به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «خیلیها گفته بودند من پرسپولیسی هستم، اما تکذیب میکنم. من فوتبالم را از استقلال ماهشهر آغاز کردم. دو فصل در پایههای پرسپولیس بودم. پرتغال رفتم و سپس به ملوان و تیم ملی آمدم. با فتوشاپ چیزهایی درست میکنند. شخصا استقلالی بودم و استقلالی خواهم ماند و به دیگران کاری ندارم.»
«ولینعمتان سرخ، سلام. یکبار اشتباه کردم و تجربهای به دست آوردم به قیمت زندگیام. چه تاوان سختی که آن روز شما را از دست دادم و تیمی که به من زندگی بخشید. هرچند جوان بودم و خام، خام حرفهای چربزبانان شدم. از یکسو نجواهای تلخ به گوشم میخورد که مدیران سرخ تو را نمیخواهند و از یکسو پیشنهادهای سهبرابری بود و در باغ سبز. این شد، آنچه نباید میشد و بین من و عشقم فاصله افتاد. باقیاش مهم نیست که همه حسرت بود و افسوس. لشکر شگفتانگیز سرخ را میدیدم و حسرت میخوردم که چرا من نباید جزئی از این سازوبرگ باشم. فصل تمام شد و شنیدم پرسپولیس کبیر روی من نظر دارد، انگار که پر درآوردم، دیگر گوشم پیشنهادهای دیگر را نمیشنید. فقط بیتاب و بیقرار لحظه دیدار بودم؛ لحظه دیدار نزدیک است، باز میلرزد دل و دستم. باز گویی در جهان دیگری هستم. حال من اینجایم؛ در وادی عشق. اینبار «کنعان» به دیدار یوسف آمده است. آمدهام که خاکش را سرمه چشمانم کنم. آمدهام که بمانم و عاشقی کنم. آمدهام که به قیمت جانم از حریم سرخ حراست کنم. آمدهام که سرم برود و توپ نرود.»
دروغ در لباس حرفهایگری
گزارش امروز خلاصه میشود در دو پاراگراف بالا. دو پاراگرافی که چکیدهای است از عقبماندگی فرهنگی در فوتبال و ورزش ما. طبیعتا کلیدواژههای موجود در جملات بالا مشخص کرده که از دهان چه کسی بیرون آمده است. بازیکنی که پاراگراف اول را وقتی گفت که با سابقه حضور در پرسپولیس به استقلال پیوسته بود و بند دوم مربوط به چند روز قبل است؛ جایی که دوباره به لباس قرمز تیم تهرانی رسید. میخواهیم درباره بازیکنانی از ایندست صحبت کنیم. بازیکنانی که شاید از اول نباید اسمشان نقل محافل میشد تا بخواهند احساسات هواداران را به بازی بگیرند و بهراحتی پشت پا به حرفها و صحبتهای خودشان بزنند و هر روز رنگ عوض کنند. آنها دروغ را با حرفهایگری اشتباه گرفتهاند و درنهایت دود این رفتار پیش از هر کسی به چشم خودشان میرود.
مرض بدخیم فوتبال
میتوان گفت اکثر ما لااقل در دوران کودکی و نوجوانی نسبت به یکی از دو تیم پرطرفدار تهرانی کشش داشتهایم و این اصلا اتفاق عجیبی نیست. برخیاوقات گذر زمان این علاقه را از بین برده یا آتشش را چندبرابر کرده است و بازهم اشکالی در این قضیه وجود ندارد. فوتبالیستها هم جزئی از این قاعده نانوشته هستند. آنها هم طبیعتا در دوران کودکی و در رویایشان خود را در لباس تیم محبوبشان دیده یا برای تشویق آن تیم به استادیوم رفتهاند. اما از سویی فوتبال یک ورزش حرفهای است. گاهیاوقات پیش میآید که یک بازیکن برخلاف میل باطنیاش و برای پیشرفت مجبور است حتی به تیم رقیب برود و در آنجا به کار خود ادامه دهد. اتفاقی طبیعی در تمام دنیا که نباید به آن خردهای گرفت، ولی بحث ما در اینجا راجعبه بازیکنانی است که برای کسب محبوبیت جعلی و رفتن روی جلد روزنامهها و مجلهها دروغپراکنی میکنند. یا بازیکنانی که برای بازارگرمی و بستن قراردادی چرب و نرمتر بدعهدی پیشه میکنند و کاملا غیرحرفهای بعد از مذاکره با تیم X، با تیم Y قرارداد داخلی میبندند و سپس سر از تمرینات تیم Z درمیآورند. اینها یکی از بدخیمترین مرضهای فوتبال ما به شمار میروند. کسانی که باید هر روز منتظر رنگ عوضکردنشان باشیم. آنها اصول اخلاقی و حرفهای را با هم زیر پا میگذارند و متاسفانه گذر زمان خیلی از این خبط و خطاها را از یادها میبرد.
فتوشاپ بود!
محمدحسین کنعانی تنها یکی از نفراتی است که اینگونه کلامش را ۱۸۰ درجه تغییر داده و پای فتوشاپ و همگامسازی و مسائلی از ایندست را به میان آورده است. جالب اینکه او در پست پشیمانی خود باز هم از حربه دروغ استفاده کرد، چراکه در مصاحبه ناصر صادقی، مشاور وقت دنیزلی در تراکتور، او در هواپیما به حضور در تیم تبریزی ابراز علاقه کرده بود، ولی این انتقال نهایتا انجام نشد و بازیکن مذکور راهی پرسپولیس شد. یکی دیگر از کسانی که با این مشکل روبهرو شد، علیرضا بیرانوند بود؛ ستاره سرشناس فوتبال کشورمان که البته اشتباه او شاید تنها از روی سادگی بود تا بازارگرمی و گولزدن کسی. این دروازهبان نامی همواره از علاقه خود به استقلال میگفت و علیرضا منصوریان که سرمربیاش در تیم نفت بود هم از این علاقه صحبت کرده بود، ولی وقتی این گلر متوجه شد با حضور دروازهبانی، چون رحمتی فرصت بازی پیدا نمیکند، تصمیم گرفت به پیشنهاد رقیب سنتی آبیها جواب مثبت بدهد و راهی پرسپولیس شود. او بهکل علاقهاش به تیم محبوب کودکی را انکار کرد و حتی عکسهایی را که منتشر شده بود هم به فتوشاپ ربط داد، اما همهچیز مشخص بود.
پشیمانی دیرهنگام
علیرضا نیکبختواحدی، ستاره سابق و چپپای فوتبال ایران یکی از بزرگترین یاغیهای فوتبال ایران بود. او که در لباس استقلال به شهرت رسیده بود، به دلیل اختلافات مدیریتی راهی تیم رقیب شد و در جشن قهرمانی پرسپولیس گفت: «چه کسی گفته من استقلالی هستم؟ من پرسپولیسی ششآتشه هستم.» این بازیکن چند سال بعد که دوباره به استقلال برگشت، اعلام کرد رفتنش به پرسپولیس اشتباه بوده است، ولی دیگر دیر شده بود. او در بین هیچیک از هواداران دو تیم محبوبیتی نداشت، درحالی که میتوانست روزی یکی از اسطورههای استقلال باشد. در آن زمان یک بازیکن به اصطلاح یاغی دیگر هم بود که از پرسپولیس راهی استقلال شد، ولی پس از اولین جلسه تمرینی با تیم آبیپوش گفت روحش در تمرین پرسپولیس است و جسمش همراه با استقلالیهاست. شاید همین باعث شد اوضاع برای علی انصاریان کمی متفاوت باشد.
سرنوشت تلخ بازیکنان چندتیمه
رضا شکاری بازیکن جوانی است که روز گذشته همه را شگفتزده کرد. او که با تیم پرسپولیس به توافق رسیده بود و از علاقهاش برای پیوستن به این تیم خبر داده بود به یکباره تصویرش با لباس تراکتور منتشر شد تا همگان را در بهت فرو ببرد. او که در انتقال قبلیاش از ذوبآهن به روبینکازان نیز حواشی زیادی را به وجود آورده بود، حالا فقط ۲۱ سال دارد و آینده فوتبالیاش از الان تا حد زیادی مشخص شده است. او پیرو پدیدهای است که قاسم دهنوی چندسال قبل آن را به حد اعلا رساند. این بازیکن که خیلیدیر به فوتبال ایران معرفی شد، بعد از درخشش در لباس مس موردتوجه چند تیم قرار گرفت. حتی در تمرینات استقلال هم حاضر شد، ولی به یکباره سر از تراکتور درآورد. او فصل بعد هم با دو تیم سپاهان و پرسپولیس قرارداد داخلی امضا کرد، اما نهایتا سرخپوش شد. سرنوشت این بازیکن هم چندان روشن نبود و خیلیزود از سطح اول فوتبال ایران دور شد. محمد بلبلی بازیکن جوان و فصل قبل سپیدرود در این فصل با دو تیم استقلال و فولاد به توافق رسید و حالا در تمرینات تیم آبیپوش به سر میبرد، اما فولادیها به دنبال این هستند تا پرونده او را به کمیته انضباطی ببرند و محرومش کنند.
سهم رسانهها
اینها فقط مشتی بود نمونه خروار از بازیکنانی که اخلاق را زیر پا میگذارند و با دروغگویی کار خود را پیش میبرند. بعضیاوقات آنها اسیر دام مدیربرنامهها و ایجنتهایی میشوند که به دنبال سود خود هستند و به هیچچیز دیگر فکر نمیکنند. در این بین، قراردادهای نهچندان سفت و سخت باشگاهها و قانونی که به این بازیکنان درصورت تخلف سخت نمیگیرد، به وخامت اوضاع اضافه میکند. رسانهها نیز خواسته یا ناخواسته به معروف شدن این بازیکنان کمک و چرخه مذکور را معیوبتر میکنند. ایکاش هیچوقت نام این بازیکنان به این راحتی سر زبانها نمیافتاد؛ این امر اگر محقق میشد، بیش از هر کسی به نفع خودشان بود.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/