به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، هویزه در جنوب استان خوزستان قرار دارد که به دلیل وقایع رخ داده در جنگ عراق و ایران شهرت دارد. جنگ میان عراق و ایران در عراق با عنوان «قادسیه صدام» و در ایران با نام «دفاع مقدس» یا «جنگ تحمیلی» شناخته میشود. از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق، آنان رویای رهبری جهان عرب را در سر میپروراندند. حمله صدام به ایران که با هدف رهبری بر ایران به وقوع پیوست، آغازگر جنگ ٨ ساله بود. نیروهای بعثی، هویزه را با خاک یکسان کردند و تنها چند ساختمان و مسجد در آن سالم ماند. مردم این شهر به ٢ زبان عربی و فارسی سخن میگویند و بیشتر آنان نیز پیرو مذهب تشیع هستند.
بعد از اشغال هویزه چندین بار تلاش شد تا این شهرستان از محاصره نیروهای صدام رها شود. سرانجام در ساعت ٣۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت سال ۱٣۶۱ عملیات بیت المقدس در محور اهواز - دشت آزادگان منتهی به هور هویزه با رمز «یا علی ابن ابی طالب» با حضور بیش از ۱٣۰ هزار رزمنده و نیروهای ارتش، سپاه و بسیج آغاز گردید. در مرحله دوم آن نیز که در ۱٨ اردیبهشت سال ۶۱ خورشیدی صورت گرفت هویزه آزاد شد و مردم با شور به استقبال نیروهای رزمنده رفتند.
علی نیسی یکی از راویان جنگ هویزه در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، گفت: زمانی که هنوز بعثیها وارد شهر نشده بودند، توپ، تانک و خمپاره پرتاب میکردند و این به مثابه هدیه این رژیم، به مردم هویزه بود که چندین شهید و مجروح بر جای گذاشت. آنان از پاسگاه شروع به تصرف شهر نمودند و مردم نیز کم کم درک میکردند که جنگ شده است، زیرا همچنان سرگشته بودند و بهت زده و باورشان نمیشد که صدام حمله کرده است. نیروهای بعثی چند روزی در پاسگاه مستقر شدند، اما مردم از آنان استقبال نکرده که این موضوع برایشان سخت بود، تا اینکه فرصتی برای مردم پیش آمد که از حصار نیروهای صدام رها شوند.
وی در ادامه افزود: اوایل انقلاب بود و همچنان شور انقلابی در میان مردم وجود داشت، اهالی شهر از ابتدا به صورت تظاهرات شروع به اعتراض کردند و سپس اهالی به سمت بعثیها با سلاحهای سرد و گرم هجوم بردند. در این حین عراقیها که گمان میکردند مردم به استقبال آنها آمدند وقتی متوجه عکس امام خمینی (ره) در دست مردم شدند، شروع به تیراندازی کرده و افرادی را به شهادت رساندند. این موضوع سبب خشم اهالی هویزه شد و عراقیها را فراری دادند. البته این جریان نقطه عطفی برای ایجاد کینه و عقده از سوی بعثیها نسبت به مردم شهر هویزه شد.
عبدالله مزرعه یکی از ساکنین هویزه در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، با بیان اینکه بعثیها حتی به مقدسات مردم رحم نکردند و همه را با خاک یکسان کردند، گفت: آنها میگفتند هدف ما اتحاد اعراب است؛ در حالی که اینجا وطن ما است، مگر میشود وطن خود را فروخت؟ باید برای وطن و خاک خود جان داد، صدام با سلاح به مردم حمله کرد و مردم را کشت، پس به چه دلیل ما باید از آنها حمایت میکردیم! هویزه دروازه تشیع است و ما عرب هستیم، اما ایرانی، مگر میشود به خاطر قومیت به کشور خود خیانت کرد؟
معصومه حویزاوی، از شاهدان عینی حمله ارتشِ بعث به هویزه در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، بیان داشت: از طرف ارتش «تا دندان مسلح صدام»، مدام موشک و خَمسِ خَمسِ (خمپاره) میآمد و تمام شهر ما را نابود کردند. همه مردم فرار کردند و جوانان برای دفاع ماندند. با وجود همه این سختیها و مشکلات حتی اگر دوباره بخواهند حمله کنند تا آخرین نفس از مرز و بوم خود دفاع خواهیم کرد و همچنان ایستاده ایم، جوان، پیر و کودک نیز تفاوتی ندارد.
طاهر جرفی، بسیجی دوران جنگ، در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، از خاطره خود مبنی بر شهید شدن سهام خیام، اظهار کرد: شهیده سهام به بهانه شستن ظروف لب رودخانه میرود تا ببیند جریان حمله عراقیها چیست؟ در آنجا با بعثیها مواجه میشود وقتی که اعتراض کرده و شروع به پرتاب سنگ به سوی نیروهای صدام میکند، دخترک بی گناه را به رگبار میبندند، به شکلی که وقت حمل جنازه نیز آن را نشناختیم و مادرش از ظروف همراه وی، او را تشخیص داد، جرفی میگوید: «ما باید به چنین شهدای شجاعی افتخار کنیم.»
سرهنگ پاسدار عبدالرحمن سلیمانی طرفی، ارشد ناحیه مقاومت بسیج شهرستان هویزه در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، با شرح این مسئله که ما هیچ نیرو و سلاحی نداشتیم و تنها اسلحه ما نیروی ایمان مان بود، گفت: با دست خالی و اسلحه «ام یک» و با همین امکانات کم و ناچیز سنگر میگرفتیم و با همین قدرت کوچک توانستیم اجازه ندهیم که دشمن پیشروی کند با وجود اینکه آنها پیشرفته بودند و ما فقط خدا را داشتیم.
وی افزود: یک شب تصمیم گرفتیم که عراقیها را باید از اینجا خارج کنیم، آن شب همه یکدل و یکدست تصمیم مان بر آن شد. حتی هوانیروز نیز موافق بود و به کمک ما آمد. اول پاسگاه را تصرف کرده و ستون پنجم دشمن را گرفتیم و طی ٣ روز هویزه را دوباره به خاک ایران بازگرداندیم در آن هنگام نیروهای بعثی تا نزدیک بصره عقب نشینی کردند. حاج یونس و حاج عبدالله از جمله افرادی بودند که فرمانده عملیات بودند و در آزاد سازی ما را یاری کردند در حقیقت ارتش بعث متحمل شکستی مفتضحانه شد.
سرهنگ سلیمانی طرفی، بیان کرد: با وجود مقاومت مردم، عراقیها با ماشینهای زرهی به شهر حمله کرده و برعکس ادعاهایشان که میگفتند ما برای رهایی و آزادی مردم عرب خوزستان آمدیم، تلی از ویرانی را برجا گذاشتند و تنها یک مسجد که محل تجمع انقلابیون بود باقی ماند. اهالی نیز به شیراز، اصفهان و بهبهان مهاجرت کردند و برخی نیز به سمت هور رفتند تا در امان بمانند برخی نیز در همین جا ماندند و شهید شدند.
علی جرفی یکی از ساکنین شهر هویزه در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، گفت: دشمن در سال ۱۳۵۹ وقتی به کشور ما حمله کرد مخصوصا در منطقه دشت آزادگان و شهرستان هویزه در ٢ محور وارد منطقه شد. مرحله اول از طلائیه که به سمت هویزه آمدند و مرحله دوم از سوی چذابه بود تا سوسنگرد را تصرف کنند، برای رسیدن به این هدف از چند لشکر استفاده کردند که یک ناجوانمردی تمام عیار نسبت به وضع جامعه هویزه بود. با این اقدامات شهرستان هویزه محاصره شد و مردم نتوانستند خارج شوند و ماندند.
وی افزود: پیش زمینه دشمن از مردم به گونهای دیگر بود، آنها گمان میکردند، چون اهالی عرب هستند پس میتوانند از جملاتی مانند «اتحاد اعراب» استفاده کرده و مردم را با خود همراه کنند، اما غافل از آن بود که اعتقادات مردم محکم است و با توجه به شیعه گرایی، مردم هرگز در صف بعثیها قرار نخواهند گرفت. این موضوع موجب ناامن شدن عقبه دشمن شد و پس از تقریبا ٢ ماه، عملیات را با شدت بیشتری آغاز کردند، هدف فقط به شهادت رساندن مردم بود.
به هر حال مقاومت دلاورانه و نیروی ایمان مردم هویزه در مقابل ارتش مسلح و تجهیزات پیشرفته صدام، امری قابل ستایش و ستودنی است. مردم مدافعی که جز تسلیحات ابتدایی و پراکنده هیچ نداشتند الا ایمان به مقاومت و بدین سان قهرمانانه از وجب به وجب خاک وطن دفاع کردند و آغازگر شکستهای بعدی ارتش بعث شدند. مقاومت اهالی شهرستان هویزه ثابت کرد که معادلات نظامی تنها تحت تاثیر قدرت نظامی و نمودارها و جدولها نیست، بلکه اعتقاد و ایمان راسخ نیز میتواند امری مهم در دگرگونی برنامه ریزیها باشد.
گزارش از ساسان ناصری زاده
انتهای پیام/