به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از فجایع مهم و دردناک آغاز سده بیستم که طلیعه این قرن را نزد جهانیان، چون غروبی، سخت و سیاه نمود، واقعه کشتار ارمنیان در ترکیه عثمانی بود. شاید بتوان مهمترین علت این قتلها و نفی بلدهای ارمنیها را، ایدئولوژی حاکم بر ترکیه عثمانی آن زمان و بویژه نزد سران کمیته اتحاد و ترقی دانست که راه را برای این فجایع باز کرد؛ با این توضیح که در آستانه جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی بر مبنای شکستی که در سیاست اتحاد اقوام و ملل متنوع داخل امپراطوری اش حاصل شد، بهدنبال یک ایدئولوژی بود که سلطه و اقتدار گذشتهاش را بازیابد و از قضا پان تورانیسم ایدهای بود که میتوانست راه سلطه و بازگشت سیطره عثمانیهای جدید را به نحوی دیگر هموار کند!
بیشتربخوانید : اظهارات نماینده مجلس در باره نسل کشی ارامنه
پان تورانیسمی که خود برپایه ایده غلط و واهی یکسان پنداشتن تورانی و ترک بنا شده بود و این بار قصد اتحاد میان مردمی را داشت که مدعی بود از آسیای صغیر تا آسیای مرکزی پراکندهاند! اما این ایده به زیان ملل دیگر از جمله ارمنیان انجامید، چون پان تورانیسم، ارمنیها را ملتی میپنداشت که مانع این اتحاد تورانی شده و به لحاظ اهمیت ژئوپلیتیکی ایده پان تورانیسم، باید ارمنستان از سر راه برداشته میشد! حاصل این اندیشه نیز چیزی جز کشتار و نفی بلدهای گسترده از ارامنه نبود! چنانچه بنابر قول کاوه بیات، تنها در سال ۱۹۱۵ «یک مرحله از این برنامه یعنی کشتار حدود یک میلیون ارمنی و آوارگی بیش از یک میلیون نفر دیگر از ولایات شرقی عثمانی که مانع مهمی در راه دستیابی به توران بودند» همراه شد. (نقل از کتاب بحران قراباغ، به قلم کاوه بیات، ص ۲۰).
اما متن پیش رو، خلاصه گفتوگویی است با علی بیگدلی، استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه شهید بهشتی که به مناسبت یکصد و چهارمین سال شروع این کشتارهای وسیع در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵، به ریشه و علل این قتلها میپردازد و، چون تخصص اصلی ایشان تاریخ اروپاست، به این فجایع در آیینه تاریخ جهان و ارتباط و واکنش قدرتهای بزرگ اروپایی نیز پرداخته شد که در ادامه میخوانید.
برای شروع از پیش زمینههای کشتار ارمنیان در ترکیه عثمانی بگویید؛ چه تغییرات و تحولاتی در ابتدای سده بیستم یا پیش از آن در جهان و امپراطوری عثمانی به وقوع پیوست که در نهایت به این کشتارها منجر شد؟
در آستانه سده بیستم، میان روسیه و عثمانی روابط خوبی برقرار نبود؛ روسها علاقه زیادی داشتند که به طرق مختلف به ترکیه آزاررسانی کنند و همچنین مایل بودند که از طریق داردانل و بسفر به مدیترانه قدم بگذارند که مرکز ثقل سیاسی، نظامی و تجاری جهان بود. از دیگر سو، روسیه تعداد کثیری ارمنی در نزدیکی مرزهایش داشت و از این طریق، ارامنه شرق قلمرو عثمانی را تحریک میکرد و تا حدود زیادی باعث وحشت عثمانیها شده بود؛ بویژه آنکه ارمنیها به مرزهای روسیه نزدیک و بعضاً زبان روسی هم بلد بودند.
ظاهراً در ترکیه عثمانی، ارمنیها را به چشم یک توطئه روسی میدیدند! اینطور نیست؟
بله و این مسأله تا حدودی درست هم بود! ناگفته نماند که تعداد ارامنه روسیه بسیار بیشتر از عثمانی بود و همه اینها موجبات نگرانی عثمانیها را پدید میآورد و منجر به فشار نسبت به ارمنیها میشد. اما هر چقدر فشار عثمانیها به ارامنه بیشتر میشد، سازمانهای آزادیبخش بیشتری از دل ارامنه بیرون میآمد که بعضاً اقدامات مسلحانه هم میکردند. در هر حال یکی از دلایل کشتار ارامنه به وسیله عثمانی، همین بدگمانیها بود.
اما یکی دیگر از بازیگران صحنه سیاسی در آستانه قرن بیستم، آلمان بود. برخلاف روسها، دولت عثمانی به آلمانیها گرایش زیادی داشت و آلمانیها هم بنابر دلایل زیادی به حفظ امپراطوری عثمانی علاقه بسیاری داشتند؛ ناگفته نماند که ترکان جوان هم از طرف آلمان، اتریش و مخصوصاً توسط شاخههای فراماسونری آسیای صغیر حمایت میشدند و همین ترکان جوان، ایدئولوژی پان تورانیسم داشتند و اتفاقاً این مسأله مورد توجه آلمانیها هم بود. بواقع شعار این ترکان جوان، ترویج نوعی تُرکگرایی بود که ترکیه را مخصوص ترک میدانست و معتقد بود که اقلیتهای قومی و مذهبی میتوانند در ترکیه زندگی کنند، به شرط آنکه زبانشان ترکی باشد. این پیام خطرناکی بود که همه قومیتها، مخصوصاً ارامنه را دچار یک بحران هویتی میکرد و بنابراین طبیعی بود که ارامنه بهطور پنهانی با انگلیس و فرانسه و روسیه و همینطور جمعیت ارمنی روسیه ارتباط برقرار کنند.
میدانیم که در امپراطوری عثمانی، بحثی با عنوان عثمانیسم و همچنین اتحاد اسلام وجود داشت که تلاش میکرد بواسطه آن سیطره خودش را بر ملل متنوع قلمرو امپراطوری حفظ کند. سؤال اینجاست که تا چه میزان ناکارآمدی بحث عثمانیسم و اتحاد اسلام، زمینه را برای پان تورانیسم و جنایت علیه ارمنیان باز کرد؟
به نظر من بحث اتحاد اسلام ناکارآمد نبود؛ چنانکه مسأله پان ترکیسم یا اتحاد بر اساس هویت ترکی همراه با مسأله اتحاد اسلامی یا پان اسلامیست پیش میرفت و هر دو اینها مورد حمایت آلمانیها هم بود تا به وسیله آن امپراطوری عثمانی حفظ شود. باید این مسأله را یادآوری کنم که وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد، امپراطور آلمان یعنی ویلهلم دوم، شیخ الاسلام استانبول را مجبور کرد که آغاز یک جنگ مقدس را اعلام کند و این مسأله خیلی خطرناک بود. به هر دیدگاه، مسلماً ایدئولوژی پان تورانیسم با کشتار ارامنه نسبت داشت و از منظر من، ارامنه در این زمان، به دو دلیل، احساس خطر کردند: یکی زمانی که ترکان عثمانی قصد خلع هویت ارامنه را داشتند و دیگری اعلام جنگ مقدس بود که راه را برای آزار ارامنه و کشتن هر غیر مسلمانی هموار میکرد. توجه داشته باشید که بعضی از روحانیون قلمرو عثمانی، سنیهای بسیار متعصبی بودند و این تعصب، کار را خطرناکتر میکرد. البته با ایجاد این فشارها، ارامنه هم دست به اسلحه بردند یا سیستمهای جاسوسی راه انداختند و شرایط پیچیدهتر شد.
جنگ جهانی اول چه فرصتی برای ترکهای عثمانی ایجاد کرد تا درنهایت دست به کشتار جمعیت ارمنی بزنند؟
کشتار ارامنه قبل از شروع جنگ جهانی وجود داشت، یعنی این کشتارها از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود، ولی در جنگ جهانی اول شدت بیشتری گرفت. جالب است بدانید که ترکیه قصد ورود به جنگ را نداشت؛ اما آلمانیها، ترکیه را مجبور به ورود در جنگ کردند و حتی تعدادی ناوگان در دریای سیاه به عثمانیها دادند و ترکیه علیرغم میل باطنیاش، بندرهای روسیه را در دریای سیاه بمباران کرد. اما برگردیم به سؤال شما و مسأله ارامنه: وقتی عثمانیها وارد جنگ شدند، روسها از طریق جمعیت ارامنه داخل کشورشان، ارمنیهای عثمانی را تحریک میکردند.
از طرف دیگر ارمنیهای روسیه، جوخههای اعدام و کشتار تشکیل داده و با لباس روسی و اسلحه روسی و به نفع روسیه وارد جبهه جنگ شدند. ناگفته نماند که با آغاز جنگ، ارامنه عثمانی به دودسته تقسیم شدند، یکی ارامنه کاتولیک که مطیع عثمانیها باقی مانده و عثمانیها تا حدودی با اینها کاری نداشتند؛ دیگری ارامنه گریگوری که هم صاحب اسلحه و هم دارای سازمان تروریستی و تشکیلات بودند؛ این ارامنه، زمانی که در جنگ بهکار گرفته شدند، ارتباطاتی با ارامنه روسیه برقرار میکردند یا علاقه داشتند که از میدان جنگ فرار کنند؛ حتی خیلی از اینها در جوخههای نظامی اعدام شدند. بالاخره ترکان عثمانی به این نتیجه رسیدند که این ارامنه را از مناطق مرزی عثمانی در شرق به مناطق خیلی دورتر مثل حلب و کنار فرات و... منتقل کنند. در این مرحله بود که کشتارهای عظیمی از ارامنه صورت گرفت و بسیاری از جمعیت ارمنی هم در بین راه بواسطه گرسنگی و تشنگی و گرما و... تلف شدند. اگرچه ارامنه کاتولیک همچنان در ترکیه باقی ماندند، اما آنها را هم به غرب ترکیه منتقل کردند و اجازه ندادند که این بخش از ارامنه در کنار جبهه باقی بماند.
بعد از نبرد ساری قمیش میان امپراطوری روسیه و عثمانی در جنگ جهانی اول که به شکست عثمانیها انجامید، فشار روی ارمنیها بیشتر شد و بعد از این نبرد بود که کشتارهای ذکر شده اتفاق افتاد. آیا در این نبرد ارمنیها متهم به توطئه یا خیانت بودند؟ این نبرد خاص چه محرکی برای این کشتارها ایجاد کرد؟
در اولین جنگ، یعنی همین جنگ ساری قمیش که بین عثمانی و روسیه اتفاق افتاد، عثمانی شکست خورد و این شکست، بسیار سخت و سنگین بود و تلفات زیادی داشت. ترکهای عثمانی بعد از این جنگ، ارامنه را متهم کردند که دستگاههای جاسوسی آنها موجب شکست ترکیه شده است؛ شاید این اتهام تا حدودی قابل قبول بود و ارمنیها هم صاحب حق بودند، چون بسیار تحت فشار مذهبی روحانیون عثمانی و تعصبات مذهبی بودند و چارهای جز فرار یا پناهندگی نداشتند.
آن طور که بنده از نظراتتان مطلع شدم، ظاهراً شما علی رغم بعضی پژوهشگران دیگر، کشتار ارمنیان را بیشتر نتیجه یک نوع تعصب مذهبی در امپراطوری عثمانی میدانید تا یک نوع جنگ هویتی که بهدنبال پان تورانیسم عثمانیها پدید آمد؟ اینطور نیست؟
بهنظرم فشارهای مذهبی، بیشتر سبب این نوع اجحافات شد. اگرچه بنده منکر نقش ترکگرایی در سرکوب ارامنه نمیشوم، اما قبل از اینکه ترکان جوان بر سر کار بیایند، مسأله کشتار ارامنه وجود داشت و به نظر من ترکگرایی تنها عامل نبود. این آرمانهای پان ترکی و پان تورانی بیشتر القائات فکری آلمانیها بود. همچنین از نقش فراماسونرها در سرکوب ارامنه نباید غافل شد. جالب است که خود آلمانیها به کشتار ارامنه اعتراض کردند! چنانچه در همان زمان انگلیس و فرانسه یا سفیر امریکا در استانبول به این کشتارها معترض بودند.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/