به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هوای مطبوع بهاری آرام از مقابل دیدگان به راه افتادهاست، نسیمی که به اسقبال میهمانانش آمدهاست و زمین و زمان را فرا گرفتهاست، لبخند بر چهره مردمان حک شدهاست و با خیالی آسوده و تنها با دغدغههای روزمره زندگانی در تکاپو هستند.
آسمان آبی با خیالی آسوده پادشاهی میکند و خورشید با غرور گرمابخشش چهره درختان و گلهای تازهشکفته را نوازش میدهد.عطر آرامش فضا را پر کردهاست، آرامشی که امروز از جانهای ازخودگذشته نشات گرفتهاست و نسیم امنیت را در فضای زندگانی پراکندهاست.
اینجا سرزمین همین جانفشانیهاست، غیورانی که جان بر کف نهادند و برای آسایش هموطنان خویش راهی جبهه حق علیه باطل شدند، مردان و زنان بزرگی که از گذشتهای دور در برابر نااهلان قد علم کردند و و هر روز با خون خود تاریخ را پررنگتر رقم زدند.
مردان و زنانی که امروز داغی بر دل خانوادههای خود شدند و دلتنگی را برایشان خیلی خوب مشق کردند، جای جای این خاک مدیون بزرگی قلب آنهاست.
در کوچه و خیابان، در گوشه و کنار، گاه چشممان به عکسهای به قاب کشیده این شهدا میافتد و گاه نامشان بر سر کوچهای بر روی تابلویی خودنمایی میکند.
گاه حتی یادمان میرود که این کوچه به چه نامی مزین شدهاست و برکتی الهی آن را در خود غرق کردهاست.
نهایت قدردانیمان نامگذاری میدانی کوچک است به نام شهیدی بزرگ اما یادمان میرود این شهیدان همان الگوی جوانان و نوجوانان امروزند که خود نیز در جوانیشان برای حفظ وجب به وجب این خاک، گام برداشتند و لبخند خویش را به تمام مردم این سرزمین هدیه دادند.
یادمان میرود این جوانان همان فرزندان پدران و مادرانی هستند که امروز در انتظار فرزندانشان اشک دلتنگی میریزند و تنها به امید آرام نفسکشیدن ما، قلبشان از این فراق تسکین میگیرد.
شهرستان گلوگاه از خون این شهدا رنگین شدهاست و با هدیهکردن حدود 350 شهید، نام شهر را به وجود این شهدا مزین کردهاست، شهری زیبا که خانواده این شهدا را در دل خود جای دادهاست و خاکش از گامهای این خانوادهها گلگون شدهاست.
شهری که نمادش مجسمه بانویی است که سبدی انجیر به دست دارد و انگار از آن همه شهید ازخودگذشته خبری نیست.انگار یادمان رفتهاست که بزرگی شهر را با نمادهایش به رهگذران معرفی میکنیم و ارزش شهرمان را به دیگران نشان میدهیم.اینکه بانویی زحمتکش مجسمهاش در شهر خودنمایی کند کاری زیباست اما به شرط آنکه ارزشهایی بزرگتر از یاد نرود و نادیده گرفتهنشود.
یادمان میرود که حتی در ایام نوروز هم شهر رنگی زیباتر میگیرد اگر تصویر شهیدی ازخودگذشته در مرکز شهر بدرخشد و شهر را مملو از عطر بزرگیش کند.گاه یادمان میرود بهار امروزمان را مدیون گذشت دیروز آنهاییم که اینچنین با آرامش پای سفره هفتسینمان مینشینیم و اشعار حافظ میخوانیم.یادمان میرود که سبزههای عیدمان را با یاد ازخودگذشتگیهای آنان سبز کنیم.
شهری با داشتن شهدای فراوان، نمادهایی باارزش دارد تا در کنار تمام نمادهای رنگین شهر خودنمایی کند و تصویری بسیار زیبا در مقابل دیدگان رقم زند.
کودکان امروز چگونه درس مردانگی و از خودگذشتگی بیاموزند؟ چگونه جانفشانیهای شهدا را خوب مشق کنند؟ چگونه درس بزرگی را از بر شوند وقتی تنها نام شهید را بر سر کوچهای خاکخورده بر روی تابلویی که اصلا به چشم نمیآید، میبینند؟
وقتی که حتی از شهدایمان برایشان اسطوره نمیسازیم و تنها به شخصیتهای انیمیشنهای بیگانه برایشان بسنده میکنیم، وقتی از زندگی شهدایمان برایشان قصههای شیرین و پرتکاپو نمیخوانیم و به جایش قهرمانانی خیالی در ذهنشان خلق میکنیم.
المانهای شهرمان هر روز رنگینتر میشود و بیشتر میدرخشد اما یادمان میرود که درخشش شهیدی را به رخ بکشانیم و راهش را پررنگتر کنیم.
شهرمان پر شده از زرق و برقهای رنگ و وارنگ، تنها به بهانه اینکه شادتر در این ازدحام زندگانی نفس بکشیم، چه میشود همین شادی را در کنار ارزشهایی والاتر دوچندان کنیم، چه میشود با یاد و خاطر عزیزانی که ازخودگذشتگی را بارها تکرار کردند جشن بگیریم و سال را با خاطر آنها تحویل کنیم.
چه میشود که نمادهایی والاتر و باارزشتر را برای معرفی شهر و روستای خود به تمام جهان، برگزینیم تا بزرگی تک تک مردمان ایرانزمین را به تمام عالم نشان دهیم.
منبع:فارس
انتهای پیام/