به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، از آخرین روزهای قبل از عید و آغاز سیلابهای کشور تا همین دیشب، کمتر روزی بوده که تلفنهمراهم زنگ نخورده باشد و تماسی نباشد که فلانی ما امشب، ما فردا، ما همین حالا قصد رفتن به گلستان، خوزستان، لرستان و مازندران و... داریم، با ما میآیی یا نه؟ یا اینکه فلانی کسانی را نمیشناسی که بخواهند برود و من را هم با خودشان ببرند، گروهی، تشکلی، سمنی چیزی و... اینهایی که میگویم همه از جوانان هستند، همه از همسن و سالهای خودم، از دهه هفتادیها، از این دهههایی که گاهی فحشخور کاستیها هستند و همه کاسهکوزهها بر سرشان میشکند که شما مثل جوانهای قدیم نیستید و کاری نمیکنید و ناامیدید و...، اما همین جوانان با همه انقلتها همیشه گل کاشتهاند. تاریخ معاصر را هم که ملاک بررسی کنیم، از همان دهه ۵۰ و ۶۰ و جنگ تا همین امروز، جوانان بودند جایی که باید باشند و میبودند.
بیشتربخوانید: رمزگشایی از علت حضور روحانیون با «عمامه» در مناطق سیلزده
حضور پرشور و پررنگ جوانان در جریان خدمترسانیها به مناطق سیلزده را میتوان در تصاویر و فیلمهای منتشر شده به خوبی دید، تصاویری که به وضوح نشان میدهند جمع کثیری از جوانان بدون چشمداشت مالی و صرفا برای کمک به همنوعان خود از هر طیف و با هر عقیده سیاسی و... در مناطق آسیبدیده حاضر شدهاند و در حال کمک هستند.
حالا با بیان این مقدمه و با اشاره به سخنان آیتالله خامنهای در ارتباط با اقدامات مردم و خصوصا جوانان در ماجرای سیلابهای اخیر در مناطق مختلف کشور که گفتند: «امدادرسانی و کمکهای مردمی به مناطق سیلزده گلستان، مازندران، ایلام، لرستان و خوزستان شبیه حرکت جوانان در دوران دفاع مقدس است. این حرکت عجیب مردمی که این روزها شاهد هستیم، همانند روحیه فداکاری و شوق و ذوق جوانان در دهه شصت است. این روحیه نتیجه آموزهها و درسهای قرآنی است» و همچنین با توجه به اینکه به روز جوان هم رسیدهایم، پرداخت به این حضور پرشور جوانان در مناطق آسیبدیده و سیلزده در قالب گروهها و جمعها و محافل مختلف خالی از لطف نیست و میتوان آن را به مثابه ادای دین به جوانان غیور این مملکت به حساب آورد.»
جوانان گلستانی، جوانان لرستانی و جوانان خوزستانی، اینها را میتوان از پرتکرارترین پسوندها در نقل اخبار از مناطق سیلزده دانست. در اخبار و اطلاعات و در توضیحات ذیل تصاویر و فیلمهای منتشرشده از مناطق سیلزده بارها دیدیم و شنیدیم که جوانان فلان منطقه و فلان روستا و شهر در خوزستان و لرستان و... با ایجاد سیلبند، با انتقال مردم به خارج از محدوده خطر و... در برابر سیل و مخاطرات آن ایستادگی کردند و دقیقا همان لحظاتی که هنوز خبری از جهادیها و نیروهای مردمی و نظامی و... نبود، این جوانان حیات شهر و محل خود را حفظ کردند.
همه بودند، جوانها بیشتر
همه بودند، همه یعنی هم آن کودک خردسالی که با مشت خاک و گلهای خشک شده و سیل آورده را داخل کیسه میریخت و به قولی دهه نودی بود و تصاویرش رسانهها را تکان داد، هم دختران و پسران گروههای جهادی، دهه هشتادیها مثل گروه جهادی دخترانه ضحی که بسته پتو و ارزاق به ارزش ۲۵ میلیون تومان را به لرستان فرستادند و هم دهه هفتادیها و شصتیها و... این حضورها همهاش خوب بود و قابهایی را به یادگار گذاشت که فرداروزی اگر دوباره بحث از نیرو و قوت جوانی شد، بحث از توانمندی و شور جوانی شد سندی باشند برای اثبات ادعای اینکه «ما جوانها میتوانیم.
جهادیهای همیشه در صحنه
آدمها را همیشه که نباید از تلویزیون و از فوتبال و از آرتیست بودن و اینها شناخت، آدمها که همیشه رئیسجمهور و فلان مسئول نیستند یا بازیگر و فوتبالیست و... نیستند که شناخته شده باشند. گاهی آدمها را با خدماتی میشناسند که گمنامانه انجام دادند. بیآنکه کسی بفهمد، بیآنکه مزد مالی دریافت کنند و چشمداشتی داشته باشند، از وقت و توانشان برای کمک به همنوعانشان استفاده کردند. جهادیها و جوانان جهادی همینها هستند؛ همینهایی که اگر چند هزار کیلومتر آن طرفتر در محرومترین نقاط سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و خوزستان و کرمان و... هم سراغشان را بگیری با دستان پینهبسته و لباسهای خاکی قابلرویت هستند. جهادیها مثل همین رویه همیشگیشان در سیل هم بودند، در مازندران، در گلستان و لرستان و خوزستان و تمام شهرهایی که درگیر سیل بودند و هستند، حاضر بودند و هستند.
طبق آخرین آمار و اطلاع موجود در استان مازندران ۴۵۳۰ نیروی جهادگر در قالب بیش از ۲۸۵ گروه جهادی، در گلستان بیش از ۵۹۱ گروه جهادی از قشرهای مختلف با ظرفیت ۱۰۶۹۵ نفر جهادگر، در خوزستان بیش از ۵۰ گروه جهادی با تعداد ۷۵۰ جهادگر، در شیراز بیش از ۱۴۶ گروه جهادی از قشرهای مختلف با ظرفیت ۳۴۵۰ نفر جهادگر، در لرستان بیش از ۱۵۰ گروه جهادی از قشرهای مختلف با ظرفیت ۱۶۰۰ جهادگر، در کرمانشاه بیش از هفت گروه جهادی با ظرفیت ۳۰۰ تن و در خراسان شمالی بیش از ۴۰ گروه جهادی از قشرهای مختلف با ظرفیت ۱۲۰۰ جهادگر به خدمت و کمکرسانی به مردم سیلزده و آسیبدیده پرداختند؛ نیروهایی که همگی متشکل از جوانان و دانشجویان دغدغهمند سراسر کشور هستند.
طلبهها هم بودند، متفاوتتر از همیشه
«از هر چی آخونده بیزار بودم، از طلبه و شیخ و سپاهی و بسیجی و... فرار میکردم، اما حاجآقا با اینکه تمام هستیام رو از دست دادم شما رو میبینم که اینجا هستید حالم خوبه و خیالم راحته» نوشتن اینها حتما به اندازه تماشای فیلم و کلیپ کوتاهی که در آن این دیالوگ بین یک سیلزده پلدختری و یک طلبه جوان جهادی که در منطقه سیلزده حاضر شده است و در حال خدمترسانی به مردم است رد و بدل میشود، جذاب نیست، اما خب نوشتن و نقل کردنش حتما بهتر از ننوشتن آن است. طلبهها هم همچون سایر مردم و نیروهای جهادی و مردمی آستین همت را بالا زدند و به کمک مردم آمدند. آنهایی که میتوانستند مثل یکی از دوستان من از جایگاه معتمدی خودشان بین اهل محل و دوستان و... استفاده کردند و کمکهایی را هم جمع کردند و به مناطق بردند و آنهایی هم که هنوز در حجرههای حوزه درحال درس خواندن هستند با دوستها و همحجرهایها عازم مناطق شدند تا تصویری که از طلبه و روحانی در ذهن داریم صرفا خطیبی نشسته بر بالای منبر نباشد و این بیلزدنها و روحیه دادنها و مدیریت کردنها هم اضافه بشود به تمام آنچه متصور بودیم. طبق آخرین اطلاعات از ۱۵ فروردین طلاب ۱۵ حوزه علمیه استان تهران با جمعیتی حدود ۵۰۰ طلبه در راستای کمک و خدمترسانی به استانهای سیلزده گلستان، لرستان و خوزستان به مناطق اعزام شدند و شهرستان پلدختر به عنوان پایگاه استقرار و اعزام طلاب استان تهران انتخاب شد. البته تعداد زیادی از طلاب به صورت شخصی و تعداد بیشتری هم از سایر استانها به مناطق سیلزده رفتند.
حضور جذاب آفرودیها در مناطق سیلزده
تصویری که از آفرودیها داریم سوای ماشینهای تیونشده و اسپرتشده و آمادهشده برای حرکت در مناطق صعبالعبور جوانان پرهیجان و ماشینبازی است که علیرغم تمام فشارهایی که به ماشینهایشان وارد میشود مثل جانشان از آنها مراقبت میکنند. عشق سرعت و رد موانع در کوه و کمر و بیابان و... هستند، آخر هفتهها و مناسبتهای مختلف جمع میشوند و قدرت اتومبیلهایشان را به رخ هم میکشند، کمتر هم به خاطر داریم که مثلا در یک اتفاقی مثل سیل و زلزله و... آفرودسوارها به صورت تیمی به منطقهای بروند و کمکرسانی کنند، اما اینبار واقعا اینطور بود. دختران و پسران آفرودسوار از استان البرز و کرمانشاه و مازندران و شهر رودهن و... سوار بر ماشینهای جذاب و پرقدرتشان عازم مناطق سیلزده شدند تا در انتقال مردم و وسایل برای امدادرسانی کمک کنند؛ اقدامی که به سرعت به سوژه رسانهها تبدیل شد و فیلمهای حضور و خدمات آنها در فضای رسانهای و مجازی به سرعت منتشر شد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/