به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از تبریز ، در حالی که هنوز هم داغ ِ زلزله ۲۱ مرداد ۹۱ ورزقان برای آذربایجانیها تازه است و مردم خاطرات تلخ آن روزها را از یاد نبردهاند، ۱۷ آبان ۹۸، بار دیگر خشم طبیعت، پس از هفت سال در «تَرک» شهرستان میانه در میانههای شب خودی نشان داد و تَرک بر قلب مردم این خطه انداخت.
شدت زمین لرزه به حدی بود که همه شهرهای استان و حتی ساکنان استانهای همجوار هم این زمین لرزه را احساس کردند. مرکز لرزهنگاری کشور، زمین لرزهای به بزرگی ۵.۹ ریشتر را در ساعت ۰۲:۱۷:۰۳ بامداد جمعه ثبت کرده است.
طبق آخرین آمار اورژانس کشور، پنج نفر در اثر زلزله جان باختهاند و ۵۸۴ نفر نیز بهدلیل ترس و شوک زمینلرزه مصدوم شدهاند.
کانون این زلزله روستای «ورنکش» در بخش ترکمانچای شهرستان میانه است؛ روستایی که پنج نفر جان باخته این زلزله، همگی از این روستا بودند.
راهی منطقه زلزلهزده میشویم، پس از طی مسیری ۳ ساعته و کوهستانی به روستای «ورنکش» میرسیم. نیروی انتظامی از ۵۰ متری ورودی روستا، امنیت کامل را برقرار کرده و ورود و خروج به داخل روستا را کنترل میکند.
هلال احمر نیز به همه جای روستا، نیرو اعزام کرده و با اهدای چادر، توزیع غذا و پتو در حال خدماترسانی است. نیروهای ارتش، سپاه و بسیج نیز مشغول آواربرداری هستند.
زن میانسالی که روی تخته سنگی نشسته و به خرابههای خانهاش نگاه میکند. توجهم را جلب میکند؛ شرایط روحی مناسبی برای حرف زدن ندارد، ولی جلوتر میروم و کنارش میایستم، زیر لب زمزمه میکند: «زهرا بالام اولدو». ( بچه ام زهرا مُرد)
او مادر زهرا عابدی است، همان دختر معروف شیرین زبان این روزهای فضای مجازی؛ دختر ۱۰ سالهای که فیلم کوتاهی از گفتوگوی دو سال پیشش با مجری شبکه سهند، در فضای مجازی، مخاطبان زیادی را متاثر کرده است.
زهرا در آن فیلم که عصبانی است از مشکلات مدرسهاشان میگوید؛ از آرزوهایش و اینکه میخواهد در آینده مشکلات روستایشان را حل کند؛ آخر زهرا دوست داشت در آینده دکتر شود!
حال دیگر زهرا به همراه آرزوهایش دفن شده، تنها چیزی که از او به جا مانده، دفتر مشق و کتابهایش در بین خرابههاست.
مادر زهرا که دیگر نه نایی برای نالیدن و نه اشکی برای گریه کردن دارد، میگوید: «همه ما یک جا خوابیده بودیم، وقتی زلزله شد، دیوار ریزش کرد و روی زهرا ریخت، زلزله دختر کوچکم را از من گرفت».
سراغ پدرش را میگیرم؛ یکی از اهالی روستا میگوید که پدر زهرا و برادرش حسین هر دو نمیتوانند جایی که زهرا در آنجا جان باخته را رها کنند و حالا هم سر مزارش رفتهاند. آنها همچنان منتظرند که زهرا از داخل آوارها بیرون بیاید!
هر دو مادربزرگ زهرا به عزای نوه خردسالشان نشستهاند و هر کسی که برای عرض تسلیت میآید را میهمان زهرا دانسته و در آغوش میکشند.
ریحانه، دوست زهرا دیگر دانشآموز این روستاست که او نیز به همراه آرزوهایش دفن شد و پدر و مادرش نیز در بیمارستان هستند.
در ملاقاتی با پدر ریحانه در بیمارستان داشتم، برایم تعریف میکرد: «در همان لحظات اولیه زلزله، دیوار خانه فرو ریخت و ریحانه زیر آوار ماند، اهالی روستا و نیروهای امدادی به کمکمان آمدند، وقتی ریحانه را از زیر آوار بیرون کشیدیم او جان داده بود».
«ای کاش همه خانههای روستا خراب میشد، ولی یک نفر هم فوت نمیکرد؛ همین خانه روبهرویی ما، زن و شوهری بودند که برای دریافت وام به هر جایی که فکرش را بکنی سر زدند، ولی هیچ کس توجهی نکرد و در آخر، همین خرابه روی سرشان آوار شد». اینها را زن میانسال ساکن روستا میگوید. نامش زهراست و سه فرزند دارد، وقتی زلزله میآید، سماور روی کودک یک ساله و خودش میافتد و هر دو دچار سوختگی میشوند.
او بهخاطر فوت دو دختر دانشآموز روستایشان یعنی زهرا و ریحانه ناراحت و غمگین است و بانک را عامل مرگ همسایهاش میداند.
میگوید: «وقتی جسم بیجان زهرا و ریحانه را از زیر آوار بیرون کشیدند من آنجا بودم، چهره معصومشان هر روز مقابل چشمانم هست، نمیتوانم فراموش کنم».
اینجا سراسر غم است؛ پیرمرد قد خمیدهای که به عصایش تکیه داده و نگاهش همچنان خیره به آوار خانههاست، به زبان ترکی میگوید: «هر نمنه واریمیدی اَلدن گِئتدی». (دار و ندارم از بین رفت)
خرابههای خانه مقابلمان را نشانم میدهد و میگوید: «همه دار و ندارم همین منزل و چند گاوی بود که بر اثر زلزله از بین رفتند».
نبض زندگی همچنان در روستای ورنکش میتپد. حسین که به همراه خانوادهاش در چادر اسکان داده شدهاند، هیچکسی را بدون پذیرایی رها نمیکنند، او هر کسی که از آن مسیر رد میشود را برای صرف شیرینی و چایی دعوت میکند.
انگار رسم اهالی روستای ورنکش به نجابت است، زیرا معلوم بود که از میهمانان روستایشان خجالت میکشند که چرا نمیتوانند در شرایط بهتری میزبانی کنند.
سربالایی سنگی روستا را بالا میروم و تلخی ماجرا برایم بیشتر نمایان میشود؛ اهالی روستا میگویند، بیشترین حجم ویرانی و تخریب در اینجا اتفاق افتاده است.
«۳۰ واحد مسکونی در روستای ورنکش، ۱۰۰ درصد تخریب شدهاند». این را گلی سلطانی رئیس شورای روستایی ورنکش میگوید.
سلطانی میافزاید: «حدود ۳۰۰ خانوار در ورنکش زندگی میکنند و جمعیت آن ۱۱۰۰ نفر است».
او مشکل اصلی روستا پس از زلزله را ساخت و ساز خانههای تخریب شده میداند و میگوید: «از مسئولان میخواهیم تا هر چه سریعتر برای ساخت این خانهها اقدام کنند، زیرا در فصل سرما قرار داریم و منطقه ما بسیار سردسیر است».
خانم سلطانی تاکید میکند: «ما نمیگوییم که همه ساختمان را برای ما بسازید بلکه میگوییم که با وام بنیاد مسکن و همت مسئولان این خانهها احداث شود تا هیچ روستاوندی در فصل سرما بیرون از خانه خود نباشد».
در عین حال مدیرکل مدیریت بحران آذربایجانشرقی گفته است که ۴۰ میلیون تومان تسهیلات برای واحدهای روستایی با سود چهار درصد اعطا میشود.
هنربر همچنین از پرداخت ۱۰ میلیون تومان تسهیلات بلاعوض به زلزلهزدگان خبر داده است.
سرم را به سمت آوارهای خانهای میچرخانم، صدای پیرمردی از آنجا به گوش میرسد؛ انگار خطابهاش ما هستیم! حاج آقا کاری داشتید؟
او میگوید: «کاری ندارم فقط میخواهم ببینم که شما هم مثل برخی از این مسئولان هستید که آمدهاید عکس بگیرید و بروید، بعد پشت سرتان را هم نگاه نکنید؟».
نامش حاج حیدر سلطانی است و ۹۰ سال دارد. او از جمله اهالی روستاست که خانهاش تخریب ۱۰۰ درصد شده، ولی خدا خواسته که زنده از زیر خروارها آوار بیرون بیاید.
حاج حیدر میگوید: «در طول این سالها، سابقه نداشته که این روستا چنین خودروهای مدل بالایی را به خود ببیند».
منظورش از ماشینهای مدل بالا، شاسی بلندهای برخی از کاندیداهای مجلس و برخی از مسئولان است که این روزها برای دیده شدن به مناطق زلزلهزده هجوم آوردهاند.
موضوعی که حتی صدای نماینده میانه در مجلس را هم درآورد.
فردین فرمند در این خصوص گفته است: «فردی با من تماس گرفت و گفت به مناطق زلزلهزده، نیامدی، اما مسئولان آمدند، سلفیها را گرفتند و برگشتند؛ مردم زلزلهزده نیازی به عکسهای سلفی ندارند».
اباذر نوروزی دیگر بازمانده زلزله است که شب آن اتفاق، برای کاری به تهران رفته بود، ولی پسر، همسر و مادرش با وقوع زلزله زیر آوار مانده بودهاند که با کمک اهالی قبل از اینکه دفن شوند، از زیر آوار بیرون کشیده میشوند.
مریم نوروزی که چند سال پیش، همسرش دچار ضربه مغزی شده و توان حرکت را از دست داده، میگوید: دخترم مطلقه است و نوهام دچار بیماری دیابت شده، تنها داراییامان یک خانه قدیمی بود که آنهم ویران شد، دو راس گاو داشتیم که آنها نیز زیر آوار زلزله دفن شدند. این را میگوید و به سمت خرابیهای منزلش میرود.
روستای ورنکش در سکوتی ترسناک فرو رفته، آفتاب در حال غروب کردن و هوا نیز رو به سردی است؛ حال اهالی روستا میخواهند شب دیگری بعد از زلزله خود را سپری کنند، ولی پس لرزهها همچنان این روستا و مردمانش را میلرزاند.
مرکز لرزهنگاری کشوری موسسه ژئوفیزیک از زمان وقوع زمین لرزه ۵.۹ ریشتری آذربایجانشرقی تاکنون، بیش از ۴۷۰ پس لرزه بین شهرهای میانه و سراب را ثبت کرده است.
روستا گاهاً با مشکل قطعی آب، برق و گاز روبه رو میشود و این مشکل با خیمه سیاهی شب بیشتر حس میشود. سرمای هوا نیز مشکلات زلزلهزدگان را دو چندان کرده، مهمترین چالش ورنکشیها چادر و کانکس است.
رئیس جمعیت هلال احمر منطقه ویژه مراغه میگوید: «تاکنون ۲ هزار و ۶۰۰ دستگاه چادر و بیش از یکهزار تخته پتو، برای اسکان موقت در مناطق زلزلهزده توزیع شده است».
محمدباقر غفاری ادامه میدهد: «جمعیت هلال احمر از ابتدای وقوع زلزله به ۶ هزار و ۳۵۲ نفر از زلزلهزدگان خدمات اسکان اضطراری ارائه کرده است».
او اضافه میکند: «اولین روز ۳۴ اکیپ و بعدا هم ۵۰ اکیپ هلال احمر در حال انجام خدمات هستند».
مسئولان میگویند، تامین کانکس ضمن هزینهبر بودن، زمانبر هم هست!
نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور گفته است که در زمینه اسکان موقت، امکان دیگری جز تامین چادر در مناطق زلزلهزده نداریم و تهیه کانکس ماجرای دیگری دارد که با مشکلات عدیده آن موافق نیستیم!
در همین حال، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام (ره) به درخواست امام جمعه تبریز، دستور ارسال فوری ۱۰۰ کانکس به مناطق زلزلهزده آذربایجانشرقی را صادر کرده است.
سربالایی روستا را پایین میآییم و وسایل خود را جمع میکنیم، چشممان به ناگاه به رئیسکل دادگستری استان میخورد که در بین انبوهی از مردم در حال شنیدن حرفهای آنهاست؛ نزدیکتر میشوم؛ زن میانسالی از آقای خلیلاللهی میخواهد تا برای بازسازی روستا و تامین خانه دو دانشآموز جانباخته (زهرا و ریحانه) دستورات لازم را به مراجع ذیربط صادر کند.
آنطور که آقای خلیلاللهی قول میدهد، قرار است تا ۱۰روز کاری اقدامات لازم برای بازسازی انجام و دو خانه زهرا و ریحانه توسط روسای اصناف استان احداث شود.
رئیسکل دادگستری استان میگوید: عمده مشکلات مردم همان بازسازی و تخریب خانههای نیمه تخریب شده همچنین اسکان اضطراری و تامین وسایل گرمایشی است که الحمدالله حضور خیران و مسئولان دولتی این مشکلات را در کمترین زمان ممکن حل میکند.
ورنکش تنها یک روستا از چندین روستای آسیبدیده زلزله اخیر است، چراکه روستای بوکان در میانه و برخی روستاهای سراب بهدلیل صعبالعبور بودن مسیر رفت و آمد و دوری از شهر، بیش از بقیه مهجور ماندهاند.
روستاهای شهرستان سراب جان باختهای در زلزله ۵.۹ ریشتری روز جمعه (۱۷ آبامماه) نداشتهاند، ولی منازل تعداد زیادی از روستائیان تخریب و حتی دامهایشان نیز تلف شده است. مسئولان و متولیان باید ضمن تسریع امدادرسانی در کانون زلزله به سایر مناطق نیز توجه داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
منبع فارس
انتهای پیام/ش