شهید داود توکلی در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «خداوندا تو می‌دانی که ما مظلومان عالمیم و گواه بر مظلومیت ما سرخی خون مان است.»

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزگاری رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) در مورد وصیت نامه شهدا می‌فرمود: «این وصیت‌نامه‌‏هایى که این عزیزان می‌نویسند مطالعه کنید. ۵۰ سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیت‌نامه‏‌ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.» چند سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب هم در یکی از دیدار‌های رسمی‌شان به خواندن وصایای شهدا توصیه داشتند.

گواه بر مظلومیت ما سرخی خون مان است


بیشتربخوانید: زنده شدن شهیدی در زمان خاکسپاری به روایت خودش!


ایشان در این زمینه فرمودند: «این وصیت‌نامه‌هایی که امام می‌فرمودند: بخوانید، من به این توصیه ایشان خیلی عمل کرده‌ام. هرچه از وصیت‌نامه‌های همین بچه‌ها به دستم رسیده - یک فتوکپی، یک جزوه - غالباً من این‌ها را خوانده‌ام؛ چیز‌های عجیبی است. ما‌ها واقعاً از این وصیت‌نامه‌ها درس می‌گیریم. این‌جا معلوم می‌شود که درس و علم و علم الهی، بیش از آنچه که به ظواهر و قالب‌های رسمی وابسته باشد، به «حکمت معنوی» - که ناشی از نورانیت الهی است - وابسته است. آن جوان خطش هم بزور خوانده می‌شود، اما هر کلمه‌اش برای من و امثال من، یک درس راهگشاست و من خودم خیلی استفاده کرده‌ام... وقتی معنویت هست، دل‌ها مجذوب آن می‌شود. وقتی دل‌ها مجذوب شد، نیرو‌ها به دنبال دل‌ها و اراده‌ها حرکت می‌کند. وقتی این‌طور شد، بزرگ‌ترین قدرت‌ها نمی‌توانند یک ملت را شکست بدهند. برادران! این واقعیت در ایران اتفاق افتاد؛ بزرگ‌ترین قدرت‌های دنیا نتوانستند ایران را شکست بدهند.» اعجاز‌های نهفته در کلام این مردان خدا گنجینه‌ای از حکمت آن‌هاست که میدان جهاد در راه خدا به آن دست یافتند. مرور خطوط این وصایا ضروری است.

شهید داود توکلی متولد سال ۴۵ و دانشجوی سال سوم رشته معدن دانشگاه تهران بود که برای دفاع از اسلام و کشور از تعلقات دنیایی دل برید و عازم جبهه نبرد شد. او ۶۶/۱/۱۹ در عملیات کربلای ۸ منطقه شلمچه در حالیکه ۲۱ سالش بود به درجه رفیع شهادت نائل شد. در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را که حاوی نکات قابل تأملی است را می‌خوانید:

«یا الله، یا محمد، یا علی، یا فاطمه‌الزهراء، یا حسن، یا حسین، یا مهدی (عج) و تو ای، ولی مان یا روح‌الله

و شما‌ای پیروان صادق شهیدان در آغاز سخن میل دارم که هدف مقدس خود را برای آن گروه از افرادی که به این راه مقدس از دریچه مادیات و جهالت می‌نگرند مشخص نمایم.

من در زندگانی خود همیشه در پی رضایت معبود که همانا عمل به احکام و شریعت اسلام و اطاعت از امامت و ولایت می‌باشد، بوده‌ام که گاه رضای خداوند را با حضورم در جبهه‌ها می‌دیدم و گاه با حضور در شهر و موطن و در پشت میز‌های تحصیل و هم‌اکنون که بنا به امر، ولی فقیه رضای خالق خود را در این راه دشوار می‌بینم این مشقت‌ها و دشواری‌ها را به جان خریده و همچون خلعتی گرامی بر تن کرده و گام‌های خود را در این ره دشوار و انسان‌ساز برداشته. خداوندا به تو پناه می‌جویم از وسواس شیاطین. چه این شیاطین از جنس جن باشد و چه از جنس انس باشد که مورد قبول درگاهش قرار گیرد.

من از شما می‌خواهم که به هدف و راهی را که ما انتخاب نموده و گام نهاده‌ایم و از جان و مال خویش مایه گذاشتیم بیشتر تفکر نمایید و سعی کنید که همگام با این راه و روش پیش بیایید.

و، اما چند کلمه با امت اسلامی ایران سخن دارم: از دیدگاه قرآن مردم دو گروهند، گروه اول سابقون و اصحاب الیمین می‌باشند که در این انقلاب بار سنگین نظام بر دوش این عزیزان می‌باشد و چه جاناً و مالاً در این ره هیچگونه مضایقه‌ای ندارند و بیشترین شهدا را همین خانواده‌های محترم نثار انقلاب نموده‌اند و احترام این عزیزان بر تک‌تک ما واجب است؛ و گروه دوم اصحاب الشمال می‌باشند که افرادی هستند که فقط زباناً و یا بعضی اوقات مالاً موافق و همجهت با انقلاب می‌باشند و هیچگاه فکر یا عملی مؤثرتر از فکر در رابطه با ایثار و از خودگذشتگی و جهاد در راه خدا انجام نمی‌دهند. نمی‌توان فهمید که اینگونه افراد چه اندیشه‌ای در ذهن دارند آیا این‌ها زندگی و احادیث نقل شده از ائمه معصوم و به خصوص سرور شهیدان حسین ابن علی (ع) را نشنیده‌اند و یا اگر به سمعشان رسیده­است تصور می‌نمایند که آن ماجرا افسانه‌ای بیش نیست و یا اگر این سرگذشت‌های آموزنده را به عنوان واقعیت پذیرفته‌اند فکر می‌کنند که وظایف و پیام‌های نتیجه گرفته شده از این زندگانی‌ها که بر عهده تک‌تک ما می‌باشد، به عهده آن‌ها نمی‌باشد.

حال میل دارم که اسرار دل خود را آشکار گردانم، اسرار و دردهایی که ماه‌ها و سال‌ها باعث ایجاد غم و اندوه درونی بود که همانند مولایمان علی علیه‌السلام با چاه سخن گفتن باید کرد. گاهی اوقات که در تفکر فرو می‌روم و وضعیت اسلام و احتیاجات این دین مبین و اهداف این مذهب کامل را در این برهه از زمان (که به وسیله امامان و ولایت فقیه برای ما روشن شده) با اهداف پوچ و بیهوده مادی و شهرنشینی و با افرادی (بخصوص جوانها) که سرگرم این اهداف پوچ هستند مقایسه می‌کنم به احوال این گروه از مردم افسوس می‌خورم و با خویش دائماً این مطلب را تکرار می‌نمایم که آیا وجود این چنین رهبریت و این چنین محیط اسلامی و پرپر شدن هزاران شهید هنوز کسی هست که حتی یکبار موقعیت و احتیاجات اسلام و جامعه کنونی کشور ما را درک نکرده باشد و یا اگر به این درجه رسیده ­است در مقام عمل هیچ اقدامی نکرده است؟ ولی خدا را شاهد می‌گیرم که من به نوبه خود از این افراد نخواهم گذشت بلکه از اینگونه افراد که فقط هدف آن‌ها مادیات و خوردن و آشامیدن است نفرت کامل داشته و از آن‌ها همیشه دوری جسته و یکی از دلایلی که من محیط روحانی و با صفای جبهه را با محیط فاسد شهری ترجیح می‌دهم همین است.

خداوندا تو می‌دانی که ما مظلومان عالمیم و گواه بر مظلومیتمان سرخی خون ما می‌باشد. چه عزیزانی را که دوستان تو بودند در این ره هدیه نمودیم.

پس‌ای معبود از تو می‌خواهم که این مردمانی را که بی‌اعتناء نسبت به اسلام و قرآن و خون شهیدان و مقربان درگاهت هستند از صفحه روزگار محو بگردان.

حال من از افرادی که جزو گروه دوم محسوب می‌شوید و اوصافشان قبلاً ذکر شد چه زن و چه مرد و چه پیر و چه جوان، پرسشی دارم و آن این است که آیا هرگز تا به حال در رابطه با احوال خود تفکر کرده‌اید؟ آیا تا به حال بر هوای نفس خود غلبه کرده‌اید؟ آیا تا به حال دست رد به سینه دشمن انسان یعنی شیطان زده‌اید و آیا هرگز تا به حال واقعاً هدف و راه مقدس شهیدان و صالحان خداوند را درک کرده‌اید؟

شما را به خدا سوگند و به حرمت خون پاک این عزیزان قسم برای یکبار هم که شده فکری به حال خود کنید و در پی این اندیشه راه و روش صحیح که همانا راه انبیا و امامان و شهیدان حق می‌باشد پیشه بگیرید و از این لجن‌زار حیوانی خود را نجات دهید.

خداوندا،‌ای آگاه بر تمام درد‌ها تو می‌دانی که ما رزم آوران جبهه حقیم که یاد تو در قلوب ما نقش بسته و با تو بودن از ما جنگجویان بی‌باک ساخته است پس از تو می‌خواهیم که طعم شیرین ذره‌ای از این احوال را به بندگان گمراه و غافلت بچشان و آنان را به صراط مستقیم هدایت بفرما.

حال روی سخنم با پدر و مادر گرامی و عزیزم می‌باشد پدر و مادر مهربان و مربیان و معلمان گرانقدر، من از کودکی آرزو داشتم که در ایام جوانی عصای دست دوران پیری شما شوم و فکر می‌کردم که شاید با این عمل توانسته باشم ذره‌ای از دِین خود را نسبت به زحمات شما ادا کنم، اما افسوس که هم اکنون در این زمان اسلام عزیزمان در خطر حمله دشمنانش می‌باشد و من نیز اینچنین اجازه‌ای ندارم که در پیشگاه شما سروران باشم.

شما عزیزان خود بهتر از من می‌دانید که این جهان‌ها و مال‌ها و فرزندان همگی آن‌ها امانتی هستند در دستمان که عاقبت باید به دست صاحب اصلی خود بازگردد و به حق که شما عزیزان امانتداران لایق و امین بودید و ان شاءالله که هستید.

اولیاء محترم، من کاملاً به این مسئله واقفم که شما سروران در تربیت صحیح من چه بیداری‌ها و مشقت‌ها و رنج‌ها کشیده‌اید و این نیز کاملاً یقین دارم که شما همیشه در صدد فراهم آوردن آسایش و خوشبختی من بوده‌اید بنا بر این‌ای پدر،‌ای مادر هرگز ناراحت نباشید که من از کنار شما هجرت کرده‌ام بلکه باید خیلی شادمان باشید که من به سعادت و خوشبختی ابدی و رضایت کامل معبود خود رسیده‌ام.‌ای سروران من هرگز نمی‌گویم که شما در نبود من نگریید، اما خیلی هوشیار باشید که به واسطه این فعل شما، دشمن دلشاد نشود.

پدر گرامی می‌دانم که بر شما چه گذشته و در راه دین اسلام چه زحمات بی‌شائبه‌ای متحمل شدید و زمانی استخوان در گلو و خاری در چشم بودید و زمانی نیز دل شکسته و خسته از دوستان احمق و دشمنان زیرک و منافقان به ظاهر دوست، هنوز درد دل‌های سوزناک و دلنشین شما در ذهن من زنده می‌باشد و همیشه توکل شما و پشتکار شما رضا بودن به رضای حق شما، برای من الگو و اسوه بوده است و خداوندا تو می‌دانی که در مقابل تمام این درد‌ها جز تو پناهگاهی نداریم پس‌ای رب العالمین از تو و فقط از تو می‌خواهم که به این عزیزان در مقابل شدائد و سخن طعنه زنان و نامردان و منافقان روزگار که از این پس افزوده می‌شود صبر کامل عطا بفرما.‌ای جوانان عزیز و‌ای خواهران و برادران گرامی همیشه در پی رضای معبود باشید و تمام افعال و اذکار و افکار خود را به این امید سوق دهید و تمام اهداف شیطانی را از ذهن خود محو نموده و هیچگاه در کاری که به خاطر رضای حضرت (او) می‌باشد دلسرد و خسته نشوید. همیشه گوش به فرمان رهبر و رهبران عزیز انقلاب باشید، زیرا که این امر همانا امر امامان و پیامبر (ص) می‌باشد هیچگاه خود را از خط روحانیت و ولایت فقیه جدا نکنید. نماز‌های خود را در سر وقت و با حضور قلب و خشوع و خضوع تمام بر پا دارید، زیرا که فقط این‌گونه نمازهاست که انسان را به ربّ خود نزدیک و نزدیک‌تر می‌نماید.‌ای برادر و خواهر آگاه باشید که نکند ناگاه با این افعال و افکار و اذکار خود خون این شهیدان را پایمال نمایید و در روز جزا و محشر مورد غضب ائمه معصوم و حضرت حق شوید. توسلات خویش را به ائمه معصوم و سالار شهیدان حسین ابن علی علیه‌السلام بیشتر مورد توجه قرار دهید که ما هر چه داریم از توسل به این خاندان گرامی بدست آورده‌ایم.

خداوندا، ما بسیجیان همیشه افتخارمان عشق به اهل بیت بوده و خواهد بود و در فضای پاک جبهه‌های حق علیه باطل قوت دهنده قلوب ما و تقرب جستن به درگاهت را همیشه از توسل به این عزیزان می‌دانستیم. خدایا، امیدی به عمل و کردار خود ندارم، ولی خدا، تمام امیدواری‌ام به کرم و بخشایش تو و شفاعت معصومین تو می‌باشد.

در پایان باید بگویم که‌ای مردم گر چه ما در ظاهر از بین شما هجرت نموده‌ایم و شما نیز فقدان ما را در این دنیای فانی احساس می‌نمایید، ولی بدانید که ما به آرزوی دیرینه خود رسیده و با تضمین از میان این جماعت هجرت نموده‌ایم و بدانید شما عزیزان که مانده‌اید باید چاره‌ای برای خویش بجویید که راهی دشوار برای شما مانده است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
داود توکلی»

انتهای پیام/

حکمت معنوی وصایای شهدا

برچسب ها: شهدا ، رهبر انقلاب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.