به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، با روی کار آمدن دونالد ترامپ در راس قدرت اجرایی آمریکا، ایران را به نحو گستردهای در نوک حملات لفظی و اجرایی خود قرار داد.
بیشتربخوانید: تحریم سپاه آغازگر تحولی جدی میان ایران و آمریکا/ اقدام ترامپ علیه سپاه یک شوی تبلیغاتی است
تنها ابزاری که مانع میشد آمریکا دست به اقدامات جدی علیه جمهوری اسلامی ایران بزند، توافق برجام بود که تاییدیه شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین ۱۱ بار تاییدیه آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر پایبندی ایران به مفاد این توافق را با خود داشت.
چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا که بخشی از هزینه تبلیغات انتخاباتی او را رژیمهای سعودی و صهیونیستی تقبل کرده بودند، وعده مقابله با ایران را هم از او گرفته بودند که یکی از مظاهر آن، خروج از برجام بود.
سرانجام، ترامپ در هجدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ به لفاظی در این باره خاتمه داد و اعلام کرد آمریکا دیگر در این توافق نخواهد ماند. اما در توجیه این تصمیم، گزارش برگی منتشر کرد که یکی از موارد مندرج در آن؛ 'متوقف کردن حمایت از تروریست ها' بود.
نزدیک به ۲ سال ترامپ و اطرفیان او در اغلب سخنرانیها و اظهارنظرها، از واژه تروریست برای ایران و جریان مقاومت استفاده کردند و کوشیدند بدون در نظر گرفتن نقش بی بدیل ایران در مبارزه با تروریست ها، تهران را متهم اصلی ناکامیهای منطقهای خود جلوه دهند و تعویض کردن جایگاه متهم و شاکی، ایران را حامی تروریسم قلمداد کردند.
ادامه این روند را در نوع رفتار و برنامه ریزیهای وزارت خارجه آمریکا که با آمدن 'مایک پمپئو' به جای 'رکس تیلرسون' جنگ طلبانه شده است، میتوان به خوبی دریافت.
تلاش برای کشاندن پای ایران به شورای امنیت، اتهام ارسال تسلیحات به انصارالله یمن، موارد حقوق بشری درباره راهپیماییهای اعتراضی مردم، حمایت از حزب الله و حماس بخشهایی از اتهامها بود که مدام تکرار میشد تا جایی که پمپئو و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در نشست بی حاصل ورشو که درباره خاورمیانه برگزار کردند، خصومت خود علیه جمهوری اسلامی را مخفی نکردند.
وزیر خارجه آمریکا در این نشست گفت: «نمی توان ثبات را در خاورمیانه بدون مقابله با ایران به دست آورد.» نتانیاهو هم اظهار کرد 'ملتهای مشارکت کننده در کنار اسرائیل نشسته اند تا منافع مشترک جنگ با ایران را پیش ببرند'.
جمله پمپئو را پس از اعلام کاخ سفید مبنی بر شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به موجب قانون اساسی ایران تشکیل شده است و بازوی نظامی کشور است، به عنوان یک سازمان تروریستی، بارها از خود او و 'برایان هوک' نماینده ویژه آمریکا در امور ایران میشنویم.
آنها با تکرار بی وقفه این جمله، لینکی بین ایران و بی ثباتی برقرار میسازند که تاکنون علت اصلی آن را تروریستهایی همچون داعش و القاعده میدانسته اند.
گزارش برگ کاخ سفید پس از خروج از برجام واژههایی را به کار برده است که تامل و دقت در آن چشم انداز حرکت جنگ طلبان اطراف ترامپ را نشان میدهد.
آنها یکی از اهداف خروج از برجام را متوقف کردن حمایت از تروریست ها، افراط گرایان و نایبان منطقهای ایران همچون 'حزب الله، حماس، طالبان و القاعده' نام میبرند. آمدن طالبان و القاعده که شاید بر هیچ ناظری سیاسی و بین المللی پوشیده نباشد که خاستگاه آنها وهابیت و آبشخور آنها رژیم سعودی است، تعجب آور بود.
اما تداوم این رفتار پرده از نیت اصلی واشنگتن برمی دارد که دولت ترامپ در تلاش است تا پیوند قوی بین القاعده و ایران بر اساس ادعاهای مبهم ایجاد کند، هرچند که هیچ مدرکی مشخصی در دست نیست.
گمانه زنیها هم به این سوی میرود که آمریکاییها برآنند تا با روایات ساختگی در مورد القاعده، و توجیه استفاده از نیروی نظامی طبق قانون سال ۲۰۰۱ میلادی برای استفاده از قوای قهریه و مجوز مشابه برای جنگ افغانستان ـ که اکنون هجده ساله شده و جنگ در سوریه که وارد نهمین سال خود شده است، شرایط حمله به ایران یا نیروهای آن را در خارج از مرزها فراهم کنند.
از سوی دیگر، دو طرفدار و متعهد به مداخله گرایی کنترل نشده که یادآور دوران دیک چنی و حمله به عراق با فرضیات دروغین هستند، ترامپ را در مسیر سیاست خارجی مورد نظر خود، وارد میکنند.
نخست پمپئو که سخنرانی خصمانه او پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران تاکنون ادامه دارد و دوم، جان بولتون مشاور امنیت ملی، راست افراطی طرفدار 'سیاست تغییر رژیم' که سالها به دنبال جنگ با ایران بوده است.
این شرایط، برخی از اعضای کنگره را بر آن داشت تا دست به کار شوند و طرحی را برای کاهش اختیارات رئیس جمهوری برای حمله به ایران در بودجه ۲۰۱۹ ارائه دهند.
'ریچارد دوربین' سناتور از ایالت ایلینویز و تام اودال، سناتور از ایالت نیومگزیکو که طراحان این لایحه هستند در اسفندماه سال گذشته، از تلاش دو حزبی برای تصویب قانونی با نام «قانون پیشگیری از جنگ غیرقانونی با ایران» خبر دادند تا تلاشهای یکجانبه دولت برای ورود آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه را عقیم بگذارند.
اما این پایان ماجرا نبود؛ آمریکا در اقدامی نامعقول و خلاف کنوانسیون ژنو، هفته گذشته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی کرد و البته ایران هم اقدام تلافی جویانه داشت و ارتش آمریکا در غرب آسیا را به همین نام نامید.
ابهامات در چرایی این تصمیم و چگونگی برخورد در عرصه، حتی برای خبرنگاران و مجریان شبکه حامی ترامپ یعنی فاکس نیوز هم هضم شدنی نبود به گونهای که وقتی از چگونگی برخورد با سردار سلیمانی پرسیده میشود، پمپئو در جملهای کوتاه و بدون تشریح چگونگی برخورد با او، میگوید که بله او یک تروریست است.
وی ادامه میدهد قاسم سلیمانی و نیروهای تحت رهبری او دستانی آلوده به خون آمریکاییها دارند. شناسایی و یافتن یک سازمان، موسسه یا فردی که جان آمریکاییها را گرفته، مسئولیت ما است.
مشابه دانستن یک بخش نظامی دولت یک کشور با یک سازمان تروریستی به نام القاعده که در شورای امنیت به عنوان گروه تروریستی شناخته شده است و پیامدهای حقوقی خاصی دارد، مورد توجه سناتورهای آمریکایی هم قرار گرفته است به گونهای که 'رند پال' سناتور جمهوریخواه آمریکا از پمپئو میپرسد آیا این اقدام بخشی از فرایند تصمیم گیری برای جنگ با ایران است؟
پمپئو بدون پاسخ دادن صریح به این سوال و حتی انکار آن، مدعی میشود: ایرانیها حدود ۶۰۰ سرباز ما را کشته اند و این شناسایی برای آن است که آنها را همچون سایر تروریستها در جهان میبینیم.
پمپئو در ادامه اظهار میکند: ارتباط ایران با القاعده بسیار روشن است. آنها اعضای القاعده را در کشور میزبانی میکنند و اجازه میدهند به کشورشان تردد کنند. هیچ تردیدی وجود ندارد که ایران با القاعده ارتباط دارد و این باید متوقف شود.
این سناتور آمریکایی از پمپئو میپرسد: آیا فکر میکنید که اختیارات سال ۲۰۰۱ برای حمله به کسانی که در حادثه ۱۱ سپتامبر دخالت داشته است، برای جنگ با ایران یا سپاه پاسداران میتواند استفاده شود؟
مجلس نمایندگان و سنای آمریکا در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۱، قطعنامه مشترکی را به تصویب رساندند که عنوان آن «قطعنامه مشترک اعطای اختیار برای استفاده از نیروی نظامی ایالات متحده علیه مسئولان حملات اخیر که علیه ایالات متحده واقع شد»، بود.
در این قطعنامه آمده است نظر به اینکه در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اقدام خشن خائنانهای علیه ایالات متحده و شهروندان آن به وقوع پیوست.
نظر به اینکه چنین اقداماتی، اعمال ضروری و مناسب ایالات متحده را در استفاده از حق دفاع از خود و حفاظت از شهروندان در داخل و خارج از کشور ارائه میدهد.
نظر به اینکه امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده به وسیله این اقدامات شدیدا خشونت آمیز در معرض تهدید واضحی قرار گرفت.
نظر به اینکه چنین اقداماتی به منظور اعمال تهدیدهای غیرعادی و فوق العاده علیه امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده ادامه مییابد.
نظر به اینکه رئیس جمهوری تحت قانون اساسی اختیار دارد تا اقداماتی را برای توقف و پیشگیری اقدامات تروریسم بین المللی علیه ایالات متحده انجام دهد.این قطعنامه مشترک ممکن است به عنوان اختیار آمریکا برای استفاده از نیروی نظامی ذکر میشود.
به موجب این قطعنامه به طور کلی، رئیس جمهوری اختیار دارد نیروی مناسب و ضروری را علیه آن کشورها، سازمانها یا افرادی که برنامه ریزی یا اجرا میکنند، پناه میدهند یا به حملات تروریستی که در ۱۱ سپتامبر رخ داد، کمک میکنند، یا به منظور جلوگیری از چنین سازمانها و افرادی، به منظور پیشگیری از هرگونه حملات تروریسم بین المللی در آینده علیه آمریکا به وسیله چنین کشورها، سازمانها یا افرادی، به کار گیرد.
این قطعنامه در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۱ به امضای 'جورج دبلیو بوش' رئیس جمهوری وقت آمریکا رسید و به قانون تبدیل شد.
به گفته ۱۱ آبان ۱۳۹۷'رضا نصری' حقوقدان بین المللی، از آن زمان تا امروز، همین «مجوز ۲۰۰۱» برای انجام عملیات و ورود نظامی آمریکا به ۱۴ کشور مختلف - از جمله افغانستان، عراق، یمن، فیلیپین، اتیوپی، سومالی، کنیا و حتی سوریه - مورد استناد قرار گرفته است. در همه این موارد نیز کافی بوده دولت آمریکا نشان دهد گروه مورد هدف او به نحوی به القاعده یا طالبان «منتسب» بوده است.
او در این یاداشت خود نتیجه گیری میکند، اینکه سازمان سیا به مدیریت یک فرد ضد ایرانی و جنگطلب - به توصیه لابیهای خاصی همچون بنیاد دفاع از دمکراسی - در ماههای اخیر به شدت در پی اثبات نسبت و ارتباط میان ایران و القاعده بوده، و به تازگی نیز «اسنادی» برای اثبات این ارتباط منتشر کرده، به هیچ عنوان اتفاقی نیست.
از نظر نصری، این جریانها که از موانع موجود برای اخذ مجوز جدید برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران مطلعاند، در پی زمینهسازی برای تعمیمِ «مجوز ۲۰۰۱» به ایران هستند تا از این طریق راه را برای برخورد نظامی دولت ترامپ با ایران هموار کنند. علاوه بر این، پمپئو (رئیس وقت سیا) و جریانهای ضد ایرانی، این «اسناد» را زمانی منتشر میکنند که بحث داغی در صحنه سیاسی آمریکا برای تمدید یا تجدید «مجوز ۲۰۰۱» برقرار است. در نتیجه، آنها امید دارند از طریق انتشار این اسناد احیاناً بر زبان و فرمولبندیهای «مجوز جدید» تاثیر بگذارند.
اگر به ادامه گفت و گوی رند پال و پمپئو در سنای آمریکا که هفته گذشته برگزار شد، باز گردیم، میبینیم که این سناتور جمهوریخواه هم دقیقا این نگرانی را مطرح میکند و ادامه میدهد: آیا فکر میکنید حق دارید که یک جنگ را با ایران راه بیندازید؟ برخی معتقدند که دولت میتواند از طریق دادگاه عالی این اختیار را به دست آورد. دولت اخیرا سپاه را به عنوان یک سازمان تروریستی شناسایی کرد؛ آیا فکر میکنید که این برای نزدیک شدن به فرایند استفاده از این اختیارات برای جنگ است؟
پال در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه آمریکا که ایران را با القاعده مرتبط دانست، اظهار کرد: میدانیم که سنیهای افراطی در ایران حضور دارند، اما ایران هیچ گاه از آنها برای جنگیدن علیه غرب استفاده نکرده است.وی تاکید کرد: باید بگویم که شما هیچ قدرت یا اختیاری از سوی کنگره برای اعلام جنگ با ایران ندارید.
این سناتور عضو کمیته روابط خارجی سنای آمریکا تصریح کرد: اگر میخواهید با ایران جنگ کنید، مجبورید که از ما اجازه بگیرید. این مسیری تاریخی است که قانون اساسی مشخص کرده است. این بسیار روشن است که تنها کنگره است که میتواند اعلام جنگ کند.
اظهارات پال در شرایطی انجام میشود که جمهوریخواهان، اکثریت را در سنای آمریکا بر عهده دارند و حتی اگر قطعنامه یا لایحهای را برای محدود کردن اختیارات رئیس جمهوری آمریکا تصویب کنند، میتواند با وتوی ترامپ مواجه شود.
اگر کنگره بخواهد بر نظر خود ایستادگی کرده و وتوی رئیس جمهوری را وتو کند، باید دو سوم آرا از هر دو مجلس را به دست آورد که با توجه به ترکیب فعلی مجلس نمایندگان و سنا، تقریبا امری ناممکن است، اما همانگونه که ژنرال 'جی گارد' مقام پیشین پنتاگون به ایرنا گفت؛ افکار عمومی که تجربه دروغ پردازیهای کاخ سفید و برخی اعضای ارشد آن که پیش از این هم در مداخله نظامی علیه کشورهای دیگر نقش داشته اند را در خاطر دارد، به خوبی میداند که ادعای ارتباط ایران با القاعده یک ادعای بی اساس و دروغین است.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/