به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انسان حریص هرگز به چیزی خشنود نمیشود و هر چه بیشتر به دست میآورد، تشنهتر و «هل من مزید» گویان دستدرازی میکند و سیری ناپذیر گرد میآورد و طلب میکند.
بیشتربخوانید: هر شب با قرآن/ دو نشانه «حرص» چیست؟
حال اگر این آزمندی با بخل همراه شود، دیگر بسیار خطرناکتر خواهد بود؛ زیرا صفت بخل به او اجازه نمیدهد تا جامعه از آنچه در اختیار اوست بهرهمند شود. این گونه است که فساد و تباهی در خصوصیات اخلاقی، فساد و تباهی را در اقتصاد جامعه و رفتارهای هنجاری مردم موجب میشود و ضد ارزشها و نابهنجاریها به ارزش تبدیل میشود و موجبات سقوط انسان و جامعه را فراهم میآورد.
نویسنده در این مطلب نقش این دو خصلت زشت اخلاقی را در سقوط انسان و جامعه بر اساس آموزههای قرآنی تبیین و تحلیل کرده است.
رابطه بحرانهای اخلاقی با عذابهای الهی
با نگاهی به آموزههای قرآنی بسادگی میتوان دریافت که یکی از مهمترین عوامل عذابهای خداوند در دنیا، بحرانهای اخلاقی جوامع بشری و امتهای پیشین بوده است. این بدان معناست که خداوند در این دنیا تنها بر کافران و مشرکان و بتپرستان خشم نگرفته است؛ بلکه در میان امتهایی که خداوند آنان را در همین دنیا به عذابی دردناک گرفتار کرده و از صحنه روزگار حذف نموده، امتهایی بودند که اعتقاد به خدا داشته و به یک معنا معتقد بودند، ولی به سبب گرفتاری در بحرانهای اخلاقی و رفتارهای ضدهنجاری و ارزشهای اخلاقی، خداوند آنان را به عذابی سخت و دردناک گرفتار کرده تا غضب خویش را آشکار نماید و درس عبرتی برای دیگران باشد.
قرآن بارها از اقوامی خداپرست و یکتاپرست گزارش میکند که با وجود اعتقاد به خداوند، گرفتار بحران اخلاقی بوده و خداوند بدان سبب بر آنان خشم گرفته و عذاب نموده است. از جمله این اقوام میتوان به قوم ثمود اشاره کرد. این قوم با آنکه خداپرست بودند و حتی گروههای نه گانه این مردم با سوگند به خداوند علیه صالح (ع) هم پیمان میشوند؛ ولی به سبب رفتارهای ضد اخلاقی خود و فسادگری، خشم خداوند را برانگیختند و دچار عذاب الهی شدند. (نمل، آیات ۴۷ تا ۵۰)
اقوام دیگری، چون قوم لوط و قوم مدین نیز به سبب مشکلات اخلاقی و ضد هنجاری گرفتار عذاب الهی میشوند؛ زیرا قوم لوط بر خلاف حکم عقلانی و طبیعی، گرفتار همجنسگرایی شدند که پیش از آن، سابقهای در میان انسان و غیر انسان نداشت. (اعراف، آیه ۸۰؛ عنکبوت، آیه ۲۸) اینان به عنوان بنیانگذاران همجنسگرایی معرفی شدهاند؛ زیرا دچار نوعی آزمندی در شهوت جنسی بودند به گونهای که به جنس مخالف بسنده نمیکردند و در جستجوی راههای جدید برای ارضای شهوت جنسی، همجنسگرایی را بنیاد گذاشتند.
قوم مدین که قوم حضرت شعیب (ع) است نیز دچار بحرانهای ضد اخلاقی بودند. اگر قوم لوط گرفتار شهوترانی جنسی بوده و در این حوزه گرفتار آز و حرص شدید شده بودند، قوم مدین گرفتار شهوت مالی و تکاثرطلبی بودند و برای ارضای این شهوت اقتصادی، راههای ضد اخلاقی کم فروشی و گرانفروشی را در پیش گرفتند و با تصرف در پیمانهها و ترازوها، سودجویی میکردند و هنجارهای اخلاقی و عقلانی را زیرپا میگذاشتند. از اینرو گرفتار خشم الهی و عذاب دنیوی شدند. (اعراف، آیه ۸۵)
البته غیر از این اقوام حتی از اهل کتاب بویژه یهودیانی بودند که برخلاف آموزههای عقلانی و وحیانی، رفتارهای ضد اخلاقی را در پیش گرفتند و موجبات خشم خداوند شدند. از جمله این کارهای ضد اخلاقی، میتوان به قانون گریزی و دور زدن آن اشاره کرد که اصحاب سبت از قوم یهود در پیش گرفتند و خداوند آنها را به بوزینه و خوک تغییر ماهیت داد تا درس عبرتی برای دیگران شوند. (بقره، آیه ۶۵؛ مائده، آیه ۶۰؛ اعراف، آیه ۱۶۶)
حرص و بخل، صفات زشت اخلاقی
یکی از خلقیات زشت بشری، حرص و طمع است. حرص به معنای خواستن بیش از اندازه است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص۲۲۷) همین بیش خواهی است که صفت اخلاقی زشت دیگری را موجب میشود که از آن به بخل یاد میشود و اجازه نمیدهد تا خیری به کس دیگری برسد. (معارج، آیات ۱۹ و ۲۱) خداوند در آیه ۱۸ سوره عادیات، از حب شدید و بخل آمیز انسان نسبت به مال سخن به میان میآورد که مانع خیررسانی به دیگران میشود. (المصباح، ص۳۰۷، «شدّ»؛ و نیز روحالمعانى، ج۱۶، جزء۳۰، ص۳۹۲)
در بیان علت حرص به دنیا و ثروت اندوزی و ارضای شهوات نفسانی باید به بی اعتقادی شخص به آخرت و بی اعتمادی او به خداوند اشاره کرد. رسول خدا (ص) به امام على (ع) درباره ریشه بسیاری از خصوصیات زشت اخلاقی از جمله حرص میفرماید: اعلم یا على انّ الحبن و البخل و الحرص غریزهًْ واحدهًْ یجمعها سوء الظّن؛ اى على! بدان که ترسویى و بخل و آزمندى یک سرشتند و ریشه آنها بدگمانى (به خدا) است.(میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۶)
على (ع) نیز شک و بی اعتمادی به خداوند را خاستگاه حرص دانسته و فرموده است: على الشک وقلّهًْ الثّقهًْ باللّه منى الحرص و الشّح؛ بناى آزمندى و بخل شدید، بر شک و کم اعتمادى به خدا استوار است. (همان، پیشین)
پس ریشه حرص و آزمندی نسبت به دنیا و گردآوری ثروت را میتوان در همان بی دینی و یا سست ایمانی شخص جستجو کرد. به این معنا که انسان حریص و آزمند انسان سست ایمانی است که شرور نفسانی و هواها و خواهشهای آن بر جان و روحش مسلط شده است و اجازه نمیدهد تا بر خداوند توکل کند. از اینرو امیرمومنان (ع) در سخنی دیگر میفرماید: شدّهًْ الحرص من قوّهًْ الشّره و ضعف الدّین؛ آزمندى زیاد ناشى از نیروى سیرىناپذیرى و سستى دین است. (همان، پیشین)
حرص از مهمترین عوامل نارضایتی در بشر است؛ زیرا هرگز به داشتههایش خشنود نمیشود و سیرناپذیر میخواهد گردآوری و تکاثر کند و بر داشتههای مادی خود بیفزاید. از اینرو همواره با همه انبوه ثروت خویش آه و ناله میکند و از کمبودها مینالد و از نداری شکایت و گلایه میکند و وقتی با کمترین مشکلی در دنیا مواجه میشود نالههایش افزایش مییابد و گوش فلک را کر میکند و از اوضاع اقتصادی و مشکلات آن مینالد. (معارج، آیات ۱۸ تا ۲۰)
علت اینکه حضرت آدم (ع) بر سر وعده نماند و عهد و پیمانی که با خدا بسته بود، شکست (طه، آیه ۱۱۵) و به درخت ممنوع نزدیک شد و از آن چشید و خود را گرفتار شقاوت کرد، همان حرص و آز است؛ زیرا میخواست افزون بر داشتههایش به چیزهایی برسد که برای او نبود یا راه رسیدن به آن این درخت ممنوع و مخالفت کردن با حکم نهی الهی نبود. (طه، آیه ۱۲۰) بر این اساس رسول خدا (ص) نسبت به صفت زشت حرص و آز در انسان هشدار میدهد و میفرماید: اِیّاکم والکبر فانّ ابلیس حمله الکبر على ان لا یسجد لآدم و ایّاکم و الحرص فأنّ آدم حمله الحرص على ان تأکل من الشّجرهًْ و ایّاکم و الحسد فأنّ بنى آدم انّما قتل احدهما صاحبه حسداً فهنّ اصل کلّ خطیئهًْ؛ از تکبر دورى گزینید چه این که کبر شیطان را وادار کرد که بر آدم سجده نکند (وحال آن که دستور خدا بود) و از حرص و آز دورى کنید، زیرا همین صفت باعث شد که آدم از میوه درخت (ممنوعه) بهره گیرد و از حسد بپرهیزید که علت کشتن یکى از فرزندان آدم دیگرى را حسد بود؛ و (بدانید) که این سه ریشه و اساس هر خطا و گناهى است.
میزانالحکمه ری شهری باب ۳۳۷۶، حدیث ۱۷۳۲۳)
امام صادق (ع) درباره سیرناپذیری آزمندان میفرماید: منهومان لایشبعان: منهوم علمٍ و منهوم دنیا؛ دو آزمندند که هرگز سیر نمىشوند: آزمند دانش و آزمند دنیا.(میزان الحکمه، رى شهرى، ج ۳، ص ۲۴)
آزمندی همان گونه که خشنودی را از شخص سلب میکند، هم چنین آرامش و آسایش را از شخص میگیرد. از این رو امام صادق (ع) در بیان آثار زشت آزمندی فرموده است: حرم الحریص خصلتین و لزمته خصلتان حرم القناعهًْ فافتقد الرّاحهًْ، وحرم الرّضا فافتقد الیقین؛ آزمند از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت همراه او نشدهاند، از قناعت محروم است و در نیتجه آسایش را از دست داده است. از رضایت محروم است و در نتیجه یقین را از کف داده است. (میزانالحکمه، ج ۹، ص ۵۷۸)
این خصلت چنان شخص را گرفتار میکند که نه تنها به دیگران کمکی نمیکند و دست مسکین و زمینگیری را نمیگیرد (قلم، آیات ۱۷ تا ۲۴؛ فجر، آیات ۱۸ تا ۲۰) بلکه در برخی از موارد دچار خساست شده و حتی چیزی که گردآورده برای خود خرج و هزینه نمیکند.
رسول خدا (ص) فرمودند:هرگاه از براى فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد، باز رودخانه سوم را مىطلبد و اندرون او را هیچ چیز پر نمىکند مگر خاک. (معراج السعادهًْ، ص ۳۶۴)
امام باقر (ع) فرمود: مثل الحریص على الدّنیا مثل دودهًْ القزّ: کلّما ازدادت من القزّ على نفسها لفّاً کان ابعدلها من الخروج، حتّى تموت غمّا؛ حکایت آزمند به دنیا، داستان کرم ابریشم است که هرچه بیشتر ابریشم بر خود مىتند، با بیرون آمدن از پیله بیشتر فاصله مىگیرد تا آنکه سرانجام دق مرگ مىشود.(میزان الحکمه، رىشهرى، ج ۳، ص ۲۱)
حرص، بیماری بسیار خطرناکی است، زیرا بسیاری از رفتارهای ضد اخلاقی و ضد قانونی ریشه در آن دارد. کنزاندوزی و انباشت ثروت به هر شکلی (معارج، آیات ۱۸ و ۱۹)، پذیرش ذلت و خواری (فجر، آیات ۱۶ تا ۲۰)، پذیرش رسوایی و خواری در دنیا (مائده، آیه ۴۱)، مخالفت با احکام عقل و شرع (مائده، آیات ۴۲ تا ۴۴)، خوردن مال یتیم (فجر، ایات ۱۷ تا ۲۰)، آخرتگریزی (بقره، آیات ۹۴ تا ۹۶)، بی صبری (معارج، آیات ۱۹ و ۲۰) و مانند آن از جمله برخی از آثار حرص و آز است.
بخل، برآیند حرص و آز
چنانکه گفته شد، ریشه بخل ورزی آدمی در همین حرص و آزمندی اوست. (معارج، آیات ۱۹ و ۲۰) پس با ترک چنین خصلت زشتی انسان از بسیاری از خصلتهای زشت دیگر در امان است که از جمله آنها بخل است. انسان حریص به سبب عدم اشباع شدن همواره بر آن است که گردآوری کند و حتی به خود اجازه نمیدهد که داراییها و ثروت خویش را در جایگاه شایسته آن هزینه کند. این گونه است که به صفت بخل شناخته و معرفی میشود. (مفردات الفاظ قرآنکریم، ص۱۰۹، «بخل»)
انسان بخیل گرفتار اموری، چون کفران نعمت (نساء، آیه ۳۷)، کینه نسبت به انسانهای ارزشی و اخلاقی و دعوتهای پیامبران (محمد، آیات ۳۷ و ۳۸)، سختی و رنج (لیل، آیات ۸تا۱۰)، ناسازگاری در خانواده و جامعه (نساءآیه ۱۲۸)، نفاق و کفر نهان (توبه، آیات ۷۶ و ۷۷)، همراهی شیطان (نساء، آیات ۳۷ و ۳۸)، خشم الهی و از دست رفتن ثروت و سرمایه (قلم، آیات ۱۷ تا ۲۷) و مانند آن میشود.
سقوط انسان و جامعه
با نگاهی به آیات و روایات، به روشنی دانسته میشود که بسیاری از صفات ضد اخلاقی و ضد هنجاری انسان ریشه در صفاتی، چون حرص دارد. انسانی که حریص و آزمند است، گرفتار بیماری دیگری میشود که همان بخل ورزی است. این بخلورزی نیز تاثیر زشتی بر روحیه و رفتار اجتماعی و اقتصادی شخص به جا میگذارد و زمینه بسیاری از بحرانهای ضدهنجاری در جامعه میشود.
بخل اجازه نمیدهد تا گردش درست ثروت در جامعه اتفاق افتد و مردم از ثروت اندوخته شده بهرهمند شوند و شکوفایی اقتصادی و تمدنی رخ دهد. پس حریص و بخیل با حرص و بخل خود جامعه را به تباهی میکشانند و بسیاری از زشتکاریها را در جامعه موجب میشوند. از این رو خداوند بخیل را به عذابی سخت بیم میکند؛ چرا که بخلورزی او زشتکاریهای بسیاری را موجب میشود و جامعه را تباهی میکشاند.(توبه، آیات ۶۷ و ۶۸)
خداوند در آیه ۱۸۰ سوره آل عمران از آویخته شدن داراییهاى بخیلان در قیامت بر گردن آنان به صورت طوقى آتشین به عنوان تبلور شر و زیان بخلورزى سخن به میان میآورد تا نشان دهد که چرا از نظر اسلام بخل تا این اندازه زشت است؛ زیرا بخلورزی تنها به شخص ضرر نمیرساند بلکه جامعهای را به سقوط میکشاند. پس به میزان تاثیر زشت این صفت در جامعه میزان عذاب تشدید میشود. خداوند در آیات ۲۹ و ۳۸ سوره اسراء بخل ورزی را رفتاری بد دانسته و آن را به عنوان رفتاری گناه آمیز معرفی میکند؛ بنابراین بخل تنها یک صفت ضد اخلاقی نیست بلکه یک عمل بد و گناه زشت است که میبایست از آن پرهیز کرد.
منبع: روزنامه کیهان
انتهای پیام/