به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،سرهنگ کارآگاه "جهانگیر تقی پور" معاون مبارزه با جرایم جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی پایتخت اظهار داشت: هجدهم آذرماه سال جاری جوان ناشناسی با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ تماس و اعلام کرد، من و تعدادی جوان دیگر چند روز است که در یک آپارتمان حبس شده ایم.
وی گفت: تیمی از ماموران کلانتری ۱۱ هفت چنار پس از ثبت شکایت اولیه نتیجه تحقیقات انجام شده را به بازپرس شعبه یکم دادسرای ناحیه ۳۱ تهران منعکس و پرونده تشکیل شده برای رسیدگی تخصصی از کلانتری ۱۱۱ هفت چنار به اداره چهاردهم پلیس آگاهی ارجاع شد.
معاون مبارزه با جرایم جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی پایتخت اذعان داشت: کارآگاهان در بررسی اولیه دریافتند با باند کلاهبرداری هرمی مواجه هستند.
وی با بیان اینکه کارآگاهان موفق شدند مخفیگاه این افراد را در محدوده هفت چنار شناسایی کنند، افزود: با انعکاس اطلاعات به دست آمده به بازپرس پرونده، دستور دستگیری اعضای این باند صادر و کارآگاهان بیست و سوم دی ماه موفق شدند در یک عملیات پلیسی ۱۲ تن از اعضای این شرکت را دستگیر کنند.
تقی پور اضافه کرد: پس از انتقال متهمان به پلیس آگاهی در بررسی اولیه به دست آمد، ۴ تن از افراد دستگیر شده سابقه دار بوده و پیشتر نیز در همین زمینه دستگیر شده اند.
وی در خصوص فعالیت شرکت موسوم به کیونت، عنوان داشت: شرکت کیونت در واقع همان شرکت هرمی موسوم به گلدکوئیست است که با تغییر عنوان و رویه این بار با عنوان استخدام در شرکتهای دولتی و معتبر عضو گیری میکنند که اکثریت اعضای این باند از سایر استانها به تهران آمده اند و جوان هستند.
معاون مبارزه با جرایم جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: اعضای فعال در این شرکت، اعضای جدید شرکت را به فعالیت در زمینه بازاریابی شبکهای تشویق کرده و طی چندین جلسه آموزشی نهایتا با مبالغی مابین ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان آنها را به بهانه دریافت سود مجبور به عضوگیری از میان دوستان، بستگان و یا سایر اعضای خانواده میکنند تا زمینه ادامه فعالیت خود را فراهم کنند.
وی گفت: کلیه متهمان با دستور بازپرس شعبه یک دادسرای ناحیه ۳۱ تهران برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره چهاردهم پلیس آگاهی قرار دارند.
سرهنگ تقی پور در پایان به خانوادهها و افراد جوان جویایی کار چند توصیه کرد:
۱- بعضا دیده شده افرادی که در ابتدای عضویت در این شرکتها توسط پلیس نجات مییابند همچنان متعجب هستند که چرا پلیس مانع از شراکت آنان در تجارتی سودآور شده است. با یک مثال ساده برای این افراد میتوان شرکتهای هرمی را به جارو برقی تشبیه کرد که سود واقعی تنها نصیب سرشاخههای اصلی میشود و چیزی به افرادی که در مسیر جذب سرمایه به درون این جاروبرقی هستند نمیرسد.
۲- به هیچ وجه به درخواست مبالغ میلیونی (معمولا ۳۰ میلیون به بالا) فرزندانتان که برای استخدام راهی تهران شده اند تحت عنوان ضمانت برای کار و خرید وسیله و... پاسخ مثبت ندهید و به آشنایان و اطرافیانتان نیز بسپارید به هیچ عنوان این پول را به فرزندتان ندهند. تنها راهی که میتوانید زمینه بازگشت فرزندتان را فراهم کنید عدم پرداخت پول میباشد، چون تنها در این صورت است که این شرکتها دست از اغفال سوژه برداشته و وی را رها میسازند.
۳- نسبت به سکونت تعداد زیادی جوان در یک آپارتمان کوچک و با رفت و آمد محدود در محل سکونت خود، به وجود شرکتهای هرمی شک کرده و پلیس را در جریان قرار دهید.
۴- هرگونه استخدام در سازمانهای دولتی از طریق رسانههای جمعی اعلام میشود. پس در صورت تماس یک دوست قدیمی در مورد استخدام در این سازمانها و وسوسه و دعوت فرزند شما به تهران به نیت فرد در عضوگیری برای شرکتهای هرمی شک کرده و مانع پاسخ مثبت فرزندتان به این دعوت شوید.
انتهای پیام/
واقعا این افراد بی وجدانن
دقیقا منم به همین روش که یک شرکت دولتی استخدامی داره از طریق یکی از دوستام که زیاد سنم هم نداشتم باهاش گول خوردم
روش کارشون دقیقا خوده گلکوئسده از این رو میگم که خودم داخل شرکت های ایرانی که همه ما میدونیم چی هستن بودم و تجربه لازم رو داشتم
اما ماجرا
روز اول من رسیدم تهران دوستم امد دنبالم .همه مدارکایه لازمم برا استخدامی که گفته بود برداشته بودم
بعد از پیاده روی که کردیم سوار تاکسی شدیم رفتیم داخل ی پارک که یادمه مزارشهدای گمنام بود بعد چند دقیقه بهم گف یکی میاد باهات صحبت کنه تا اینو که شنوفتم گفتم داداش این شرکتای نت ورکه گف اره کاره دیگم اینه منم گفتم من برای اینکار نیومدم گف میدونم به اونکارم میرسیم تو فقط ببین چی هست کار بعد تصمیم بگیر گفتم اقا من نیستم گف حالا میاد ببین , منم که بخاطر اون استخدامی امده بودم گفتم اشکال نداره ولی حرف من ن ناراحت نشی چون بودم
نمیخام دیگه وارد این موضوعات بشم
اون روز دقیقا تا شب تو پارکا پلاس بودیم هی یکی دیگه میومد و جواب منم فقط ن بود .اینم بگم کلافه شده بودن از دست من. بلاخره اون شب رفتیم داخل ی مسافرخونه استراحت کردیم. صبح شد بیدار شدیم گفتم بریم دنبال اون استخدامی گفت باشه حالا دیر نمیشه با یکی از دوستایه دیگم قرار دارم اونم ببین بعد بریم .گفتم اوکی
این دفعه رفتیم داخل ی پارک دیگه ی پسره امد که انگار چی هس .امد کارو باز کرد و شروع کرد به قول نتورکیا سینوسی زدن گفتم اقاجان بیخیال من شین نیستم بعد برگشت به رفیقم گف که با چی روشی اوردیش تهران گف استخدامی نیروگاه تا اینو فهمیدم دوهزاریم جا افتاد که استخدامی درکار نیس فقط بحث این شرکتاس. اون روز یکی از بدترین روزای عمرم بود ینی تا اخرشب من با اینها کل کل میکردم و میگفتم اقاجان من نیستم شما برین پولداربشین دست از سره من بردارین بیخیال هم نمیشدن که مرحله اخر که قصد رفتن به ترمینال داشتم که برگردم اونا لیدرشونو اوردن همون کله گندشون دقیقا چهار نفر بودن منم یک نفر که میخاستن منو وادار کنن که عضوشون بشم و حرف منم فقط ن بود کلی رو روانشون بودم .حتی خودمو برا درگیری اماده کرده بودم که اخرشب کسی هم نیس داخل پارکه بهشون گفتم من برای هر مشکلی از این به بعد امادم اگرمم سرمو ببرین عضو نمیشم و منو میخاستن مجاب کنن که ی چند روز دیگه بمون با کل کار اشناشو بعد تصمیمتو بگیر که منو ببرن دفترشون برا خاب که استراحت کنیم .خلاصه بگم که بازم جواب منفیمنفی بود و با کلی کل کل کردن تونستم بخیال من بشن و رفتم ترمینال ساعت 1شب بلیط گرفتم سمت شهرم
دوستان عزیز این داستان من بود ببخشید سرتونو درد اوردم
راستش من به هیچکی راجب این موضوع نگفتم چون اگه میگفتم خودم زیر سوال میبردم که به همه گفته بودم میرم برای کار دولتی و تا الان برام راز بود و خاستم که اونایی که نمیدون و با این اوضاع اقتصادی فکر کار هستن دست به هرکاری نزنن که اخرش پشیمونیه .و فقط امیدوارم اون کسایی که الاف من بودن و به نتیجه نرسیدن منو بشناسن کی هستم. همون کسی که جلو همتونهمتون سیگارشو رو دستش خاموش کرد و گفت این داغ مینونه که دیگه بکسی اعتماد نکنم
سپاس. یا علی مدد