مهم‌ترین هدف ترامپ از اعلام سپاه به عنوان گروه تروریستی، اجرایی کردن بخشی از نقشه بسیار خطرناک و برنامه ریزی شده برای بعد از پایان تعطیلات نوروزی بود

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خلاف برخی تحلیل‌ها از اقدام آمریکا برای تروریست اعلام کردن سپاه هیچ بوی جنگی استشمام نمی‌شود.

نقشه خطرناک ترامپ چه بود؟


بیشتربخوانید: چرا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را ندارد؟


به دلایل زیر احتمال حمله آمریکا به ایران منتفی است:

اول- افکار عمومی در کشور آمریکا به هیچ وجه موافق حمله نظامی نیست. شرایط اقتصادی کشور آمریکا، تعطیلی طولانی مدت دولت فدرال آمریکا، تجربه‌های شکست خورده حضور نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه که بار‌ها مورد اعتراض شخص ترامپ بوده است، فضایی کاملا مخالف هرگونه حمله نظامی ایجاد کرده و ترامپ که نشان داده است همه هدف اش منافع شخصی اش است، خلاف افکار عمومی اقدامی انجام نمی‌دهد.

دوم- ترامپ نشان داده است در عمل به حرف‌های انتخاباتی اش کاملا مصر است. در همین راستا یکی از مهم‌ترین شعار‌های انتخاباتی وی خروج نظامیان از خاورمیانه بود. اقدامات برای خارج شدن از سوریه نیز به منظور اجرای همین وعده بود. همچنین شعار «اول آمریکا» نیز مخالف هر طرحی برای حمله به ایران است او به عنوان یک تاجر رئیس جمهور، بار‌ها اعلام کرده است حاضر نیست هزینه سنگینی برای اقدامات نظامی از این دست که هیچ آورده اقتصادی برای آمریکا ندارد بپردازد. احتمال پرداخت هزینه‌های چنین جنگ بسیار پرهزینه‌ای توسط سعودی‌ها یا اماراتی‌ها نیز منتفی است چرا که هزینه‌های جنگ یمن چنان بر اقتصاد بحران زده سعودی اثر گذاشته است که دولت سعودی با کسری بودجه سنگین هم اکنون نیز نمی‌تواند از پس مخارج کشورش به راحتی بر بیاید تا چه برسد که بخواهد هزینه مالی فوق العاده سنگینی را همراه با ناامنی فراگیر در کشورش به دلیل اقدامات تلافی جویانه ایران بپردازد. سعودی‌ها نه توان مالی، نه قدرت دفاعی و نه شجاعت آن را دارند که وارد جنگی با ایران شوند.

سوم- تجربه جنگ ۳۳ روزه در لبنان، ۲۲ روزه در غزه و یمن و همچنین افزایش توان فوق العاده دفاعی ایران، درسی بزرگ به پنتاگون داده است و آن این که نمی‌توانند ابعاد توان دفاعی ایران را درست محک بزنند و به دلیل ده‌ها هزار نظامی آمریکایی که در تیررس ایران دارند، احتمال تلفات سنگین و شکستی بسیار سنگین‌تر و سریع‌تر از جنگ ویتنام را بسیار بالا محاسبه می‌کنند و روشن است که آمریکا در جنگی که از پیروزی در آن ۱۰۰ درصد مطمئن نباشد ورود نمی‌کند چه برسد که شکست را با احتمال بالا محاسبه کند.

چهارم- زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد، روشن بود که جورج بوش می‌خواهد در یک جنگ نیابتی دست قوی ایران را به عنوان مهم‌ترین نقطه کانونی عمق راهبردی اش قطع تا مقدمات حمله به ایران را فراهم کند، اما این هدف پس از ۳۳ روز تبدیل به شکستی شد که نتیجه کاملا معکوس داد به گونه‌ای که تجربه این شکست که با جنگ ۲۲ روزه غزه تکمیل شد، تبدیل به تجربه‌ای منفی شد برای اسرائیل و ساکنان سرزمین‌های اشغالی و دولت آمریکا به گونه‌ای که جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا به صراحت از «ماشه حزب ا...» سخن گفت که در صورت هر اقدامی علیه ایران این ماشه علیه متحد اصلی آمریکا عمل خواهد کرد. اسرائیل امروز بعد از جنگ سوریه و افزایش عمق راهبردی ایران، بسیار آسیب پذیرتر از گذشته شده است و بزرگ‌ترین مانع برای ماجراجویی‌های آمریکاست.

پنجم- در داخل آمریکا فقط بخشی از طیف تندروی جمهوری خواهان ممکن است با جنگ علیه ایران آن هم در شرایطی موافق باشند باید توجه کرد که این طیف علاوه بر این که باید موانع فوق الذکر را برطرف کنند مانعی دیگر دارند و آن مخالفت دموکرات‌ها که مجلس نمایندگان را در دست دارند، نظامیان دولت (پنتاگون) و بخش جدی از سیاستمداران جمهوری خواه است. علاوه بر آن همان طور که ذکر شد ترامپ نیز منفعت تبلیغاتی یا اقتصادی شخصی روشنی از این داستان ندارد شاید توجه به این نکته نیز مقوم منتفی بودن احتمال حمله آمریکا به ایران باشد که دولت فعلی آمریکا حتی مثل اوباما از این جمله که «همه گزینه‌ها روی میز است» نیز استفاده نمی‌کند.

حال این سوال مطرح می‌شود که پس هدف ترامپ از این اقدام چه بوده است. این سوال وقتی مهم‌تر می‌شود که توجه کنیم پیش از این به صورت مصداقی سپاه عملا تحت همه تحریم‌های ممکن بود لذا اقدام جدید درعمل تاثیری بر تحریم‌های سپاه نمی‌گذارد دیگر آثار این اقدام مانند افزایش حساسیت‌ها در نقاط تماس بین نظامیان تروریست آمریکایی و سپاه مانند تنگه هرمز نیز جز دردسر‌های احتمالی آورده‌ای برای آمریکا ندارد. در پاسخ به سوال چرایی اقدام علیه سپاه، جواب‌های مختلفی مطرح شده است مانند تاثیر بر انتخابات اسرائیل، تاثیرات روانی بر تحریم‌های ایران که همه در جای خود می‌تواند درست باشد، اما به نظر می‌رسد هدف ترامپ فراتر از این‌ها و مبتنی بر نقشه‌ای خطرناک بوده است برای توضیح باید کمی به عقب برگردیم و راهبرد کلان نوع مواجهه دولت ترامپ را با ایران به یاد بیاوریم بر اساس این راهبرد که بخش‌هایی از آن به صراحت توسط مقامات آمریکایی هم اعلام شد، آمریکا سیاست براندازی حکومت را در پیش گرفت.

پیرو اعتراضات اجتماعی دی ماه سال ۹۶ آمریکایی‌ها طراحی جدی کردند برای شوک‌های اقتصادی و معیشتی از یک طرف و تحریک مردم برای اعتراض‌های اجتماعی از طرف دیگر. طبق این طراحی دولت آمریکا عوامل خود را آماده کرده بود که سوار بر موج اعتراضات خیابانی، آشوب و ناامنی را در کشور فراگیر کند و با ادامه دادن این آشوب‌ها و اغتشاشات، اجازه ندهد کشور روال طبیعی خودش را ادامه دهد و در نتیجه چالش‌های اقتصادی تبدیل به بحرانی غیرقابل حل شود و از این طریق مقدمات فروپاشی حکومت را فراهم کند. مبتنی بر برنامه ریزی صورت گرفته طبق اعلام رسمی مقامات آمریکایی، امید اول آن‌ها این بود که این اتفاق در نیمه اول سال ۹۷ روی دهد.

این طرح این گونه رقم خورد که با برنامه ریزی که در ایام تعطیلات نوروزی در امارات صورت گرفت، الزام به شفاف سازی صرافی‌های دبی در همکاری با مشتریان ایرانی مانع ایجاد کرد و در نتیجه خلل جدی در روند عادی نقل و انتقال‌های ارزی ایجاد شد و با این روش به صورت واقعی و عینی بر قیمت ارز تاثیر مستقیم گذاشت همچنین عملیات روانی با کمک کانال‌های تلگرامی وابسته و دیگر عوامل نفوذی انجام شد و در نبود برنامه روشن توسط دولت و اقدامات مشکوک برخی متولیان در بانک مرکزی وقت، به این تاثیرگذاری عینی ضریب چندبرابری داده شد و نقدینگی گسترده موجود در کشور به سمت خرید ارز سوق پیدا کرد نتیجه آن شد که فروردین ماه سال ۹۷ با شوک غیرقابل تصور ارزی شروع شد و با تصمیمات غلط ارزی دولت این شوک، چالشی بسیار سخت برای اقتصاد و معیشت مردم ایجاد کرد، اما خلاف انتظار آمریکایی‌ها به رغم این که این فشار به شدت بر مردم سنگین آمد، اما هوشمندی مردم (چه مدافعان نظام و چه مخالفانی که می‌دانستند هر اغتشاش و ناامنی شرایط را برای اقتصاد بدتر می‌کند) اجازه نداد پرده دوم نقشه آمریکا اجرایی شود. با شکست این طراحی، ترامپ فاز دوم نقشه خود را برای شش ماه دوم آغاز کرد و آن اعلام خروج از برجام در آبان ماه بود، اما با تغییری که در مسئولان بانک مرکزی صورت گرفته بود به رغم فشار‌های شدید و همه جانبه برای افزایش تحریم‌ها عملا شوکی در ۱۳ آبان به اقتصاد ایران وارد نشد و آمریکا نتوانست حتی پرده اول نقشه خود را اجرایی کند.

بر این اساس به نظر می‌رسد آمریکا که در سال ۹۷ توانسته بود شوکی به شدت سنگین به اقتصاد ایران وارد کند، برنامه ریزی ترکیبی خطرناکی را برای موفقیت قطعی طرح کرد به این شکل که در بهترین زمانی که فکر می‌کرد یعنی ایام تعطیلات نوروز (مشابه سال ۹۷) از طریق دبی تلاش کرد تا با ایجاد تقاضای کاذب برای درهم امارات بتواند در بازار ارز ایران تاثیرات عینی بگذارد همچنین تلاش کرد همه ظرفیت‌های رسانه‌ای خود برای جنگ روانی را فعال کند در عین حال برای اطمینان از موفقیت خود نسبت به سال پیش تصمیم گرفت پارامتر تاثیرگذار روانی بسیار قوی را نیز اضافه کند، اما از آن جا که قبلا همه برگ‌های خود را خرج کرده بود به روکردن آخرین برگ خود یعنی تروریست اعلام کردن سپاه روی آورد. آن‌ها خیلی هوشمندانه برای این که تاثیر روانی این اقدام را بر افکار عمومی ایران بیشتر کنند ابتدا خبر را توسط چندرسانه آمریکایی درز دادند و سپس با فاصله چند روز به شکلی تبلیغاتی آن را رسما اعلام کردند تا به اقتصاد ایران و مردم به صورت غیرمستقیم پیام جنگ را منتقل و از این رهگذر شوک شدید اقتصادی مجددی در ابتدای سال ۹۸ مشابه سال پیش وارد کنند و منتظر اعتراضات اجتماعی مردم خسته از مشکلات بمانند و در اولین فرصت توسط عوامل خود در داخل کشور آشوب و اغتشاش را کلید بزنند.

اما این نقشه بسیار دقیق و البته خطرناک به صورتی غیرقابل پیش بینی خنثی شد. اول این که خلاف سال ۹۷، زمام رئیس کلی بانک مرکزی دست فردی دلسوز و پرتلاش قرار گرفته بود که از نظرات کارشناسی دلسوزان خوب استفاده و با برنامه ریزی‌هایی که از قبل کرده بود (مانند بازبودن صرافی‌ها در تعطیلات نوروزی و...) و اقدامات فوری که در لحظه انجام داد (مانند امکان فروش درهم در دبی و تحویل ریال در ایران)، اجازه نداد، اتفاق مهمی در واقعیت‌های عینی بازار ارز صورت گیرد. اتفاق معجزه‌وار دوم واکنش یکپارچه و متحد مسئولان مختلف، جریان‌های سیاسی حتی نخبگان غیرمعتقد به نظام در حمایت از سپاه بود که به هنگام فهمیدند دربرابر دشمن خارجی نباید کوچک‌ترین شکافی ایجاد کرد البته خدمات بی منت سپاه و بسیج در کنار ارتش و دولت و نیرو‌های مردمی نیز نقش مهمی در این پاسخ یکپارچه داشت. در مجموع این اتحاد و همدلی دربرابر دشمن و در دفاع از سپاه آرامش خاطر عجیبی به جامعه تزریق کرد. نتیجه این اتفاق‌ها، شوک لحظه‌ای و چندساعتی قیمت ارز و فروکش فوری آن در روز دوم بود و در نهایت دولت آمریکا ماند و نقشه شکست خورده اش و تبعات سنگین بین المللی، سیاسی و حتی نظامی تصمیمی که دیگر فقط صفت احمقانه بر آن بار می‌شود؛ و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین.

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.