به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از کارهای بسیار مهمی که امروز در دستور کار آنها قرار دارد،
تهاجم خبری، تبلیغی، فرهنگی و اخلاقی به کشور ماست... رسانه ما هم باید ناظر باشد به خنثی کردن کار دشمن در داخل، هم باید ناظر باشد به ضربه زدن به دشمن در فضای عمومی، امروز یکی از شگردهای مهم دشمن، تزریق و القای احساس عقبماندگی و ناتوانی است. (۱۳۸۳/۹/۱۱)از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره تاثیر رسانه در جنگ روانی.
کارشناسان مسائل نظامی و سیاسی معتقدند که پدیده جنگ روانی و کاربرد قدرت نرم محصول جنگ جهانی اول و دوم است، تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان نازی، فعالیتهای تبلیغاتی و جنگ روانی در آمریکا و انگلیس، نمونههایی از این فرآیند هستند که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، اما با ورود وسایل ارتباط جمعی و انتقال اخبار سیاسی، نظامی و اطلاعات از طریق رادیو، تلویزیون، ماهواره، رسانه و... تاثیر بر افکار مردم به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت ملی و نظامی عنوان شد تا جایی که میتوان به جرات گفت که در قرن حاضر، شاید دستیافتنیترین و کمهزینهترین ابزار اعمال قدرت در صحنه بینالمللی، ابزار اطلاعرسانی و تبلیغات باشد.
بسیاری از صاحبنظران تبلیغات، قدرت نرم و جنگ روانی را ابزاری جادویی میدانند که میتواند جای جنگ فیزیکی را بگیرد و تاثیر آن دهها و یا شاید صدها برابر جنگ نظامی باشد.
جایگزینی جنگ نرم به جای جنگ سخت
گرچه قدمت جنگ نرم مانند جنگ سخت به تولد تاریخ بشری بازمیگردد ولی با تحولات علم، تکنولوژی و ارتباطات در این حوزه شکل آن نیز تغییر کرده است.
یک کارشناس تاریخ در این باره میگوید: «شکل مدرن به کارگیری جنگ نرم به دهه 70 میلادی بازمیگردد یعنی زمانی که آمریکا در دوران جنگ سرد کمیتهای با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و مدیران سابقهدار سازمان سیا و پنتاگون تشکیل میدهد و از آنان میخواهد که با بهکارگیری قدرت نرم به جای قدرت سخت زمینههای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را فراهم کنند، این کمیته برای رسیدن به این هدف سه راهبرد، دکترین مهار، نبرد رسانهای و نافرمانی مدنی را برنامهریزی و اجرا کرد.»
«داود شجاعی» کارشناس ارشد روابط بینالملل به این موضوع اشاره میکند و میگوید: «منشأ به کارگیری قدرت نرم در سال 1990 دیدگاه نظریهپرداز معروف آمریکایی «جوزف نای» بود که نظریه قدرت نرم را به مخاطبان ارائه کرد و بر اساس آن آمریکا میبایست به جای به کارگیری قدرت نظامی در کشورهای دیگر به ابزارهای قدرت نرم متوسل شود و تلاش خود را بر تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز کند. بعدها نظرات جوزف نای کاملتر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان قدرت هوشمند به مورد اجرا گذاشته شد. بر این اساس جنگ نرم به روحیه به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد میکند، عزم و اراده ملت را از میان میبرد مقاومت و دفاع از آرمان و سیاستهای نظام را تضعیف میکند و مقدمات فروپاشی روانی ملت را فراهم میآورد که میتواند مقدمهای برای فروپاشی سیاسی باشد.»
وی اضافه میکند: «براندازی نرم، تهدید نرم، کودتای نرم، انقلاب مخملین، انقلابهای رنگی از جمله پیامدهای به کارگیری ابزارهای قدرت نرم مانند تهدید، ارعاب، تحقیر، تفرقه، شایعهپراکنی، دروغ و... هستند که همگی بر روحیه و افکار نخبگان جامعه و مردم تاثیر میگذارند و هدفشان تحمیل عقیده بدون به کارگیری روشهای نظامی است.»
این کارشناس تاکید میکند: «جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیاتهای سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرتهای بزرگ برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است. بنابراین جنگ نرم امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کمهزینهترین و در عین حال خطرناکترین نوع جنگ به حساب میآید چون با کمترین هزینه میتواند هدف خود را مورد تهاجم قرار داده و حذف نماید.»
نقش رسانهها در قدرت نرم
رسانهها از نقشی بسیار مهم در قدرت ملی هر کشور برخوردارند و رسانه ملی نیز نقش حیاتی در افزایش میزان مشارکت، انسجام، اعتماد، وفاداری ملی و افزایش مشارکت سیاسی دارد و میتواند به مثابه یکی از مولفههای اساسی در قدرت نرم و مقابله با جنگ نرم مورد توجه قرار گیرد.
پروفسور حمید مولانا استاد دانشگاه قدرت را به دو بخش تقسیم میکند و میگوید: «قدرت ناملموس یا نرم به قدرتی گفته میشود که منابع آن دین، ارزشها، باورها، ایدئولوژی و دانش هستند و قدرت سخت یا ملموس به قدرتی گفته میشود که منابع آن منابع طبیعی، جمعیت، ثروت و ابزار نظامی باشد، قدرت نرم زیربنای قدرت سخت است و ماهیت آن را مشخص میکند.»
یک روزنامهنگار نیز در این باره میگوید: «دنیای امروز تبدیل به یک دهکده جهانی شده است که در آن مرزهای جغرافیایی تنها در چارچوب معادلات دیپلماتیک مورد نظر قرار میگیرد و رسانهها مهمترین عامل تاثیرگذار بر افکار عمومی است که نیازی به محدودیت و مرزبندی ندارند و در تمام نقاط این کره خاکی تاثیر خود را میگذارند.»
به گفته این روزنامهنگار تنها فشار یک دکمه کافی است که از اطلاعات و اخبار تمام نقاط زمین باخبر شویم و هیچ حد و مرزی برای فراگیری اخبار و اطلاعات وجود ندارد. به همین دلیل رسانهها با ایجاد تحول در باورها، ارزشها، اعتقادات، تصاویر، ادراکات و ذهنیات جامعه، زمینه را برای امتناع و پذیرش فراهم کردهاند به همین دلیل استفاده از رسانههای ارتباط جمعی به عنوان یکی از ارکان اصلی عرصه جنگ نرم مورد استفاده طراحان و تئوریسینهای قدرت نرم قرار گرفته است.
در فضای جنگ نرم، رسانهها اذهان و افکار عمومی را هدف قرار میدهند تا بتوانند اهداف و منافع یک گروه بر گروه دیگر یا یک کشور بر کشورهای دیگر را تأمین نمایند به عبارت دیگر رسانهها به بهترین وجه میتوانند اهداف قدرت نرم یا جنگ تبلیغاتی را برآورده سازند. بنابراین آنانکه از قدرت برتر تکنولوژی رسانهای برخوردارند بهتر میتوانند به اهداف قدرت نرم دست یابند.
«افسانه خسرویانی» کارشناس مسائل سیاسی در این باره میگوید: «در عصر ارتباطات، ابزارهای گوناگونی برای انتقال پیام و تاثیر بر افکار عمومی به وجود آمده از جمله، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، سینما، نمایش، فیلم، موسیقی، گرافیک و... که همگی جزو ابزارهای قدرت نرم به حساب میآیند و میتوانند پیام طراحان و برنامهریزان را به مخاطبین انتقال دهند، لیکن در جنگ نرم هدف برنامهریز و سیاستگزار تکمیل عقیده و تسلط بر اذهان عمومی به گونهای است که هدف اصلی و نهایی خود را تأمین نماید و از اندیشه مخاطب بهرهبرداری کند، به عبارت دیگر هدف جنگ رسانهای تاثیر بر آحاد مردم و نخبگان جامعه است تا عقاید آنها را نسبت به نظام و حاکمیت سست نماید و آنها را تحریک کند تا از نظام خود حمایت نکنند که معمولا هدف نهایی اینگونه تحریکات، براندازی و فروپاشی است.»
وی اضافه میکند: «از آنجا که رسانهها با فرهنگ در ارتباط هستند بهترین ابزار برای تاثیرگذاری بر فرهنگ جامعه هستند و میتوانند افکار عمومی را جهتدهی و هدایت کنند، بنابراین رسالت عظیم مسئولین و گردانندگان رسانههای کشور در این است که با هجمه تبلیغاتی و تهاجم فرهنگی وارداتی مقابله کنند و از روشها و مکانیسمهایی بهره بگیرند تا نهتنها تبلیغات مسموم و شوم بیگانگان را خنثی سازند بلکه به تبلیغ فرهنگ و باورهای اسلامی بپردازند و ارزشهای اصلی و اساسی کشورمان را به مخاطبین انتقال دهند.»
با به کارگیری ساز و کارهای مختلف میتوان از تهدیدات قدرت نرم جلوگیری کرد یا از پیامدها و اثرات فرهنگی و سیاسی آنها کاست، «داود شجاعی» در این زمینه به نقش رسانهها اشاره میکند و میگوید: «باید افکار عمومی جامعه را نسبت به دروغپردازی رسانههای خارجی آگاه سازیم و اهداف شوم تبلیغاتی و جنگ روانی و رسانهای آنان را خنثی و بیاثر سازیم. از سوی دیگر به تقویت رسانههای داخلی خود بپردازیم و آنها را از نظر غنای فرهنگی، عقیدتی و ارزشی به جایگاهی برسانیم که با هر گونه فرصت تبلیغاتی از سوی دشمن مقابله کنند.»
وی گسترش فعالیتهای فرهنگی، افزایش محصولات فرهنگی تاثیرگذار بر جامعه به ویژه جوانان، کنترل فضای مجازی و وسایل اینترنتی، تقویت رسانهها، انجام تبلیغات هوشمندانه مطابق با ارزشها و باورهای نظام را از مهمترین ابزارهای مقابله با جنگ نرم عنوان میکند و میگوید: «در مقابله با جنگ نرم نباید منفعلانه عمل کرد چرا که دشمنان یک لحظه دست از تلاش علیه انقلاب و نظام برنمیدارند و باید با اقداماتی سریع، هوشمندانه و تاثیرگذار هرگونه فعالیت تبلیغاتی را خنثی کرد.»
تمام مراکز صاحب قدرت متکی به حضور رسانهها هستند، آنها با اتکاء به این رسانهها افکار و عقاید خود را به مخاطبان تحمیل میکنند تا بتوانند قدرت نرم یک گروه یا کشور رقیب یا دشمن را تضعیف کنند.
کارشناسان سیاسی معتقدند امروز قدرت نظامی، قدرت برتر نیست بلکه قدرت برتر، قدرتی است که بر اذهان و افکار عمومی مسلط باشد و همین مسئله تأثیر و اهمیت قدرت نرم، قدرت رسانهها و قدرت تبلیغات را بیش از پیش مشخص میسازد.
منبع: روزنامه کیهان
انتهای پیام/