سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده شجاع و با درایت سپاه اسلام دارای نبوغ فوق‌العاده در عرصه‌ی دیپلماسی سیاسی و نظامی در ابعاد فراملی منطقه‌ای و بین‌المللی بود.

پاسخ جهان به حماقت ترامپ فراتر از حد انتظار خواهد بودبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دکتر «تاج‌الدین صالحیان» متخصص روابط بین‌الملل و مدرس دانشگاه، جنبه‌های نبوغ نظامی سپهبد شهید قاسم سلیمانی را مورد بررسی قرار داده و تاکید کرده است: ترامپ به زودی متوجه خواهد شد دچار چه اشتباه راهبردی در انجام محاسبات شده است، چون پاسخی فراتر از انتظار را در سطح منطقه و جهان به آمریکا داده خواهد شد و ترامپ نیز سرنوشتی مانند جیمی کارتر پیدا خواهد کرد.

وقتی در میان بهت همگان موفق می‌شود ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به عنوان یک قدرت برتر نظامی در مقیاس جهانی را به شراکت در مبارزه با داعش به عنوان یک طرح‌ریزی بسیار خطرناک برای منطقه ترغیب و برتری نظامی در سطح منطقه برای جبهه‌ی مقاومت ایجاد و با اینکار موازنه‌ای در سطح نهاد‌های بین‌المللی در برابر جبهه‌ی عبری، عربی و آمریکایی به وجود بیاورد، یعنی سردار سلیمانی هم با درایت است و هم دارای نفوذ کلام و هم یک استراتژیست بی‌همتا در مقیاس جهانی و آنگاه که دوست و دشمن، به دلیل نفوذ سیاسی و نظامی منطقه‌ای اش و به علت به شکست کشاندن کلیه‌ی طرح‌های آمریکا در منطقه، سر تکریم و تعظیم در برابر او فرود می‌آورند یعنی سردار قاسم سلیمانی دارای نبوغ خارق‌العاده در سطح منطقه است.

اما سردار حاج قاسم تنها یک نظامی کار بلد و فرماندهی با تدبیر و آینده نگر نبود، بلکه در مقام "انسانیت" هم دید بسیار بلندی داشت و از دیوار‌های سخت تفکیک کننده‌ی بین انسان‌ها تحت هر نامی اعم از سیاسی، قومی، نژادی و حتی مذهبی عبور کرده بود و به مرز "انسانیت" رسیده بود، در واقع جایگاه هر کسی به تعریفی که او از هویتی که انتخاب می‌کند تا در آن به ایفای نقش بپردازد، بر میگردد. این هویت می‌تواند از خود فرد آغاز شود و به وسعتی به اندازه‌ی جهان اسلام و حتی بالاتر از آن یعنی مقام "انسانیت" نیز برسد. وقتی همه‌ی مردم منطقه اعم از شیعه، سنی، مسیحی، ایزدی و ... برای او اشک می‌ریزند یعنی او به معنای واقعی، "تسخیر کننده‌ی دل‌ها" در سطح کل منطقه‌ی خاورمیانه و حتی جهان بود.

اقدام نابخردانه‌ی دونالد ترامپ در به شهادت رساندن سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، به علت اشتباه محض محاسباتی صورت گرفته و یقینا به آنچه که بدنبال آن بوده، دست نخواهد یافت، چرا که.

اولا: ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی برخلاف کلیه‌ی موازین حقوق بین الملل صورت گرفت. حاج قاسم سلیمانی به همراه ابو مهدی المهندس از مقامات رسمی و بلندپایه‌ی جمهوری اسلامی ایران و عراق بودند، سردار سلیمانی به دعوت رسمی دولت عراق و از طریق خطوط هوایی رسمی و بین المللی وارد عراق شده بود و المهندس در فرودگاه به استقبال ایشان رفته بود. ترور ایشان نقض فاحش اصل حقوقی "حاکمیت ملی" عراق، مغایر با اصل حقوقی "عدم مداخله " در امور داخلی کشور‌ها و مخالف با اصل "عدم توسل به زور" در حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل متحد به شمار می‌رود. از طرفی این حادثه نه در یک جنگ برابر و کلاسیک، بلکه در شب و در یک سفر رسمی آن هم در فرودگاه بغداد به شیوه‌ای ناجوانمردانه صورت گرفت، بنابراین این ترور هم فاقد هر گونه ارزش عملیاتی پیچیده نظامی محسوب می‌شود، و هم بی شک یک عملیات تروریستی تحت عنوان "تروریسم دولتی" از جانب دولت ایالات متحده محسوب می‌شود.

دوما؛ این عمل تروریستی برخلاف شعار‌های خود ترامپ در دوران تبلیغات ریاست جمهوری و پس از رسیدن به قدرت صورت گرفت. ترامپ بار‌ها مخالفت خود را با جنگ در خاورمیانه و بی‌نتیجه بودن هزینه‌ی ۷ تریلیون دلاری دولت پیشین آمریکا در دوره‌ی دموکرات‌ها را اعلام کرده است، اما خود با ترور سردار سلیمانی و ابو مهدی المهندس، دست به آتش بازی جدیدی در منطقه زده است، که اگرچه آغازگر آن بوده است، اما قطعا پایان دهنده‌ی آن نیست.

اما سوال اینجاست که چرا ترامپ برخلاف شعارهایش دست به این اقدام زد؟

۱. ترامپ در محافل داخلی آمریکا بویژه با طرح استیضاح، با مشکلات جدی روبرو شده است. وی با ترور شخصیت‌های برجسته‌ی مقاومت در تلاش است هم خود را یک قهرمان جلوه دهد و هم باعث انحراف افکار عمومی و محافل سیاسی از استیضاح خود گردد، از طرفی با امنیتی کردن فضا، می‌خواهد بگوید که ادامه و پیگیری استیضاح به سود ایالات متحده نیست.

۲. در میان مدت ترامپ به دنبال بهره برداری از اقداماتی است که دیگر روسای جمهور آمریکا بدلیل پیامد‌های منفی، از انجام آن‌ها ابا داشتند. ترامپ می‌خواهد بگوید من مرد کار‌های بزرگ هستم.

۳. در درازمدت هم ترامپ به علت روحیه‌ی تاجرپیشگی اش می‌خواهد شرایط مشکل و پیچیده را برای طرف مقابل ایجاد و سپس او را مغلوب کند. در این قضیه نیز ترامپ پس از ایجاد شرایط سخت اقتصادی برای ایران، به دنبال این است که تصاعد بحران سیاسی و نظامی را نیز ایجاد نماید، تا به گمان خود حریف را مجبور به مذاکره و معامله‌ی بزرگ نماید و آنجا نیز با دادن مشوق‌ها و امتیازات ناچیز، سرمست پیروزی نهایی را جشن بگیرد.

۴. سوال که پیش می‌آید این است که آیا ترامپ با ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس به اهدافی که برای خود ترسیم کرده است، خواهد رسید؟

در پاسخ باید گفت.

اگر جمهوری اسلامی ایران و جبهه‌ی مقاومت به این عمل تروریستی هیچ پاسخی ندهند و نهایتا پای میز مذاکره و معامله بیاید، ترامپ می‌تواند پیروز این داستان باشد و به عنوان یک برگ برنده بهره برداری‌های خود از این عملیات تروریستی داشته باشد. اما ترامپ آنجا متوجه خواهد شد دچار چه اشتباه راهبردی در انجام محاسبات شده است و هرچه رشته است پنبه شده است که ببیند، نه تنها جمهوری اسلامی و جبهه‌ی مقاومت تسلیم نشده، بلکه پاسخ به موقع و فراتر از انتظار را در سطح منطقه و جهان به آمریکا وارد نماید. اینجاست که ترامپ نیز به سرنوشت جیمی کارتر مواجه خواهد شد.

۵. اما نکته آخر اینکه.

اگرچه سردار حاج قاسم سلیمانی یگانه و بی‌همتا بود و بی شک جای خالی ایشان تا ابد احساس خواهد شد، اما، سردار سلیمانی یک مکتب و یک فرهنگ را پایه گذاری کردند و شجره‌ی طیبه‌ای را از خود به جای گذاشتند که قطعا پس از خود نیز با صلابت بیشتر به راه خود ادامه خواهد داد. پیش از این نیز جبهه مقاومت در سطوحی دیگر سید عباس موسوی را از دست داد، اما سید حسن نصرالله جایگزین اوشد، حسین الوحوثی رفت و برادرش عبدالملک آمد، عماد مغنیه، سردار همدانی و بسیاری دیگر از فرماندهان جبهه‌ی مقاومت رفتند، اما به یمن خون پاک آن‌ها جبهه‌ی مقاومت قوی‌تر گردید. امروز هم اگرچه قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس رفتند، اما بی‌شک به برکت خون پاک این سرداران، جبهه‌ی مقاومت قوی‌تر از گذشته به راه خود ادامه خواهد داد و کمترین نتیجه‌ی خون سرخشان، اتحاد و یکپارچگی بیشتر جبهه‌ی مقاومت و خروج فضاحت بار آمریکا در منطقه خاورمیانه خواهد بود و این وعده الهی است برای مومنین...

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.