به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، شیعیان با فرارسیدن ماه محرم با یادآوری مظلومیت سالار شهیدان و یارانش مجالس عزاداری را برگزار میکنند. شاعران و مداحان نیز در این ماه مانند سایر اقشار جامعه شور میگیرند و با جامعه همنوا میشوند.
ما در اینجا متن گزیده نوحه امام حسین (ع) و محرم را به شما عرضه کردهایم.
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد...
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد...
وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد ...
ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعد
انگار صدای مادری دلخسته میرسید
آری صدای گریهی زهرا گرفت و بعد
همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد
هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد
دور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمههای تو بالا گرفت و بعد
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
...........
ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم، ولی بیرون شدم، چون غافلینای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره.
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده امای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام.
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام
بنوشتم این نامه چنین با خون دلای مه جبین.
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام
.............
از زمین تا آسمان آه است میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است میدانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است میدانی چرا؟
اشهد ان لا... شهادت اشهد ان لا ... شهید
محشر الله الله است میدانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است میدانی چرا؟
راه عقل از آن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است میدانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است میدانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است میدانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم میچکد
باز، اما بهترین ماه است میدانی چرا؟
.........
وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنم
وقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنم
وقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنم
وقتی که گل میبینم یاد گل لیلا میکنم
آقا به عشق کربلا میکشی عاقبت مرا
خونم حلالت آقا خونم حلالت
به عشق بین الرحمین میکشی ام چرا حسین
جون ناقابلمو بگیر، اما منو کربلا ببر
چیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخر
دوست دارم اون روزی که وا میشه راه کربلا
تن صد پاره من مونده باشه تو سنگرا
زیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار من
زائرای کربلا رد بشن از کنار من
............
من که مانند نى در نوایم عاشقم عاشق کربلایم
روز و شب در غم و شور و شینم عاشق کربلاى حسینم
خادم کوى آن نور عینم عبد درگاه آن مقتدایم
گر چه بگذشته دور جوانى لیک در پیرى و ناتوانى
بلبل آسا کنم نغمه خوانى تا که باشد طنین در صدایم
یا حسین جز تو شاهى ندارم جز تو شاها پناهى ندارم
عاشقم من گناهى ندارم حق بود شاهد مدّعایم
یا حسین اى عزیز پیمبر زاده عصمتِ پاک داور
زیب عرش خدا پور حیدر با غم و عشق تو آشنایم
من چو مجنون صحرا نوردم آشنا با غم و رنج و دردم
تا فداى وفاى تو گردم در رثایت سخن مى سرایم
گشته ام تا به مهر تو پاى بند گر جدا گردَدَم بند از بند
نگسلم از تو یک لحظه پیوند اى شهید سر از تن جدایم
یا حسین جان عالم فدایت جان به قربان مهر و وفایت
بین که (مردانى) با وفایت اشک خون ریزد از دیده هایم
حق به محشر چو خواهد حسابم در سؤ الش بود این جوابم
ذاکر زاده بو ترابم مرثیت خوان آل عبایم
..........
اینجا که ذوالجناح زمین گیر میشود
در خون غروب واقعه تصویر میشود
یا رب پناه میبرم از کرب و البلا
خواب علی هر آینه تعبیر میشود
روزی برای گفتن منزل مبارکی
این دشت پر ز نیزه و شمشیر میشود
اینجا گلوی تشنه تیر سه شعبه هم
از جام چشم ساقی من سیراب میشود
اینجا که حکم قحطی یک قطره شبنم است
همبازی گلوی گلم تیر میشود
باران سنگ منتظر ابر کینه است
اینجا حسین فاطمه تکفیر میشود
اینجا سر حقیقت الله و اکبری
بر روی نی به گفتن تکبیر میشود
در این دیار غمزده کمتر ز نصف روز
از فرط غصه خواهر تو پیر میشود
جز زیر سم اسب شکستن در این زمین
از نفس مطمئنه چه تفسیر میشود
هرکس که زهره اش ز علمدار رفته است
اینجا سر سه ساله من شیر میشود
زینب که شرم میکند از رویش آفتاب
اینجا اسیر حلقله زنجیر میشود
.........
منو یک کاروان خوبان عالم
که هر دم میزنند طبل محرم
به پا کردند در عالم بزم ماتم
عجب بزمی شده در این عالم به پا
به سینه میزند زمین کربلا
ثارلله ثارلله ثارلله
زمین کربلا در خون نشسته
فلک شد تار و تیره دیده بسته
چه رخ داده دل زینب شکسته
غروب بی کسی حسین و یک سپاه
چه غوغایی شده درون قتلگاه
ثارلله ثارلله ثارلله
خدا میدونه دل باور نداره
نزن ظالم حسین مادر نداره
غریب است و کسی بر سر نداره
چهل منزل سرت به روی نیزهها
تنت بر روی خاک غریب کربلا
ثارلله ثارلله ثارلله
............
شمیم عاطفه در کوچهها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی، ولی چه دلگیر است
خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضههای ثارالله
برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی
لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم
بگیر دست مرا وقت خسته حالیها
پری بده به دلم در شکسته بالیها
مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
صدای مرثیهی آب آب میآید
صدای گریهی طفل رباب میآید
هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست
امید اهل حرم میرود به قربانگاه
و یا به سوی منا میرود ذبیح الله
شکسته قلب حرم، یا مجیب میگوید
نگاه خستهای أین الحبیب میگوید
از آسمان و زمین تیر و دشنه میبارد
ز هر کرانه فقط تیغ تشنه میبارد
صدای نالهی أمن یجیب میآید
صدای روضهی شیب الخضیب میآید
خمیده خواهری انگار میرود از حال
گمان کنم که رسیده حوالی گودال
میان هلهلهی بی امان چه میبیند؟
میان نیزه و تیر و سنان چه میبیند؟
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
گر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
انتهای پیام/