شاخ های اینستاگرام نقش ویژه ای در معرفی بسیاری از مشاغل دارند و با کمک دلال ها سمت و سوی تبلیغات در حوزه های اقتصادی و اجتماعی را تغییر داده اند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قبلاً، نه قبلاًهایی که پدر به فرزند و سالخورده به جوان میگوید، قبلاًهایی در حد اوایل دهه نود شمسی خودمان، "شاخ" معنا و مفهوم خوبی نداشت، کسی به خاطر شاخ بودن احساس فخر نمیکرد و بدتر از آن، دیگران به دنبال تقلید از او نمیافتادند تا شاخ پلاس شوند، اما حالا به یمن بی حساب و کتابی شبکههای اجتماعی، بسیاری تلاش میکنند هر روز به شکل و شمایلی در آیند تا بلکه شاخ شوند یا اینکه دیگران آنها را شاخ بدانند.
این روزها دیگر شاخ بودن نان و آب دارد، شهرت میآورد، صد البته درآمد دارد و با این دو دو تا چهارتای ساده، بسیاری دست به هر کاری میزنند تا شاخ شوند، دیده شوند، پسندیده شوند و پولی به جیب بزنند؛ همانها که عمدتاً تا قبل از بروز و ظهور شبکههای اجتماعی در فلاکت اجتماعی و عمدتاً اقتصادی به سر میبردند.
فضای مجازی و پدیدهای جذاب به نام خودنمایی
به یاد دارم یکبار در گفتگویی با مرحوم حسین محب اهری، وی میگفت: "در ابتدای کار تئاتر و بازیگری ساعتها در مقابل آینه یک دیالوگ و یا یک نقش را تمرین میکردیم تا اولاً خجالتمان از جمعیت و تماشاچی بریزد، دوماً مبادا درصدی از آنچه میخواهیم بازی کنیم دور باشیم. ".
اما این روزها شاهد آن هستیم تنها ابزار مورد نیاز برای بازیگر مجازی شدن تنها یک موبایل با کیفیت است و مقداری "رو". البته مقایسه کردن بازیگران و پیشکسوتان عرصه هنر از اساس با شاخهای امروز دنیای مجازی کاری اشتباه است، اما شاید به جرات بتوان گفت: نسل جوان امروز بیش از آنکه بازیگران دنیای واقعی را بشناسند روزانه کارهای محمد امین و ممد لمینت و داود هزینه و … را دنبال میکنند.
اینفلوئنسرها که با نام شاخهای اینستاگرامی هم شناخته میشوند، افرادی هستند که هر کدام با ترفند خاصی کسب شهرت کرده اند، یکی هر روز در صفحه شخص اش با جلفترین حرکات میرقصد، آن یکی انواع کارهای خطرناک میکند، دیگری دابسمش افراد مشهور را تقلید میکند و دیگری هم از باشگاه بدن سازیاش فیلمهای خاص میگیرد.
وقتی پول حرف اول را میزند
اینکه فکر کنیم شاخهای مجازی دنبال هنر، بازیگری و یا حتی فقط شهرت هستند کاملاً اشتباه است. مهترین دلیل حضور آنها در این دنیا، پول است و پول در دنیای مجازی یعنی فالوور بیشتر.
اشتباه نکنید! قرار نیست همچون بسیاری مطالب و تحلیل ها، مشکلات روانشناسی و اجتماعی حضور و ظهور این افراد را بیان کنیم. هدف، گفتن از تبعات ورود این افراد به کمپینها و برنامههای تبلیغاتی است که در ان، مفاهیم اجتماعی و اقتصادی، رنگ و بوی دیگری میگیرد.
بسیاری از این افراد بیش از یک میلیون نفر فالوور دارند اتفاقی که شاید برای بسیاری از بازیگران، سیاستمداران و حتی فوتبالیستها هم آرزو است. داشتن یک میلیون فالوور یعنی جذب آگهی روزانه؛ آگهیهای میلیونی و درآمدهای خاص. حالا این افراد، نقش ویژهای در تبلیغات بسیاری از مشاغل و کسب و کارها دارند، ایده و نظر میدهند و با کمک مشاوران (بخوانید عمدتاً دلال ها) سمت و سوی تبلیغات در حوزههای اقتصادی و اجتماعی را تغییر داده اند.
محمد که صفحه اینستاگرامش بیش از ۲ میلیون فالوور دارد، به واسطه یکی از مدیران برنامههای تبلیغاتی و مشاورانش، با ما سخن میگوید. تاکید میکند که "ما به عنوان شغل به این موضوع نگاه میکنیم و اصلاً برای ما تفریح نیست. ما یک تیم هستیم که بر روی تک تک ویدئوهایی که در فضای مجازی منشتر میشود کار میکنیم. "
وی میافزاید: "ما از اولین کسانی هستیم که در فضای مجازی اقدام به ساخت ویدئو کردیم و این حقمان است که امروز این تعداد بازدید و فالوور داشته باشیم. "
آگهیهای میلیونی و تغییر ذائقهها در فضای مجازی
محمد درباره آگهیهایی که در اینستاگرام ساخته میشود، میگوید: "بستگی به مدل ساخت آگهی دارد که چقدر هزینه دریافت کنیم. قانون خاصی ندارد، اما برخی آگهیها اختصاصی، برای فلان برند ساخته میشود که تا ۱۰ – ۱۵ میلیون تومان هم قیمت دارد، اما در برخی کلیپها اسم محصول یا برند آورده میشود که ۳-۴ میلیون است. "
وی درباره تامین هزینههای زندگی اش میگوید: خدا را شکر اینقدر درآمدمان خوب بوده که امروز به تمام آنچه که در کودکی آرزوی آن را داشته ایم رسیده ام. از این کار توانسته ام در بالای شهر خانه بخرم و خودروی مورد علاقه ام را هم تهیه کنم.
اما علیرضا که به تازگی از تیم یکی از این شاخهای مجازی خارج شده، قیمتهایی متفاوت از محمد بیان میکند و میگوید:"اصلاً قانون خاصی نداشت. به سر و وضع آگهی دهنده و مغازه و ماشینش نگاه میکنیم. هر چقدر که تیغمان برید، میگفتیم. بیشتر اوقات آگهی دهندگاه کسانی بودند که اصلاً خودشان چیزیای اینستاگرام و فضای مجازی نمیدانستند معمولاً یا بچه هایشان یا یه واسطه آنها را به ما معرفی میکرد. "
وی میافزاید: یادم میآید برای ساخت یک کلیپ ۲۰۰ میلیون تومان هم از صاحب یک مغازه طلا فروشی گرفتیم که بیشترین مبلغی بود که تا آن زمان از کسی گرفته بودیم. اما قاطعانه میگویم که الان هستند کسانی که همین عدد و رقمها را برای هر کارشان میگیرند و انقدر معروف شده اند که برای خودشان منشی و دفتر و حسابدار هم دارند.
آگهی دهندگانی که هم پول داده اند هم تاثیر ندیده اند
طبیعتاً توقع ندارید یک شاخ اینستاگرام، با تیپ رسمی برایتان از فواید علمی یک محصول بگوید. مدل، متفاوت است و بیان. در اینجا سلیقه، حرف اول را میزند و همین موضوع، قربانیهای فراوانی هم داشته است. با گشت و گذار در صفحات این غولهای مجازی، به یکی از صاحبان مشاغلی میرسیم که تبلیغ خود را در پیجهای معروف گذاشته است. یک بستنی و آبمیوه فروشی که دوست داشته در تهران معروف شود. میگوید برای چهار آگهی در پیج یکی از افراد مشهور بیش از ۱۰۰ میلیون تومان پرداخت کرده ایم.
وی میافزاید: به ما مشورت دادند که این روزها برای اینکه بیشتر دیده شوید باید در فضای مجازی تبلیغات کنید ما هم که تازه یک سال است کار خود را شروع کرده ایم به یکی از افراد مطرح در فضای مجازی که در صفحه اش بعضاً خوراکی فروشیهای معروف را هم معرفی میکند مراجعه کردیم. چهار آگهی که دو تای آنها پخش لایو از صفحه شخصی اش بود برای ما ۱۰۰ میلیون تومان هزینه داشت.
صاحب این مغازه با تاکید بر اینکه درسهای زیادی از دادن این ۱۰۰ میلیون بی زبان به آن فرد گرفتیم، میگوید: ما بیشتر در تهران به خاطر کیفیت خاصی که از نوع بستنی مان ارائه میدهیم شناخته شدیم و این برای ما بهترین تاثیر بود و سعی خواهیم کرد از این به بعد هم تمرکزمان را بر روی این کیفیت و تبلیغ دهان به دهان قرار دهیم تا شاخهای اینستاگرامی.
این بار سراغ یک رستوران دار میرویم که از این اینفلوئنسرها برای تبلیغ رستورانش استفاده کرده. خود را با نام کوچک یعنی سعید معرفی میکند و میگوید: به واسطهای با چند نفر از این اینفلوئنسرها صحبت کردم. هر کدامشان هم با چند نفر دیگر به رستوران ما آمدند. چند باری شام و ناهار مجانی مهمان ما شدند، اما در نهایت با دو نفر از آنها به توافق رسیدیم.
وی تاکید میکند: صفحه پیج شان چند صد هزار نفر فالوور داشت و من فکر میکردم حتی ۱۰ درصد از فالوورهایشان هم به رستوران ما بیایند برایمان کافیست. با اینکه چند میلیون تومان پول دادم، اما واقعاً انتظاری که مد نظرم بود را دریافت نکردم. فکر میکردم خیلی بیشتر از آن چیزی که اتفاق افتاد تاثیر داشته باشد.
سعید میگوید: به نظرم بیشتر افرادی که دنبال کننده یا فالوور این افراد هستند تنها از روی بیکاری یا عادت و یا تفریح آنها را دنبال میکنند و هدف خاصی ندارند یا در حالت بدبینانه، اصطلاحاً فیک هستند.
ورود شرکتهای تبلیغاتی به جمع کردن شاخهای فضای مجازی
از آنجایی که هر جا پول باشد، پای واسطهها هم سریع باز میشود اخیراً بسیاری از اینفلوئنسرها تحت نظر شرکتهای تبلیغاتی فضای مجازی فعالیت میکنند و وقتی با آنها تماس میگیرید عنوان میکنند که دیگر به صورت مستقل کار نمیکنند و باید با فلان شرکت کار کنید.
بیشتر بخوانید:زیر و بم استراتژی فرماندهان گردان شهرت با یک لشکر مجازی/ لایک میگیرم پس هستم!
البته فعلاً، عمده شاخهای تازه کار هستند که با این گونه شرکتها کار میکنند. این شرکتها نیز با درک این موضوع و به کمک پیجهای فعالشان، ابتدا یک روند شاخ سازی افراد را دنبال میکنند و تبلیغات همان باد کردهها را چند ماه بعد، به قیمت گزاف به مشتریان قالب میکنند. اگر سری به این شرکتها بزنید همه مدل پکیجی به شما ارائه میکنند. فلان صفحه مجازی با ۵۰۰ هزار فالوور یک میلیون تومان، فلان اینفلوئنسر با یک میلیون فالوور ۸ میلیون تومان اگر سه نفر همزمان بخواهید با تخیفیف ویژه میشود ۱۴ میلیون تومان. در کل از قیمتهای سه تا چهار میلیون تومانی وجود دارد تا ۲۰ و ۲۵ میلیون تومان بستگی دارد که بخواهید تبلیغات شما در چه تعداد صفحه انفلوئنسرها قرار بگیرد.
همانطور که اشاره شد، برخی از این شرکتها به شما آموزش میدهند که چطور شاخ مجازی شوید. با تماس با یکی از این شرکتها خود را یک شاخ نیمه فعال مجازی معرفی کردیم. اولین سوال از ما تعداد فالوورهایمان بود.
گفتند در اولین قدم باید کمکتان کنیم که تعداد فالورهایتان افزایش پیدا کند. در قدم بعدی هم باید حتماً شاخه فعالیتتان را مشخص کنید چراکه نمیشود هر روز به یک جا سر بزنید. مثلاً باید مشخص کنید که میخواهید زمینه فعالیتتان هنری باشد، مد و پوشاک باشد، غذا و رستوران باشید و … البته به بودجه ما نمیخورد که اینفلوئنسر شویم، اما فهمیدیم که برخی اینفلوئنسرها میلیونها تومان در این شرکتها هزینه میکنند تا شاخ شوند. ماجرایی حدوداً برد- برد برای شاخها و شرکتها و عمدتاً باخت برای مشتریان از همه جا بی خبر.
خودنمایی یا پول؛ مسئله اصلی کدام است؟
دکتر صابر خزایی استاد دانشگاه و روانشاس که مدتی در خصوص دلایل روی آوردن جوانان به دیده شدن در شبکههای جاتماعی بویزه اینستاگرام تحقیق کرده در این خصوص به مشرق میگوید: پول مسئله نهایی این گونه افراد نیست و بسیاری از افرادی که در این شبکهها مشغول به فعالیت هستند، بیش از هر چیز تمایل به دیده شدن دارند.
وی میافزاید: آنطور که بررسیهای استقرائی و تحقیقهای معدود نشان میدهد بخش زیادی از این گونه افراد یا در کودکی اصلاً مورد توجه خانواده نبوده اند و یا به صورت افراطی از سمت خانواده مورد توجه قرار گرفته و در کانون نگاهها بوده اند که هردو صورت به این نتیجه ختم میشود که این گونه افراد رفتار توجه طلبانه بسیاری از خود نشان میدهند.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: این افراد معمولاً در افکار و احساسات خود مبالغه میکنند و هر موضوع سادهای را مهمتر از آنچه در واقع هست جلوه میدهند. اگر کانون توجه واقع نشوند و یا تحسین و تائید نشوند تند خو شده و دیگران را ملامت میکنند و رفتارهای اغوا گرانه در آنها دیده میشود که میتوان نشانههای آنرا در پستها و تولیدات شان هم دید.
خزایی خاطرنشان میکند: روابط این گونه افراد عمداً سطحی بوده و ممکن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند. به همین خاطر است که گاهی که شما این افراد را در محیطهای خصوصی و یا مهمانیها میبینید خواهید دید که بسیار متفاوت از آن چیزی هستند که در فضای مجازی برای شما آشنا هستند.
پدیده اینفلوئنسرهای یا همان شاخهای مجازی و پولهایی که برای آنها در زمینه تبلیغات هزینه میشود، موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. آنها در حال رسیدن به پولهای بادآورده و فراوانی هستند که بدون نظارت مشخص، به چنین افرادی که نه عمدتاً قید و بند اعتقادی دارند و نه رفتارهای مناسب اجتماعی، تزریق میشود، واسطه هایشان بزرگتر میشود و آنهایی که تا دیروز رفتار، گفتار و اعتقادات شان مشمئز کننده و دارای بازخوردهای منفی در جامعه بود، حالا تبدیل به مشاوران و بازوهای تبلیغاتی کسب و کارها در کشورمان شده و میشوند.
صاحبان کسب و کارهای فاقد اطلاعات کافی، گول میخورند، کاربران تشنه دیده شدن و پول در آوردن، الگو میگیرند و این بازار مجازی و واقعی، بزرگ و بزرگتر میشود. درست مثل عقدههای آنها از اهالی واقعی عجایب شهر.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
هشتگ لایک نکنید بپوندند
چرا هم وطن ها خوذشون را به جاهلی و احمقی زدند و این دینای مجازی را واقعی میبیندند .واقعا که
میلیارد هادلار پول مردم امریکای شمالی بخاطر کلاه برداری از خانمها و اقایان در سایت های همسریابی از دست داده اند .حتی جنایت هم شده .ملت ما تنبل و اهل مطالعه. نیستند تا در جریان این حنایت های سایت ها باشند و بهشون اعتماد نکنند