به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،دو مرد مخوف که با هم برادر هستند پس از ۱۷ روز در دو عملیات پلیسی دستگیر شدند و به قتل و تیراندازی در قهوه خانه اعتراف کردند.
ساعت ۲۰:۱۸ شامگاه پنج شنبه ۱۴ آذر امسال در سکوت شبانه که تنها صدای خودروها به گوش میرسید ناگهان صدای فریادهای پسر جوانی که فحاشی میکرد در همه جا پیچید.
اهالی محل از مغازهها و خانه هایشان بیرون آمدند که با یک جوان قمه به دست روبه رو شدند. مرد قمه کشان به سمت قهوه خانه فرات در ابتدای خیابان اسلام آباد منطقه مشیریه دوید و در گام نخست با قمه اقدام به شکستن شیشههای قهوه خانه کرد و پس از آن جوان دیگری پشت سر این پسر قمه به دست به سمت قهوه خانه دوید و با تفنگی که در دست داشت شروع به تیراندازی کرد.
ترس به جان اهالی محل افتاده بود که جوان مسلح شروع به تیراندازی به داخل قهوه خانه کرد و پس از ۵ دقیقه خودروی پژو که از همدستان این دو جوان مسلح بود به جلوی قهوه خانه آمد و قصد داشت همدستانش را از محل فراری دهد که ناگهان یک خودرو در برابر آنها قرار گرفت.
پسر جوان که تفنگ به دست داشت به سمت راننده خودرو تیراندازی کرد و با کشته شدن راننده جوان سه متهم سوار بر خودرو پا به فرار گذاشتند.
تحقیقات در محل
به این ترتیب گروهی از ماموران کلانتری افسریه در محل حضور یافتند و تحقیقات آغاز شد. در این حادثه پسر ۱۳ ساله و یک جوان که هدف گلوله قرار گرفته بودند به بیمارستان منتقل شدند. تلاش تیم پزشکی در محل تیراندازی برای نجات جان راننده خودرو که هدف گلوله قرار گرفته بود بی نتیجه ماند و این راننده تاکسی اینترنتی به کام مرگ فرو رفت.
در این مرحله مشخص شد که راننده تاکسی اینترنتی بی اطلاع از ماجرای درگیری وارد خیابان شده و مردان مسلح با فرض این که این مرد قصد بستن مسیر فرار آنها را دارد اقدام به تیراندازی کرده اند.
با توجه به حساسیت موضوع گروهی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه با بازپرس ویژه قتل در محل تیراندازی مرگبار حاضر شدند و در بررسیها مشخص شد که مردان مسلح صورت هایشان را پوشانده و به قهوه خانه حمله کرده اند.
تیم پلیسی در تحقیقات میدانی مطلع شدند که این درگیریها از چند شب قبل بین دو گروه شروع شده و در ادامه این سه جوان برای گرفتن انتقام اقدام به تیراندازی در قهوه خانه کرده اند.
ردیابیهای پلیسی
تجسسهای فنی و اطلاعاتی پلیس آغاز شد. کارآگاهان در گام نخست پی بردند که دو نفر از افراد حاضر در این درگیری با هم برادر هستند و سومین متهم که قمه به دست بوده نیز از بستگان این دو برادر است.
تجسسهای فنی ادامه داشت و ماموران با اقدامات فنی و پلیسی پس از گذشت ۱۶ روز یکی از متهمان را که به شهرهای شمالی فرار کرده بود دستگیر کردند و در ادامه روز دوشنبه ۲۵ آذر امسال دومین متهم این پرونده جنجالی در مخفیگاهش دستگیر شد.
گفتگو با قاتل مسلح
سعید ۳۱ ساله که قصاب است ادعا میکند همه این اتفاقات زیر سر یک جوان به نام علی است که باعث شد دو گروه با هم درگیر شوند.
سابقه داری؟
بله، یک بار به خاطر مشروبات الکلی دستگیر شدم.
شغل؟
قصاب.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
به جرم قتل یک راننده بی گناه و زخمی کردن دو نفر در تیراندازی قهوه خانه دستگیر شدم.
چرا؟
قصد کشتن نداشتم و این تیراندازیها به خاطر یک اختلاف بود.
چه اختلافی؟
چهار ماه قبل ۲۰ نفر در منطقه ورامین یکی از بستگانمان را دوره کردند و با قمه و تفنگ او را به قتل رساندند و اختلافات ما با گروهی که دست به این قتل زدند، شروع شد.
چرا فامیل تان را کشتند؟
چون آدم خوبی بود علی و دوستانش به او حسادت میکردند و با او اختلاف داشتند و، چون فامیل مان طرفدار زیادی داشت دست به قتلش زدند.
شنیدم شب قبل از حمله به قهوه خانه هم درگیری رخ داده بود؟
علی بعد از مرگ فامیل مان در اینستاگرامش شروع به فحاشی و توهین به او کرد و همین باعث شد تا بین ما دوباره درگیری رخ دهد و شب قبل از حمله به قهوه خانه، علی و دوستانش به محله ما آمدند و شروع به عربده کشی و فحاشی کردند که با یکی از دوستانمان که با هم فامیل هستیم تصمیم گرفتیم جواب کار آنها را بدهیم.
چه کردید؟
ساعت ۷ شب بود که همراه برادرم و فامیل مان در پاکدشت سوار بر خودرو شدیم و به منطقه مشیریه آمدیم و، چون احتمال میدادیم علی و دوستانش در قهوه خانه باشند به آن جا حمله کردیم.
شب درگیری چه رخ داد؟
من مشروب الکلی خورده و مست بودم که سر خیابان توقف کردیم، ابتدا فامیل مان با قمهای که در دست داشت به سمت قهوه خانه رفت و شروع به شکستن شیشههای قهوه خانه کرد که چند نفر از داخل قهوه خانه شیشه نوشابه و قلیان به سمت ما پرت کردند که من با اسلحهای که در دست داشتم به سمت قهوه خانه رفتم و شروع به تیراندازی کردم.
چرا راننده تاکسی اینترنتی را کشتی؟
او بی گناه بود، وقتی خواستیم سوار بر خودرو شویم که فرار کنیم خودروی مرد جوان جلوی راهمان بود، فکر کردم میخواهد مانع فرار ما شود به همین دلیل شروع به تیراندازی کردم و فرار کردیم.
میدانستی یک پسر ۱۳ ساله و یک مرد زخمی شدند؟
نه، چند روز بعد از طریق شبکههای مجازی متوجه شدم که دو نفر هم زخمی شدند.
دوست قمه به دستتان کجاست؟
بعد از فرار دیگر از او خبر نداریم و نمیدانیم کجا فرار کرده است.
برای این کار قرار بود پول بگیری؟
نه، ما به خاطر رفیقمان این کار را کردیم.
کل ماجرای حمله به قهوه خانه چقدر طول کشید؟
من مست بودم و چیز زیادی به یاد ندارم، ولی فکر کنم ۵ دقیقه بیشتر طول نکشید.
ازدواج کردی؟
نامزد دارم و قرار بود به زودی ازدواج کنم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه به این زودی.
پشیمانی؟
بله، چون یک نفر بی گناه در این ماجرا کشته شد.
علی و دوستانش در قهوه خانه بودند؟
نه.
برادرت چه نقشی در این ماجرا داشت؟
برادرم داخل خودرو بود و رانندگی میکرد و بی گناه است.
حرف آخر؟
پشیمانم و امیدوارم خانواده راننده تاکسی اینترنتی مرا ببخشند، میدانم یک نفر بی گناه کشته شد.
بنا بر این گزارش، دو برادر برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تجسسها برای دستگیری متهم فراری این پرونده در دستور کار ماموران پلیس آگاهی تهران است.
تحلیل کارشناس
خون خواهیهای کینه جویانه
مسعود بهمنی - جرم شناس
خون خواهی متاسفانه یکی از سنتهای ریشهای بین اقوام مختلف در ایران و حتی کشورهای توسعه یافته است به این شکل که وقتی شخصی در یک طایفه یا قومی کشته میشود هم طایفه ایها خارج از مسیر قانونی به دنبال انتقام گیری هستند. البته سنتهای مختلفی در این زمینه داریم گاهی با ازدواج یک دختر از فامیل قاتل با مردی در فامیل مقتول به نوعی انتقام گیری و خون بس انجام میشود گاهی برادر یا پدر قاتل باید کشته شود تا خون خواهی صورت گیرد و گاهی فامیل مقتول در بین فامیل قاتل جست و جو میکند و کسی را که سن و سال یا شخصیت، سواد و حتی همسر و بچهای در حد مقتول داشته باشد انتخاب میکند شاید آن شخص کاملا بی گناه باشد، اما باید در خون خواهی کشته شود. متاسفانه با وجود اقدامات گسترده فرهنگی در زمینه جلوگیری از تکرار چنین خون خواهیهایی باز شاهد چنین جنایاتی هستیم که نیاز است در این زمینه فرهنگ سازی منطقهای صورت گیرد به این معنا که با توجه به سنتهای طایفه ای، معتمدان محلی و ریش سفیدان بسیج شوند و با همکاری مشاوران نهادهای مسئول بتوانند از وقوع و تکرار چنین اتفاقاتی جلوگیری کنند.
منبع:خراسان
انتهای پیام/