به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مرد جوان دوست صمیمی اش را که با او قسم برادری خورده بود کشت و جسدش را به آتش کشید.
این مرد دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مسائل ناموسی را انگیزه جنایت برشمرد. بامداد دهم شهریور سال ۹۷ جسد سوخته یک مرد جوان در روستای کوره فرنگ در اطراف شهرری پیدا شد.
شواهد نشان میداد این مرد با ضربههای چاقو کشته و سپس جنازه اش به آتش کشیده شده است.
اهالی روستا جسد را پیدا کرده و ماجرا را به دهداری اطلاع داده بودند. جسد سوخته با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و رازگشایی جنایت آغاز شد.
در بررسیهای پلیسی روشن شد جسد متعلق به مردی ۳۸ ساله به نام جواد است که به شیشه اعتیاد داشت و همراه پدر و مادرش زندگی میکرد.
ماموران در نخستین مرحله از تحقیقها به بررسی تماسهای تلفن همراه قربانی پرداختند و دریافتند وی آخرین بار با دوست صمیمی اش به نام عادل قرار ملاقات داشته است.
خانواده جواد میگفتند وی و عادل از سالها قبل با هم دوست بودند و با یکدیگر رفت و آمد خانوادگی داشتند.
به این ترتیب، عادل ۳۹ ساله ردیابی و بازداشت شد، اما ادعا کرد از نحوه کشته شدن دوست صمیمی اش اطلاعی ندارد، اما در بازجوییهای فنی قتل را گردن گرفت و گفت دوست صمیمی اش را به خاطر مسائل ناموسی کشته و در این ماجرا دوستش مصطفی نیز با او همدست بوده است و با این ادعا مصطفی نیز بازداشت شد.
در دادگاه
این دو مرد دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی برای عادل حکم قصاص خواستند.
سپس او در جایگاه ویژه ایستاد و قتل را گردن گرفت. وی که حالا ۴۰ سال دارد، گفت: من و جواد هر دو شیشه مصرف میکردیم و از سالها قبل با هم دوست بودیم. ما باهم قسم برادری خورده بودیم و با آن که جواد مجرد بود به خانه یکدیگر رفت و آمد داشتیم. ما در زمینه فروش عمده لباس نیز با یکدیگر همکار بودیم، اما دوستم به من خیانت کرد و به همسرم نظر داشت.
وی ادامه داد: مدتها پیش به همراه دایی ام برای سفر کاری به ترکیه رفته بودم. وقتی برگشتم همسرم حرفهایی به من زد که از شنیدن آن شوکه شدم. او میگفت در غیاب من جواد چندین بار در تلگرام برای او پیام فرستاده و به صورت غیرعلنی به او ابراز علاقه کرده است. من، چون به جواد اعتماد داشتم به حرفهای همسرم اهمیتی ندادم، اما با رفتارهای عجیب همسرم کم کم به جواد مشکوک شدم.
این متهم در تشریح جزییات ماجرا گفت: یک روز که جواد در خانه ما مهمان بود و من در حال آب دادن به گلهای باغچه بودم همسرم را دیدم که سراسیمه از اتاق بیرون آمد. او حالتی ملتهب داشت و به خاطر حضور جواد در خانه مان به من اعتراض کرد، اما من بار دیگر حرفهای او را جدی نگرفتم.
همان روز جواد از من خواست تا همسرم را همراه او به خانه اش بفرستم تا لباسهای جدیدی را که از خارج از کشور وارد کرده بود با هم بسته بندی کنند تا آنها را با هم بفروشیم. آن روز دختر خردسالم را هم همراه آنها فرستادم. چند ساعت بعد وقتی با گوشی تلفن همراه همسرم تماس گرفتم دخترم گفت مادرش و جواد در اتاق هستند. من از دخترم خواستم تا گوشی را به مادرش بدهد. همسرم خشمگین بود و پرخاش میکرد. آن جا بود که احساس کردم همسرم از موضوعی ناراحت است.
این مرد ادامه داد: رفتارهای همسرم تغییر کرده بود و هنگامی که جواد به خانه ما میآمد همسرم از خانه بیرون میرفت تا این که یک شب همسرم در خواب شروع به صحبت کرد. او در خواب به جواد فحش میداد و از او میخواست تا دست از سرش بردارد. وقتی خواستم او را بیدار کنم به سمت من تف کرد. از آن شب پیگیر ماجرا شدم و از همسرم خواستم تا حقیقت را به من بگوید، اما او سکوت کرد. من به همسرم قول دادم تا جواد را ادب کنم. همسرم که میدانست روی تصمیم ام مصمم هستم از من طلاق گرفت، اما خواست تا مقابل چشمان پدر و مادر جواد او را ادب کنم. من از مصطفی که دوست مشترک من و جواد بود کمک خواستم. من و مصطفی با موتور دنبال جواد رفتیم و به بهانه ملاقات با یکی از دوستان مشترکمان به نام بهمن او را سوار موتور کردیم و به روستای کوره فرنگ بردیم. آن جا من با چاقو به جواد حمله کردم و او را کشتم. مصطفی میخواست مانع من شود، اما او را تهدید به مرگ کردم و خواستم سکوت کند. من بنزینی را که از قبل داخل بطری ریخته بودم روی جسد ریختم و آن را آتش زدم. مصطفی در این ماجرا نقشی نداشت و به خاطر تهدیدهای من فقط ماجرا را نظاره کرد.
با پایان دفاعیات این مرد، مصطفی در جایگاه ویژه ایستاد. وی گفت: من نقشی در این قتل نداشتم و فقط همراه عادل رفته بودم. باور کنید نمیدانستم قرار است عادل دست به چنین کاری بزند. وقتی او با چاقو به جواد حمله کرد میخواستم مانع او شوم، اما او مرا تهدید به مرگ کرد.
بنابر این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/