به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شیپور جنگ سرد انرژی زمانی نواخته شد که روسیه در واکنش به تحریمهای اقتصادی دولت اوباما علیه مسکو و همچنین افزایش حمایت نظامی از اوکراین، مبارزات گسترده اما بیسروصدایی را برای متوقف کردن وابستگی عمیق شرق و مرکز اروپا به بخش انرژی خود به راه انداخت.
بیشتربخوانید: دشمنی آمریکا با ایران هر روز ابعاد جدیدی پیدا میکند
این یک جنگ سرد دیگر بود اما نه برای برتری نظامی و نقاط روی نقشه، محل استقرار سربازان یا گردان تانک یا سیلوهای موشکی. در این جنگ خط لولهها، بنادر و نیروگاهها سلاحهایی هستند که میتوان با آن ثابت کرد یک درگیری نسلی بین آمریکا و روسیه وجود دارد. برای آمریکا و شرکای اروپاییاش وابستگی به انرژی روسیه، سمی مهلک و خطرناک است که در آینده میتواند اروپا را در مقابل روسها به زانو درآورد.
به این منظور، واشنگتن تلاش کرده خط لولههای گاز طبیعی و پایانههایی را که وابسته به روسیه هستند تا ۷۰ درصد به انرژی خود وابسته کند. واشنگتن به شرکتهای آمریکایی اصرار میکند که قیمت پیشنهادی خود برای ایجاد نیروگاههای هستهای و فرآیند استخراج نفت و گاز بافشار مایع در اروپا را ارائه کنند. اما پیشروی در این جنگ تنها محدود به یک کشور نیست. همچنان که آمریکا پیشقدم شده است، کرملین در حال مقابله با آن است و به دولتهای همسایه خود درباره عواقب گرفتن سوخت از غرب هشدار داده است. روسیه نیز در تلاش است مانورهای پیشنهاد هستهای آمریکا را خنثی و زیرساخت خط لولهها در اروپا را خریداری کند و نهتنها انتقال ذخایر عظیم انرژی خود به غرب را، بلکه کارهایی را که اروپا میتواند با این ذخایر انجام دهد نیز کنترل کند.
بر اساس گزارش مرکز «پیبیاس»، سال گذشته، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه به بلغارستان سفر کرد تا در مقامات این کشور انگیزه کشف گاز را ایجاد و تلاش کند آنها را برای ساخت نیروگاه هستهای با کمک شرکتهای آمریکایی متقاعد کند. 85 درصد نیاز بلغارستان به گاز و قدرت هستهای را روسیه تامین میکند.
در ماه نوامبر (اواسط پاییز) جو بایدن، معاون رئیسجمهور از رومانی یک کشور آسیبپذیر دیگر و ترکیه، پل اروپا برای رسیدن به منابع غنی آسیای مرکزی دیدار کرد تا بر این مورد تاکید کند. ویکتوریا نولاند دیپلمات مطرح آمریکا برای اروپا و هوج استین فرستاده ویژه حوزه انرژی ماهها با اروپا برای یک راهبرد انرژی هماهنگ همکاری کردهاند.
پیام آنان این بود که «شکست تنها فشار بیشتر از سوی روسیه را به همراه دارد.» در حالی که داستان قطع کردن جریان انرژی روسیه به همسایگانش زنگ خطر بوده است، اما جنگ داخلی کشورهای اروپایی و شرکتهای انرژی مانع از استراتژی تنوع سرمایهگذاری در قاره اروپا شده است. کشورهای بزرگی چون آلمان، بهطور ویژه، معامله خصوصی با دولت ولادیمیر پوتین را آسانتر میدانند.
آمریکا اما تلاش میکند ضمن اینکه شرکای اروپاییاش را بیش از پیش مستقل از روسیه کند، بازار انرژی را نیز در این قاره به دست بگیرد. بر همین اساس و با حمایت آمریکا، لیتوانی و بهزودی لهستان، واردات گاز مایع طبیعی خود را از نروژ، قطر و احتمالا آمریکا آغاز میکنند. شرکت تحقیقاتی «ریستاد انرژی» بر اساس گزارشی اعلام کرد که واردات جهانی گاز مایع طبیعی در سال گذشته بیش از ۹ درصد رشد داشته که این میزان بسیار سریعتر از رشد نفت با گاز است، در حالی که آمریکا تنها صادرکننده گاز است و درصدد اینکه در دهههای آتی از طریق تکنولوژیهای مخرب مانند ترزیق سوخت به صخرههای زیرزمین بهمنظور استخراج گاز مانند قطر به یک رهبر جهانی تبدیل شود.
در مقابل، نوعی جنگ سرد بین تولیدکنندگان انرژی مانند روسیه و الجزایر و صادرکنندگان جدید انرژی از ایالات متحده به وجود آمده است. دولت ترامپ، فروش گاز آمریکا به اروپا را بهعنوان سدی در برابر مسکو میداند. ترامپ همچنین بهطور گستردهای اروپا را برای خرید گاز طبیعی بیشتر تحت فشار قرار داد. واشنگتن در ماه جاری پیروزیاش را به ثمر رساند، زمانی که آلمان بزرگترین مصرفکننده گاز طبیعی روسیه موافقت کرد که نخستین ترمینال گاز طبیعی مایع را بهمنظور آمادهسازی برای تجارت تولید کند.
هوج استین، نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا برای امور انرژی بینالملل میگوید آمریکا تا سال ۲۰۲۰ تلاش میکند ۲۰درصد از سهم گاز روسیه در اروپای شرقی را در اختیار بگیرد. اما روسیه نیز بیکار ننشسته است. همانطور که مقامات آمریکایی به سراسر اروپا سفر و برای پروژههای جدید با کشورها همکاری میکنند، نمایندگان روسیه نیز بلافاصله این کارها را کردهاند. دیدار الکسی میلر، مدیرعامل شرکت گاز پروم از مجارستان در ماه سپتامبر، این کشور را بر آن داشت تا انتقال معکوس گاز به اوکراین را برای بیش از سه ماه متوقف کند. روسیه به کشورهای دیگر نیز وعده افزایش خطوط لوله را داده است؛ به این وسیله که تلاش کند قطعات خط لوله دیگری بخرد.
اگر چه آمریکا با افزایش فشار بر اروپا توانسته به میزان بسیار کمی از وابستگی آنها به روسیه کم کند اما این جنگ سرد انرژی به گاز محدود نشده و در حوزه نفت نیز ادامه پیدا کرده است. آمریکا در 10 سال گذشته با هدف صادرات، تولید نفت خود را دوبرابر کرده است تا بخشی از بازارها را در اختیار بگیرد و نفوذ انرژی روسیه را کاهش دهد. با این حال امکان روشنی برای جایگزینی نفت آمریکا به جای روسیه در اروپا وجود ندارد، چراکه علاوهبر کیفیت پایین این نفت، چشماندازی برای تداوم تولید آن وجود ندارد و بهتازگی هم مشخص شده نفت آمریکا حاوی مواد سمی است.
آمریکا با استفاده از شیوه شکست سنگهای رسی یا صنعت نفت شل، نفت استخراج میکند. نفت استخراجشده حاصل از این روش که «نفت نامتعارف» نام دارد، به هیچعنوان کیفیت «نفت متعارف» را ندارد. علاوهبر این، این شیوه استخراج منجر به آلودگیهای زیستمحیطی فراوان و تغییر اقلیم در جهان میشود و در درون آمریکا نیز مخالفان زیادی دارد و معلوم نیست تا چند وقت دیگر امکان استخراج نفت به این شکل وجود دارد. اما از این دو عامل مهمتر، افشاگری چند روز پیش شرکت «اگزون موبیل» درباره سمی بودن نفت آمریکاست. به گزارش «بلومبرگ»، این شرکت انرژی بزرگ آمریکایی اعلام کرد بخشی از نفتی که سال گذشته از ذخایر نفتی استراتژیک وزارت انرژی خریده، شامل سطح بسیار بالایی از سولفید هیدروژن است. در برخی موارد سطح این گاز 250 بار بیشتر از استاندارد ایمنی دولت بوده است.
اروپا به اندازه آمریکا از وابستگی به نفت روسیه نگران است و به همین خاطر به بازارهای دیگر میاندیشد اما تصمیم ترامپ برای خروج از برجام و بازگرداندن تحریم نفتی ایران و اعمال تحریم نفتی علیه ونزوئلا، اروپا را در تنوعبخشی به بازار واردات انرژی محدود کرده است. آمریکا برای این منظور، صادرات نفت خود را وسعت بخشید تا کمبود عرضه نفت ایران و ونزوئلا جبران شود ولی مشکلات این نفت و کشف اگزونموبیل پس از شکایت شرکتهای رویال داچ شل، مکواری گروپ و پتروچاینا نشان میدهد که این ذخایر، نفت خام سولفور بالا یا ترش این کشورها را جبران نمیکند. به همین دلیل کشورهای اروپایی ترجیح دادند، نفت مورد نیاز خودشان را از روسیه وارد کنند. خبرگزاری «رویترز» به نقل از منابع آگاه در این زمینه گزارش داده که «با تحریم نفتی آمریکا علیه ایران و ونزوئلا، اروپاییها برای تامین نفت موردنیاز خود دچار مشکل شده و به روسیه روی آوردهاند و در حقیقت پالایشگاههای اروپایی، بهای تحریمهای نفتی آمریکا علیه ونزوئلا و ایران را میپردازند.» این دقیقا برخلاف خواسته دونالد ترامپ و استراتژی او در حوزه انرژی است.
برای آمریکا، مهار مسکو و ممانعت از قدرتگیری این کشور، اولویتی به مراتب مهمتر از مقابله با ایران به شمار میرود ولی تصمیمات بدون پشتوانه رئیسجمهور آمریکا، او را در شطرنج پیچیده انرژی گرفتار کرده است. تحریم ایران و ونزوئلا به معنای میدان دادن بیشتر به مسکو است و ترامپ هر چه را بخواهد، بهطور حتم نمیخواهد متحدانش در ناتو ابزار دست پوتین شوند. او بر همین اساس ناچار است برای کشورهای خریدار نفت ایران معافیت صادر کند، چراکه در غیر این صورت، کشورهای دیگر را نیز وابسته به انرژی روسیه میکند و این به معنای قدرت گرفتن بیشتر پوتین و روسیه به دست دونالد ترامپ در جهان است. علاوهبر این، عدم صدور معافیت برای خریداران نفت ایران، منجر به افزایش قیمت جهانی نفت خواهد شد. این مساله خط قرمز ترامپ است، چراکه با بالا رفتن قیمت نفت، قیمت بنزین در داخل آمریکا نیز بالا خواهد رفت و این مساله بر میزان محبوبیت رئیسجمهور آمریکا که سال آینده کاندیدای رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری است، تاثیر بسیار منفی خواهد گذاشت.
در اقتصاد فقط میزان فروش نیست که اهمیت دارد. موضوع مهم قیمت تمامشده این میزان کالا و درصد سودی است که به ارمغان میآورد. برای متوجه شدن این موضوع میتوان گزارشهای مالی منتشرشده دو شرکت آمریکایی والمارت (فروشگاه زنجیرهای) و اپل (فناوری) را در سال 2016 مورد مقایسه قرار داد. بر اساس گزارش مجله اقتصادی فورچن شرکت والمارت در این سال درآمدی معادل 485 میلیارد دلار داشته است که تنها 13.6 میلیارد دلار از آن سود خالص این شرکت بوده است، یعنی سودی معادل 2.8 درصد. در همین حال شرکت اپل با درآمد 215 میلیارد دلاری در همین بازه، به سود 45.7 میلیارد دلاری رسیده است، یعنی سودی معادل 21 درصد. شرکت اپل با درآمدی تقریبا نصف شرکت والمارت توانسته است سه برابر این شرکت سود به دست بیاورد.
این موضوع تفاوت ارزش تولیدات شرکتهای تکنولوژیک با شرکتهای خردهفروشی را نشان میدهد. اما پرسودترین شرکتهای جهان تکنولوژیک نیستند، بلکه بوی نفت میدهند. سود در فروش نفت از این میزان نیز بالاتر است. بنابر آمارهای ارائهشده از سود شرکت نفت سعودی آرمکو، این مجموعه در سال 2018 درآمدی معادل 224 میلیارد دلار (قبل از کسر مالیات و سود) داشته که از این میزان 111 میلیارد دلار آن سود خالص بوده است؛ چیزی در حدود 50درصد سود از فروش. شرکت آرامکو با انتشار این گزارش مالی در 12فروردین سالجاری نشان داد با اختلاف بسیار زیاد سودآورترین شرکت جهان است.
این سود البته تنها به شرکت آرامکو تعلق دارد و تمام درآمد عربستان سعودی را نشان نمیدهد؛ سود نفت بیشتر از اینهاست. درحالی که قیمت نفت در بازارهای جهانی به 70 دلار در هر بشکه رسیده است که هزینه تولید نفت در عربستان به ازای هر بشکه 9 دلار و در عراق 10 دلار است یعنی بیش از 80 درصد سود به ازای فروش هر بشکه نفت. حاشیه سود بالای فروش نفت باعث شده است آمریکا با هر وسیله و روشی به دنبال بازاریابی و فروش این ماده در جهان باشد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/