به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، علی (ع) شخصیتی جامع اضداد است که بزرگان دانش، به بعدی از ابعاد شخصیت او پرداخته اند. پرواز اندیشه هر چند که بلند باشد، نمیتواند نهایت او را دریابد و زبان وقلم در وصف او ناتوان است. او اقیانوسی است که نمیتوان آن را با پیمانه پیمود. او متصل به وحی الهی است. از این رو، راه شناخت و درک علی (ع) از زبان پیامبر و اهل بیت (ع) ممکن است. سیره آن حضرت، الگوی مؤمنان است و تمسک به آن به زندگی حرکت و معنا میدهد.
علی (ع) شخصیتی جامع اضداد است که بزرگان دانش، به بعدی از ابعاد شخصیت او پرداخته اند. پرواز اندیشه هر چند که بلند باشد، نمیتواند نهایت او را دریابد و زبان وقلم در وصف او ناتوان است. او اقیانوسی است که نمیتوان آن را با پیمانه پیمود. او متصل به وحی الهی است. از این رو، راه شناخت و درک علی (ع) از زبان پیامبر و اهل بیت (ع) ممکن است. سیره آن حضرت، الگوی مؤمنان است و تمسک به آن به زندگی حرکت و معنا میدهد. بررسی مقاطع مختلف زندگی امام علی (ع) یا برش کوتاهی از زندگی آن رادمرد تاریخ اسلام، افزون بر حیرت افزایی، قلب انسان را نسبت به حقیقت به کرنش وا میدارد. ما امروز بیش از همیشه محتاج شناخت و پیروی عملی از مرام و سیره علی (ع) هستیم. شهادت امیرمؤمنان (ع)، ضربه سهمگینی به ستون هدایت وارد کرد و شیعیان را برای همیشه عزادار کرد، ولی تنها راه پیمودن سعادت و صراط مستقیم را به بشریت نمایاند و نشان داد راه رسیدن به سعادت فرد و جامعه، از عمل به سنت و سیره رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) و اصول خدشه ناپذیر اسلامی میگذرد.
علی (ع)، انسان کامل و متعالی
امام علی بن ابی طالب (ع)، وصی و جانشین بلافصل رسول خدا (ص) دومین شخصیت عالم اسلام و نخستین پیشوای شیعیان است. از جمله کنیههای مشهور او اسدالله و ابوتراب است که پیامبر به او داده بود و نیز حیدر کنیهای بود که مادرش فاطمه بنت اسد او را بدان نامیده بود. مطالعه و بررسی شخصیت امام علی (ع) و بررسی سیره و کلام او هر انسان عاقل و پاک نهادی را به حیرت وا میدارد. او دارای صفات حسنه و الگوی سخاوت و انفاق، زهد و قناعت، شجاعت، فروتنی و تواضع، عدالت و امانتداری، گذشت و شفقت، عبادت و عمل صالح، علم و قضاوت و مکارم اخلاق است. علی (ع) دریایی است که برای غوص در آن و شناخت عظمت روحی او به ذرهای مبالغه و غلو نیاز نیست، بلکه بهترین راه شناخت علی (ع) و عظمت جایگاه او، علاوه بر کلام و سیره نبوی درباره او مطالعه و درک رفتار و گفتار خود آن حضرت است.
امام علی (ع) در مقایسه با دیگر یاران پیامبر، کارنامه درخشان و امتیازات فراوانی دارد که خود به برخی از افتخاراتش اشاره کرده است. چنان که فرموده است: «من در خردی، بزرگان عرب را به خاک انداختم و سرکردگان ربیعه و مضر را هلاک ساختم. شما میدانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندیم با او در چه نسبت است.»
در فضل و عظمت او در بین نوع انسان، دانشمندان سخنان بسیار گفته و نوشته اند. چنانکه ابن سینا از حکمای بنام اسلامی، گفتاری نغز درباره امام علی (ع) میگوید. ابن سینا در رساله معراجیه بیانی را که رسول اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) درباره عقل و فراگیری علم عقلی فرموده است، نقل و از علی (ع) چنین یاد میکند که رسول اکرم (ص) به علی (ع) که در بین یاران پیامبر، همانند عقل در بین حواس بود، چنین فرمود: «ای علی زمانی که مردم با انواع نیکیها به سوی خدا نزدیک میشوند، تو با عقل به سوی او تقرب پیدا میکنی و بر آن سبقت میجویی. نکته مهم در این تعبیر این است که علی (ع) در بین دیگر صحابه، مانند عقل در بین حواس دانسته شده و بنابراین تعبیر حواس به عقل نیازمندند و عقل رهبر آنهاست.»
تربیت نبوی و تعلیم وحیانی علی (ع)
بنابر متون تاریخی، از ویژگیهای منحصر به فرد امام علی (ع) که بعدها از افتخارات او و پیروانش شد، نوع ارتباط عاطفی و تربیتی پیامبر با اوست. به گونهای که در جاهای مختلفی، امام علی (ع) از این نوع ارتباط یاد کرده است. این نوع هم بستی و وابستگی روحی به پیامبر، از او انسانی ساخت که به واقع برازنده نام آن حضرت، یعنی علی است؛ چرا که او دارای سجایا و فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی، فتوت، مروت، شجاعت و بسیاری از فضایلی بود که در مرتبه عالی در وجود آن حضرت متجلی شده بود. کودکی علی (ع) با خشک سالی عجیبی که در مکه واقع شد، مصادف شده بود و ابوطالب، عموی پیامبر، با چند فرزند، بار هزینه سنگین زندگی را به دوش میکشید. رسول اکرم (ص) در مشورت با عمویش عباس توافق کردند که هر یک از آنان، فرزندی از ابوطالب را نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد.
عباس، جعفر را و پیامبر علی (ع) را به خانه خود بردند و تحت تکفل خود قرار دادند. از این رو، علی (ع) در خانه محمد (ص) و در دامان او پرورده شد. امام در این باره میگوید: «در پی او بودم، چنان که شتر بچه در پی مادر، هر روز برای من از اخلاق خود نشانهای برپا میداشت و مرا به پیروی آن میگماشت. آن گاه که کودک بودم، مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جای داد... هر سال در حرا خلوت میگزید و من او را میدیدم و جز من کسی او را نمیدید. آن هنگام که جز خانهای که رسول خدا (ص) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانهای مسلمانی راه نیافته بود. من سومین آنان بودم. روشنایی وحی و پیامبری را میدیدم و بوی نبوت را میشنودم».
کارنامه زرین علی (ع)
امام علی (ع) در مقایسه با دیگر یاران پیامبر، کارنامه درخشان و امتیازات فراوانی دارد که خود به برخی از افتخاراتش اشاره کرده است. چنان که فرموده است: «من در خردی، بزرگان عرب را به خاک انداختم و سرکردگان ربیعه و مضر را هلاک ساختم. شما میدانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندیم با او در چه نسبت است.»
او کسی است که هرگز بت نپرستید و نخستین مسلمان و نخستین نمازگزار بود و از سوی پیغمبر به مقام ولایت و وصایت و خلافت برگزیده شد. برخی از مشهورترین سوابق امام در یاری اسلام از این قرار است:
۱. سبقت در ایمان به اسلام؛
۲. وصی و برادر خوانده شدن آن حضرت به وسیله پیامبر در جلسه ضیافتی که پیامبر دعوت آشکار خود را اعلام کرد. همچنین امام تنها کسی بود که پیامبر را تأیید و پیمان یاری با او بست؛
۳. آماده کردن زمینه هجرت رسول خدا و خنثی کردن توطئه قتل پیامبر با خوابیدن در بستر آن حضرت در لیله المبیت؛
۴. جانبازیها و فداکاریهای آن حضرت در غزوات و سرایا و جهاد با کفار و مشرکان و منافقان.
۵. ضبط و کتابت وحی؛
۶. پیمان برادری بستن پیامبر با او در ماجرای عقد اخوت؛
۷. افتخار دامادی رسول خدا؛
۸. باب مدینه العلم نامیده شدن او به وسیله رسول خدا (ص)
۹. تصریح پیامبر بر جانشینی آن حضرت در واقعه غدیر.
$ غروب خورشید و آغاز فتنهها
با رحلت پیامبر و پیش آمدن ماجرای سقیفه، علی (ع) که در شرایط خاصی روزگار میگذرانید، بیشتر به وظایف فردی و سازندگی افراد میپرداخت. مهمترین فعالیتهای امام در این دوران، به طور خلاصه عبارت بود از: عبادت خدا، تربیت و پرورش مسلمانان پاک ضمیر، تفسیر قرآن و حل مسائل دینی فتوای حکم، پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر، بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوپدید و بی سابقه در اسلام، حل برخی مسائل سیاسی و پارهای از مشکلات که دستگاه خلافت در آنها با بن بست روبه رو میشد، کار و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویش باغ، احداث و قنات، استخراج و آنها را در راه خدا وقف میکرد.
عدل بر مسند حکومت
پس از کشته شدن عثمان و بیعت مردم با امام علی (ع)، او زمام امور را در جامعهای به دست گرفت که در همه زمینهها رو به فساد گراییده بود؛ و با دشواریهای بسیاری، دست و پنجه نرم میکرد. اما امام برخلاف خلفای پیش از خود، سیاست انقلابی و مبتنی بر سیره پیامبر و عدالت اجتماعی را که به منظور تحقق آنها حکومت را پذیرفته بود، در زمینههای حقوقی، مالی و اداری، تنها هدف خود اعلام کرد. او برای رسیدن به این هدف، اصلاحات بسیاری انجام داد.
اصلاحات امام علی (ع) در زمینه حقوقی، لغو میزان برتری در بخشش و عطا و برابر دانستن همه مسلمانان در عطایا، چه در حقوق و چه در واجبات بود. امام علی (ع) در زمینه مالی، ثروتهای نامشروع در روزگار عثمان و تبعیض در عطایا را بازنگری، و همه آنچه عثمان از زمینها بخشیده بود و اموالی را که به طبقه اشراف بخشیده بود، مصادره کرد.
امام در زمینه اداری، سیاست خود را با دو کار عملی کرد:
عزل والیان عثمان که در شهرها بودند. اینان کسانی بودند که پیامبر آنان را طرد کرده بود، خمر مینوشیدند و زشت کردار و فاسد بودند، و واگذاری مدیریت و زمامداری به مردانی شایسته از اهل دین و عفت. رفتارهای اصلاحی حضرت در جامعه آن روز موجب شده بود تا بسیاری از افراد نالایق که پیش از این زمام امور را به دست گرفته بودند و بیت المال را در چنگ خود داشتند و بندگان خدا را بندگان خود گردانده بودند، با دروغ و شایعه بر امام فشار بیاورند و دل مردم را نسبت به آن حضرت، به شک و تردید اندازند و بیعت بشکنند.
تلاشهای بیدارگرانه امام علی (ع)
پس از رحلت رسول خدا با سوء تدبیر خلفا و سیاستهای مالی و تبعیضهای طبقاتی، اوضاع جامعه مسلمانان رو به وخامت گرایید و آهنگ بازگشت به جاهلیت کرد. امام در آغاز خلافت خود با جامعهای رو به رو بود که حیله و نفاق و قدرت طلبی و دنیا دوستی، در آن رواج یافت بود و قطعاً به کار بستن اصلاحات و بازگرداندن چنین جامعهای به سنت و سیره رسول خدا (ص) کاری بسیار دشوار بود. امیرالمؤمنین در اولین روز خلافت، خطاب به مردم چنین فرمود: «بدانید که گرفتاریی که شما هنگام بعثت رسول خدا داشتید، امروز دوباره به سوی شما بازگشته و دامن گیر شما شده است. باید درست زیر و رو شوید و صاحبان فضیلت که عقب افتاده اند، پیش افتند و آنان که به ناروا پیشی میگرفتند، عقب افتند».
این سخن امام نشانه عمق تغییر و میزان بازگشت جامعه آن روز به عصر جاهلیت و پیش از رسالت پیامبر است. امام علی (ع) در مدت کوتاه حکومت خود نتوانست اوضاع در هم ریخته جامعه اسلامی را کاملاً به حال اولی که داشت برگرداند، ولی از سه جهت عمده به موفقیت دست یافت.
۱. با ترسیم سیره عادلانه خود چهره جذاب سیره نبوی را به مردم به ویژه نسل جدید نشان داد. او در برابر شوکت کسرایی و قیصری معاویه، زاهدانه و مانند فقیران و یکی از بینواترین مردم میزیست. هرگز دوستان و خویشاوندان و خاندان خود را بر دیگران مقدم نمیداشت و توانگری را به گدایی و نیرومندی را به ناتوانی ترجیح میداد.
۲. با آن همه گرفتاریهای طاقت فرسا و خسته کننده، ذخایر گران بهایی از معارف الهیه و علوم حقه اسلامی را میان مردم به یادگار گذاشت که در رشد و توسعه تمدن و فرهنگ اسلامی اثرگذار بود.
۳. گروه انبوهی از رجال دینی و دانشمندان اسلامی را تربیت کرد که در میان آنان جمعی از زهاد و اهل معرفت، مانند اویس قرنی و کمیل بن زیاد و میثم تمار وجود دارند که در میان بزرگان عرفان، شهرت دارند و عدهای نیز از مصادر اولیه علم فقه و کلام و تفسیر و غیر آنها به شمار میآیند.
۴. سیاست ورزِ اخلاق مدار
حکومت امام علی (ع)، حکومتی بود بر پایه عدل و تقوا و فضیلت و رعایت حق و ترجیح جانب مستمندان و ضعفا، نه بر پایه سیاست و رعایت مصالح دینوی، به همین دلیل، با طبع بیشتر بزرگان و اشراف عرب که در پشت پرده حمایت از اسلام، حمایت از اموال و قبیله و قوم خود را میدیدند، سازگار نبود. از این رو، دیری نپایید و دوره خلافت کوتاه او به پایان رسید. در این مدت هم او را راحت نگذاشتند و او پیوسته با علم داران قدرت طلبی و مال اندوزی، در کشمکش و نزاع بود، آن حضرت در شیوه حکومت، به سیره و رویه رسول خدا (ص) عمل میکرد و اغلب تغییراتی را که در زمان خلافت پیشینیان پیدا شده بود، به حالت قبل باز گردانید و مدیران و والیان نالایق را که زمام امور را در دست داشتند، از کار برکنار کرد.
سیاست علوی و سیاست معاویه
گاهی برای شناخت جوهر و حقیقت یک شخصیت اجتماعی و تاریخی باید ماهیت و شخصیت دشمنان او را بررسی و مطالعه کرد. علی (ع) پس از پیامبر دشمنان قدر و اثرگذاری داشت که سر سختترین آنها، معاویه بود. در یک کلام، معاویه سمبل و مظهر دوران جاهلیت بود که پس از رحلت رسول خدا، با بروز مسئله سقیفه و ماجراهای پس از آن قد برافراشته بود و در برابر او، علی (ع) که مظهر قرآن و آنچه پیامبر از سوی خدا آورده بود، قرار داشت.
جاحظ از کسانی است که درباره عثمان و طرف داری از او کتاب نوشته است. اما او با همه جانب داریش از عثمان، مطالبی در مقایسه میان سیاست معاویه و علی (ع) آورده است که بخشی از آن چنین است: «بعضی از مدعیان عقل و تمییز میپندارند که معاویه ژرف اندیشتر و درست فکرتر و باریکتر از علی بوده است، ولی این چنین نیست. علی در جنگها رفتاری جز موافقت با کتاب و سنت نداشت، اما معاویه بر خلاف آن رفتار میکرد و هرگونه نیرنگی را از حلال و حرام در جنگ به کار میبرد. علی میگفت در پیکار با دشمن شما پیشگام مباشید مگر آنکه او آغاز به جنگ کند. در جنگ به دنبال فراریان مروید و زخمیان را مکشید و درهای بسته را مگشایید. اگر کسی در تدبیر به آنچه در کتاب خدا و سنت رسول آمده است بسنده کند خود را از تدابیر زیادی باز داشته است. علی به جهت ورع و پرهیزگاریش جز از عمل و قول به چیزی که رضای خداوند در آن است ممنوع بود و به آنچه اهل نیرنگ و زرنگی دست میزدنند دست نمیزد.» پس سیاست معاویه سیاستی دنیوی بود که بر پایه رسیدن به قدرت و ترجیح باطل بر حق و رعایت نکردن کتاب خدا و سنت رسول (ص) در مواردی که با اراده و خواست او مخالف باشد بود. این سیاست مخصوص پیشبرد مقاصد و اغراض شخصی است و به توفیق هم میانجامد؛ همچنان که معاویه موفق شد. اما سیاست علی (ع) الهی بود و بر پایه پیروی محض از حقیقت و کتاب خدا و سنت رسول (ص) مبتنی بود. چنین سیاستی در صورتی میتوانست موفق باشد که اطرافیان و بزرگان بیعت کننده با او نیز از این سیاست پیروی کنند و نظر او را بی، چون و چرا بپذیرند. اما چنین نشد و هوا و هوس یاران او و ضعف و سستی ایمانشان، با لجام گسیختگی معاویه و اتحاد اصحاب او توأم گردید و دست علی (ع) را در اجرای حق بست.
زخمی بر پیکر عدالت
امام علی (ع) محزون و دلسرد از یاران ناموافق، به جمع سپاه مشغول شد. ولی معاویه، او و اطرافیانش را آرام نمیگذاشت و دستههایی برای غارت و ارعاب مردم عراق، به اطراف کوفه میفرستاد. حملات این دستهها که در تاریخ اسلام به الغارات معروف شده است، چنان مؤثر بود که روزی امام علی (ع) از غایت دل تنگی فرمود: «ان هی الا الکوفه اقبضها و ابسطها؛ دیگر چیزی جز کوفه برای من باقی نمانده است؛ که آن را میگیرم و رها میکنم.» خوارج نیز که زخم خورده بودند، به تبلیغات خود بر ضد حضرت در نهان ادامه میدادند و این تبلیغات و کینه جویی ها، سرانجام به توطئهای انجامید که موجب شهادت آن حضرت شد. بنابر روایات چند ماه پس از واقعه نهروان، سه تن از بزرگان خوارج با هم قرار گذاشتند که امام علی (ع) و معاویه و عبدالله بن عاص را در یک شب بکشند. آنکه قتل امام علی (ع) را به عهده گرفت، عبدالرحمن بن ملجم مرادی بود. او در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰ هجری قمری، هنگام نماز بر آن حضرت حمله کرد و با شمشیر بر فرق آن حضرت زد. این شمشیر که آغشته به سم بود، کار خود را کرد و آن حضرت پس از دو روز، یعنی روز بیست و یکم ماه رمضان، بر اثر زخمی که بر سر داشت، به شهادت رسید. قبر آن حضرت را در ابتدا از ترس مخالفان مخفی داشتند و جز خواص ایشان، از آن محل کسی آگاه نبود و این قبر همان است که در نجف در محلی به نام غری است، اکنون زیارتگاه مسلمانان و مطاف شیعیان جهان است.
روز رستگاری
یکی از برهههای شگفت انگیز و حیرت زای زندگی امیرالمؤمنین (ع) فاصله کوتاه ضربت خوردن ایشان تا شهادت اوست، یعنی زمانی است که امام دارد با مرگ مواجه میشود. او با مرگ دست و پنجه نرم نمیکند، بلکه با آن معاشقه میکند و او را بسان عاشقی دل شیفته و واله در آغوش میگیرد. کامل بودن علی (ع) در این صحنه از زندگی او ظاهر میشود.
نخستین واکنش علی (ع) در مواجهه با مرگ و پس از ضربت سهمناکی که بر فرق مبارک او وارد شد. جاری شدن دو جمله از دهان اوست. در یک جمله فرمود: «این مرد را بگیرید.» در جمله دیگر فرمود: «فزت و رب الکعبه؛ قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم»؛ یعنی شهادت برای من رستگاری است.
همچنین امام در آخرین ساعات عمرش و در آن شرایط روحی به دنبال اجرای عدالت بود و درباره قاتل خود اطرافیان را به تقوا و کنترل احساسات سفارش میکرد. چنان که فرمود، قاتل او را بیش از یک ضربت نزنند و او را مثله نکنند و در مدتی که زنده است، از همان غذایی که خودشان میخورند، به او بدهند.
واپسین سفارشها
امام علی (ع) با همه سختیها و مرارتهایی که در راه اعتلای دین خدا تا پایان عمر متحمل شد، هرگز در هدایت امت و راهنمایی مؤمنان کوتاهی نکرد. به گونهای که عمل به وصایا و فرامین و آموزهها و سیره علوی در هر زمان و به ویژه امروز، میتواند چراغ راه امت اسلام و موجب سعادت دنیا و آخرت شود. یکی از سرمایههای معنوی امت، وصایای آن حضرت است که در واپسین ساعات حیات خود بیان کرد که از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این آن چیزی است که علی پسر ابوطالب وصیت میکند: به وحدانیت و یگانگی خدا گواهی میدهد و اقرار میکند که محمد بنده و پیغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دیگر ادیان پیروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حیات و زندگانی من از آن خداست. شریکی برای او نیست، من به این امر شده ام و از تسلیم شدگان اویم.
فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نوشته من به او رسد را به این امور توصیه و سفارش میکنم: تقوای الهی را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید. همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید، و بر مبنای ایمان و خداشناسی متفق و متحد باشید و از تفرقه بپرهیزید. پیغمبر فرمود: اصلاح میان مردم از نماز و روزه دایم افضل است و چیزی که دین را محو میکند، فساد و اختلاف است.
ارحام و خویشاوندان را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان میکند.
خدا را! خدا را! درباره یتیمان، مبادا گرسنه و بی سرپرست بمانند.
خدا را! خدا را! درباره همسایگان، پیغمبر آن قدر سفارش همسایگان را فرمود که ما گمان کردیم میخواهند آنها را در ارث شریک کند.
خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا دیگران در عمل کردن، بر شما پیشی گیرند. امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید؛ نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند، دعای آنها برآورده نخواهد شد.
خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست.
خدا را! خدا را! درباره کعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطیل شود که اگر حج متروک بماند، مهلت داده نخواهد شد و دیگران شما را طعمه خود خواهند کرد.
خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در این راه مضایقه نکنید.
خدا را! خدا را! درباره زکات، زکات آتش خشم الهی را خاموش میکند.
خدا را! خدا را! درباره ذریه پیغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گیرند.
خدا را! خدا را! درباره صحابه و یاران پیغمبر، رسول خدا (ص) درباره آنها سفارش کرده است.
خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهی دستان، آنها را در زندگی شریک خود سازید.
خدا را! خدا را! درباره بردگان، که آخرین سفارش پیغمبر درباره اینها بود.
در انجام کاری که رضای خدا در آن است بکوشید؛ و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.
با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید چنان که قرار دستور داده است.
بر شما باد که بر روابط دوستانه مابین خویش بیفزایید، به یکدیگر نیکی کنید، از کناره گیری و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.
کارهای خیر را به مدد یکدیگر و به اتفاق هم انجام دهید، از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی میشود، بپرهیزید.
در انجام کاری که رضای خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید. از خدا بترسید که جزا و کیفر خدا شدید است. خداوند همه شما را در کنف حمایت خود محفوظ بدارد و به امت پیغمبر توفیق دهد که احترام شما (اهل بیت) و احترام پیغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا میسپارم. سلام و درود حق بر شما باد.
چراغی فرا راه
نهج البلاغه منتخبی از خطبهها و وصایا و دعاها و نامهها و کلمات کوتاه علی (ع) است که سید شریف رضی، حدود هزار سال پیش جمع آوری کرده است، ولی کلمات مولا منحصر بدانچه سید رضی گردآوری کرده است، نیست. نهج البلاغه پس از قرآن، بزرگترین منبع شناخت معارف دین و ارزشهای حیات انسانی برای تربیت نسل انسانها و مرهمی بر دردهای جانگاه بشریت و دارویی مؤثر برای تلطیف روح است. این کتاب به اقرار همه بلغای عرب و غیر عرب، بلیغترین و شیواترین و زیباترین و پرمعناترین متن عربی، بعد از قرآن، شناخته و معرفی شده است. جذبههای عرفانی نهج البلاغه چنان است که همه کامهای تشنه معرفت را سیراب میکند و حق سخن را در همه جوانب از جمله درسهای خداشناسی و اخلاق و عرفان به خوبی، ادا کرده است.
نهج البلاغه را اخ القرآن لقب داده اند. نهج البلاغه نیز یکی از گران قدرترین منابع فرهنگ اسلامی و تا حدودی مشابه قرآن است و باید با داشتن توان علمی خاص همه ابعاد و زوایای آن را بررسی کرد تا به اعماق سخن علی (ع) راه یافت و آن گاه در زمینههای جهان بینی الهی و ایدئولوژی اسلامی و به دست آوردن راه و رسم زندگی سعادت بخش از آن بهره جست.
به تعبیر شهید مرتضی مطهری، «از چهارده قرن پیش تاکنون جهان هزاران رنگ به خود گرفته، فرهنگها تغییر و تحول یافته و ذائقهها دگرگون شده است، ممکن است کسی بپندارد که فرهنگ قدیم و ذوق قدیم سخن علی را میپسندید و در برابرش خاضع بود، فکر و ذوق جدید به نحو دیگری قضاوت میکند، اما باید بدانیم که سخن علی (ع) چه از نظر صورت و چه از نظر معنی محدود به هیچ زمان و هیچ مکانی نیست، انسانی و جهانی است.»
بنابراین، بر آحاد جامعه اسلامی است که با این گنجینه نامحدود الهی انس بگیرند و مسائل و مشکلات امروزی و فردای خود را حل کنند.
راهکارهای عملی انس با نهج البلاغه
اکنون که علی (ع) در میان ما نیست، سخن و سیره آن حضرت با مجاهدت دانشمندان شیعه، نسل به نسل به دست ما رسیده است و ما نسبت به این امانت الهی مسئولیت داریم. به منظور بهره برداری از این گنجینه الهی در جامعه اسلامی که اعتلای هر چه بیشتر فرهنگ و تمدن اسلامی را در پی دارد، باید گامهای بلندی طی شود که در این زمینه رسانه نقش مؤثری دارد. برای بهره برداری از نهج البلاغه و راهکارهای عملی انس با آن چند پیشنهاد ارائه میشود:
به نظر میرسد گام اول در این مسیر، این است که غبار غربت از این کتاب شریف بزداییم و با تهیه متنهای ساده از آن برای اقشار مختلف جامعه، اقدام کنیم.
نهج البلاغه چنان عظمت و ظرفیتی دارد که میتوان بر اساس آن در شبکههای سیما به ویژه شبکه آموزش، برنامههایی برای گروههای سنی متفاوت تدارک دید. برای نمونه، این برنامهها میتواند به طور دقیق و علمی، حول محور اخلاق، خداشناسی، انسان شناسی، امام شناسی، معادشناسی و...، ساخته شود. معارف نهج البلاغه را میتوان در قالب برنامههای تولیدی، در موضوعهای مختلف زندگی تدوین و تفسیر کرد و سطح دانش و بینش مخاطب را ارتقا داد. آموزش قادر است در ذهن و ضمیر انسانها تحول به وجود آورد و بر رفتار آنها اثر بگذارد.
تهیه مستندهای داستانی از زندگی سید رضی و دیگر دانشمندانی که برای انتقال و حفظ کلام علوی به نسلهای بعد تلاش کردند یا در این راه به شهادت رسیدند.
تهیه برنامههایی به زبانهای زنده دنیا درباره معارف و موضوعات نهج البلاغه در شبکههای برون مرزی، با تأکید بر حقوق انسان، حقوق خداوند، دنیا شناسی، سیاست ورزی امام علی (ع) و... از آنجا که مخاطب علی (ع) انسان است و این کتاب متاعی است که مشتری آن انسانهای عاقل و پاک طینتند، شایسته است آن را به جوامع بشری معرفی کنیم و آنها را با ابعاد عرفانی و فلسفی و اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی و دیگر ابعاد، به مقدار میسور آشنا سازیم.
منبع: راسخون
انتهای پیام/