بخش مهمی از داستان‌های شاهنامه این اثر ماندگار مربوط به دفاع ایرانیان از وطن و خون‌خواهی از دشمنانِ جنایتکار است که در ادامه به چند نمونه از آن‌ها می‌پردازیم.

«انتقام سخت» پهلوانان از دشمنان ایران به روایت شاهنامهبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ایرانی‌ها در طول تاریخ نشان داده‌اند وقتی حرف از وطن و تمامیت ارضی کشورشان باشد، با کسی شوخی ندارند و تا پای جان در برابر بیگانگانی که قصدشان تجاوز به حریم ایران است، می‌ایستند و دفاع می‌کنند و اگر دشمن، شخصیت‌های ملّی و قهرمانان مردمی‌شان را ترور کند، انتقامی سخت خواهند گرفت. یکی از متون اصلی ایرانیان که مقاومت در برابر دشمن را به خوبی نشان می‌دهد، شاهنامه فردوسی است. بخش مهمی از داستان‌های این اثر ماندگار مربوط به دفاع ایرانیان از وطن و خون‌خواهی از دشمنانِ جنایتکار است که در ادامه به چند نمونه از آن‌ها می‌پردازیم.

برخاستن منوچهر به خون‌خواهی ایرج
بعد از این که فریدون قلمرویش را بین سه پسرش تقسیم کرد، تور و سلم به ایرج که سهمش سرزمین ایران بود، حسادت کردند و او را بی‌گناه کشتند. غم از دست دادن ایرج بر دل فریدون سنگینی می‌کرد تا این که دختر ایرج فرزندی به نام منوچهر به دنیا آورد که بعد‌ها جانشین فریدون شد. منوچهر به انتقام خون ایرج برخاست و به سمت تور و سلم لشکر کشید. وقتی خبر لشکرکشی منوچهر به گوش تور و سلم رسید، نامه‌ای پر از التماس به فریدون نوشتند و ابراز پشیمانی کردند، اما فریدون به آن‌ها پاسخی تند و قاطع داد مبنی بر این که آن موقع که ایرج را کشتید، باید فکرش را می‌کردید.

سرانجام بین لشکر ایران و لشکر سلم و تور جنگی درگرفت و سپاه ایران با قاطعیت به پیروزی رسید و منوچهر با نیزه سرِ تور را از تن جدا کرد و آن را با نامه پیروزی برای فریدون فرستاد: «سه جنگ گران شد در سه روز/ چه در شب چه در هورِ گیتی‌فروز/ از ایشان شبیخون و از ما کمین/ کشیدیم و جستیم هر گونه کین».

داستان طولانی انتقام خون سیاوش
وقتی تورانی‌ها به ایران حمله می‌کنند، سیاوش، پهلوان و شاهزاده ایرانی از پدرش، کیکاووس اجازه می‌گیرد تا خود به جنگ آن‌ها برود. او همراه رستم برای مقابله با تورانی‌ها لشکر می‌کشد، اما افراسیاب با دیدن خوابی از جنگ منصرف می‌شود و پیشنهاد صلح می‌دهد. سیاوش با قید شرط‌هایی می‌پذیرد، اما وقتی کیکاووس می‌فهمد، بسیار عصبانی می‌شود و دستور می‌دهد سیاوش با افراسیاب بجنگد.

سیاوش هم که نه راه پس دارد و نه راه پیش، به پیشنهاد پیران ویسه، وزیر افراسیاب مدتی در خاک توران می‌ماند، اما بعد‌ها اطرافیان افراسیاب او را به سیاوش بدبین می‌کنند و افراسیاب هم دستور کشتن او را می‌دهد. سرانجام سرِ سیاوش به دست گُروی زَره از تن جدا می‌شود.

این آغاز داستان خون‌خواهی ایرانیان از افراسیاب است. اولین کسی که به انتقام برمی‌خیزد، رستم، پهلوان نامدار ایرانی است. او بعد از کشتن سودابه، به توران لشکر می‌کشد. افراسیاب از ترسِ رستم، تاج و تخت را رها می‌کند و فراری می‌شود تا این که در انتهایِ این داستانِ طولانی، کیخسرو، پسر خردمند و شجاع سیاوش که حالا شاه ایران شده است، انتقام سختی از افراسیاب می‌گیرد و او را از وسط به دو نیم می‌کند: «به شمشیر هندی بزد گردنش/ به خاک اندر افکند نازک‌تنش».

رویارویی گودرز و پیران ویسه
گودرز، یکی از پهلوانان مؤثر و نامدار ایرانی در شاهنامه است. او ۷۸ پسر دارد که مشهورترین آن‌ها بهرام، گیو، رهام و هجیر هستند. در داستان دراز دامنِ انتقام خون سیاوش، چند انتقام‌گیری دیگر هم اتفاق می‌افتد که یکی از آن‌ها را در جنگ دوازده رخ و در نبرد گودرز و پیران ویسه می‌بینیم.

گودرز که به دلیل کشته شدن تعداد زیادی از فرزندانش به دست تورانی‌ها، دل پری از آن‌ها دارد، در نبرد با پیران ویسه او را می‌کشد و به این ترتیب، انتقام پسرانِ پهلوانش را می‌گیرد و ایرانی‌ها را در جنگ دوازده رخ به پیروزی می‌رساند.

انتقام خون برادر به دست برادر
بهرام، پسر گودرز که نقش مؤثری در سپاه ایران دارد، به طرزی ناجوانمردانه و در شرایطِ غیرجنگی به دست تورانی‌ها کشته می‌شود. پس از پایان یک نبرد بین ایران و توران، بهرام که تازیانه محبوبش را گم کرده است، شبانه به محل جنگ برمی‌گردد تا آن را پیدا کند، اما به شکلی غافل گیرانه توسط سربازان تورانی محاصره و در نهایت به دست تُژاو، داماد افراسیاب کشته می‌شود.

تا این که در حمله تلافی‌جویانه ایرانی‌ها به رهبری توس، فرصت جنگ با تژاو پیش می‌آید و گیو، برادر بهرام با کشتن تژاو انتقام او را می‌گیرد و سر از تنش جدا می‌کند: «برادر چو بهرام را خسته دید/ تژاوِ جفاپیشه را بسته دید/ خروشید و بگرفت ریش تژاو/ بریدش سر از تن بسانِ چکاو».

منبع: خراسان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.