فریبرز درتاج رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران در گفتوگو با خبرنگار
حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان، با بیان اینکه آیا والدین با هررفتار و یا پرخاشگری کودک باید او را سریعا نزد روان شناس و یا روانپزشک ببرند، گفت: پرخاشگری معنای متفاوتی دارد و گاهی میتواند به معنای تمایل به رفتارهایی خصمانه یا ویرانگر باشد به طوری که در برخی مواقع میتواند با تظاهرات بدنی همانند لگد زدن، گاز گرفتن یا فریاد زدن، رنجاندن و زور گرفتن بروز کند.
او افزود: ممکن است کودکی درب را با لگد باز کند و با این کار به شخصی که پشت درب ایستاده آسیب برساند، درحالی که کودک قصد آسیب رسانی به کسی را نداشته است، اما این در حالی است که این قبیل رفتارها جزء پرخاشگری تلقی میشود.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با بیان اینکه الگوهای رفتار پرخاشگرانه در فرایند رشد کودکان تغییر شکل ایجاد میکند گفت: بحث و جدل در کودکان با فاصله سنی کمتر بروز پیدا میکند، به طور کلی میزان این پرخاشگریها در سنین ۴ سالگی به اوج خود میرسد و با مدرسه رفتن کودکان این عمل پرخاشگرانه کمتر میشود، اما نباید از پرخاشگریهای کلامی مثل ناسزا گفتن در دوران مدرسه و مهد کودک غافل شد.
او بیان کرد: به طور کلی پرخاشگری یک رفتار مطلوب در سیر رشد طبیعی کودک است، اما اگر تحت کنترل صحیح قرار نگیرد میتواند تبعات منفی در کودک ایجاد کند. رفتار پرخاشگرانه با عوامل زیستی بسیاری نظیر ژنتیک، عملکرد بد سیستم عصبی مرکزی، سیستمهای درون ریز، صرع، انتقال دهندههای عصبی و انحرافات کروموزومی ارتباط دارد.
او افزود: خانوادههایی که سبک تربیتی قاطع و اطمینان بخش را در تربیت فرزندان خود در پیش میگیرند و در انتخاب گروه دوستی فرزندانشان دقت نظر دارند، همچنین از دیدن فیلمهای خشونت آمیز تلویزیون و بازیهای رایانهای توسط فرزندانشان ممانعت میکنند و خودشان هم در مقابل فرزندان با هم به مشاجره نمیپردازند، نباید نگران رفتار بعضاً هیجانی فرزندشان باشند و با مشاهده کوچکترین علائم نگران شوند.
درتاج در ادامه متذکر شد: سه نوع رابطه بین والدین و فرزندان وجود دارد، دو نوع از رابطهها تشدیدکننده پرخاشگری در میان کودکان است و تنها یک نوع آن رابطه میتواند از بروز خشم و رفتار پرخاشگرانه آنها جلوگیری کند.
در ادامه به بیان روابط والدین و فرزندان و تاثیر آن در خشونت آنها می پردازیم.
۱ -والدین خودکامه و مستبد: والدین مستبد دستورات پیاپی به فرزند خود میدهند و لزومی نمیبینند که برای دستورات خود دلیلی ارائه دهند و نظر آنان اطاعت بی، چون و چرا است. این نوع خانوادهها قطعاً به خشم فرزند نوجوان دامن میزنند.
۲- والدین سهلگیر: این نوع خانواده ها فرزندان خود را کاملاً رها می کنند. اجازه می دهند هرکاری که می خواهد بکند، کاری به کار او ندارند. در این حالت نیز پرخاشگری تشدید پیدا می کند. همانطور که وارد آوردن ضربه های عاطفی سنگین بر فرزند خشم او را برمی انگیزد، رها کردن عاطفه و روان او باعث بوجود آوردن فرزندانی پر توقع و لجام گسیخته و پرخاشگر می شود.
۳ -والدین قاطع و اطمینانبخش: این نوع والدین هم برای رفتار خود مختارانه و هم برای رفتار منضبط اعتبار قائلند. آنان سعی می کنند روابط کلامی زیادی با فرزندان خود داشته باشند. وقتی که از اقتدار خود نسبت به کودک استفاده می کنند و کودک را از چیزی منع می کنند یا از او انتظاری دارند برایش دلیل می آورند. این نوع اقتدار از جانب والدین معمولاً از طرف فرزندان بویژه نوجوانان پذیرفته می شود، اقتدارطلبیهایی غیرمنطقی که صرفاً براساس میل بزرگسالان برای تسلط بر نوجوان است میتواند احساس طردشدگی به نوجوان بدهد و گاهی خشم او را برانگیزد و گاهی هم به افسردگی او می انجامد.
انتهای پیام/