به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، ایالات متحده آمریکا از دیرباز به دنبال آن بوده که به عنوان یک هژمونی که قصد ایجاد تنش و ناسازگاری در جهان را دارد، معرفی و شناسایی شود.
اما به هر حال بازی در چنین نقشی برای این کشور و سایر ملل جهان بدون هزینه هم نبوده و در موارد زیادی خسارت های جبران ناپذیری برای ایالات متحده و جامعه بین الملل به بار آورده است. در این میان با توجه به تنشآفرینیهای واشنگتن، تهران می تواند از فرصت هایی که در سایه این اختلافات در صحنه بین المللی ایجاد می شود حداکثر استفاده را ببرد.
در این گزارش سعی شده به برخی از مهم ترین آنها پرداخته شود.
جنگ تجاری واشنگتن_پکن از زمانی آغاز شد که دولت ترامپ سعی کرد برای بسیاری از کالاهای وارداتی چینی، تعرفه ۲۵ درصدی اعمال کند تا از این طریق نوعی توازن در بین واردات کالاهای چینی و صادرات کالاهای آمریکایی به این کشور برقرار کند. این اقدام با واکنش شدید مقامات چینی مواجه شد. تا حدی که آنها برای مقابله به مثل کردن از تعیین تعرفه ۲۵ درصدی برای کالاهای وارداتی آمریکا به کشورشان خبر دادند. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که در نهایت به آن لقب جنگ اقتصادی داده شد.
بنابر اعلام خبرگزاری های بین المللی همچون رویترز و شینهوا، اگرچه جنگ تجاری بر روند فعالیتهای دو کشور تاثیرات منفی گستردهای گذاشته است، اما چین به این خاطر که تنها توانایی اعمال تعرفه بر روی کالاهای اندکی از آمریکا را دارد با کسری تجاری بیشتری مواجه شد و در مقابل ضربات محکمتری را از تعرفهگذاری ۲۰۰ میلیارد دلاری آمریکا بر کالاهای چینی متحمل شد. در چنین شرایطی تهران به عنوان کشوری که از سوی واشنگتن با تحریمهای شدید اقتصادی مواجه است بیشترین شباهت را با پکن داشته و میتواند تا اندازه زیادی رکود اقتصادی ناشی از تحریمهای اخیر آمریکا را در تعاملات با چین به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی و تجاری جهان جبران کند و از تعاملات با پکن به نفع خود بهره ببرد، اگرچه این منافع یکسویه نبوده و برای پکن هم ارزشهای بسیاری را به دنبال خواهد داشت. در همین راستا باید بررسی کرد که اختلاف تجاری چین با آمریکا در چه بخشهایی می تواند منافعی برای کشورمان به همراه داشته باشد .
در شرایطی که آمریکا و دولت دونالد ترامپ به دلیل اجرای تحریمهای اقتصادی سنگین، از افزایش فشارهای اقتصادی علیه ایران حرف میزنند، جنگ تجاری این کشور با چین میتواند به عنوان یک مزیت بسیار بزرگ برای دولتمران ایرانی محسوب شود. تهران این امکان را دارد که طی اقدامی هوشمندانه، تهدید به وجود آمده علیه چین به واسطه آمریکا را به یک فرصت بسیار بزرگ برای خود تبدیل کند. هماکنون ایران و چین در بسیاری از حوزههای اقتصادی، منافع یکسانی دارند. تسهیل شرایط برای ورود شرکتهای چینی به ایران و تشویق آنها به انجام سرمایهگذاری در حوزههای مختلف اقتصادی، یکی از این موارد محسوب میشود. آمارهای منتشر شده حجم سرمایهگذاریهای پکن در تهران تا سال ۹۶ را نزدیک به ۲.۲ میلیارد دلار برآورد کرده است و با توجه به امر می توان گفت حجم قابل ملاحظه سرمایهگذاریها نشان از تمایل چین برای ادامه یا حتی پرنگ تر شدن حضور در این حوزه را خواهد داشت.
یکی از مهمترین دغدغههای دولت ترامپ در زمان اعمال تحریمهای نفتی علیه ایران مربوط به تعاملات خرید و فروش نفت بین تهران و پکن بود. بدیهی است در شرایط کنونی که چین تحت فشارهای اقتصادی آمریکا قرار دارد، خرید نفت ایران میتواند به عنوان ابزاری مهم برای خنثیسازی تاثیرات تحریمهای واشنگتن بر تهران تلقی شود. این اقدام میتواند فضای بازتری را برای ایران به منظور تامین منافع نفتیاش فراهم کند. ضمن اینکه طبق آخرین اخبار منتشر شده میزان نیازهای نفتی این کشور برای سال ۲۰۱۹ افزایش پیدا خواهد کرد و پکن در سال جدید ۵۰۰ هزار بشکه نفت بیشتر از سال ۲۰۱۸ نیاز خواهد داشت و ما میتوانیم به عنوان مهمترین تولیدکننده نفتی چین این میزان افزایش را تامین کنیم. در مقابل نگرانی چینیها از افزایش جایگاه نفتی هند به عنوان یکی از کشورهای رقیب پکن در بحث تعاملات نفتی با ایران، فرصت دیگری برای افزایش منافع ما به صورت غیرمستقیم تلقی می شود.
نباید فراموش کرد چین بزرگترین خریدار جهانی نفت کشورمان و بزرگترین شریک تجاری ما محسوب میشود. در چنین شرایطی که نیازهای نفتی پکن برای سال جدید در حال افزایش است و حجم درآمدهای نفتی ایران نیز به میزان زیادی کاهش پیدا کرده و منابع مالی تامین بودجه در سال جدید نیز با کسری مواجه هستند، دولت ما میتواند با جایگزین کردن یوان چین به جای دلار آمریکا در مبادلات نفتیاش با چین، حجم درآمدهای نفتی خود را افزایش دهد و چرخهای نفتی اقتصاد کشور را دوباره به حرکت دربیاورد. امکانپذیرشدن تعاملات نفتی دو کشور در شرایطی که پکن بارها تحریمهای نفتی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده بود، بیشتر از هر زمان دیگری امکانپذیر است.
تحریمهای اعمال شده علیه ایران، توانایی ما را برای دنبال کردن مواضع سیاسی کشور در سطوح مختلف منطقهای و بینالمللی، تضعیف کرده است. تهران و پکن در موضوعات زیادی با چین منافع مشترک بسیاری دارد. جنگ تجاری چین و آمریکا میتواند فرصتی مهم برای تهران تلقی شود تا به واسطه آن منافع سیاسی دوجانبه خود با چین در موارد بسیاری را دنبال کند. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که ببینیم چین به عنوان یکی از کشورهای امضا کننده برجام حقوق ایران را در بسیاری از موارد از جمله موضوع هستهای به رسمیت شناخته و افزایش همکاریهای بین دو کشور موجب میشود تا ایران بتواند با حمایت چین همچنان روی مواضع قبلی خود در حوزه اهداف سیاسیاش اصرار کند.
چین با کشورهای مختلف جهان روابط خوب تجاری و سطح بالایی را برقرار کرده و اخیراً هم در کشورهای آفریقایی سرمایهگذاریهای خوبی را انجام داده و سطح روابط خود را با آفریقا ارتقا بخشیده، یعنی سیاست های اقتصادی این کشور در سطح جهان تاکنون موفق بوده و این امری قابل تحسین است، تهران هم باید از این موضوع در راستای تامین منافع ملی خود بهره مند شود.
کاهش هزینه های اقتصادی تحریم با یافتن متحدان و شرکای در فضای بین المللی در کاهش هزینه های تحریم به کشورمان کمک زیادی می کند. ضمن اینکه هزینههای تحریم را برای تحریم کننده هم به مقدار زیادی افزایش خواهد داد، چرا که لازم است برای اتحاد چند جانبه ی عاملان، امتیازات بیشتری بدهد. عملیات روانی، نقض اجماع ها، نفوذ بین متحدان علیه منافع کشور مان و ... مبتنی بر هنجارهای بین المللی می تواند هزینه تحریم را برای تحریم کنندگان افزایش دهد.
ترامپ آلمان را نه تنها در جایگاه متحد خود نمی داند بلکه از آن به عنوان مخل سیاستهایش یاد می کند و این کشور را به گفتوگو با ایران، ایجاد مناسبات نزدیک با آن و تلاش برای دور زدن تحریمهای آمریکا علیه این کشور و اخلال در سیاست خشن آمریکا در قبال تهران متهم می کند.
در این میان اشپیگل از قول نیلز آنن، یکی از معاونان وزارت خارجه آلمان مینویسد «سیاست ایالات متحده فشار حداکثری بر ایران و تنشهای منطقهایست». در همین راستا هم ژان آسلبورن، وزیر خارجه لوگزامبورگ از سیاست خاورمیانه ترامپ به عنوان «سیاستی به شدت خطرناک» یاد کرده و می گوید «ترامپ قرارداد بینالمللی با ایران را لغو و در بحران اسرائیل و فلسطینی طرح ایجاد دو دولت را به کلی ناممکن کرده است.»
نگاه بروکسل و آلمان به سیاستی که ایران در برابر «تحریکات و فشارهای آمریکا» اتخاذ کرده مثبت است. آنها این سیاست را با «احتیاط و مناسب» ارزیابی میکنند.
جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته به دلیل بی ثباتی و نا امنی افغانستان، خسارت های زیادی پرداخت کرده و همواره برای ساماندهی اوضاع و بازگشت ثبات و امنیت در مقاطع مختلف تلاش هایی انجام داده است. یکی از تهدیداتی که همواره متوجه ایران بوده را می توان حضور ناتو در منطقه دانست، چراکه ناتو علاوه بر نفوذ در افغانستان با کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس همکاری دارد. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران با 15 کشور (کشورهای عضو شورای همکاری ) از طریق آب و خشکی دارای مرز مشترک است و این کشورها به طرق مختلف با پیمان آتلانتیک شمالی همکاری دارند بنابراین نحوه همکاری ها به گونه ای است که به سمت گیری ناتو به شرق و به ویژه در فضای ژئوپولتیک شمال-جنوب کشور ایران کمک کرده است.
با توجه به شرایط کنونی درباره آینده افغانستان دو دیدگاه خوشبینانه و بد بینانه وجود درد. گروهی معتقدند که خروج ارتش ایالات متحده، متحدین و ناتو از افغانستان لاجرم لبنانی دیگر(طی دهه 1980) و ماندن در افغانستان، اسرائیل – فلسطینی دیگر شکل خواهد داد آمریکا نخواهد توانست در فاصله زمانی مناسب، افغانستان کنونی را سامان دهد. چنانچه کابل موفق نشود تعریف مجددی از روابط میان گروههای متعدد قومی- مذهبی ارائه کند که باید بر همزیستی و برابری استوار باشد، این کشور نمی تواند به نحو موثری با خشونت های کنونی و نیروهای گریز از مرکز مقابله کند و در نهایت تنش ها موجود همچنان به صورت یک مشکل دائمی در حیات سیاسی افغانستان و منطقه باقی خواهند ماند.
گروه دیگر معتقدند آمریکا در راستای راهبرد سیطره جویانه خود، با انعطاف پذیری و تغییرات تاکتیکی؛ به تدریج قدرت را به افغانها به خصوص در حوزههای امنیتی منتقل میکند و به صورت هدایت شده از ظرفیتهای سازمان ملل، ناتو و سایر متحدین خود در افغانستان در راستای کاهش هزینههای خود استفاده خواهد کرد تا سالهای سال در این کشور بماند. در این میان پاکستان هم در افغانستان دارای منافع استراتژی و حیاتی است. از آنجا که نقش موثری در صحنه داخلی افغانستان دارد، برقراری تعامل بیشتر با آن کشور و کاهش حوزههای اختلاف که نهایتا منافع ملی ایران را به خطر میاندازد ضرورت پیدا میکند.
تهدید همیشه هم منفی نیست!
در نهایت باید گفت که تهدید ذاتاً امرمنفی نیست بلکه میتواند بصورت کنترل صحیح شرایط، خلق فرصت و منفعت و در صورت عدم کنترل صحیح موجبات ورود ضرر را فراهم کند.
انسانها چارهای جز مقابله با تهدیدات پیشرو ندارند و بالطبع برخورد با تهدیدات موجب تغییر موقعیت آنها به وضعیت جدید خواهد شد. این وضعیتهای جدید میتواند بهترتیب در دامنه منفعت، ضرر و یا ترکیبی از هر دو قرار بگیرد، جمهوری اسلامی ایران نیز میتواند در سایه این تهدیدات با همگراییهای مناسب در وضعیت متفاوتی قرار گیرد که زمینه را برای سود و منفت و در نهایت توسعه این کشور را ایجاد کند.
انتهای پیام/
نه شرغی و نه غربی فقط اقتصاد مقاومتی و کوتاه کردن دست چپاول گرا
اما آنقدر چشم به اروپایی ها دوخته که ما حتی در چین سفیر هم نداریم!
به امید برجام نتوان نشست.