی که فاصله رای احمدی نژاد و کروبی هم کم و کمتر از 1 میلیون بود. بعدا هم حزبیهای آقای موسوی لاری به ایشان اعتراض کرده بودند و ایشان گفته بود که وزیر کشور در سیستم انتخابات دخالتی ندارد. در سال ۹۲ هم وزیر کشور وقت که آقای نجار بود، انتخاباتی برگزار کرد که از دل آن آقای روحانی با 50.7 درصد آرا انتخاب شد؛ در واقع در سیستم انتخاباتی ایران اینگونه نیست که این تقلب قابل اجرا باشد.
مقام معظم رهبری بلافاصله پس از انتخابات سال ۸۸ جلسه ای با نمایندگان آقایان موسوی، کروبی، رضایی و احمدی نژاد برگزار کردند و در آنجا خواستند که همه مسائل را بگویند. آقای میرحسین موسوی معتقد بود که با درصد بالای آرا پیروز انتخابات است، اما در جلسه نمایندگان نامزدها، نماینده آقای موسوی گفت که من دو دوره معاون وزیر کشور بودهام و می گویم که امکان تقلب در انتخابات وجود ندارد. بدین ترتیب موضوعی که هیچ مبنایی نداشت و حتی رفقای خودشان هم از آن دفاع نمی کردند به جریانی بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.
در همه دنیا طرفی که نتیجه را واگذار کرد، اگر به روند انتخابات اعتراض دارد باید به نهاد قانونی که مسئول بررسی است مراجعه کند. مانند کاری که آقای رئیسی در سال ۹۶ انجام داد و ایشان معترض بود که در برخی از حوزه ها تقلب شده، که اعتراضشان را در شورای نگهبان مطرح کردند و اعلام شد که تخلف به اندازه ای نیست که بتوان انتخابات را ابطال کرد.
کسانی که در سال 88 آن اتفاقات را رقم زدند در واقع بر علیه دموکراسی قیام کردند و با ظلم بزرگی که به نظام کردند، پای ضد انقلاب را به داخل کشور باز کردند و در کنار آن ده ها نفر کشته و شهید شدند و چندین میلیارد دلار خسارت به کشور وارد کردند.
علیرغم همه اینها مدیریت مقام معظم رهبری استثنایی است و ایشان به جای اینکه از قوه قهریه و قضائیه استفاده کنند، مبنا را بر تبیین گذاشتند و گفتند که فتنه در جایی رخ می دهد که فضا غبارآلود باشد و جای حق و باطل عوض شود. کار تبیین به قدری خوب انجام شد که وقتی اتفاقات عاشورای سال ۸۸ رخ داد و طرفداران افراد معترض به خیابان آمدند و به نمادهای عاشورا اهانت کردند، پس از آن حماسه ۹ دی رقم خورد.
فردای روز عاشورای ۸۸ مقام معظم رهبری از طریق دفتر پیامی را به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دادند مبنی بر اینکه "این اهانت به سیدالشهدا(ع) کار ضد انقلاب بود، گرچه فتنه گران تخلف کردند اما این کار را به فتنه گران نسبت ندهید". در جریان فتنه 88 کسانی که سابقه بعضا انقلابی داشتند، متعرض سیاست های نظام شدند و از این اعتراض آنها جریانات ضد انقلاب اعم از بهایی ها، مارکسیست ها، سلطنت طلبان و منافقین استفاده و به خیابان آمدند به همین دلیل مقام معظم رهبری میخواستند صف بندیها با ضدانقلاب حفظ شود.
اما فردای آن روز آقای مهندس موسوی به جای اینکه این کار را محکوم کند، در اطلاعیه ای اهانت کنندگان به ساحت سیدالشهداء(ع) را مشتی آدم خداجوی نامید که نیروی انتظامی آنها را سرکوب کرد و در واقع از فرصتی که مقام معظم رهبری به آنها داد تا صف خود را از ضدانقلاب جدا کنند، استفاده نکردند.
زمانی که آقای موسوی این اطلاعیه را داد، مقام معظم رهبری ایشان را خواستند و یا پیغامی دادند قریب به این مضمون که صف خود را از ضدانقلاب جدا کنند و به ایشان فرمودند ممکن است شما شروع کننده باشید ولی معلوم نیست بتوانید قضیه را جمع کنید.
موسوی هم گفته بود که من جلسهای داشتم با افرادی که آنها از من پشتیبانی کردند.
آن افراد به نظر من افراد وجیه الملهای بودند که به مردم بدهکار هستند و هنوز از پیشگاه ملت عذرخواهی نکرده اند و باید بدهی خود را جبران کنند.
در این فتنه بخشی از مقصرین کسانی بودند که در آن جلسه از موسوی حمایت کردند و دلگرمی دادند. اگر در آن جلسه این افراد موسوی را نصیحت می کردند، این آشوب ها در کشور اتفاق نمی افتاد. مردم بلافاصله زمانی که دیدند به نمادهای عاشورا اهانت شده، در روز ۹ دی به خیابان ها آمدند و هیچکس هم باور نمی کرد که در این اجتماع به این اندازه جمعیت شرکت کند؛ به طوری که در بسیاری از خیابان ها مردم حتی نتوانستند خود را به محورهای اصلی تجمع برسانند.
خیلی از آنهایی که شرکت کرده بودند به آقای موسوی و یا دیگر نامزدها رای داده بودند. حضور مردم از طیف های مختلف در راهپیمایی 9 دی نشان داد که مردم دلبستگی به اشخاص ندارند و دلبستگی آنها به انقلاب است و هرکجا که انقلاب در خطر باشد به میدان می آیند. نتیجه سیاست ها و تبیین های مقام معظم رهبری در نهایت به ۹ دی منتهی شد و مردم یکبار دیگر پیوستگی خود با نظام را اعلام کردند.
با وجودی که موسوی و کروبی بعد از اتفاقات سال ۸۸ تا بهمن ۸۹ دائما اطلاعیه صادر و مردم را دعوت به قیام بر علیه نظام می کردند، ظرف این 20 ماه نه دستگاه قضایی با آنها برخورد کرد و نه مقام معظم رهبری دستوری در تعرض به آنها صادر کردند که آن را می توان نهایت خودداری نظام در برخورد با افرادی که به کشور جفا کردند برشمرد؛ اما چون مدتی در کشور مسئولیت داشتند، نظام تصمیم گرفته بود تا خودشان دوباره برگردند.
اما نهایتا در بهمن سال 89 زمانی که میخواستند فتنه جدیدی به راه بیاندازند، شورای عالی امنیت ملی تصمیم به حصر آنها گرفت.
منبع: فارس
انتهای پیام/