در هنگام تنش میان دو دولت عموما کشورهایی با چهرههای صلح طلب برای میانجی گری اعلام آمادگی میکنند.
به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، شورای عالی امنیت ملی ایران روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۸ با صدور بیانیهای خطاب به کشورهای عضو برجام، تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران در راستای صیانت از امنیت و منافع ملی مردم ایران و در اعمال حقوق خود مندرج در بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، از ۱۸ اردیبهشت ۹۸ برخی تعهدات خود در توافق برجام را متوقف میکند.
پیش از این اقدام ایران، واشنگتن هم رویکرد خصمانهاش را در خصوص تهران تشدید کرد، در این بین با تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و لفاظیهای گسترده با هدف جنگ روانی در صدد تهدید کشورمان برآمد، به طوری که دست کم هفت کشتی جنگی آمریکایی به فرماندهی ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به خلیج فارس اعزام شدند، همچنین سامانه موشکی پاتریوت در منطقه مستقر شد.
هر چند در این بین جمهوری اسلامی ایران هم بیکار ننشست و با تروریستی اعلام کردن نیروهای آمریکای «ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا» در منطقه خاورمیانه و شرق آسیا موسوم به سنتکام در جهت اقدام متقابل گام برداشت.
به دنبال افزایش تنش بین تهران و واشنگتن، برخی از کشورها مانند عراق، عمان، ژاپن و سوئیس اعلام کردند که میتوانند با ایفای نقش در قالب میانجی در کاهش تنش بین دو کشور کوشش کنند٬ اما میانجی یا منجیگری به چه معناست و در چه شرایطی میتوان در صحنه و روابط بین الملل مثبت و مفید ارزیابی شود، به همین منظور سعی شده در این گزارش به آنها پاسخ داده شود.
برای حل اختلافات سیاسی، نمیتوان از روشهای حقوقی استفاده کرد. بلکه باید از راهکار های سیاسی سود جست. از جمله روشهای مطرح برای حل این اختلافات میتوان به مذاکره، مساعی جمیله، میانجیگری، تحقیق و سازش اشاره کرد.
مذاکره از رایجترین شیوههای سیاسی حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی است و نخستین گام و مقدمه توسل به دیگر روشهای حل مسالمت آمیز به شمار می آید. حتی پس از وقوع جنگ بین دو کشور، مذاکره اهمیت زیادی دارد. در ماده ۳۳ منشور ملل متحد، مذاکره به عنوان اولین راه حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی به حساب می آید.
مذاکره از مؤثرترین راهکار های حل منازعات بوده و از انعطاف بسیاری برخوردار است. البته در صورتی اثر خواهد داشت که طرفین اختلاف مایل به رفع مسئله بوده و نیروهای سیاسی آنها تا حدی برابر باشد. در غیر این صورت، در مذاکرات سیاسی کشورهای ضعیف٬ دست خوش امیال و نظرات کشورهای بزرگ و قوی قرار میگیرند.
هرگاه دو دولت نخواهند اختلاف خود را از طریق مذاکرات سیاسی حل و فصل کنند و یا مذاکرات به نتیجه مطلوب منجر نشوند، دولت ثالث یا یک سازمان بین المللی یا سایر مقامات صلاحیتدار بین المللی که مستقیما در اختلاف ذی نفع نیستند، میتوانند اقدامات لازم در این زمینه را انجام دهند٬ بنابراین مساعی جمیله را میتوان به این شکل تعریف کرد: «شیوه حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی که به موجب آن، طرف ثالث با رضایت کشورهای طرف منازعه به عنوان واسطه و به نحوی دوستانه میکوشد تا آنها را به مذاکره جلب کند، بدون این که برای حل و فصل، به این کشور پیشنهادهای ماهوی ارائه کنند».
با توجه به تعاریف گوناگون مساعی جمیله دارای چند مشخصه است: اول، توسط دولت ثالث صورت میگیرد. دوم، با رضایت طرفین اختلاف است و سوم، طرف ثالث دخالتی در ماهیت اختلاف ندارد. چهارمین مشخصه این است که، طرف ثالث درباره نحوه حل و فصل اختلافات پیشنهادی ارائه نمیدهد، بلکه زمینه را آماده میکند.
از جمله اختلافاتی که در آن مساعی جمیله به کار گرفته شده است، میتوان به اختلافات آمریکا با ویتنام جنوبی و شمالی اشاره کرد که در آن مساعی جمیله فرانسه به کار رفت و در این تصمیم، دولت فرانسه امکانات لازم را برای تشکیل اجتماع طرفین اختلاف فراهم کرد. همچنین میتوان به مساعی جمیله دبیر کل سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ درباره حل اختلاف دو جامعه یونانی و ترک قبرس اشاره کرد. از سوی دیگر هم در جریان توافق هستهای ایران، دولت اتریش با فراهم کردن شرایط مناسب برای مذاکرات ۵+۱ نقش مساعی جمیله را به خوبی ایفا کردف در این میان عمان هم اعلام کرده در مذاکرات هستهای ایران نقش مشابه اتریش را داشته و شرایط را برای این مذاکرات محیا کرده است.
میانجگری سابقهای طولانی دارد و سوابقی از آن را می توان حتی در جوامع یونان قدیم، چین باستان و هند هم یافت. همچنین میانجیگری در جوامع مسیحی اروپا، به دلیل نفوذ معنوی پاپ سابقه طولانی داشته است. اما میانجیگری به شکل کنونی و در قالب قراردادهای دو جانبه و چند جانبه از اواسط قرن نوزدهم رایج شد؛ مثلا، در کنوانسیون ۱۸۵۶ پاریس، ماده ۲ مقرر میدارد: چنانچه اختلافی بین کشورهای امضاکننده (دولت عثمانی و دولتهای اروپایی) رخ دهد، از طریق میانجیگری حل و فصل خواهند کرد.
اساس آیین میانجیگری در کنفرانسهای صلح لاهه (۱۸۹۹ و ۱۹۰۷) پی ریزی شد. در کنوانسیون ۱۹۰۷ آمده است: دولتها باید قبل از توسل به زور اختلافات خود را بامیانجیگری حل و فصل کنند.
در میثاق جامعه ملل، با توجه به اختیاراتی که طبق ماده ۱۵ میثاق به شورای جامعه ملل داده شده بود، این شورا بارها با توسل به شیوه میانجیگری اقدام به حل و فصل اختلافات بین کشورها کرد. در ماده ۳۳ منشور هم میانجیگری به عنوان یکی از طرق حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات آمده است.
اما میانجیگر را میتوان به این شکل تعریف کرد: «میانجیگری از طریق کشور ثالثی است که با توافق کشورهای طرف اختلاف فعالانه در جریان مذاکرات شرکت میکند و درباره شرایط فیصله، پیشنهادهای ماهوی ارائه میدهد.» در این میان دکتر موسی زاده استاد مشهور حقوق بین الملل میانجیگری را به این شکل تعریف میکند که عبارت از اقدام داوطلبانه و فعال یکی از تابعین حقوق بین الملل (دولت ها، سازمانهای بین المللی و افراد) جهت دست یابی به زمینههای توافق و رفع اختلافات موجود است.»
میانجیگری اول، اقدامی داوطلبانه است؛ یعنی کشوری را نمیتوان ملزم به قبول میانجیگری کرد. دوم، اقدامی فعال است. میانجی مشارکت فعالی در رفع اختلافات دارد و پیشنهادات لازم را برای حل و فصل اختلافات ارائه میدهد. سوم اینکه میانجیگری لزوما توسط دولتها انجام نمی شود، بلکه سایر تابعین حقوق بین الملل (افراد و سازمانهای بین المللی) هم میتواند میانجی باشند. در نهایت، میانجیگری با توافق کشورهای طرف اختلاف صورت میگیرد و طرفین اختلاف مکلف به رجوع به این شیوه نیستند، مگر آن که موافقتنامهای بین آنها باشد که رجوع به میانجیگری را الزامی کند.
میانجیگری قبل از وقوع درگیری: حل اختلافات پیش از بحرانی شدن روابط آسانتر و سریعتر است. در این مرحله، میانجیگری روشی کارآمد و مؤثر شناخته شده است، از این نوع میانجیگری میتوان به میانجیگری انگلستان در سال ۱۸۶۸ بین فرانسه و پروس در مورد امور لوگزامبورک اشاره کرد.
در این میان کشورهای که به دنبال ایفای نقش میانجی گر در مورد تنشهای اخیر تهران و واشنگتن بودند٬ پیشنهادشان را مطرح کرده هدف مذکور را دنبال میکنند، زیرا همانطور که گفته شد حل اختلافات پیش از بحرانی شدن روابط آسانتر و سهل الوصولتر خواهد بود.
میانجیگری پس از وقوع درگیری: میانجیگری در مرحلهای که نیروهای نظامی طرفین درگیر هستند، مشکل است و احتمال موفقیت تا حدی کاهش مییابد. در این گونه اختلافات، باید ابتکارات دقیقی به کار گرفته شوند. با این وجود مشکلات این نوع میانجیگری نمونههای موفقی از آن را میتوان یادآور شد؛ میانجیگری فرانسه در جنگ آمریکا و اسپانیا که در نهایتا منجر به انعقاد معاهده صلح دسامبر ۱۸۹۸ شد و نیز میانجی گری آمریکا در جنگ روسیه و ژاپن که باعث انعقاد معاهده صلح پرتموت دسامبر ۱۹۰۵ شد.
اما هم اکنون شاهد هستیم که در خصوص درگیری سوریه و به ویژه یمن جلسات متعددی در قالب میانجیگری سازمانهای بین المللی و کشورهای مختلف جهان انجام شده است که تاکنون نتیجه قابل ملموسی در پی نداشته است.
در میانجیگری رضایت طرفین اختلاف لازم است، ولی در مساعی جمیله جلب رضایت طرفین اختلاف برای اقدام طرف ثالث لازم نیست.
میانجی نقش فعال و دخالت وسیعی در موضوع اختلاف دارد، در حالی که در مساعی جمیله نقش طرف ثالث چیزی جز ایجاد زمینه و ارتباط بین طرفین اختلاف نیست.
در میانجیگری، میانجی با دادن پیشنهادات لازم در ماهیت دعوا وارد میشود، ولی در مساعی جمیله شخص ثالث در ماهیت دعوا دخالتی ندارد.
با توجه به توضیح مفاهیم بالا باید دید که چرا اصولا برخی از کشورهای به دنبال ایفای چنین نقشی برای کاهش تنش هستند و به نوعی چه سودی از آن میبرند. برای درک این مفاهیم به مطالعه مورد تهران و واشنگتن به همراه کشورهایی که برای میانجیگری اعلام امادگی کرده اند پرداخته ایم.
نخست وزیر عراق پیشتر اعلام کرده بود که بغداد برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن تلاش میکند و با هر دو کشور در تماس است. برخی نمایندگان و همچنین رسانههای عربی نیز در روزهای اخیر از وجود نقش میانجی از سوی دولت عراق میان ایران و ایالات متحده برای عبور از وضعیت موجود در روابط دو کشور سخن گفتهاند.
سید عمار حکیم رئیس ائتلاف «الاصلاح و الاعمار» و جریان حکمت ملی عراق در این باره اعلام کرد: ما خطراتی را که در نتیجه درگیری بین آمریکا و ایران، عراق را احاطه کرده است درک میکنیم. تأثیرپذیری عراق از این درگیری به این دلیل نیست که مواضع معینی اتخاذ کرده بلکه به این دلیل است که عراق در قلب منطقه واقع شده است و ما باید در دور کردن عراق از هرگونه آثار احتمالی این درگیری جدی باشیم، زیرا زمانی که بر طبل جنگ کوبیده میشود عقل و منطق از بین میبرد.
همچنین احمد صحاف، سخنگوی وزارت خارجه در این باره گفت: در صورتی که از عراق درخواست شود نقشی در همکاری و هماهنگی از جمله در آرام کردن اوضاع داشته باشد، از تمامی فرصتها و امکانات موجود استفاده میکند تا به همسایگان، دوستان و شرکایش سود برساند؛ چرا که ما معتقدیم مفهوم امنیت، مفهومی است که جدایی پذیر نیست. امنیت عراق در سایه امنیت کشورهای همسایه است.
رئیسجمهور سوئیس در اقدامی بیسابقه و در یک سفر از پیش اعلام نشده وارد واشنگتن شده بود تا به گفته تحلیلگران درباره موضوع ایران با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، گفتگوهایی را انجام دهد،این کشور به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران نقشی موثر در مناسبات میان دو کشور دارد.
برای واشنگتن نقش سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران و ونزوئلا حائز اهمیت و الویت است. از سال ۱۹۸۰ که رابطه واشنگتن و تهران در پی تسخیر سفارت آمریکا قطع شد، سوئیس حفاظت منافع آمریکا را در ایران به عهده گرفته است و کانال دیپلماتیک میان دو کشور شد. در مذاکرات اتمی منتهی به برجام سوئیس نقش موثری بازی کرد. سال ۲۰۱۶ سوئیس در جریان مبادله زندانیان ایران و آمریکا نیز در پشت صحنه نقشی موثر داشت.
اخیرا نیز اعلام شد که دونالد ترامپ برای تسهیل تماس ایران با آمریکا جهت مذاکرات فیمابین شماره تلفنی را به دفتر سوئیس به عنوان کانال دیپلماتیک آمریکا در ایران داده است تا در اختیار مقامهای این کشور قرار دهد.این که ماورر در جریان سفر خود به آمریکا در مقام میانجیگری میان تهران و واشنگتن برآید امر کاملا نامحتملی نیست، چرا که به عنوان حافظ منافع آمریکا باید در این قضیه وظیفه اش را انجام میدهد.
همچنین این کشور تا سال ۲۰۱۵که رابطه آمریکا و کوبا قطع بود نیز دفتر حفاظت منافع آمریکا ذت در هاوانا اداره میکرد و همزمان حافظ منافع کوبا در آمریکا بود.
در سالهای اخیر تصور میشد که با توجه به گسترش روابط میان همه کشورهای دنیا و کاهش اختلافاتی که به قطع کامل مناسبات بیانجامد، «دفتر حفاظت منافع» هم به مدلی قدیمی در مناسبات بینالمللی بدل شده است. اما مورد مناقشه میان ونزوئلا و آمریکا از ابتدای سال جاری دوباره به این شیوه رونق و رواج بخشید. از آوریل امسال سوئیس از سوی ایالات متحده حفاظت منافع این کشور در ونزوئلا را هم به عهده گرفته است هر چند دولت ونزوئلا هنوز موافقت خود را با این ماموریت اعلام نکرده است.
اما در این بین سوئیس نیز از وظایفی که در این دفاتر انجام میدهد سود خود را در تعامل مستقیم با امریکا نیز برده است برای این کشور تجارت آزاد با آمریکا در صدر اولویتها قراردارد، به طوریکه از ابتدای سال ۲۰۱۸ میان دو کشور مذاکرات غیررسمی در باره تجارت آزاد در جریان است. دور قبلی مذاکرات برای رسیدن به یک قرارداد در پی مقاومت و اعتراض کشاورزان و بانکهای سوئیس به شکست انجامید.
آمریکا دومین طرف تجاری سوئیس است و این کشور هفتمین سرمایهگذار در ایالات متحده است. حجم تجارت دو کشور سالانه به ۱۱۰ میلیارد یورو میرسد. سوئیس انتظار دارد که یک قرارداد تجارت آزاد باز هم این حجم را به میزانی چشمگیر افزایش دهد.
قزاقستان همسایه شمالی ایران در دریای خزر، نقش ممتازی در معادلات سیاسی، امنیتی و فرهنگی منطقه دارد و قزاقستان بخشی از تمدن ایرانی در شمال مرزهای کشورمان محسوب می شود. علاوه براین سه هزار واژه فارسی در زبان قزاقی موجود است و همچنین تهران در ترتیبات منطقهای در اکو و شانگهای با «نور سلطان» همکاری دارد و دو کشور در مورد رژیم حقوقی دریای خزر و ترتیبات امنیتی و حقوقی اجلاسهای مشترکی داشته اند.
روابط قزاقستان و ایران رو به پیشرفت است و همواره از بالا بردن مبادلات اقتصادی ایران و قزاقستان صحبت میشود. این کشور قصد پیشرفت اقتصادی در سایه همگراییهای منطقهای و فرامنطقهای دارد. علاوه بر موضوعات اقتصادی در زمینه روابط مدنی نیز توافقاتی میان تهران و آستانه در دست اجرا است.
از سوی دیگر قزاقستان روابط بسیار خوبی هم با ایالات متحده آمریکا دارد و پیش از این هم عضو شورای روابط خارجی آمریکا با بیان اینکه «آستانه» قادر است به عنوان یک میانجی معتبر، میان آمریکا و کشورهای روسیه، چین و ایران نقشآفرینی کند، قزاقستان را شریک خوبی برای پیشبرد اهداف واشنگتن از «پامیر» تا دریای خزر برشمرد.
در این میان این کشور که میخواهد توجهها رسانه و جهانیان را به خود معطوف کرده و در مذاکرات صلح به عنوان یک کشور بی طرف ظاهر میشود و با مساعی جمیله در تلاش است شرایط را برای مذاکرات فراهم کند کما اینکه در مذاکرات هستهای نیز نور سلطان (آستانه) نقش پر رنگی ایفا کرد و چند دور از این مذاکرات نیز در آنجا برگزار شد.
همچنین مذاکرات صلح در سوریه نیز که به آستانه شهرت دارد کماکان در این کشور پی گیری میشود.
در این میان قزاقستان، کشوری باقی مانده از جماهیر شوروی سابق، در سالهای ۱۹۹۰، میخواهد با ایجاد زمینه مذاکره و رایزنی بین طرفهای تنش در جهان برای خود برندی تحت عنوان صلح ساز در جهان ایجاد و در سایه آن به اعتبار بین المللی برای خود بپردازد.
تا زمان به قدرت رسیدن سلطان قابوس٬ عمان یکی از منزویترین کشورهای جهان بود و به رغم اینکه دو دهه از استقلالش میگذشت٬ همچنان علاقهای به ارتباط با دنیای بیرون نداشت. اما حاکم جدید که در پی یک کودتای بدون خونریزی علیه پدرش به قدرت رسیده بود٬ تلاش کرد تا کشورش را از انزوا خارج کند تا از حالت یک کشور حاشیهای در خلیخ فارس در بیاید و به یک بازیگر مهم منطقهای در سطح جهان تبدیل شود.
در عین حال مسقط همواره روابط خوبی با ایران داشته، این کشور در اختلافات و رقابتهای منطقهای بیطرف است و به رغم اینکه یک کشور عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس است٬ در یارکشیهای منطقه به تیم عربستان نپیوسته، و از همه مهمتر حاضر است دست همه را بفشارد تا نشان افتخارمیانجیگر را به سینه بزند و بتواند به عنوان یک کشور مهم در منطقه و جهان تلقی شود که صلح را برای دنیا به ارمغان میآورد.
از سوی دیگر رویکرد متفاوتی که مسقط در کنار ارتباط ویژه با تهران داشته است، باعث شده بیطرفی و استقلال رای مسقط در مقابل باقی کشورهای حاشیه خلیج فارس٬ به واقعیت پذیرفته شدهای تبدیل شده که حتی در دستهبندیهایی که مثلا بر سر جنگ یمن٬ قطع رابطه با قطر یا مرگ جمال خاشقجی به وجود آمد٬ اصولا کسی در کاخهای ریاض و ابوظبی٬ انتظار همراهی از عمان را نداشته باشد.
عمان تاکنون بارها در مناقشههایی جدی نقش مثبت بازی کرده است. از آزادی ملوانهای بریتانیایی و زندانیان آمریکایی در ایران گرفته تا حتی پیغامرسانی برای مذاکرات ایران و آمریکا٬ همه مواردی بودهاند که نقش مهم عمان در آنها٬ عموما بعد از اقدامات دیپلماتیک افشا شده است. اینبار هر چند که نشانههای میانجیگری عمان قبل از نتیجه روشن٬ علنی شده٬، اما مسقط این اندیشه را در سر می پروراند که اگر بتواند راه ارتباط تهران و واشنگتن را هموار کرد٬ به یک موفقیت دیپلماتیک مهم دست پیدا کرده است که بر جایگاه این کشور حاشیهای بی اثر نخواهد بود.
دولت ژاپن هم امیدوار است که بتواند در راستای حفظ توافق هستهای ایران میان آمریکا و ایران میانجیگری کند. همچنین این دولت مدعی شده که ما قصد داریم با به کارگیری روابط دوستانه دیرینه خود با ایران به صلح و ثبات منطقهای کمک کنیم.
ژاپن اگرچه خود جزو طرفهای برجام نبوده، اما همواره از این توافق حمایت کرده و آن را گامی مثبت در راستای بهبود صلح و ثبات در منطقه و جهان خوانده است.
تحریمهای اعمالی آمریکا به خصوص در حوزه نفت، انرژی و میعانات خسارات زیادی را متوجه کشورهایی مانند ژاپن خواهد کرد که نیازمند فراوردههای نفتی ایران هستندو از مشتریان تهران هستند.
این کشورها سالها از فراوردههای نفتی ایران استفاده کرده اند و امروز نمیتوانند با دستور یکجانبه آمریکا از خرید این محصولات از ایران امتناع کنند از این رو دست به دامان تحرکاتی همچون میانجی گری میشوند تا خسارت خود را جبران کنند.
از طرف دیگر میانجیگری موجب افزایش اعتبار و پرستیژ ملی و بینالمللی کشورهای میشود که زاپن نیز در تلاش است از این اعتبار بین المللی در فرصتی که در تنش تهران و واشنگتن ایجاد شده بی نصیب نماند.
نوذر شفیعی کارشناس روابط بین الملل در گفتگو با باشگاه خبرنگاران در این باره تصریح کرد: اولین دست آورد میانجی شدن نوعی افتخار ملی و پرستیژ برای کشور وساطت کننده است، دوم اینکه به لحاظ سیاسی توجه افکار عمومی به آن کشور جلب شده و آن کشور احساس نقش آفرینی سیاسی در یک منطقه و یا گوشهای از جهان را دارد. نکته سوم این است که ذهنیت مثبتی نسبت به آن کشور در روابطش با کشورهای درگیر حاصل میشود، به این صورت که کشور وساطت کننده میتواند در مناسبتهای اقتصادی و سیاسی آن دو کشور جایگاه برجستهای بدست بیاورد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا جامعه بین الملل امتیاز ویژهای برای این کشورها در نظر میگیرد یا خیر، خاطرنشان کرد: کشورهای میانجی به دنبال گرفتن امتیاز بین المللی نیستند بلکه به دنبال پرستیژ بین المللی هستند؛ به طور مثال اگر سوییس، ژاپن، عمان و ... در روابط میان تهران- واشنگتن میانجیگری کنند، به دنبال این نیستند که جامعه بین المللی امتیاز خاصی به آنها بدهد بلکه به دنبال حل یک مشکل، کسب جایگاه و اعتبار در روابط بین الملل هستند.
شفیعی در ادامه اظهار کرد: بنابراین هر کشوری که در این زمینه و نه تنها در روابط ایران و آمریکا، بلکه درمورد هر بحران دیگری که وجود داشته باشد، برای حل اختلاف گامی بردارد، معمولا باید به دیده مثبت نگریسته شود، زیرا از وقوع یک بحران جلوگیری میکنند.
گزارش از فاطمه آهی
انتهای پیام/