به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، موضوع شهادت حاج قاسم سلیمانی سردار عالیمقام ایرانی که با ترور علنی دولت تروریستی آمریکا به وقوع پیوست و همچنین موضوع اقدام تقابلی ایران در حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عینالاسد همچنان در مرکزیت مباحثات سیاسی روزها و هفتههای اخیر قرار دارد. در این باره با محمدجواد لاریجانی دیپلمات باسابقه و معاون وزیر خارجه اسبق کشورمان به گفتگو نشسته ایم.
بخش اول این گفتگو که به رفتار سه کشور اروپایی در راهاندازی مکانیسم حل اختلاف برجام علیه ایران اختصاص داشت هفته گذشته در تسنیم منتشر شد (این مصاحبه را از اینجا بخوانید)؛ اما آنچه در ذیل میآید مشروح بخش دوم این گفتگوست که در آن با آقای محمدجواد لاریجانی از موضوع کنارهگیری ایشان از قوه قضائیه تا مسئله شهادت حاج قاسم سلیمانی و نیز موضوع حمله به عینالاسد و نهایتاً انتخابات مجلس گفته و شنیدهایم.
ضمن عرض سلام و وقت بخیر. ابتدا از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، تشکر میکنیم. شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و هموطنانمان عزیزمان را هم که در سانحه هواپیمایی اوکراینی به شهادت رسیدند، خدمت شما تسلیت عرض میکنم. به عنوان سوال اول، شما بیش از ۲ دهه معاون قوه قضائیه و دبیر ستاد حقوق بشر بودید و چند روز پیش از این مسئولیت کنارهگیری کردید، بفرمایید که علت این جابجایی و کنارهگیری شما چه بود؟
لاریجانی: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده همواره شما را دعا میکنم. عرصه رسانه مانند حوزههای نظامی، علمی و اقتصادی، یکی از میدانهای مجاهدت و جهاد است. خداوند به شما رسانهایها توفیق بیش از پیش عنایت بفرماید.
در ابتدا باید بگویم که بنده شرعاً و اخلاقاً متعهد به حمایت از جناب آقای رئیسی ریاست محترم قوه قضائیه تا آخرین حد هستم. شرعاً موظفم، زیرا ایشان از سوی، ولی امر مسلمین منصوب شده است. نه تنها بنده، بلکه همه ما باید هر کاری از دستمان برمیآید، انجام بدهیم و ایشان را در این مسیر یاری کنیم. همچنین بنده اخلاقاً متعهدم؛ زیرا بیش از ۳۰ سال است که با ایشان رفاقت عمیق دارم.
ورود به مسائل بینالمللی و حقوق بشر از دوره ریاست آیتالله یزدی (حفظه الله) در قوه قضائیه آغاز شد و این موضوع از ابتکارات ایشان است. در آن زمان شورایی متشکل از مرحوم رجاییخراسانی، آقای ظریف، بنده و دو سه نفر دیگر به وجود آمد که پنجشنبه هر هفته در دفتر آیتالله یزدی جلسه داشتیم. موضوع آن جلسات بحث و بررسی در خصوص ورود قوه قضائیه به مسائل بینالمللی و حقوقبشر بود، که البته محدود به بحث نبود و اقدام هم صورت میگرفت.
به طور مثال سفر آیتالله یزدی به کشور آفریقایی تانزانیا که اولین سفر رئیس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به یک کشور خارجی بود و همکاری ایران با کمیسیون حقوق بشر در ژنو در همین راستا بود. حجج الاسلام رئیسی و نیری به نمایندگی از دستگاه قضا به ژنو اعزام شدند، همچنین حجتالاسلام کریمی که در آن زمان معاون حقوقی بودند؛ بنابراین اساس این کار در زمان آیتالله یزدی پایهگذاری شد و به تدریج برای آن نهادی هم تاسیس شد.
اما نهادی با عنوان ستاد حقوق بشر به صورت رسمی از دوره ریاست آیتالله هاشمی شاهرودی شکل گرفت. در اواخر دوره آیتالله شاهرودی نیز با تایید رهبر معظم انقلاب، این ستاد به یک ستاد فراقوهای ارتقا پیدا کرد.
پس از شورای عالی امنیت ملی، ستادی همچون ستاد حقوق بشر که دارای چنین امکانات، اختیارات و توانی باشد، نداریم. رئیس این ستاد، رئیس قوه قضائیه است و وزرای اطلاعات، کشور، امورخارجه، دادگستری و فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرمانده نیروی انتظامی، دادستان کل کشور و رئیس سازمان زندانها از جمله اعضای این ستاد هستند. مصوبات این ستاد کاملاً قانونی است.
افتخار بنده این بوده که از ابتدای تشکیل ستاد حقوق بشر تا همین اواخر دبیر این ستاد بودم و مسئولیت دبیرخانه این ستاد را برعهده داشتم. امّا بنده از سه چهار سال پیش در ذهن داشتم که نیروهای جوان که ایده تحولگرایی دارند، جذب این ستاد شوند.
ستاد حقوق بشر چهارمین نهادی است که خداوند توفیق داد تا بنده موسس و آغازگر آن در جمهوری اسلامی ایران باشم. نخستین نهاد، دفتر مطالعات بینالملل سیاسی در وزارت امور خارجه بود. سپس اقدام به تاسیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و پژوهشگاه دانشهای بنیادی کردم. اینها به اضافه ستاد حقوق بشر محصولات زندگی بنده است و خدا را از این بابت شاکرم.
دکتر علی باقری کنی دبیر جدید ستاد حقوق بشر، فرد توانمندی است. بنده چند بار با ایشان جلسه برگزار کردم و از ایشان خواستم تا به ستاد بپیوندد. اکنون خیلی خوشحالم که ایشان به ستاد پیوسته و دبیر این ستاد شده است. امیدوارم که ستاد در ادامه با جذب نیروهای جوان، تحرکات و اقدامات خوبی داشته باشد.
امروز الحمدلله در حوزه حقوق بینالملل و سیاسی، مجموعه چشمگیری از نیروهای باهوش، متدین، خوشفکر و تحصیلکرده وجود دارد که ۲۰ سال پیش چنین مجموعهای را نداشتیم. بنده هر آنچه در توان داشته باشم به آقای باقری کمک خواهم کرد و از هیچ کمکی هم دریغ نخواهم کرد. برای بنده بسیار لذتبخش است که به تماشای شکوفایی نهادی بنشینم که بیست سال پیش خود موسس آن بودم و امروز یک جوان عالم و انقلابی مدیریت آن را برعهده دارد.
اکنون ارتباطی با قوه قضائیه دارید؟ آیا مسئولیتی هم در این نهاد دارید؟
لاریجانی: بله، بنده همچنان با قوه قضائیه ارتباط دارم. آقای رئیسی لطف کردند و حکم مشاورت عالی در حوزه بینالملل اینجانب را ابقاء فرمودند. بنده به طور دائم با ریاست محترم قوه قضائیه در ارتباط خواهم بود و همکاری خواهم کرد.
امروز شاهد تحولات و تغییرات خوبی در قوه قضائیه هستیم که بر مبنای فرمایش و خواسته رهبر معظم انقلاب است. رهبری تاکیدشان بر تحول در محتوا بود، که علاوه بر تحول در محتوا، تحول در ساختار نیز در حال انجام است. بنده با همکاری آقای ذوالقدر و دیگران، برنامهای را برای تحول ساختاری در حوزه بینالمللی آماده کردیم. قوه قضائیه در مسیر بسیار خوبی قرار دارد و اتفاقات امیدوارکننده در حال انجام است.
یکی از دلایل بنده برای تغییر دبیری ستاد حقوق بشر، این بود که اکنون بزرگترین طرحهای علمی کشور در پژوهشگاه دانشهای بنیادی در حال انجام است. امیدواریم در سال آینده رصدخانه ملی آغاز به کار کند که این اتفاق، بسیار مهم است. این رصدخانه پس از رصدخانهای که مرحوم خواجه نصیرالدینطوسی بنا گذاشتند (رصدخانه مراغه)، اولین رصدخانه حرفهای کشور است.
رصدخانه ملی و شتابدهنده ملی قرار بود در سالهای گذشته افتتاح شود و مورد بهرهبرداری قرار گیرد. دلیل اینکه افتتاح این پروژهها به تعویق افتاده است، چیست؟ مسئله بودجه است؟
لاریجانی: مشکل بودجهای وجود دارد؛ اما با کمکهایی که انجام شد بخصوص از سوی معاونت علمی ریاست محترم جمهوری که اهتمام جدی به حمایت از طرحهای علمی و پژوهشی کشور دارند و همراهی وزارت محترم علوم، تحقیقات و فناوری، کار و تلاش بیشتری صورت گرفت و آن مشکل جبران شد. همچنین امکاناتی را که قرار بود از خارج کشور خریداری کنیم، در داخل کشور تولید شد و ساختیم. تعویق در زمان افتتاح نیز به دلیل مدت زمانی بود که مشغول ساخت این امکانات بودیم.
اگر بودجه داشتیم، شاید سریعتر میتوانستیم رصدخانه را بسازیم. اما اکنون هم رصدخانه داریم و هم اینکه به فناوری ساخت تجهیزات آن دست پیدا کردهایم.
به لحاظ فنی، تجهیزاتی و تکنولوژیکی رصدخانه ملی ایران در چه سطحی قرار دارد و آیا همتراز رصدخانههای مدرن دنیاست؟
لاریجانی: رصدخانه ملی یکی از مدرنترین رصدخانههای دنیاست و در تمامی بخشها در لبه تکنولوژی دنیا قرار دارد.
در منطقه خودمان شبیه به این رصدخانه را داریم؟
لاریجانی: در منطقه خودمان، شبیه به این رصدخانه، رصدخانههایی در هند و چین هست، اما به لحاظ نقطهای (جغرافیایی) در سطح رصدخانه ایران نیستند؛ چرا که رصد به محل رصدخانه نیز ربط دارد.
رصدخانه ملی ایران به یکی از مراکز مهم تحقیقاتی تبدیل خواهد شد انشاءا... که منجمین جهان برای استفاده از این رصدخانه به ایران میآیند. انشاالله شاهد خواهیم بود که مقالات علمی بسیاری از این مرکز منتشر خواهد شد و اکتشافات بسیاری هم صورت خواهد گرفت. در خصوص جایابی نیز حدود ۴ سال صرف شد تا منطقه مناسبی برای احداث این مرکز انتخاب شود. مسئول پروژه جایابی یکی از منجمین باسابقه بود. جالب این است که از پروژه جایابی، چندین مقاله علمی به دست آمد؛ چرا که جایابی کار آسانی نیست و نیازمند محاسبات دقیقی است. برای این کار ۸۰ نقطه کشور ارزیابی شد. برخی نقاط در مکانهای صعبالعبور بودند که مانیتور کردن آن نقاط کار دشواری بود.
یعنی رصدخانه ملی به لحاظ موقعیتی وضعیت بهتری نسبت به رصدخانه مراغه دارد؟
لاریجانی: بله. البته رصدخانه مراغه در زمان خود بسیار پیشرفته بود. برخی از کشورهای آن زمان با الگوگیری از این رصدخانه اقدام به ساخت رصدخانههای مشابه در کشورهایشان کردند (مانند رصدخانه سمرقند).
بسیار ممنون؛ در ادامه به موضوع ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی بپردازیم. سوالی که در این خصوص وجود دارد این است که آمریکا به چه دلیلی سردار سلیمانی را ترور کرد و به عبارت دیگر آمریکا با چه محاسباتی این اقدام را انجام داد؟ از این ترور چه انتظاری داشت و چه برنامهریزی کرده بود و آیا به آن هدف پیشبینی شده دست پیدا کرد؟
لاریجانی: بنده به سردار سلیمانی بسیار علاقهمند بودم و هیچ چیزی نمیتواند جای ایشان را در قلب ما پر کند. با این وجود بنده خارج از علاقهام به ایشان، به بحث در این مورد خواهم پرداخت.
آمریکا و غرب در مقابله با مقاومت با شکست بزرگی روبرو شدند. مقاومت پیروزیهای بزرگی را به دست آورده است. پیروزیهای جبهه مقاومت برای تحلیلگران سیاسی غرب بسیار خطرناک است. آنان در شرایط روحی اسفناکی هستند و این سوال را نزد خود مطرح میکنند که اگر مقاومت اینگونه به پیش برود چه کسی جلودار و مانع آن خواهد بود؟
مقاومت در تمامی جبههها یعنی در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن موفقیتهای چشمگیری به دست آورده است؛ لذا دشمنان به این نتیجه رسیدند که مقاومت را در یک درگیری رودرو نمیتوانند شکست بدهند. از این رو تصمیم گرفتند، عوامل پیروزی در خطوط جبهه مقاومت را از بین ببرند.
یکی از عوامل ایران است. خط اصلی جبهه مقاومت و مهد مقاومت، ایران است. دشمنان گفتند باید حداکثر فشار را به ایران تحمیل کرد.
عامل دوم، افراد موثر در پیشرفت جبهه مقاومت هستند. سردار سلیمانی کلیدیترین فرد در پیشرفت جبهه مقاومت بود. آنان فکر میکنند مقاومت متکی به فرد است و طبق محاسبات مادی که دارند، نمیتوانند باور کنند و قبول کنند که جبهه مقاومت یک «جریان» است. برآیندشان این است که با حذف عوامل میتوانند جبه مقاومت را متوقف و یا تضعیف سازند؛ لذا آنان با این تفکر و محاسبات، پروژه حذف سردار سلیمانی را کلید زدند. آنان این پروژه را از زمانی که دانستند جبهه مقاومت به پیروزی خواهد رسید، آغاز کردند.
آمریکاییها و غربیها هراسی از اینکه با ترور سردار سلیمانی، مشروعیتشان زیر سوال برود، نداشتند و ندارند؛ زیرا اینها اینکارهاند و دهههاست که اقدام به ترور شخصیتها میکنند. اینها وحشی به معنای دقیق کلمه و نه به معنای تبلیغاتی آن هستند. در عالم وحش، کسی که توانایی دارد یا اینکه احساس کند که تواناست، به دیگری حمله خواهد کرد. در عالم وحش مشروعیت دارد که یک حیوان قوی، غذای حیوان ضعیف را بگیرد یا او را بکشد.
این تفکر مبنایی و محوری آنان در موضوع قدرت است. پس ترور هم برای آنها ریشه ایدئولوژیک دارد و هم اینکه در این امر سابقه تاریخی دارند؛ بنابراین هراس آنها از موضوع مشروعیت و آبروریزی نبود، بلکه آنان از عکسالعمل جبهه مقاومت هراس داشتند. اما در مقطع فعلی محاسبات آنان این بود که مردم کشورمان از حضور ایران در صحنههای بیرونی ناراضی هستند. در داخل نیز برخی این شبهه را مطرح میکردند که چرا باید فرزندان ایرانی به سوریه بروند و در آنجا کشته بشوند؟
ضمن اینکه در داخل کشور مشکلات اقتصادی وجود داشت که با فتنه بنزینی این مشکلات بهنحوی خودنمایی کرد.
یعنی معتقدید که اتفاقاتی مانند اغتشاشات آبان ماه در تصمیم ترامپ به ترور سردار سلیمانی اثرگذار بود؟
لاریجانی: بله، دقیقاً تاثیر گذاشت. همانگونه که فتنه سال ۸۸ در تولید تحریمهای وسیع موثر بود، فتنه آبان نیز در این مسئله اخیر نقش داشت. آمریکاییها بدین نتیجه رسیدند که باید عقبه را تضعیف کنند تا در داخل کشور، کسی عکسالعمل آنچنانی نشان ندهد.
محاسبه دشمنان این بود که میتوانند با حذف سردار سلیمانی و فشار بر ایران، حرکت و پویش مقاومت را کُند کنند و در ادامه آن را مضمحل و نابود سازند. پس آمریکا به لحاظ ایدئولوژیک و مشروعیتی مشکلی با ترور نداشت و ندارد؛ زیرا تابع منطق زور است. ترامپ نوکران خود را هم گاو شیرده و رقبای خود را دیوانه خطاب میکند.
عنصر مهم دیگر در تصمیم دولت ترامپ برای ترور روشن و صریح فاکتور صهیونی است. لازم به ذکر است که توفیقات و پیشرفتهای مقاومت برای منافع آمریکا در منطقه غرب آسیا و تاراج وسیع منابع نفت یک تهدید جدی است، اما این تهدید "وجود" –اگزیستنشال- نیست. لیکن رژیم صهیونی در معرض تهدید وجودی است!
به عبارت دیگر: توفیقات مقاومت هر یک تذکر نابودی رژیم صهیونی است! و آنان را در وحشت وسیعی فرو میبرد. بخصوص اگر مقاومت در سرزمینهای اشغالی فلسطین از فاز تدافعی به فاز تهاجمی برای آزادسازی سرزمینها وارد شود. آنگاه حیات رژیم به شماره میافتد. بنظر من این فاز مدتها است که میتواند آغاز شود. متاسفانه برخی رهبران سیاسی اهل زدوبند با آمریکا مانع بوده و هستند.
نتیجه اینکه تضعیف و نابودی مقاومت برای رژیم صهیونی یک مقصد حیاتی است. از سوی دیگر پروژههای وسیع هشت تریلیونی و همراهی گاوهای شیرده منطقهای و تاسیس القاعده و داعش و النصره و ... اگرچه در ابتدا بسیار برای مقاصد صهیونی موفقیت بود، اما انتهای داستان خطرناکتر از قبل شده است و نیروهای رزمنده مردمی آماده شدهاند و پروژهها یکی پس از دیگری شکست خورده است. در نتیجه سیاستمداران صهیونی به این جمعبندی رسیدند که هیچ کس جز خود آمریکا حریف ایران و جریان مقاومت نیست! و هیچ زمانی بهتر از دولت ترامپ نیست که صهیونیستها در همه حال کنار او نماینده دارند.
میخواهم خلاصه کنم: ترور صریح و بیپرده سردار شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس دو مطلب را بیان میکند:
مطلب اول اینکه آمریکا با فشار صهیونی ورود روشن و رودررو با مقاومت را با این ترورها کلید زده است و امید فراوان دارد که ملتها بترسند و تسلیم شوند و مطلب دوم اینکه با اعلام سریع و "دستپاچه" آمریکا در مسئولیت ترور رژیم صهیونی از تیررس خارج شود و هدف قرار نگیرد.
البته آمریکا شکست روشنتری را باید منتظر باشد و ضمناً رژیم صهیونی نمیتواند در حاشیه امن قرار بگیرد. شاید پیشبینی مقام معظم رهبری درباره حیات ننگین این رژیم، چند سالی هم کوتاهتر باشد. انشاءا....
اما آمریکاییها در محاسبات خود دچار اشتباه شدند. اول اینکه آنها فکر میکردند سردار سلیمانی، جایگاه دولتی و تبلیغاتی داشت. در حالی که سردار سلیمانی شخصیتی بود که در دل ملت ما حضور داشت و آنها اصلاً پیشبینی نمیکردند که مردم ما آنچنان با شکوه و عظمت سردار سلیمانی را در شهرها تشییع کنند. طبق اخبار اعلام شده حدود ۲۵ میلیون نفر در تشییع پیکر این شهید در شهرهای ایران حضور پیدا کردند و این در تاریخ دنیا بیسابقه است. اولین اشتباه محاسباتی آنها این بود که پیشبینی حضور چند ده میلیونی مردم را نمیکردند.
مقامات آمریکایی وقتی که حضور باشکوه مردم را دیدند به این نتیجه رسیدند که ایران به طور قطع پاسخ خواهد داد. پاسخ ایران بسیار داهیانه و متناسب با شخصیت سردار شهید سلیمانی بود. رهبر معظم انقلاب به زیبایی فرمودند که سردار سلیمانی باغیرت بودند و شجاعت را در کنار درایت داشتند. این ویژگیهای رفتاری ایران است و سردار سلیمانی مجسمه رفتاری ایران بود. ایران شجاعت همراه با درایت دارد.
حمله موشکی ایران به عینالاسد نشان دهنده شجاعت و درایت ایران بود. متاسفانه ابعاد دقیق این حمله به خوبی در داخل کشور تبیین نشد و به علت اتفاقات دیگر مغفول ماند. حمله به عینالاسد یک اقدام مهم نظامی و سیاسی بود که آثارش شگرف است. غربیها به خوبی این مساله را متوجه شدند.
ضربه نظامی ایران به قدری محکم بود که ترامپ تا به امروز هیچ گزارشی در مورد خسارتهای این حمله به مردم کشورش و کنگره نداده است؛ به گونهای که صدای نمایندگان کنگره درآمده است. آمریکاییها به تدریج اخبار حمله نظامی ایران را منتشر میکنند! بنظر من آنچه آنان به عنوان مجروح مغزی یا ضربه مغزی معرفی میکنند اسم رمز کشتهها است، زیرا "نمیتوانند" با خانواده تماس داشته باشند؟! لذا ارقام اعلام شده در رسانهها یعنی حدود صد نفر کشته و ۲۰۰ نفر مجروح ظاهراً درست باشد.
رسانههای آمریکایی مانند CNN گزارشهایی از پایگاه عینالاسد منتشر کردهاند که البته در ان گزارشها به بخشهایی از خسارتها اشاره شده که آن بخش از خسارتها هم نشان میدهد که ایران ضربه سختی به آمریکا وارد کرده است.
لاریجانی: آمریکاییها به دنبال این هستند تا به تدریج اخبار این حمله را منتشر کنند. در این راستا برای انحراف افکار عمومی به جابجایی اخبار دیگر از جمله ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی میپردازند.
آنان در ادامه به گونهای آمار کشتهشدگان، مجروحان و تجهیزات منهدمشدهشان را منتشر خواهند کرد که به هیبتشان ضربه نزند. در حالی که این حمله موشکی ایران به عینالاسد موجب شد تا به لحاظ استراتژیک حداقل تا ۱۰ سال آینده هیچ کشوری در دنیا جرات حمله به ایران را نداشته باشد. این بازدارندگی یکی از دستاوردهای بزرگ حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد است.
از همه اینها مهمتر پویش جدیدی است که در مقاومت به وجود آمده است. مقاومت پروسه خروج نظامی آمریکا از منطقه را کلید زده است. مقاومت تاکنون تلاش داشت اذناب و ایادی آمریکا را هدف قرار بدهد که در این مسیر موفق هم بود و گاهی ترکشهایش به آمریکا هم میخورد. اما امروز مقاومت اخراج نظامی و همهجانبه آمریکا از منطقه را کلید زده است. این پروسه مهمی است. دومین اشتباه آمریکاییها نیز همین است که فکر نمیکردند چنین تبعاتی برایشان به همراه داشته باشد. تحلیل دشمنان این بود که با ترور سردار سلیمانی جبهه مقاومت تضعیف خواهد شد، اما بالعکس جبهه مقاومت تقویت شد.
سردار سلیمانی شخصیت بینظیری بود؛ اما این کشور در زیر سایه ولایت نیروهای شجاع، باتدبیر و توانمند فراوان دارد. دشمن از این توانمندی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت خبر ندارد که در آینده خواهد دید جمهوری اسلامی ایران و مقاومت نه تنها ضعیف نخواهند شد بلکه روز به روز قویتر خواهند شد.
مقام معظم رهبری با دقت و به درستی فرمودند که سردار سلیمانی غیرت دینی و انقلابی داشت و این از ویژگیهای بزرگ این سردار بود؛ البته برخی سعی در مصادره ایشان دارند. برخی میگویند که سردار سلیمانی اگرچه در بیرون از کشور نگهدار مرزها بود، اما در داخل کشور قائل به مرزبندی نبود. این حرف مبهم است. اگر منظور مرزبندی عاطفی باشد؛ بله. سردار سلیمانی همه مردم ایران را دوست داشت و اگر میدید کسی به بیراهه میرود، حسرت میخورد. اگر هم منظور مرزبندی جناحی و سیاسی است؛ بله. ایشان عضو هیچ باند و جناحی نبود؛ اما در خصوص انقلاب و غیرت دینی مرز داشت. جریان اصلاحات همواره حرفش این است که خودی و غیرخودی و مرزبندی نداریم؛ در حالی که باندیترین و قبیلهایترین جریانهای سیاسی خودشان هستند؛ به گونهای که صدای خودشان هم درآمده است. اینان به شعار خود در داخل خودشان هم عمل نکردند.
ضمن اینکه از نگاه اسلامی و دینی حرف چندان درستی نیست که بگوییم مرزبندی و خودی و غیرخودی نداریم. اسلام بدون مرزبندی نیست و جامعه اسلامی در خارج و داخل مرزبندیهایی دارد. غربیها مرزبندیشان نژادی است. ما مرزبندی نژادی را قبول نداریم، با این حال از نگاه قرآن کریم، سه مرزبندی بزرگ وجود دارد. نخستین مرزبندی، مرزبندی با نفاق است و پیامبر به شدت با منافقان برخورد میکردند. منافقان کسانی هستند که میگویند با شما یعنی جمهوری اسلامی هستیم، اما برای دیگری عمل میکنند. ما انواع منافق را دیدهایم. در فتنه ۸۸ فردی آمد و امضا کرد و قسم خورد که احکام و قوانین اسلامی را اجرا خواهد کرد، اما به یکباره خود را بدون رای و تائید قانونی رئیسجمهور اعلام کرد و کشور را به آشوب کشید. جلوی نظام مشروع ایستاد و اهل بغی شد؛ این یعنی نفاق.
نوع دیگر گروهی بودند که میگفتند ما ولاییترین افراد جامعه هستیم، اما حرف مشروع و قانونی ولایت را قبول نمیکردند. وقتی هم به آنان گفته میشد که چرا عمل نمیکنید، میگفتند مقصود ما از ولایت، امام زمان (عج) است. در خصوص اتصال هم میگفتند، کسانی هستند که اتصال دارند! این هم نوعی از نفاق است.
مرزبندی دیگر کسانی هستند که در دلهایشان مرض و بیماری است. دلهای این افراد آلوده به خلاف است و هر کاری انجام داد شود، خرده میگیرند و به تضعیف نظام میپردازند.
مرزبندی سوم با کسانی است که با حرفها و اقدامات نادرست، خدشه بر امنیت کشور وارد میکنند. مثال این افراد را در فضای تکنولوژیک امروز به خوبی میتوان پیدا کرد. خداوند به پیامبر فرموده است که با این افراد برخورد کن (المرجفین فی المدینه).
پس ما در اسلام مرزبندی داریم و ادعای اینکه در جامعه اسلامی و در اسلام مرزبندی وجود ندارد، غلط است. اما مرزهای ما اسلامی است و باندی، گروهی، نژادی و قبیلهای نیست.
به نظر میرسد کسانی که از عدم وجود مرز سخن میگویند، به نوعی به دنبال گسترش مرزهای خود و محدود کردن دیگران هستند.
لاریجانی: بله. چنین افرادی، باندیترین افراد هستند که به شدت خودی و غیرخودی میکنند.
سردار سلیمانی در محبت به مردم ایران مرز نداشت. او همه را دوست داشت و خیرخواه همه بود؛ حتی آنهایی که کارهای ناشایستهای انجام میدادند، افسوس میخورد. او همچنین مرزهای باندی و قبیلهای را قبول نداشت، اما راجع به اسلام، ولایت و انقلاب مرزبندی قوی داشت.
سردار سلیمانی بر اساس شاخصههای انقلاب اسلامی یعنی استکبارستیزی، مجاهدت، ولایتپذیری و...، یکی از نمونههای عالی انقلاب بود. همچنین او یکی از نمونههای عالی انقلاب در برابر غیرخودی بود؛ چرا که دشمنترین دشمن انقلاب، او را مهمترین دشمن خود میدانست و به همین دلیل او را ترور کردند؛ لذا فکر میکنم خیلی جالب باشد که بخواهند او را هم تحریف کنند! اینطور نیست؟
لاریجانی: آمریکاییها نه تنها سردار سلیمانی را ترور فیزیکی کردند، بلکه با خشم و غیضی که مانند لجن و چرک اکنون از زبانهایشان خارج میشود، به دنبال ترور شخصیتی سردار سلیمانی هستند.
شما مراوداتی با سردار سلیمانی داشتید. به نظر شما ایشان چه ویژگیهایی داشتند که هم در زمان حیاتشان و هم شهادتشان توانستند تحولاتی را در ایران و بلکه کشورهای منطقه و حتی جهان به وجود بیاورد؟
لاریجانی: بنده تعبیر رهبر انقلاب از ایشان را بهترین بیان میدانم. اسلام قوی، تعهد دینی و ماهیت انقلابی در وجود ایشان بود.
سردار سلیمانی آدم بسیار باهوشی بود. همچنین خلوصی که ایشان در خود به وجود آورده بود، بینظیر بود. خلوص چیزی است که با تمرین به دست میآید و ممکن است در یک لحظه از بین برود. ایشان پروژههای بزرگی برای توانمندکردن جبهه مقاومت داشت. ۲ ماه پیش از شهادتش، میزبان ایشان در همین پژوهشگاه بودیم که بعد از جلسه، عدهای از همکاران علمی بنده با ایشان دیدار کردند و جلسه بهیادماندنی و لذتبخشی بود. دوستان علمی بنده که از گرایشهای مختلف بودند، مجذوب ایشان شدند و با سوالاتی که همکاران بنده پرسیدند، برایشان جالب بود که یک فرد نظامی چقدر دقیق تحلیل سیاسیِ داخلی و خارجی دارد.
خداوند به ایشان تفضلهای بسیاری داشت. ریشه آن تفضلها تدین ایشان و موتور محرک آن مجاهدتها بود. سردار سلیمانی مجاهد فیسبیلالله واقعی بود. تفضلهای خداوند اندازه ندارد و قابل شمارش نیست. ایشان مشمول تفضلهای عظیم الهی شده بود.
من هیچ وقت غم نبود ایشان را نمیتوانم از دل خودم بیرون کنم. انشاالله خداوند ما را با ایشان محشور بفرمایید.
انشاالله. سوال بعدی بنده در خصوص سقوط هواپیمای اوکراینی است. این ماجرا سوای از غم بزرگی که برای همه ما داشت، تبعاتی به لحاظ اعتباری و اطلاعرسانی در داخل کشور داشت. تحلیل شما از این ماجرا چیست و اینکه چگونه میتوان این ماجرا را ارزیابی کرد، به گونهای که برای مردم قابل پذیرش و باور باشد و سوتفاهم به وجود آمده در جامعه را برطرف و جبران کند.
لاریجانی: راهی که مقام معظم رهبری بدان اشاره فرمودند، بهترین راه است و آن اینکه با مردم صادقانه سخن بگوییم که تاکنون همین مسیر طی شده است.
کشوری که در یک تهاجم عظیم شرکت کرده (حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد یک اقدام نظامی بزرگی بود که هیچ کشوری در دنیا، حتی آنهایی هم که بمب اتم دارند، جرات این کار را ندارند.) به لحاظ نظامی به خصوص در پدافند هوایی در بالاترین سطح آمادگی قرار دارد. این شرایط در دنیا قابل فهم است و تنها مخصوص ما نیست. در جنگهای دنیا چنین خطایی سابقه دارد.
اشتباه و خطایی که صورت گرفت، بسیار ناگوار است. البته در این خصوص بحثهای فنی وجود دارد و همانطور که ابعاد قضیه روشن میشود، باید برای مردم گفته شود. سپاه همانطور که تاکنون صادقانه در کنار مردم بوده و با آنان سخن گفته است، در ادامه هم صادقانه توضیح میدهد.
اما مساله مهمتری وجود دارد که باید بدان توجه کرد و آن این است که هر امری را به اندازه ببینیم و ذهنمان با یک موضوع چالشی به یک نقطه غیرواقعی نرود. من طرفدار واقعگرایی هستم و نه خیالبافی.
توجه داشته باشید سردار بزرگ ما با محاسبه غلط دشمنان ترور شد. آمریکاییها و اروپاییها در کمتر از دو سال خواهند فهمید که اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند. اتفاقاً سردار سلیمانی کلید مناسبتری برای حل و فصل اختلافات برای آنها بود.
شهادت سردار سلیمانی یک حادثه بزرگ برای ما بود، چرا که قهرمان ملی را ترور کردند. در پاسخ به این اقدام تروریستی، ایران به پایگاه عینالاسد حمله موشکی کرد که این حمله بیسابقه و بینالمللی بود؛ و البته بعد از آن یک هواپیمای مسافربری اوکراینی که مبداش ایران بود به اشتباه مورد هدف موشکهای پدافندی ما قرار گرفت.
باید تصویر درستی از مجموعه این اتفاقات داشته باشیم. این که کسی میگوید ما بازی برده را در دقیقه نود باختیم، صورتبندی حوادث را نمیتواند تشخیص بدهد. ما هیچ بازیای را نباختیم و اتفاقاً بازی مهمی را کلید زدهایم. برخی هم حرفهای دیگری میگویند.
شما فرض کنید گروهی زحمات بسیاری کشیدهاند تا سد مهمی را بسازند و اکنون در مسیر افتتاح آن هستند که به یکباره چند نفر از مهندسهای خوب بر اثر اشتباه راننده مثلاً دچار سانحه و کشته میشوند. این درست نیست که برخی بگویند مرگ بر این سد و این سوال را مطرح کنند که اصلاً چرا سد ساختید؟
عقل میگوید که خب این اتفاق افتاده، اما قرار نیست که سد را افتتاح نکنیم. در غم عزیزانمان بسیار داغدار هستیم، اما قرار نیست که مسیر را متوقف کنیم.
سانحه بسیار غمناک و جانگذار است. به خصوص اینکه من برخی از این افراد سانحه دیده را میشناختم. آنان نخبههای علمی ما بودند که در حوزههای مهمی تحصیل میکردند. اینان به مانند فرزندان من بودند. اما باید تصویر واقعبینانهای از مجموعه اتفاقات و وقایع داشته باشیم. آمریکا با سو استفاده از این حادثه در حال سرمایهگذاری بر اذهان مسئولان و مردم است، که البته این سواستفاده به پایان خواهد رسید، اما دانشگاهیها باید بابصیرت باشند و هر اتفاق را درست تحلیل کنند.
ترامپ یک انسان وحشی است که قهرمان ما و دیگر قهرمانانی را که همراه او بودند، را ترور کرد و هیچ مرزی در جنایت ندارد، چگونه امروز برای سانحهدیدگان ما دلسوزی میکند؟ او میخواهد شکست خود را کماهمیت نشان بدهد و سرپوشی بر آن شکست بگذارد.
غم فرزندان نخبه این سرزمین غم بزرگی است؛ اما رسانهها باید با همت دو برابر شرایط را تبیین کنند و تصویر واقعبینانه را جایگزین تصویر غیرواقعی احساسی کنند. غم نباید ما را از جهاد بازدارد.
نباید دستاوردها را نادیده بگیریم و فریب دشمن را بخوریم. سواستفاده سیاسی در داخل نیز باید متوقف شود. یک عده به نام سلبریتی راه میافتند و حرفهایی میزنند. تشکیلات فرهنگی ما میلیاردها تومان خرج این افراد کرده و اینها از سفره جمهوری اسلامی به نان و نوایی رسیدهاند، حالا برخیشان نشخوارهای هزاربار جویده سکولارهای غربی را به ما میفروشند. اینها اصلاً انسانهای مدرنی نیستند. اینها از مدرنیته چه میدانند؟ فقط ژست مدرنیته دارند. اینها آتش بیار معرکه شده و اشک ریاکارانه میریزند.
نیروهای مومن و بصیر باید به میدان بیایند. عزاداری برای شهدای سانحه هوایی مال ماست، نه مال ترامپ و اذنابش. اینها چیکارهاند که عزاداری کنند. هیچ نسبتی با این غم ندارند/ اتفاقاً آنها مسئول خون این عزیزان هستند؟ این شرایط را ترامپ به وجود آورد.
سواستفاده دیگر این است که مدام بگوییم چه کسی مسئول بوده و چه کسی باید محاکمه شود؟ طبیعی است که باید به این موضوع رسیدگی شود، اما نباید فضایی درست کرد که گویی توطئهای توسط خودیها در کار بوده است. دشمنان ما میگویند که ایران این هواپیما را به اشتباه هدف قرار داده، اما عدهای در داخل سوژهپردازی میکنند که گویی عمدی در کار بوده. مسئولان عالیرتبه کشور نباید مقهور چنین فضایی بشوند.
اما نکته مهم دیگر مساله انتخابات است. انتخابات و دموکراسی در ایران برای غرب و دموکراسی لیبرال کابوس است. دشمنان تلاششان این است که اسلام، حکومت سلفی و داعشی داشته باشد و نمیخواهند اسلام حکومت مدرن، توانمند و دموکراتیک برمنبای عقلانیت اسلامی داشته باشد. از این رو پشت این قضیه یک جنگ ایدئولوژیک وجود دارد.
دشمنان نمیخواهند در ایران انتخابات برگزار شود. انتخابات دستاورد عظیم انقلاب اسلامی است. اکنون انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیشرو داریم. فتنهای از ماهها پیش طراحی شده که پایگاه آن در کاخ سفید است و کشورهای غربی همچون فرانسه و انگلیس و کشورهای مرتجع منطقه در آن شریک هستند.
دشمنان نمیخواهند انتخابات برگزار شود یا اینکه میخواهند در شرایطی این انتخابات انجام بگیرد که آن انتخاب، انتخاب خوبی نباشد که پس از آن فتنهای مانند فتنه ۸۸ به راه بیاندازند. هرچند انشاالله هیچگاه تصورات آنها محقق نخواهد شد.
گروههای سیاسی باید هوشیار باشند و اگر کسی صلاحیتش رد شده است، مسیر قانونی را طی کند و از هیاهو و جنجال رسانهای که در راستای اهداف دشمن است، دست بردارد.
همه باید دست به دست هم بدهیم تا انتخابات خوبی برگزار شود؛ البته مکانیزم انتخابات باید اصلاح شود و جای تعجب است که اصلاحطلبان شب انتخابات به فکر اصلاح آن میافتند. شما که چهار سال وقت داشتید، چرا کاری نکردید؟
مکانیزم و فرآیند انتخابات به طور قطع نیازمند بهبود و اصلاح است. اصلاحطلبان در مجلس کاری نکردند. اکنون هم ایراد میگیرند. خب اکنون که نمیتوان این لباس را درآورد و بدون مکانیزم باشیم. دموکراسی را باید جدی گرفت.
اتفاقاً شورای نگهبان اصرار داشت که قانون انتخابات اصلاح شود، اما اقدام جدی در مجلس صورت نگرفت.
لاریجانی: بله این کار را نکردند و اکنون خواسته نابجایی دارند. الان هم باید با همان مکانیسم قبلی، بهترین کار را انجام بدهیم و انشاءا... نمایندگان جدیدی که انتخاب میشوند، اصلاح قانون انتخابات را به صورت جدی در دستور کار قرار بدهند. فراموش نکنیم که با همین سیستم قانونی انتخابات و نظارتهای شورای نگهبان، اصلاحطلبان در چهل سال گذشته عمدتاً مسائل اجرایی و ... را در دست داشتهاند. با همین سیستم آقای خاتمی و آقای روحانی رئیسجمهور دو دورهای شدند! و نمایندگان اطلاح طلب در مجالس بنحو عمده آمدهاند. یعنی این سیستم انتخاباتی با همه نقضها از رأی ملت صیانت کرده است و در این انتخابات هم چنین خواهد بود. انشاءا...
در پایان اگر نکتهای است بفرمایید.
لاریجانی: نکتهای که در پایان باید عرض کنم، دستاورد داخلی شهادت سردار سلیمانی برای جوانان کشورمان است. مجاهدت یکی از ویژگیهای سردار سلیمانی بود. ایشان یک مجاهد فیسبیلا... به تمام معنا بود.
نکته مهم این است که دستاورد شهادت سردار سلیمانی، احیای جهاد است. وقتی که جوانان عزیزمان میگویند که ایران پر از سردار سلیمانی است، یعنی اینکه این جوانان تصمیم گرفتهاند که پا در رکاب سردار سلیمانی و میدان جهاد بگذارند. جهاد اصل است و شهادت یکی از جوایز جهاد است.
در اینجا مهم است که نیروهای ما و جوانان، این کار را درست انجام بدهند. کسی که تصمیم میگیرد پا در میدان جهاد بگذارد، ابتدا باید میدانهای جهاد را بشناسد. میدان جهاد شامل میدانهای نظامی، تسلیحاتی، علمی، اقتصادی، فکری و رسانهای و... است. مقام معظم رهبری در جلسهای که با جمعی از دانشمندان جوان خدمت ایشان بودیم، فرمودند که من براساس حکم شرعی و فقهی میگویم که اگر کسی با نیت وارد تلاش علمی شود، جهاد فیسبیلا... است.
مثلاً امروز در کشور ما دروغها و شبهات بسیاری صورت میگیرد تا در اذهان عمومی اغوا انجام بگیرد. مقابله با این کار نیازمند جهاد فکری و رسانهای است. امروزه میدانهای جهاد متنوعی وجود دارد که مجاهد باید میدان جهاد خود را انتخاب کند.
فرد پس از اینکه میدان جهاد خود را انتخاب کرد، باید نقشه و برنامه عملی آماده سازد. آن وقت هر قدمی که برمیدارد، جهاد محسوب میشود. قاسم سلیمانیهای امروز ما اینها هستند. خیلی مهم است که این فکر را ترویج بدهیم و آن را در تمامی حوزهها عملیاتی کنیم.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/