به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هر یک از اهلبیت عصمت و طهارت (ع) در عصر خویش با مکاتب و فرقههای منحرفی مواجه بودند. در متون قدیم شمار فرقههای اسلامی را ۷۳ فرقه میشمردند و به آنها اصطلاحاً «هفتاد و سه ملت» یا «هفتاد و سه گروه» میگفتند. در این متون، فرقههای اسلامی به شش گروه رافضیه، خارجیه، جبریه، قدریه، جهمیه، مرجیه تقسیم میشد و برای هر گروه ۱۲ زیرگروه نام برده میشد. احادیثی حاکی از این وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) با آگاهی از این امر، در احادیث فراوانی مردم را دعوت به تشیع و پیروی از عترت خویش کرد. جابربن عبدالله انصاری میگوید ما نزد رسولالله بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد در این هنگام پیامبر فرمودند: «قسم به کسی که جان من در قبضهٔ قدرت اوست این مرد (اشاره به علی) و شیعهٔ او روز قیامت رستگارانند».
بیشتربخوانید: سخن امام باقر(ع) درباره نتیجه تلاش برای اطاعت فرمان خدا
وجود چنین فرقههایی باعث شد تضارب آرایی بین اندیشههای ناب اسلام ایجاد شود؛ چرا که عمده صحابه و تابعین رسول گرامی اسلام (ص) خود را مفسران حقیقی قرآن و سیره نبوی میدانستند به گونهای که برخی از آنها برای خود مکتب مجزایی شکل داده بودند. سرچشمه اصلی این تفرقه و تشطط در اندیشههای دین اسلام به جریان سقیفه بنیساعده یعنی آن زمان که مردم را از امام معصوم (ع) جدا کردند باز میگردد، این در حالی بود که رسول گرامی اسلام (ص) تا آخرین روزهای عمر مبارک خویش، بارها امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان مطهر ایشان را خلفا و وارثان حقیقی علم خویش معرفی کرد. در هر صورت همان طور که عنوان شد، این چالش عظیم در بدنه دین اسلام باعث ایجاد فرقههای متعدد و اندیشههای التقاطی در آموزههای وحیانی شد. در چنین شرایطی هر یک از اهلبیت عصمت و طهارت (ع) در عصر خویش به مقابله با این اندیشهها میپرداختند و جلسات بحث و مناظره متعددی با طرفداران هر یک از این مکاتب شکل میدادند و از این طریق مردم با وارثان حقیقی علوم وحی آشنا میشدند هرچند عمدتاً بر مکتب خویش باقی میماندند.
به عنوان نمونه داستانی از مواجهه امام محمد باقر (ع) با یکی از عالمان و فقیهان شهر بصره را میخوانید. «حسن بصری نزد آن حضرت آمد و گفت: آمدهام سؤالاتی از شما بپرسم. امام فرمود: مگر تو فقیه اهالی بصره نیستی؟ گفت: چنین میگویند. امام فرمود: امر بزرگی را به عهده گرفتهای. شنیدهام که میگویی خداوند مردم را به خودشان واگذار کرده است! حسن بصری ساکت شد. امام فرمود: اگر خداوند به کسی وعدۀ امن و امان دهد، آیا او دیگر باید از چیزی بترسد؟ گفت نه. امام فرمود: من آیهای میخوانم که تو آن را به اشتباه تفسیر کردهای. پرسید کدام آیه؟ فرمود: «وَ جَعَلْنَا بَینَهُمْ وَبَینَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیرَ سِیرُوا فِیهَا لَیالِی وَأَیامًا آمِنِینَ؛ و میان آنان و میان آبادانیهایی که در آنها برکت نهاده بودیم شهرهای متصل به هم قرار داده بودیم، و در میان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بودیم. در این [راه]ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگردید» [ سبأ–۱۸]شنیدهام که جای امن را به مکه تفسیر کردهای؟ وای بر تو! این چه امنیتی است که اموال اهالی آنجا به سرقت میرود و همواره عدهای کشته میشوند؟! سپس امام باقر به سینه مبارک خود اشاره کرد و فرمود: آن قریههای مبارک ما هستیم. نَحْنُ الْقُرَى الَّتِی بَارَکَ اللَّهُ فِیهَا.
حسن بصری گفت: فدایت شوم آیا در قرآن آیهای هست که به انسانها بگوید قریه؟ امام فرمود بله «وَ کأَین مِّن قَرْیةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّکرًا؛ و چه بسیار شهرها که از فرمان پروردگار خود و پیامبرانش سر پیچیدند و از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنان را به عذابی [بس]زشت عذاب کردیم.) (آیه ۸ سوره طلاق) بعد فرمود: آیا سرپیچی کننده در و دیوار است یا انسانها؟
حسن بصری گفت: بله؛ منظور همان انسانهاست. امام فرمود: در سوره یوسف، از قریه و دهستان سؤال میشود یا از اشخاص؟! «وَ اسْأَلِ الْقَرْیةَ الَّتِی کنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ؛ و از [مردم]شهری که در آن بودیم و کاروانی که در میان آن آمدیم جویا شو، و ما قطعاً راست میگوییم.) [ یوسف–۸۲]سپس فرمود: قُری یعنی علمای شیعیان ما و مقصود از سیر، علم است. یعنی هر کس به سوی ما آمد و حلال و حرام را از ما آموخت، دیگر از شک و گمراهی در امان است؛ زیرا احکام را از آنجا که باید بیاموزد، آموخته است؛ زیرا اهلبیت وارثان علم و فرزندان برگزیدهاند و آن فرزندان ما هستیم، نه تو و امثال تو؛ و مبادا بگویی خداوند بندگان را به خودشان واگذاشته، زیرا خداوند عزوجل، دچار سستی و ضعف نیست تا کاری را به مردم واگذار کند. آنها را هم به چیزی مجبور نمیکند که در این صورت به آنها ظلم میشود؛ خدا با بندگانش نه با جبر رفتار میکند نه باتفویض؛ بلکه با امری بین آن دو رفتار میکند.» (تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص ۴۶۲)
این روایت گویای آن است که حسن بصری از طرفداران مکتب جبر (مُجبره) و تفویض (قدریه) بود. قدریان نخستین، طرفدار قدرت ارادهی انسان بودند و انسان را در رفتار خود آزاد میدانستند در حالیکه جبریه گروه مخالف آنان، بر این عقیده بودند که بندگان خدا صاحب افعال خود نیستند و خیر و شر را به خدا نسبت میدادند؛ لذا امام باقر (ع) با مثالی قرآنی، اندیشههای حسن بصری را به چالش کشاند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
تفسیری امام باقر (ع) از فضیلت اهلبیت در