به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دیرآموزان، کمی پایینتر از افراد عادی هستند، اما در عین حال آن قدر توانمندی دارند که در گروه دیگر قرار نمیگیرند.
دلایل این وضعیت، شناختهشده نیست، اما این افراد از نظر ظاهری، تفاوتی با افراد عادی ندارند و در نتیجه از روی شکل ظاهری نمیتوان آنها را شناخت. از آنجایی که شناخت کمی درباره این افراد در اجتماع وجود دارد، تا امروز از قابلیتها و توانمندیهای آنها کمتر استفاده شدهاست و البته خانوادههای آنها نیز حمایت کمی دریافت میکنند.
در این پرونده میخواهیم شناخت بیشتری از افراد دیرآموز پیدا کنیم. برای این منظور با «مهوش کیانارثی» مادر پسری دیرآموز و فعال در توانمندسازی این گروه از افراد گفتگو کردیم. در کنار آن، مروری بر ویژگیهای افراد دیرآموز داریم و یک کتاب کاربردی در این حوزه را به شما معرفی میکنیم.
شاید اولین بار باشد که اصطلاح کودکان دیرآموز را شنیدهاید و حالا با آشنا شدن با ویژگیهای این گروه از بچهها با خودتان فکر میکنید که در زمان تعامل با آنها باید به چه نکاتی توجه داشتهباشید.
شاید هم کودک دیرآموزی در خانه دارید و احساس تنهایی زیادی در زمان مواجهه با مشکلات مرتبط با فرزندتان دارید و نمیدانید در مواجهه با این مشکلات به چه نکاتی باید توجه داشتهباشید.
برای پاسخ دادن به این سوالات، به سراغ «مهوش کیانارثی» رفتیم. او تجربه زیادی در خصوص افراد دیرآموز دارد؛ هم فرزندی دیرآموز دارد و هم سالهاست در دو انجمن «سها» و «خورشید» در پی حمایت از افراد دیرآموز و کمک به خانوادههای آنهاست.
به تازگی انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی خاطرات دوران کودکی و نوجوانی پسرمهوش کیان ارثی را که حالا ۳۳ ساله است در قالب کتابی با عنوان «پسردیرآموز من» به چاپ رساندهاست.
قیمت این کتاب ۱۲ هزارتومان است. این کتاب راه تعامل با کودکان دیرآموزرا به ما آموزش میدهد. در ادامه با مهوش کیانارثی نویسنده و فعال حوزه توانمندسازی این افراد، به گفتگو نشستیم.
بگذارید از اهدافتان در نوشتن کتاب «پسر دیرآموز من» شروع کنیم. در مقدمه کتاب گفتهاید هدف اولتان از نوشتن این کتاب انتقال تجربیاتتان به خانوادههای دارای کودک دیرآموز است، این تجربیات چیست؟
به والدینی که کودک دیرآموز دارند، میخواهم دو نکته را متذکر شوم: اول اینکه وقتی دیرکردهای رشدی در فرزندتان را دیدید و تشخیص دیرآموزی را دریافت کردید، آن را بپذیرید و به دنبال آن، به فرزندتان برای کسب نمرات عالی فشار نیاورید. نکته دوم اینکه برای آموزش مهارتها به کودکان دیرآموز، زمان را از دست ندهید. با افزایش سن، آموزش مهارتها سختتر میشود.
پس از همان سنین پایین دنبال آموزش مهارتهایی مانند خواندن ساعت، شناخت پول و استفاده مستقل از تاکسی باشید. بچههای ما این مهارتها را خود به خود یاد نمیگیرند. باید با برنامهریزی دقیق این موارد آموزش داده شود.
البته در کنار این دو نکته، دوست دارم روی موضوع دیگری نیز تاکید کنم؛ اینکه وابسته کردن فرزند دیرآموز به خود، بدترین ظلم در حق این بچههاست. پس هر چه بیشتر در مستقل کردن این بچهها بکوشید.
من به عنوان مادر یا پدر، چطور میتوانم به فرزندم کمک کنم تا با همکلاسی دیرآموز خود بهتر ارتباط برقرار کند؟
بگذارید با مثال بگویم، اگر یک روز فرزند شما از مدرسه که آمد با هیجان شروع به تعریف کرد که بله ما در کلاسمان بچهای داریم که خیلی کند است یا دایم نظم کلاس را به هم میریزد و با ما خیلی فرق دارد، خیلی آرام و مهربان برایش توضیح دهید که بله برخی بچهها نه تنبل هستند و نه بیتربیت. آنها فقط بچههایی با تواناییهای متفاوت از تو هستند.
بعد برای فرزندتان توضیح دهید که ما باید با افرادی که با ما فرق دارند هم آشنا شویم، آنها در برخی کارها از ما کندتر هستند، اما در کنار آن میتوانند کارهایی را بهتر از ما انجام دهند. فرزندتان را به رابطه با این فرد تشویق کنید. یادمان باشد این تفاوت داشتنها به زیبایی زندگی کمک میکند.
بزرگ سالان باید تفاوتها را بپذیرند، وقتی این تفاوتها را پذیرفتیم، آن وقت دیگر خیره به افراد متفاوت نگاه نمیکنیم، آنها را دست نمیاندازیم و مسخره نمیکنیم. توجه کنید که حضور این افراد در اجتماع اهمیت زیادی دارد.
حذف کردن آنها، هم به ضرر آن هاست، هم به ضرر خانوادههایشان و هم به ضرر جامعه. وقتی در جامعه پذیرش بیشتری وجود داشتهباشد، شانس اینکه این بچهها بتوانند مستقل از والدین و دیگران، در جامعه حضور پیدا کنند، افزایش مییابد.
شما تاکید دارید که والدین و به ویژه مادران کودکان دیرآموز باید برنامههایی برای کسب آرامش و شادی داشتهباشند و دچار احساس گناه در این باره نباشند. میخواهم بدانم چرا این شاد بودن مهم است؟
بگذارید این طور بگویم که از دید من شاد بودن برای همه مهم است. همه در هر موقعیتی که هستند و با هر امکاناتی که دارند باید بتوانند از زندگی خود لذت ببرند. یک شکل خوب زندگی کردن این است که بتوانیم از زندگی لذت ببریم. اما والدین فرد دیرآموز با توجه به دغدغههای بسیار زیادی که دارند، نیاز بیشتری به زمانهایی برای شادی و کسب آرامش دارند.
من در کتابم جایی از یک مادر دارای کودک دیرآموز نقل کردهام که میگفت من وسط مهمانی و گپ و گفت و خنده، ناگهان یاد آینده فرزندم میافتم و در آن لحظه، خنده روی لبم خشک میشود.
این گروه از والدین دغدغهمند هستند، اگر زمانی برای استراحت نداشته باشند، فرسوده میشوند. هر کس با فعالیتی میتواند آرام شود، یکی ممکن است خیاطی کند، یکی کتاب بخواند.
برای خود من در دورهای تماشای کارتون "باخانمان" در عصرهای جمعه بود که به من انرژی میداد. در خصوص احساس گناه کردن بابت داشتن زمانی برای آرامش و تفریح، میخواهم نکتهای را بگویم. یادمان باشد فواید این کار فقط برای مادر یا حتی والدین نیست.
برای تمام خانواده است. چرا که وقتی مادر از انرژی منفی تخلیه شد، دوباره روحیه میگیرد و بعد سرشار از انرژی مثبت میتواند فعالیتهای خود را پیگیری و تلاش کند. در این شرایط کیفیت زندگی برای همه افزایش مییابد. بر همین مبنا هم تاکید دارم که اگر امکانش هست و مادر نیازش را حس میکند برای چند ساعتی بچه را دست کسی بسپارد و به دنبال فعالیت مورد علاقه خودش برود.
شناسایی کودکان دیرآموز به ویژه در سالهای پیش از دبستان، کار آسانی نیست. ممکن است آن هاتفاوت چشمگیری با همسالان شان نداشتهباشند و والدین تنها متوجه کندی آنها در کسب برخی مهارتها شوند. با افزایش سن و ورود به مدرسه، تفاوتهای این کودکان بیشتر به چشم میآید، اما مهمترین نشانههای کودکان دیرآموز چیست؟
دامنه توجه و تمرکز کوتاه:خیلی زود حواسشان از کاری که انجام میدهند پرت میشود. این حواسپرتی گاهی خود را به شکل گسیختگی در گفتار و تغییر سریع موضوعات در زمان صحبت نشان میدهد.
زمان واکنش کند: این کندی میتواند هم در زمان پاسخ دادن به سوالات و هم در زمان تصمیمگیری خود را نشان دهد.
مشکل در تحول زبان: سیر رشد کلامی کودکان دیرآموز با کودکان دیگر متفاوت است. به صورت معمول آنها دیر شروع به حرف زدن میکنند و دامنه لغات محدودتری نسبت به همسالان خود دارند.
کندی در یادگیری: این کودکان با سرعت کمتری یاد میگیرند و زودتر نیز فراموش میکنند. سرعت یادگیری با پیچیده شدن مفاهیم، کندتر میشود و آنها از فراگیری مفاهیم انتزاعی و پیچیده ناتوان هستند. ضعف تعامل با کودکان همسن: آنها به صورت معمول با کودکان کوچکتر از خود ارتباط بهتری دارند و با توجه به ضعف در برخی مهارتهای اجتماعی و حرکتی، با افزایش سن غالبا از ارتباط با کودکان همسن خود دوری میکنند.
مشکل در حرکات ظریف: بسیاری از کودکان دیرآموز در حرکات کلی بدن، عملکرد مطلوبی دارند، اما در مقابل زمانی که نوبت به انجام کارهای ظریف با انگشتان میرسد، مشکل پیدا میکنند.
صداقت و زودباوری: آنها دروغ نمیگویند و حرف دیگران را به راحتی باور میکنند. این ویژگی آنها را در جامعه آسیبپذیرتر میکند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/