اعتراض و نا آرامی به سرعت در مرز کشور‌های مختلف در حال سرایت و موجب خیزش جهانی شده است .

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  مسائل جدی بسیاری در ارتباط با وقایع جاری وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود. تنها برای به دست دادن دورنمایی از آنچه که در همین اواخر رخ داده است، داو جونز (هرچند شاخص «نارسایی» است) ظرف ماه گذشته به شدت متغیر و بی ثبات بوده است. هزینه ها کاهش یافته و از «حباب» اطمینان شبه مشتریان که تا پیش از روز شکرگزاری به نظر می رسید به وجود آمده، دیگر خبری نیست.

نشانه‌های فروپاشی؛ قیام بین المللی علیه بالارفتن مالیات و مهاجران غیر قانونی


بیشتربخوانید : اعتراضات اروپا را فرا می‌گیرد


تمرکز اصلی بر ناآرامی هایی است که به سرعت در حال سرایت از مرزهای کشورهای مختلف است، با یک مخرج مشترک در فرانسه و بلژیک و هلند. مخرج مشترک موجود این است که مردم از میزان مالیات ها در کنار سیاست هایی که خارجیان غیرقانونی را به درون کشورهایی سوق می دهند که برای تقریبا یک هزار سال مسیحیان در آنها غلبه داشته اند به ستوه آمده اند.

کنترل کنندگان (الیگارش ها و سیاست پیشگان) در حال هل دادن این (به شهادت آمار و ارقام) ارتش های خارجیان به درون کشورهایی هستند که پیشتر با ثبات بوده اند و برای این کارشان چند هدف را عنوان کرده اند:1) بی اعتبار کردن مرزها، زبان، مذهب، ساختارهای خانوادگی و فرهنگ این کشورها.2) کاستن از جمعیت اصلی کشورها برای به وجود آوردن حالتی که آنها از ملیت و ناسیونالیسم خود دست بردارند.3) قرار دادن این خارجیان در وضعیتی که اقتصاد این کشورها را (با الزام به پرداخت کمک هزینه به آنها) تضعیف می کند و همچنین به منظور جلب حمایت آنها برای «رای دادن» به نفع خود در این کشورها.

ما شاهد یک فتح از درون بوده ایم که در هر یک از این کشورها موثرتر از هر حمله ای که با منابع نظامی انجام شود عمل کرده است. کنترل کنندگان در حال «تزریق کردن» این خارجیان به درون جمعیت های بومی خود و اجازه دادن به آنها برای ابراز ماهیت و عادات خود (که با ماهیت و عادات کشورهای میزبان در مغایرت قرار دارند) برای نابود کردن این کشورها از درون هستند.

در 7 دسامبر 2018 زیروهج مطلبی منتشر کرد با عنوان «ویدئوی پر بیننده از دانشجویان فرانسوی صف کشیده به سبک تماشاگران اعدام، موجب برخاستن جرقه های خشم شد: معترضان خواهان «کندن پوست سر» مکرون شدند»، مطلبی که واقعا سزاوار توجه است. پلیس ها دور از دسترس هستند. جالب ترین بخش این مقاله اما شاید مصاحبه ای باشد که با یک راننده تاکسی پاریسی انجام شده و موضع او در این مصاحبه چکیده ای است از خشم و احساس خیانتی که مردم فرانسه حس می کنند.

در این مقاله آمده است: «به نوشته بلومبرگ یک راننده تاکسی خشمگین فرانسوی در یک تک گویی نیم ساعته خواستار «کندن پوست سر» مکرون شد. این راننده تاکسی گفته است: «ما می خواهیم برای جنگیدن به خیابان بیاییم. دلم می خواهد پوست سر مکرون را بکنم. دیگر از هیچ چیز ترسی ندارم. هیچ چیز برای از دست دادن ندارم. باید جانت را به خطر بیندازی وگرنه از این قماش آدم ها هیچ چیز نمی توانی بگیری.»

و چرا این راننده تاکسی چنین احساسی نسبت به مکرون دارد؟ در ادامه این مطلب آمده است: «کسانی نظیر این راننده تاکسی وقتی پای کنار زدن جوان ترین رهبر فرانسه از زمان ناپلئون به بعد فرا می رسد هیچ حد و مرزی نمی شناسند، کسی که به عنوان وزیر اقتصاد کشور از سال 2014 تا 2016 از کسب و کار تاکسیرانی مقررات زدایی کرده و از حامیان پر و پاقرص اپلیکیشن های مسافرکش یاب بود. این راننده تاکسی در ادامه افزوده است: «او مرا خانه خراب کرد، کسب و کار ما را به کسادی کشاند. او می خواهد همه چیز نو، دیجیتال و جهان جدیدی باشد و این کار را بدون فکر کردن به هزینه ای که برای ما دارد انجام داد. همه چیز را جدید کنی؟ خب این کارها را کردی. حالا وقت حساب پس دادن است.»

در سیستم ما اگر در قانون اساسی به چیزی اشاره ای شده باشد، در این صورت به هر شکل، صورت و حالتی که باشد چیزی قانونی قلمداد می شود. این شامل (نا) نمایندگانی که با استفاده از قدرت برخاسته از جایگاهشان به خواست های مردم پشت می کنند نیز می شود.

آنها به طور قانونی انتخاب شده اند، اما نه خواست مردم را نمایندگی می کنند و نه «تغییرات بنیادین» کشورهایی را که در خطر تضاد با قوانین اساسی، قوانین موضوعه و سایر قوانینشان قرار دارند انجام نمی دهند، حال هر هزینه ای که عملکرد آنها می خواهد برای شهروندانشان داشته باشد.

من در مطالب پیشینم به سه روشی که گلوبالیست ها برای فروپاشی سیستم ها و تقویت یک دولت جهانی تمامیت خواه به کار می گیرند اشاره کرده ام. این سه روش عبارتند از: یک بیماری همه گیر(به طور طبیعی منتشر شده یا به طور مصنوعی ایجاد شده)، یک رخداد همراه با پالس الکترومغناطیسی، یا یک جنگ اتمی.

هم اکنون شاهد هستید که آخرین اقدامات به عنوان پیش درآمدی برای این سه اقدام در حال صورت گرفتن است: فروپاشی اقتصادها، القای حاکمیت نظارتی کامل و متلاشی کردن کشورها از طریق ترفندهای داخلی.

یکی از مزیت هایی که ملت های اروپایی برای رویاروی شدن با دولت هایشان دارند، خصومت های نژادی است. این امر به هدفی تک وجهی منجر می شود که در آن برای حل و فصل مسائل، مردم به چیزی کمتر از تسلیم شدن دولت و در حداقل ترین حالت مجبور به کناره گیری کردن آنها از قدرت را نمی پذیرند. به مرکل نگاه کنید: خیال ندارد دوباره برای کسب کرسی صدراعظمی شرکت کند. اکنون به مکرون نگاه کنید، در جهت نشان دادن یک در به توده های خشمگین حتی یک گام برنداشته است. آنها تقریبا 9 هزار پلیس را فراخوانده اند و با تداوم این شورش ها در فرانسه، تنها شمار بزرگ تری از پلیس به مقابله با آنها می شتابد!

به اتفاقی که در ایالات متحده در حال رخ دادن است نگاه کنید. به جنایاتی - از تجاوز گرفته تا قتل – که آن عده از شهروندان آمریکایی که در مرزهای جنوبی ما زندگی می کنند متحمل می شوند. مجارستان برای دور نگه داشتن مهاجران غیرقانونی از سیم برق دار و سکوهای استقرار مسلسل استفاده کرده است. از طرف دیگر ما گارد ملی را اعزام می کنیم...برای چه کاری؟ قایم باشک بازی با مهاجران غیرقانونی؟ برنده این بازی کیست؟

صاف و صریح بگویم این یک تهاجم است. کنترل کنندگان در اصل قصد دارند که آمریکا را به جایی مثل آفریقای جنوبی تبدیل کنند که در آن آفریقایی های سفیدپوست قدرت را به طور کامل از آفریقای جنوبی ها گرفته اند. به زودی آنها با هر تهمت و افترایی که شده آنها را از زمین هایشان نیز بیرون می کنند و بدتر از این ها. این اتفاق هنوز در اینجا در آمریکا نیفتاده است، ولی آنها در حال اعمال فشار برای نابود کردن کشور از طریق «مهاجرت» اجباری به مدت چند دهه هستند. به خاطر داشته باشید که پرزیدنت ریگان به میلیون ها مهاجر غیرقانونی عفو داد. چنین اقداماتی تنها در انحصار دمکرات ها و اوباما قرار ندارد. رئیس جمهوری اسبق که به تازگی او را دفن کرده اند کسی بود که نفتا را به وجود آورد...کلینتون فقط آن را امضا و به قانون تبدیل کرد.

به منظور آنکه کشوری ملتی به بقای خود ادامه دهد، باید تمام عناصری که یک ملت را تشکیل می دهند حفظ شود. این عناصر را می توان در درون مرزها، زبان، مذاهب و فرهنگ مردم این کشور پیدا کرد. وقتی که قوانین در درون یک کشور برای حفاظت از شهروندان تدوین می شوند و سیاستمداران، دادگاه ها و قانونگذاران آن کشور به طرز زننده ای آنها را نادیده می گیرند و دور می زنند، زمان آن است که ملت به حرکت های توده ای بازگردد و حقوق خود را مطالبه کند. فقط به این دلیل که دولتی از و توسط مردم است، به این معنا نیست که آن دولت «برای» مردم نیز هست.

بی ثباتی هایی که ما شاهد هستیم نشانه ای از رخدادهای پیش رو هستند و آن راننده تاکسی پاریسی درست می گوید...به منظور تغییر دادن یک شرّ گاهی اوقات انسان باید دار و ندارش را به خطر بیندازد. بیایید به این نقل قول رئیس جمهور اسبق تازه درگذشته مان جرج هربرت واکر بوش نگاهی دقیق تر بیندازیم، شاید این کار موجب شود قطره اشکی نیز در سوگ او از گونه جاری کنیم: «سارا، اگر مردم آمریکا می فهمیدند که ما چه کرده ایم، احتمالا در خیابان ها دنبالمان می کردند و دارمان می زدند.» (اظهار نظر جرج واکر بوش به سارا مک لندون روزنامه نگار در مصاحبه سال 1992 پرس کورپ با وی درجواب سئوالی درمورد عراق و قضیه ایران کنترا.)

منبع: فارس

انتهای پیام/

جرمیا جانسون خیزش جهانی علیه افزایش مالیات و خارجیان غیرقانونی

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.