به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، کودکان زیباترین مخلوقات خداوندی که با همه کوچکیشان، عظمت و جمال پروردگاری را نشان میدهند که ذاتش جز زیبایی نیست. این فرشتههای کوچک دوست داشتنی که به جرات میتوان آنها را دلبران زمین نامید، گاهی گرفتار خودخواهی بزرگترها میشوند و ناخواسته قدم در دنیایی میگذارند که نه تهدیدها و نه فرصتهایش را میشناسند.
فضای مجازی بهویژه اینستاگرام به دلیل ظرفیت بسیاری که در نشر و بارگذاری تصاویر و ویدئوهای مختلف دارد، چندی است تبدیل به فضایی برای تبلیغات و به بیان بهتر کسب درآمد شده است. اینکه این فضا میتواند فرصت مناسبی برای اشتغالزایی باشد، عالی است اما نکته قابل توجه آن است که گاهی کاربران تحت تاثیر جو مجازی، اقداماتی را انجام میدهند که موجب انحراف هدف اصلی از مسیر درستش میشود.
پیرو بحث تبلیغات در فضای مجازی، در این گزارش به واکاوی و تحلیل نکتهای میپردازیم که شاید کمتر مورد توجه واقع شده است؛ «کودک کار مجازی». شاید این عنوان برای برخی آشنا باشد اما هستند هنوز کابران بسیاری که تا به حال این عنوان را نشنیدهاند و بدون آنکه متوجه باشند، با دنبال کردن پیجهای کودکانه در ایجاد و اشاعه مسئله مهمی به نام کودک کار سهیم بودهاند.
کودک کار مجازی به آن دسته از کودکانی اطلاق میشود که ناخواسته و به اجبار والدینشان تبدیل به یکی از فعالان پرکار فضای مجازی شدهاند. کودکان به دلیل آنکه تا مدتها پس از تولد هنوز تعریف و درک درستی از دنیای پیرامونشان ندارند، تحت کنترل و مدیریت پدر و مادرشان هستند. از آنجا که سالهای اولیه عمر از مهمترین سالهای زندگی هر فردی است نوع تربیت و نگرش پدر و مادر تاثیر مستقیم در شکلگیری روحیات و بعدها شخصیت فرد دارد، از این رو وظیفه سنگینی به دوش والدین است اما میبینیم که گاهی آنها با تاثیر از فضای گسترده مجازی، این مهم را فراموش کردهاند و ناآگاهانه با وارد کردن این فرشتههای کوچک که روحشان همچون لوح نانوشته و سفیدی است، به فضای مجازی، آسیب بزرگی به روح آنها میزنند. کودکی که باید بهترین سالهای عمرش را به بازی و سرگرمی مشغول باشد، حالا با هدایت و خواست پدر و مادر تبدیل به مدلینگی شده است که هدفش تنها تبلیغات و کسب درآمد است.
برخی از والدین با انتشار تصاویری از فرزندان خود در فضای مجازی، با نگاهی ابزارگونه به دنبال گرفتن لایک بیشتر و شاید هم جلب توجه و مطرح شدن هستند. آنها به قیمت دریافت پول بیشتر، کودک خود را از دنیای مفرح کودکانهاش دور و وارد فضای پر تنش و سخت بزرگسالانه میکنند. این مسئله علاوه بر تاثیر منفی بر روحیه کودکانه در طولانی مدت، آثار مخربی هم بر بحث فرهنگ دارد. ما به این شیوه به کودکان میآموزیم که دنیای بیرونی، محلی برای رقابتهای کاذب است، جایی که با نمایش اندامها و ژستهای کورکورانه از مدلینگهای غربی، میتوان بهراحتی ارزشها را شکست و کسب درآمد کرد.
شاید بتوان اینها را دنباله رو همانهایی دانست که جشنهای عروسیشان بیش از آنکه برای خاطره سازی و لذت بردن باشد، برای لایک گرفتن و به نوعی فخرفروشی است. همانها که در طول عروسی تنها به دنبال ثبت جزئیات صحنهها از ابتدا تا پایان مراسم و انتشار آنها در صفحات شخصیشان هستند .
این روزها نحوه روایت و نمایش جشن عروسی مهمتر از عروسی شده است و این خود باعث برجسته شدن نقش عکس و فیلم است. شاید این گفته اغراقآمیز باشد ولی گویی برخی با این هدف عروس و داماد میشوند تا فیلم و عکس بگیرند. برای آنان عروسی بهجای آنکه آغاز باشد به معنای پایان راه است. ما عروسی میکنیم تا چشمان جهانیان مسحور ما شود! حاصل نهایی عروسی نه آغاز زندگی دو نفر، بلکه فیلمها و عکسهای آنان است. غافل از اینکه این کار میتواند مروج تجملگرایی و تشریفات بیمورد و در بیانی جامعتر مانعی برای تبلیغ ازدواج آسان باشد.
دیگر کودک کار به کودکانی که به اجبار به کار گمارده میشوند، محدود نمیشود. در شیوههای مدرن پدر و مادرها برای درآمدزایی از آنها به فرزندانشان فرصت بچگی کردن نمیدهند. والدین از همان آغاز کودکی آنها را یک مدل بار میآورند، مدلهایی که در فشن شوها نقش آفرینی میکنند یا در صفحات اینستاگرامی برایشان لایک میخرند.
انتهای پیام/