به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۱ فوریه ۱۹۱۶، نیروهای آلمان با هدف تصرف پایتخت فرانسه با ۱۳۰۰ آتشبار در ۹ ساعت، استحکامات شهر «وردن» در شمال شرقی فرانسه و سنگرهایی را که سه لشکر فرانسوی در آنها موضع گرفته بودند، در هم کوبیدند. آلمانیها در برابر نیروهای مدافع وردن که با کمک قوای کمکی و تازهنفس تقویت شده بودند، در طول نزدیک به ۱۰ ماه، نتوانستند هیچپیشرویای به سمت پاریس داشته باشند. در این جنگ که آن را «خونینترین نبرد جنگ جهانی اول» میخوانند، نزدیک به ۱۶۳هزار فرانسوی و ۱۴۳هزار آلمانی کشته و بیش از نیم میلیون نفر زخمی شدند.
بیشتربخوانید: هو کردن مکرون و مرکل توسط معترضان به نظام سرمایه داری + فیلم
مطابق برخی پژوهشهای تازه، با احتساب کسانی که بعدا بر اثر زخم یا حبس جان دادند، مجموع قربانیان وردن به ٧٠٠هزار نفر میرسد. این نبرد در ۱۸ دسامبر ۱۹۱۶ با شکست آلمانیها پایان یافت. ۱۰۰ سال بعد در میانه خرداد ۲۰۱۶، آنگلا مرکل و فرانسوا اولاند رهبران سیاسی آلمان و فرانسه، در مراسم صدمین سالگرد جنگ وردن حاضر شدند و یاد صدهاهزار قربانی این نبرد را گرامی داشتند. اولاند رئیسجمهور فرانسه در آرامگاه قربانیان این جنگ، جملهای قابل تامل بیان کرد. او گفت که باید با یاری گرفتن از تاریخ نشان دهیم که «ملتها چگونه دست به خودکشی میزنند و به خاطر ناسیونالیسم به قعر پرتگاه سقوط میکنند.» ناسیونالیسم یا همان ملیگرایی بار دیگر میهمان قاره اروپا شده است. این موج نه در کشورهای قدرتمند که در کشورهای ضعیفتر اتحادیه یعنی لهستان، مجارستان و ایتالیا پرقدرت دنبال میشود. اما حالا نشانههای این ملیگرایی را نیز میتوان در بین رهبران اروپا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان یافت. یکی از اصلیترین دلایل جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا همین موج تقویت شده ملیگرایی بود.
انگلیسیها نمیخواستند کشورشان میزبان مهاجران باشد و مالیات آنها به جیب اتحادیه ریخته شود. در آلمان هم موج این حس ناسیونالیستی تقویت شده، از کف خیابانها به بالاترین سطح سیاسی رسیده است. آنگلا مرکل هرچند موافق حفظ ساختار اتحادیه اروپاست، اما حاضر نیست برای اصلاحات در منطقه یورو، یک یورو از جیب مالیاتدهندگان آلمانی هزینه شود. او از سوی بلوک محافظهکارهای احزاب شریک ائتلافی دولت در پارلمان نیز تحت فشار است تا با موضوعی موافقت نکند که منجر به استفاده از پول مالیاتدهندگان آلمانی برای کمک به کشورهای بدون انضباط مالی در منطقه یورو شود. این موج تقویتشده ناسیونالیستی که یک به یک کشورهای اروپایی را درگیر خود کرده، در میانه انتخابات پارلمان اروپا خود را بهخوبی نشان داده است. امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان که تا پیش از این نیز گمان میشد آنها در برابر جریانهای ملیگرای مخالف اتحادیه اروپا یک اتحاد مستحکم تشکیل میدهند، خود دچار اختلافات اساسی شدهاند و حتی دامنه این اختلافات را باید در پارلمان آتی اتحادیه اروپا دید. اتحاد مکرون و مرکل تنها امید باقی مانده برای موافقان همگرایی اتحادیه اروپا بود، ولی این دو رهبر بزرگ اروپایی نیز با هم در حوزه اقتصاد و سیاست اختلافات جدی دارند.
با اینکه مکرون همزمان با افزایش ناسیونالیسم اروپا تلاش میکند با اصلاح منطقه یورو جان تازهای به اروپا ببخشد، اما آنگلا مرکل در برابر برخی ایدههای مکرون بهویژه آنهایی که برلین را به خطر میاندازند، مقاومت کرده است. مرکل در مصاحبه با روزنامه زوددویچه تسایتونگ به این اختلافات اشاره کرده و گفته است: «قطعا ما بحثهای شدیدی داریم. طرز فکر ما با احترام به نظر هر دوطرف کاملا متفاوت است. ما متفاوت از یکدیگر نقشهایمان را ایفا میکنیم.» به نظر میرسد اروپا یک بار دیگر درگیر ملیگرایی شده است. این ملیگرایی وقتی خطرناک میشود که آلمان یک سمت آن باشد؛ آلمانی که همیشه دوست داشته کار فرانسه را یکسره کند.
استیو بنون استراتژیست سابق دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در آستانه انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا با هدف همگرایی میان جریانهای سیاسی راست پوپولیست، به قاره سبز سفر کرده است. در مرکز سیاسی برلین، بنون در ۱۶ میبا روزنامه زوریخ جدید (Neue Zürcher Zeitung) مصاحبه اختصاصی انجام داد که این مصاحبه با تیتر جنجالی «بعد از انتخابات، هر روز بروکسل، استالینگراد خواهد بود» منتشر شد. این جمله جنجالی بنون -که اشاره به محاصره این شهر در دوران شوروی سابق توسط ارتش آلمان نازی دارد- موفقیت احزاب راست جدید برای کسب یکسوم کرسیهای پارلمان اروپا در اشتراسبورگ و به چالش طلبیدن سیاستهای اتحادیه اروپا را نوید داد. این انتخابات پنجشنبه هفتهگذشته برای برگزیدن ۷۳۶ کرسی پارلمان اروپا آغاز شده است و بیش از ۳۷۰ میلیون شهروند اروپایی مجاز هستند در فرصت سهروزه، نمایندگان کشورشان را برای حضور در پارلمان اروپا انتخاب کنند.
چند روز از مصاحبه بنون نگذشته بود که با انتشار فیلم خصوصی معاون اول صدراعظم اتریش، اشتراخه در ایبیزا (گیت)، به پروپاگاندای جریان راست جدید در آستانه انتخابات اروپا ضربه سختی وارد شد. اشتراخه معاون اول دولت اتریش، در این فیلم- که به صورت کاملا مخفی و حرفهای در جولای ۲۰۱۷ ضبط شده است- با زنی که ظاهرا از الیگارشهای ثروتمند روسیه است در یک ویلا همراه با مشاور حزبیاش دیده میشود. در این فیلم هفت دقیقهای که روزنامه اشپیگل و زوددویچه آلمان منتشر کردهاند، اشتراخه به الیگارش روسی در صورت حمایتهای مالی از جریان سیاسیاش، وعده اعطای پروژههای دولتی را میدهد. در این فیلم، الیگارش روسی علاقهاش را برای خرید روزنامه کرونن (Kronen Zeitung) اتریش اظهار میکند و اشتراخه رهبر حزب دست راستی آزادی اتریش از این پیشنهاد استقبال و خرید این روزنامه را برگ برنده پیروزی در انتخابات مجلس ملی اتریش میداند. فضای این فیلم که در آن کاملا فساد اقتصادی و اخلاقی سیاستمدار اتریشی نمایان است، آشکارا نشانگر آن است که اشتراخه در دام یک حلقه اطلاعاتی بسیار حرفهای افتاده است. چراکه اساسا امکان اینکه یک روزنامه مثل اشپیگل شرایط آن را داشته باشد تا به حیثیت یک سیاستمدار مهم با این شیوه اطلاعاتی و حرفهای صدمه بزند، قابلباور نیست.
سوال اساسی، اما این است که این فیلم که گویا هفت ساعته است، چرا تقریبا دو سال بعد منتشر شده و انتشار آن موکول به روزهای قبل انتخابات پارلمانی اروپا شد؛ انتخاباتی که با توجه به خیزش احزاب راست پوپولیستی در غرب و تلاش بر همگرایی برای تشکیل یک فراکسیون بزرگ در اشتراسبورگ، اهمیت استراتژیک دارد. لازم به اشاره است که در ۳۰ آوریل اشتراخه به همراه کاندیدای اصلی حزبش ویلیمسکی (Harald Wilimsky) برای انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا به بوداپست برای ملاقات با نخستوزیر مجارستان ویکتور اوربان سفر کرده بود. این ملاقات در حالی اتفاق افتاده بود که سالوینی رهبر حزب دست راستی لگانورد و وزیر داخلی ایتالیا چهار روز قبلتر به دیدار اوربان رفته بود. این دیدارها با توجه به خروج حزب فیدس (Fidesz) آقای اوربان از فراکسیون حزب مردم اروپا (European People’s Party) که حلقه احزاب محافظهکار و مسیحی اروپاست، صورت گرفت. گمانهزنیها حاکی بود که احزاب پوپولیستی راست جدید با محوریت سالوینی و اشتراخه در مجارستان قصد داشتند پایههای تشکیل یک ائتلاف بزرگ اروپایی را ایجاد کنند. اما عملا با رسوایی اشتراخه و استعفای او از دولت و حزب، ضربه سختی بر بدنه بلوک پوپولیستی راست جدید وارد شد. ۱۸ مییعنی چند روز بعد از رسوایی اشتراخه، رهبران احزاب پوپولیست راست در شهر میلان به دیدار هم رفتند و لوپن در این گردهمایی اعلام کرد که رسوایی اشتراخه تاثیری در عزم این جریان سیاسی برای تشکیل فراکسیون ائتلاف اروپایی ملتها و دولتها (European Alliance of Peoples and Nations) در پارلمان اروپایی ۲۰۱۹ نخواهد داشت. انگیزه اصلی این فراکسیون از نگاه سالوینی تشکیل ائتلاف دولتهای ملی در اروپا به جای ایده ادغام رادیکال ملتها در نظام بروکراتیک مکرون و مرکل است.
مکرون، رئیسجمهور فرانسه که اصلاحات بنیادی در راستای همگرایی بیشتر اعضای اتحادیه اروپایی را سرمشق فعالیتهای انتخاباتی حزبش قرار داده است، در قالب لیست رنسانس وارد کارزار انتخاباتی شده است. در همین راستا، رنسانس و ائتلاف دموکراتها و لیبرالهای اروپا (ALDE) در انتخابات پیش رو اعلام کردهاند که قصد تشکیل فراکسیون مشترک لیبرالهای اروپا را دارند. نکته جالب اینکه آنتونیو کوستا، نخستوزیر سوسیال دموکرات پرتغال حمایتش را از پروژه (فراکسیون) رنسانس برای اروپای پیشرفته جدید اعلام کرد. هدف اصلی این ائتلاف اروپایی در برنامه حزب لیبرال دموکرات آزاد آلمان، شکستن ائتلاف حکومتی سوسیال دموکراتها و دموکرات مسیحی در پارلمان اروپاست. لیست رنسانس و ائتلاف لیبرالهای اروپا نقطه مقابل ائتلاف بزرگ احزاب دموکرات مسیحی موسوم به حزب مردم اروپاست و این مساله نشانه شکاف میان درک مرکل و مکرون از اروپایی متحد است.
مکرون یک رویکرد رادیکال رفرمیستی در اتحادیه اروپا را دنبال میکند که نگاهی بدبینانه به تحولات سیاسی در آمریکا با روی کار آمدن ترامپ دارد. از نگاه مکرون نظام اصطلاحا آزاد و دموکراتیک اروپا توسط ظهور پوپولیسم راستگرای جدید در آمریکا و ظهور قدرتهای جدید در شرق یعنی روسیه و چین در شرایط تهدید به سر میبرد. از همین رو، طرح بحث مجدد تشکیل ارتش اروپایی بعد از سالها در اروپا، نشانه عزم مکرون برای استقلال بیشتر قاره سبز و مقابله با تهدیدات برقآسای روسیه در مرزهای شرقی اروپاست. لازم به توضیح است که تقریبا از زمان آغاز جنگ سرد میان سران دول اروپایی بحث تشکیل یک ارتش اروپایی مطرح است. اول بار، طرح پلون (Pleven-Plan) برای تشکیل یک ارتش اروپایی در سال ۱۹۵۰ به پیشنهاد دولت فرانسه با توجه به تهدید کمونیست در شرق اروپا ارائه شد.
معمولا این ایده زمانی در مقاطع مختلف در اروپا مطرح میشود که یکسری اختلافات داخلی میان دولتهای اروپایی یا چالش بزرگی میان دول اروپایی در ارتباط با ایالات متحده آمریکا و روسیه وجود دارد. البته نباید از نظر دور داشت که فقدان یک ایده انسجام بخش در میان کشورهای اروپایی همواره بحث ایده ارتش اروپایی را میان دولتمردان این دول زنده کرده است. در شرایط حاضر با توجه به تهدید پوپولیسم راستگرا در اروپا، اهمیت موضوع انسجام و وحدت اروپایی بیشتر شده است و از نگاه مکرون همگرایی بیشتر اعضای اتحادیه در حوزه نظامی با تشکیل ارتش اروپایی و در حوزه مالی با تشکیل وزارت اقتصاد مشترک دول اروپایی با تکیه بر بودجه مشترک میتواند اروپا را در مقابل تهدیدات مقاومتر کند.
جریان دموکرات مسیحی اروپا در قالب ائتلاف حزب مردم اروپا، کاندیدای اصلیاش منفرد وبر آلمانی را با حمایت مرکل معرفی کرده است. لازم به اشاره است که وبر از مخالفان جدی پروژه خط لوله «نورد استریم ۲» در اروپا ست. انتخاب پیشاپیش کاندیدای اصلی ائتلاف مردمی اروپا به این معناست که منفرد وبر کاندیدای اصلی این جریان برای ریاست کمیسیون اتحادیه اروپاست. کمیسیون اروپا (European Commission) در اتحادیه اروپا، نقش قوه مجریه را ایفا میکند. این کمیسیون مسئول پیشنهاد قوانین، اجرای تصمیمگیریها، تنفیذ پیماننامهها و روی هم رفته انجام کارهای روزمره اتحادیه اروپاست. ریاست این کمیسیون توسط شورای اتحادیه اروپا منصوب و توسط پارلمان اروپایی تایید میشود. مکرون مخالفتش را با وبر آشکارا اعلام و همین مساله احتمال ائتلاف لیبرالهای اروپا با جریان محافظهکار – مسیحی اروپا را در پالمان اروپا ضعیف کرده است، همچنین جریان سوسیال دموکرات اروپا در حال حاضر در بحرانیترین شرایط از نظر اقبال عمومی به سر میبرد. بر اساس نظرسنجیها در آلمان برای این جریان از ۹۹ کرسی کمتر از ۲۴ کرسی در پارلمان اروپایی پیشبینی شده است.
از همین رو ائتلاف آینده دموکرات مسیحیها و سوسیال دموکراتها در اتحادیه اروپا شکننده خواهد بود. بهطور کل میتوان گفت در پارلمان اروپا شاهد تقابل جریان پوپولیستی راست جدید که خواهان بازگشت تصمیمسازیهای اروپایی به پایتخت ملتهای اروپایی است با جریان حامی اروپاییگرا و تصمیم سازیهای سازمان فراملی اتحادیه اروپا خواهیم بود. منتها در درون بلوک حامیان جریان گلوبال ما شاهد یک شکافیم: جریان کلاسیک «ترنسآتلانتیک» حول محور مرکل و جریان رادیکال رفرمیسم حول محور مکرون که درکهای متفاوتی نسبت به همگراییهای فراملی دارند. احزاب سبز و چپ هم عملا در حاشیه گفتمانهای سیاسی اتحادیه قرار دارند که به شکلی تقویتکننده همان جریان حامی اروپاییگرایی در برابر پوپولیست راست و تهدید روسیه هستند. اتحادیه اروپای ۲۰۱۹، بیشک آغاز فصلی نو از تضارب آرای جدی میان دول اروپای در حوزه سیاستهای داخلی اتحادیه و سیاست خارجی خواهد بود.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/